دست نیروهای سرکوبگر رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی از خلق عرب کوتاه!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

روز ۲۶ فروردین، مردم عرب اهواز و چند شهر دیگر خوزستان در اعتراض به سیاست های ضد عربی رژیم جمهوری اسلامی به خیابان ها ریختند. این اعتراضات هنوز به اشکال پراکنده مانند به آتش کشیدن بانک ها و ساختمان های دولتی ادامه دارد. بدنبال این اعتراضات نیروهای سرکوبگر نظامی جمهوری اسلامی وارد صحنه شده و بروی مردم آتش گشودند. تا کنون قریب ۴۰ تن کشته و ۳۰۰ تن زخمی شده اند. شمار دستگیر شده گان به بیش از هزار نفر می رسد. شهر اهواز به صورت شهر تحت اشغال نظامیان در آمده و نیروهای انتظامی و سپاه پاسداران در بسیاری از شهرهای خوزستان تقویت شده و حضور آشکارتری بخود گرفته اند تا مردم عرب و غیر عرب را مرعوب کنند. رژیم برای تنبیه مردم آب برخی از مناطق اهواز را قطع کرده است.

 جرقه تظاهراتهای اعتراضی را نامه منتسب به یکی از مقامات رژیم بنام ابطحی زد. در این نامه سیاست رژیم مبنی بر تغییر در ترکیب جمعیتی شهرهای عرب نشین خوزستان تشریح شده است. این نامه محرمانه به بیرون درز داده شده و وسیعا در مناطق عرب نشین پخش شد؛ رسانه های گروهی عربی کشورهای خلیج نیز آنان را بطور وسیع بازتاب دادند. در عکس العمل به این نامه، توده های خشمگین به خیابانها ریختند. در میان شعارهای ضد رژیمی مردم، شعارهائی مبنی بر خواست جدائی خوزستان از ایران و اعتراض به “اشغال عربستان”  نیز داده می شد.

جرقه این دور از شورش ها را علنی شدن نامه محرمانه رژیم زد. اینکه این نامه جعلی است یا واقعی، اهمیت ندارد زیرا این شورش دیر یا زود رخ می داد. این طغیان، پاسخی عادلانه به ستمگری های ۲۶ ساله رژیم مذهبی فاشیستی جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی از فردای به قدرت رسیدن، علیه خلق ها و ملل تحت ستم ایران، ارتش و پاسدار و تیغ و تفنگ به میدان آورد. این رژیم پایه های خود را  از طریق سرکوب خلقها و ملل تحت ستم ایران (عربهای خوزستان، مردم ترکمن صحرا و کردستان) و سرکوب زنان محکم کرد. سپس بطور منظم به سرکوب بقیه مردم پرداخت و تمام دستاوردهائی را که کارگران و دهقانان و زنان و خلقها و روشنفکران در  جریان مبارزه علیه رژیم  شاه و اربابان آمریکائی آن بدست آورده بودند بزور تفنگ از آنان باز ستاند. این رژیم، خلقها و ملل تحت ستم را حتا از فرهنگشان محروم کرده است. این رژیم، خرافات و خزعبلات مذهبی را به عربی در سراسر ایران پخش می کند، و زبان اصلی در  مکتب خانه مذهبی اش (حوزه علمیه قم) زبان عربی است اما  به فرزندان خلق عرب اجازه نمی دهد که به زبان مادری خود تحصیل علم کنند!

خلق عرب در شرایطی در فقر و محرومیت  زندگی می کند که عظیمترین ثروتهای دنیا از کنار گوشش توسط سرمایه داری جهانی به تاراج برده می شود. این شکاف فاحش زخمی جان گداز است و جمهوری اسلامی ۲۶ سال بر این زخم نمک پاشیده است. جمهوری اسلامی مانند رژیم شاه و  رژیم های سلطنتی و شیخ نشینهای عرب یکی از دلالان نفتی سرمایه داری جهانی است و از بابت این دلالی، هزار فامیل آخوند ها و سران سپاه و بسیج و جهاد را چاق و چله کرده و جامعه را در فقر و محرومیت و عقب ماندگی نگاه می دارد تا این دلالی و تاراج ادامه پیدا کند. قدرتهای جهانی بواسطه چنین شرکایی حاصل دسترنج مردم این منطقه را به تاراج می برند. قدرتهای امپریالیستی از طریق این رژیم های مرتجع، ارتش و نیروی امنیتی بومی برای سرکوب مردم این منطقه درست می کند.  

