جنگ خلق در شعر مائو

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

از سلسله گفتارهای رادیویی “صدای سربداران” (۱۳۷۰-۱۳۶۸)

شعر مائو تسه دون آئینه ای از جنگ انقلابی توده های کارگر و دهقان تحت رهبری حزب کمونیست برای کسب رهائی است. لااقل نیمی از اشعاری که مائو بعنوان یکی از بهترین شاعران معاصر چین سروده، دوره جنگ طولانی از سال ۱۹۲۷ تا ۱۹۴۹ را در بر می گیرد. این اشعار صرفا بازتاب منفعل حوادث نبودند، بلکه در زمان آفریده شدنشان خود حربه ای در دست پرولتاریا برای پیشبرد بهتر نبرد طبقاتی حادی که درگیرش بود، محسوب می شدند. مائو تسه دون می گفت که ما باید دو سلاح را همزمان بکار گیریم: تفنگ و قلم. او بر نقش و جایگاه ادبیات و هنر انقلابی ـ ادبیات و هنر متعلق به توده های تحتانی جامعه و در خدمت انقلاب آنها ـ تاکید می گذاشت. مائو نه تنها دست اندرکاران هنر و ادبیات را به اتخاذ چنین نگرشی تشویق می کرد، بلکه خود بارها از شعر بعنوان صلای نبرد استفاده نمود. در اینجا می خواهیم از دل اشعار مائو در تجربه روزها و ماهها و سالهائی که طبقه کارگر و توده های دهقان برای کسب قدرت سیاسی و ساختن جامعه و جهانی نوین پشت سر نهادند، به گشت و گذار بپردازیم، و تاریخ یکی از عظیمترین انقلابات جهان را از این دریچه از نظر بگذرانیم.

سال ۱۹۲۷ حزب بورژوائی گومیندان که در راسش چیانکایچک نشسته بود، در هراس از جنبش اوج یابنده و قدرتمند کارگران و دهقانان و نفوذ فزاینده کمونیستهای انقلابی در میان توده های خلق، کودتائی ضد انقلابی را سازمان داد. غلبه اپورتونیسم راست در رهبری حزب کمونیست که در آن زمان توسط چن دوسیو نمایندگی می شد، باعث گشت که طبقه کارگر نتواند با این کودتا مقابله کند. مائوتسه دون که متوجه نقش عمده دهقانان در انقلاب چین عقب مانده و نیمه فئودالی بود، از سوی جریان اپورتونیست رهبری حزب تحت فشار قرار گرفته و عملا از مسئولیتها دور نگه داشته می شد. چنین بود که پرولتاریا از نزدیکترین متحد بالقوه اش یعنی توده دهقانان فقیر جدا گشت و در مقابل سرکوب خونین و ضد انقلابی گومیندان نتوانست مقاومت کند. هزاران کمونیست به جوخه اعدام سپرده شدند، جلادان در خیابانها کمونیستها را گردن می زدند، مرتجعین و نوکران امپریالیسم کوره های آدم سوزی را علیه رهبران و فرزندان آگاه طبقه کارگر در نانکن، شانگهای و ووهان و دیگر نقاط برپا کردند. مائوتسه دون تحت پیگرد قرار گرفت و زندگی مخفی آغاز کرد. در همین زمان بود که مائو شعر برج درنای زرد را سرود.

در این قطعه شعر کوتاه، مائوتسه دون در حالی که سنگینی و قطعی بودن شکست انقلاب را در آن مقطع بروشنی تصویر می کند، امید و خوشبینی انقلابی اش برای خیز آتی انقلاب بنمایش می گذارد.

