رفسنجانی به کارگران نصیحت کرد که فریب شعارهای کمونیستی را نخورند!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

چند ماه پیش آی ال او یا سازمان جهانی کار که بازوی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در امور کارگری است، خانه کارگر را بعنوان تشکیلات مستقل کارگران ایران به رسمیت شناخت! از “استقلال” خانه کارگر همان بست که هفته پیش کنگره خانه کارگر در همدان، با پیام رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت سرمایه داران و زالو صفتان ایران، آغاز شد.به گزارش ایلنا ، هاشمی رفسنجانی  به این کنگره  پیام داد که: « کارگران ایران اسلامی در طول سال های مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در مبارزات مردمی و در ایام تثبیت نظام در دوران ۸ سال دفاع مقدس و دوران سازندگی ثابت کرده اند که ضمن پایبندی به اصول اسلام و انقلاب اسلامی ، فریب شعارهای کمونیستی و سوسیالیستی را نمی خورند و با وجود کاستی ها و مشکلات فراوان در راه اعتلای ایران اسلامی؛ استقرار اقتصادی و افزایش تولید کشور تلاش کرده و خواهند کرد .»

رفسنجانی حق دارد که به کارگران بگوید «فریب شعارهای کمونیستی و سوسیالیستی» را نخورید زیرا با مکیدن خون کارگران و «خصوصی سازی»  ثروتهای ایران تبدیل به یکی از ثروتمندترین مردان دنیا شده  و دست در دست بقیه باندهای انحصارگر حکومت در حال خارج کردن ثروتهای بادآورده و افسانه ای خود که حاصل رنج و کار کارگران و دهقانان و دیگر زحمتکشان است، می باشد.  این باندهای غارتگر هنوز در حال خصوصی سازی و به جیب زدن ثروتهای کشور هستند. همین امسال مجمع تشخیص مصلحت با تغییر اصل ۴۴ تسهیلات بیشتری را برای این باندهای غارتگر بوجود آورد. فقط یک گوشه از این چپاول ها را در فروش کارخانه الکتریک رشت به همسران ۴ تن از مهره های جناح کارگزاران (همدستان رفسنجانی)  دیدیم. این کارخانه بزرگترین کارخانه صنعت الکتریکی کشور است و حتا بخش زیادی از ماشین آلاتش مورد استفاده قرار نگرفته است؛ فقط زمین این کارخانه ۸۰ میلیارد تومان ارزش دارد اما کل کارخانه به مبلغ یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان به این ۴ تن فروخته شد. یعنی حداقل ۸۰ میلیارد تومان به این ۴ خانواده مستضعف کمک مالی شد! شورای عالی کار اخیرا حداقل حقوق کارگران را در ماه ۱۰۶ هزار تومان تعیین کرد. با این حساب، به اندازه حقوق یکسال ۶۲ هزار کارگر نصیب این ۴ خانواده مستعضف شد. آیا همین حساب سرانگشتی کافی نیست که نشان دهد نظام و حکومت اسلامی به چه طبقه ای تعلق دارد؟ و خانه کارگر آن با وجود آنکه نام “کارگر” را یدک می کشد ارگان و نهاد چه طبقه ای است؟ آیا همین حساب سرانگشتی ضرورت پیوستن کارگران به برنامه کمونیستی و مبارزه برای ایجاد جامعه سوسیالیستی را نشان نمی دهد؟ طبق آمار رسمی ۱۰ درصد از ثروتمندترین افراد جامعه حدود ۴۰ درصد از درآمد کل کشور را به خود اختصاص می دهند در حالیکه فقیرترین قشر مردم سهم شان از در آمد کل کشور فقط ۵ر۱ درصد است. ۹۰ درصد نقدینگی کشور در دست ۱۰ درصد از ثروتمندترین افراد جامعه متمرکز شده  است. آیا فکر می کنید این ۱۰ درصد کار می کند و ثروت تولید می کند؟ خیر. صدهزار بار خیر. آنها صاحبان ابزار تولید، صاحبان تجارتخانه ها و بانکها و زمین ها و صاحبان قدرت سیاسی اند. و این انحصار بر قدرت سیاسی و انحصار بر ابزار و منابع تولید به آنان امکان تصاحب ثروت تولید شده توسط کارگران و دهقانان و منابع زیر زمینی و قدرت توزیع دلبخواه ثروتهای تولید شده و امکانات و منابع  را می دهد. آیا فکر نمی کنید اگر این ۱۰ درصد از قدرت سیاسی و اقتصادی ساقط شود و طبقه کارگر و زحمتکشان قدرت سیاسی را بگیرند، اگر تمام ابزار تولید ثروت به مالکیت اشتراکی همه مردم درآید و هر کس به اندازه ای که کار می کند از ثروتی که توسط کار تولید می شود بهره ببرد، مشکلات فقر و اعتیاد و فحشا و هزار درد دیگر، حل می شود؟ خیلی واضح است که کمونیسم و برقراری جامعه دموکراتیک نوین و سوسیالیستی راه حل جامعه ماست.

کارگران: وقت تنگ است. هر چه بیشتر صبر کنیم اوضاع بدترمی شود. این بیشرمان تا آخرین لحظات عمرشان خون کارگران و زحمتکشان را خواهند مکید و آنقدر سریع ثروتهای باد آورده را جمع کرده و به خارج منتقل خواهند کرد که هیچ رمقی نه در مردم و نه در اقتصاد باقی نماند.

حزب کمونیست ایران (مارکسیست – لنینیست – مائوئیست)

 اسفند ۱۳۸۳