شک نیست که مرتجعین، از انواع و اقسام،  تلاش دارند تا از توده های خلق عرب برای رسیدن به مقاصد پلید خود  سودجوئی کنند و سعی می کنند مردم را به سیاهی لشگر نقشه های خود تبدیل کنند. این مرتجعین چند دسته اند:

دسته اول: جناح های حکومتی که در بازی قدرت و برای حفظ خود حاضرند همدیگر را بدرند. پس از شروع اعتراضات مردم عرب اهواز این ها به جان هم افتاده اند و یکدیگر را در این زمینه افشا می کنند. فرصت خوبی است تا ماهیت تبهکارانه همه اینها را از نزدیک مشاهده کنیم.

دسته دوم: سران عشایر عرب که تا کنون در  سازش و وحدت  با رژیم جمهوری اسلامی بسر می بردند و  همدست جمهوری اسلامی در مهار و سرکوب توده های زحمتکش و روشنفکران خلق عرب بوده اند و عامل اجرائی مستقیم در حفظ  خرافه دینی و روابط عشیره ای عقب مانده در میان توده ها و اسارت زنان عرب بوده اند. بخشی از سران سپاه پاسداران با اینان اتحاد نزدیکی دارند. عده ای از اینان امروزه در حال نشست و برخاست و مذاکره با سران ارتش آمریکا و انگلیس در منطقه هستند تا در ازای همکاری با این امپریالیستها به جایگاه و مقام بیشتر دست یابند.

دسته سوم: مزدوران و مواجب بگیران مستقیم رژیم های نفتی سلطنتی خلیج.

این دارودسته های مرتجع، هر یک به شکلی، می خواهند مانع از آن شوند که مردم راه انقلاب علیه همه مرتجعین و امپریالیستها را در پیش گیرند. آنان تلاش دارند از  مردم برای رسیدن به مقاصد خود سوء استفاده کنند. بنابراین انقلابیون خلق عرب باید هشیارانه و با صراحت صف دوست و دشمن را  ترسیم کنند و مانع از آن شوند که مردم فریب وعده های سران مرتجع عرب و یا دولت آمریکا را که دستانش تا به آرنج به خون مردم عرب و  غیر عرب خاورمیانه آغشته است، بخورند. جالب است که دولت بوش یکباره  حامی حقوق عربهای ایران شده است. این در حالیست که  در خود آمریکا دستگیری اعراب ساکن آن کشور و انتقالشان به زندان های نامعلوم تبدیل به امری عادی شده و  رسانه های گروهی آمریکا بی وقفه “عرب” را مترادف “تروریست” معرفی می کنند. بر هیچکس پوشیده نیست که امپریالیسم آمریکا می خواهدسوار بر امواج مبارزات ضد رژیمی مردم ایران شود و آن را به هرز برد.

 این بازی موذیانه همیشگی مرتجعین و امپریالیستهاست که برای رسیدن به مقاصد بغایت ضد مردمی شان از خود توده های مردم سواری بگیرند. خمینی و دارودسته اسلامی اش نیز ۲۶ سال پیش همین کار را کردند. مسئله این است که آیا کمونیستها و طبقه کارگر خواهند توانست رهبری مبارزات مردم را در درست گیرند و آنان را در جاده آزادی و  رسیدن به قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی رهبری کنند یا اینکه مرتجعین رهبری توده ها را به چنگ آورده و  از آنان برای رسیدن به اهداف خود سوء استفاده خواهند کرد؟ کمونیستها و کارگران عرب و غیر عرب در خوزستان باید سر سختانه  و بطور عاجل برای راه اول تلاش و مبارزه کنند. آنان باید بی باکانه با هر حرکت ارتجاعی جهت به بیراهه کشاندن زحمتکشان و ستمدیدگان مقابله کنند. آنان باید خط و برنامه کمونیستی را در میان توده های خلق عرب جا بیندازند: اولا، خط و برنامه کمونیستی  حقوق ملی خلق عرب و تمام ملل تحت ستم ایران را برسمیت می شناسد.