در زیر بار بارش باراندر تیرگی مهبگرفته اند راهبر جاری بزرگ،ماران و اژدهادرنای زرد پر کشیده و رفته ست از این دیارمی نوشم این شراببا نام و یاد خیزش توفان توده هاقلبم عظیم می تپد اینکـ بسان طبل ـبا خیز موجهادر سال ۱۹۲۷ تلاشهای حزب برای سازمان دادن قیامهای مسلحانه در شهرها، یا حمله بقصد تسخیر فوری شهرها بعلت تناسب قوای نامساعد بحال انقلاب یکی پس از دیگری به شکست انجامید. نیروهای مسلح حزب مجبور شدند به مناطق روستائی عقب نشینی کنند. قوای دشمن در پی محاصره و سرکوب آن بخش از کمونیستهائی بود که از تیغ کودتا جان سالم بدر برده بودند. جنگ و گریز تصویر عمومی جنگهای این دوره بود. در پائیز همین سال بود که مائوتسه دون در استان حونان کوشید با ارتشی که خود از کارگران آگاه معادن، سربازان انقلابی فراری از ارتش گومیندان و دهقانان فقیر تشکیل داده بود، قیامی دهقانی را علیه قوای چیانکایچک و ملاکان منطقه برپا سازد. این قیام ناموفق به قیام دروی پائیزه مشهور شد. مائو بدنبال شکست قیام دروی پائیزه، ۵۰۰ تن نیروی باقیمانده اش را بسوی ارتفاعات پرت افتاده جین گان بحرکت در آورد و آنجا را به یک منطقه پایگاهی سرخ بدل ساخت. بعد از این حرکت بود که بخش هایی دیگر از واحدهای ارتش سرخ تحت فرماندهی رفیق چوته نیز از ادامه جنگ در شهرها به شیوه سابق صرفنظر کرده، به شورشگران جین گان پیوستند.

در منطقه پایگاهی سرخ، آتش انقلاب ارضی در روستاها تحت رهبری مائو شعله ور گشت. حکومت مسلح کارگران و دهقانان برپا شد. ارتش سرخ صفوفش را گسترش داد و رسته های گارد سرخ برای حفاظت از مناطق پایگاهی در سطح دهستان، و بعدها بخش و شهرستان بوجود آمد. در صفوف ارتش سرخ نظام دموکراتیک نوین برقرار بود، بدینصورت که سربازان و افسران از حقوق و شرایط زندگی یکسانی برخوردار گشتند. ارتش سرخ، ارتشی کیفیتاً نوین بود با مناسبات درونی انقلابی، رفتار و عملکرد بیرونی انقلابی و با اهداف و دورنمای انقلابی. ارتش سرخ نه تنها باری بر دوش دهقانان نبود، بلکه در فعالیت های تولیدی یاریگر دهقانان میشد و خود برای تامین خواروبار و نیازمندی های اقتصادیش بکار تولیدی میپرداخت. ارتش سرخ تحت فرماندهی مائو هم یک واحد نظامی برای پیشبرد جنگ انقلابی بود، هم واحدی که بکار روشنگری و سازماندهی در بین توده های دهقان و گسترش سازمان های حزبی یاری می رساند. تابستان سال ۱۹۲۸، ششمین کنگره حزب کمونیست چین تشکیل شد و ارزیابی اساساً درستی از خصلت جامعه و انقلاب چین و شرایط مشخص موجود به دست داد. جمعبندی کنگره بر ناموزون بودن روند تکاملی انقلاب چین تاکید گذاشته، خط قیام شهری را نقد کرده و کنار زد. کنگره ششم، رفیق مائو را غیاباً به عضویت کمیته مرکزی انتخاب کرد. پائیز ۱۹۲۸، مائو شعر کوهستان جین گان را سرود که توصیفی بود از نخستین منطقه پایگاهی و عزم و توان ارتش سرخ در مقابله با کارزارهای محاصره و سرکوب دشمن.

در دامان تپه هابیرق هاست در اهتزازو آن بالاها،طبل و شیپور و آوازخصم است گرداگردماناز بار پیش بیشمارترگامهایمان اما پیگیر، پرتواناز هر زمان استوارترسنگرهایمان پولاد استو اراده مان،باروئی یگانهتوپ ها از جانب گذرگاه هوان یانخبر میدهند:”خصم سخت در کار است”پس آنگاه، پیامی دیگر می رسداز سکوت توپ های بسته لب:”دشمن بگریختتا اعماق شب”در این مقطع، مبارزه دوخط درون حزب کمونیست عمدتاً حول مبارزه خط پرولتری مائو با خط بظاهر چپی که توسط لی لی سان نمایندگی میشد، متمرکز گشت. لی لی سان و هوادارانش ایجاد پایگاه های روستائی را خطری برای رهبری طبقه کارگر قلمداد کرده، اینکار را بعنوان باصطلاح “طرز تفکر دهقانی” محکوم میکردند. به عقیده لی لی سان، مائو و یارانش میبایست دست از ایجاد و تحکیم و گسترش پایگاه های سرخ برداشته و برای بازسازی پایه های کارگری حزب به شانگهای بروند. در عین حال میبایست ارتش سرخ را به دسته های کوچک پارتیزانی جهت تبلیغ مسلحانه صرف پراکنده ساخته، انقلاب ارضی را کنار بگذارند، چون طبق نظر آنان دهقانان فعلا آمادگی اش را ندارند. مائوتسه دون در نوامبر و دسامبر سال ۱۹۲۸، دو مقاله مهم تحت عنوان “چرا قدرت سیاسی سرخ میتواند پابرجا بماند” و “مبارزه در کوهستان جین گان” را نوشت. در این مقالات نظرات و اصول تاکتیکی خط باصطلاح کارگری لی لی سان نقد گشته و ایده های اساسی استراتژی و تاکتیک نبرد انقلابی در شرایط مشخص چین بروشنی بیان شده بود. مائوتسه دون با ارائه یک جمعبندی از قیام دروی پائیزه و تجارب مثبت و منفی حزب کمونیست چین نشان داد که کسب قدرت سیاسی توسط نیروهای مسلح، تنها با پیش گرفتن راه ایجاد مناطق پایگاهی روستائی، محاصره شهرها از طریق دهات و سرانجام فتح شهرها امکانپذیر است.

یکی از عوامل مساعدی که مائو برای برپائی و گسترش جنگ درازمدت خلق در نظر میگرفت، صفوف از هم پاشیده و پرتضاد و شکاف طبقات ارتجاعی حاکم و باندهای صاحب قدرت مسلح بود که علیرغم تضاد مشترکشان با صف انقلاب، مرتباً بجان هم افتاده و بدین ترتیب پایه های اقتدار خویش را بدست خود متزلزل میساختند. مائو این مسئله را اساساً تبارزی از تضادهای درون امپریالیستی درون صفوف حکام مرتجعی میدید که نوکران سرمایه مالی جهانی هستند. او در قطعه شعر کوتاه برخورد جنگ سالاران، این واقعیت را چنین تصویر میکند:

می بینم

عصیان تندر را

می بینم

رقص صاعقه را

و غبار غم را که افشانده اند بر جهان

جنگ سالاران

در جنگ اند دگربار

در پی ارزن های طلائی

طلائی، اما

ارزن هائی در خیال

— خوابشان خوش باد!

تشدید تضادهای درون اردوی مرتجعین چینی و بالا گرفتن جنگ میان دارودسته های فئودالی، خبر از تکوین اوضاع به سود انقلاب میداد؛ اما بخشی از رهبری حزب از این اوضاع لزوم اتخاذ برنامه ای چپ روانه و خطرناک را نتیجه گرفت: برنامه ای مبنی بر سازمان دادن فوری قیام و تصرف فوری شهرهای عمده. مائوتسه دون و چوته با این خط مخالف بودند، اما موفق نشدند از تصویبش جلوگیری کنند. این چنین بود که طی چهار ماه، ضربات فراوانی بر حزب کمونیست و ارتش سرخ و تشکلات توده ای تحت رهبری حزب وارد شد. مائوتسه دون از مبارزه با این خط مخرب باز نایستاد، او در عین حال به ترمیم ضربات پرداخت، و خصوصاً کوشید به روحیه و عزم و اراده ارتش کارگر ـ دهقان خللی وارد نیاید. مائوتسه دون که با بینش علمی و ماتریالیستی ـ دیالکتیکی به شکست ها و پیچ و خم های راه می  نگریست، همواره میکوشید افق روشن نبرد را برای توده های تحت رهبری اش ترسیم کند. با چنین نگرشی بود که مائو میتوانست در بحبوحه دشوارترین نبردها و در فردای شکست های مقطعی، حقیقت را از دل تیرگی بیرون کشد، راهنمای عملش قرار دهد و چنین بسراید:

زشتی و پلشتی

را کیفر میدهیم

با ریسمانی به درازای یک فرسنگ

به صید سیمرغ می رویم،

به جنگ نهنگ.

بپا می خیزند میلیونها

ببینید، بپا میخیزند کارگرها، دهقان ها

سرودشان می پیچد

در راه حوپه، در راه هونان

سهمگین است این گردباد

از سپتامبر ۱۹۳۱، با تجاوز امپریالیسم ژاپن به شمال چین، صحنه مبارزه طبقاتی و ملی پیچیده تر شد. از این دوره به بعد به مدت چند سال، رهبری حزب و ارتش سرخ به دست گروه وان مین افتاده بود که خطی ماجراجویانه و اپورتونیستی چپ را به پیش می برد. غلبه این خط مصادف شد با پنجمین کارزار محاصره و سرکوب از سوی قوای چیانکایچک. وان مین و هوادارانش با محکوم کردن تاکتیک های جنگ پارتیزانی و پافشاری بر لزوم تمرکز نیروها جهت جنگ موضعی با قوای دشمن به قصد تصرف شهرهای بزرگ، و با صدور فرمان اعتصاب عمومی در تمامی مناطق تحت سلطه دشمن، باعث از دست رفتن ۹۰ درصد مناطق پایگاهی سرخ و نابودی تقریباً ۱۰۰ درصد سازمان های حزبی در مناطق دشمن شدند. در نتیجه ارتش سرخ ناچار شد، مناطق پایگاهی مرکزی را ترک کند و با نیروهای بازمانده اش بسمت شمال ـ بسمت منطقه پایگاهی استان شنسی که هنوز پابرجا بود ـ حرکت کند. این چنین بود که راهپیمائی طولانی آغاز شد. ارتش سرخ راه خود را در زیر آتش دشمن می گشود و می کوشید خود را به منطقه امن برساند. شعر راهپیمائی بزرگ که در پائیز ۱۹۳۵ تنها دو ماه بعد از آغاز این حرکت تاریخی سروده شده، بخوبی موقعیت کمونیستهای انقلابی و ارتش تحت رهبری شان را نشان می دهد.

هراسش نیست

از دشواری های مارش بزرگ

ارتش سرخ

سبکبال می گذرد

از هزار صخره،

هزار رود،

جبال پنجگانه پر شکن است

چون موج

در پیچ و تاب است

چون دریا

و کوه با شیبی تند

سرازیر است بسوی رود

تا تن به آب گرم دهد

پل می زنیم، رودخانه تاتو

را با زنجیرهای سرد.

چهره شادمان برف

منزلگه آفتاب است

بر فراز مین شان

همچنان که چهره ما.

نشست وسیع فوق العاده حزب در ژانویه ۱۹۳۵، نشست شکست خط وان مین و پیروزی خط مائوتسه دون بود. از اینجا بود که عملا رهبری مائو و سلطه مشی مارکسیست ـ لنینیستی وی بر حزب و ارتش مسجل شد. ارتش سرخ راهپیمائی طولانی ۲۱۰۰۰ کیلومتری خود را طبق نقشه و نظمی معین ادامه داد و پس از زیر پا گذاشتن یازده استان، عبور از کوهستان های پوشیده از برف، و دشتهای وسیع باتلاقی، پس از درهم شکستن دهها محاصره نظامی فئودالها و ارتش چیانکایچک و عبور از زیر بمباران مداوم هواپیماهای دشمن سرانجام در پائیز ۱۹۳۶ به شمال استان شنسی رسید: به منطقه پایگاهی. ینان، واقع در این استان، به مرکز رهبری حزب و ستاد فرماندهی انقلاب چین بدل گشت. مائو تسه دون در اینجا بود که به ارزیابی کلی از راهپیمائی طولانی پرداخت و گفت این اقدام به ۲۰۰ میلیون اهالی مردم یازده استان پیام داد که راه ارتش سرخ یگانه راه رهائی آنهاست. مائو گفت: راهپیمائی طولانی یک بیانیه است، یک گروه تبلیغی است. یک ماشین بذرافشان است. راهپیمائی طولانی بذرهائی افشانده که خواهد روئید، برگ و گل و میوه خواهد داد و در آینده ببار خواهد نشست.

قطعه شعری دیگر از رفیق مائو که در دشوارترین روزهای راهپیمائی طولانی سروده شده را برایتان میخوانیم. با خواندن این شعر بخش اول از مطلب نگاهی به انقلاب چین از دریچه سروده های مائو را به پایان می بریم.

با خشم باد مغرب

زیر نور ماه

فریاد مرغ وحشی در کوهستان می پیچد

در نور ماه خسته

در شولای مه،

آهنگ خوش تازاندن اسبان به گوش می رسد.

سرناها آهسته می غرند،

با آواز صبح همراه گشته اند.

این گذرگاه مغرور سنگین

چون دیواری از آهن

راه بر ما بسته

اما با گامهایی محکم

او را پشت سر می گذاریم

تا پیروزی را به کف آریم

پس می بینیم

پشته ها را که موج وارند

چون دریا

و خورشید را

که رنگ خون دارد.