ثانیا، خط و برنامه کمونیستی در  چارچوب سرنگونی جمهوری اسلامی و انجام یک انقلاب دموکراتیک نوین و سوسیالیستی تحت رهبری طبقه کارگر چند ملیتی ایران، برای تحقق این حقوق می کوشد. زیرا فقط از این راه (و فقط از این راه) منافع توده های کارگر و دهقان و زنان این ملل برآورده می شود. حل مسئله ملی در چارچوب طرح های ارتجاعی سران عشایر و سرمایه دار هر ملت فقط منافع همان سران و سرمایه داران را تامین می کند و کماکان زحمتکشان و زنان را اسیر مناسبات ارتجاعی اقتصادی و اجتماعی نگاه می دارد.

ثالثا، امپریالیسم آمریکا و انگلیس در حال ایجاد یک “خاورمیانه بزرگ” هستند و طرحشان آن است که با تفرقه انداختن در میان خلقهای منطقه و در میان ملل مختلف کشورهای منطقه، حاکمیت خودشان و نوکران شیخ و شاهشان را تحکیم کنند. آنها در هر جا قدم بگذارند مرتجع ترین نیروهای بومی را تقویت کرده و آنان را حاکم بر سرنوشت مردم می کنند. بنابراین باید در مقابل نقشه های آنان ایستاد ، توطئه هایشان را بر ملا و عواملشان را در میان خلق افشا کرد. در مقابل طرح “خاورمیانه بزرگ” امپریالیستها، خط و برنامه کمونیستها این است که در ایران انقلاب سوسیالیستی کنند و در دیگر کشورهای خاورمیانه به شکل گیری جنبش کمونیستی کمک یاری برسانند تا روند انقلاب سوسیالیستی در کشورهای گوناگون خاورمیانه براه افتاده و بالاخره به ایجاد یک “خاورمیانه بزرگ سوسیالیستی” بینجامد. در واقع امپریالیسم آمریکا و انگلیس با طرح “خاورمیانه بزرگ” زمینه را برای گسترش انقلاب سوسیالیستی در تمام خاورمیانه تقویت می کنند. دامن زدن به انقلابات سوسیالیستی در خاورمیانه برای تبدیل آن به خاورمیانه سرخ، انقلابی ترین و مترقی ترین چشم اندازی است که رهائی و پیشرفت تمام خلق های منطقه را  تضمین می کند و متکی بر همیاری و تعاون داوطلبانه آنانست.

 اما این هدف عالی فقط در یک صورت می تواند متحقق شود. در صورتی که کمونیستها  بی باکانه برای این هدف برزمند. بی باکانه خط  و برنامه کمونیستی را به میان توده ها ببرند و آنان را مسلح به این برنامه و چشم انداز کنند. توده های خلق عرب باید به این حقیقت دست یابند که چاره تمام دردهای مردم این منطقه چه در ایران و چه در عراق و چه در عربستان، کمونیسم است. بزرگترین ثروت این منطقه چند صد میلیون نفر مردم آنند که اکنون در چنگال قدرتهای سرمایه داری جهانی و رژیم های مرتجع و مستبد محلی اسیرند. ما باید به توده های خلق عرب و بقیه توده های تحت ستم توضیح دهیم که رهائی همه زحمتکشان و ستمدیدگان در گرو ایجاد اتحاد بزرگ انترناسیونالیستی تحت رهبری طبقه کارگر واحد و چند ملیتی ایران است. نه تنها باید برای ایجاد چنین اتحادی در ایران تلاش کنیم بلکه باید برای گسترش برنامه کمونیستی در دیگر کشورهای خاورمیانه نیز بکوشیم و بر این پایه بزرگترین اتحاد انترناسیونالیستی را در خاورمیانه بوجود آوریم.

تقویت گرایش کمونیستی در میان توده های مردم برای به پیروزی رساندن یک انقلاب د موکراتیک نوین و سوسیالیستی در ایران، حیاتی است. اگر  خط و برنامه کمونیستی در میان توده های مردم پایه نگیرد ما شاهد وقایع عراق خواهیم بود : امروزه در عراق انتخاب مردم محدود است به اینکه یا به حاکمیت امپریالیستها و دولت دست نشانده آن تن در دهند و یا اینکه تحت رهبری نیروهای ارتجاعی و سران عشیره ای و مذهبی دست به مقاومت علیه اشغال کشورشان بزنند. در غیاب گرایش کمونیستی، مردم به بیراهه ها خواهند رفت. در این شکی نیست. اما در صورت تقویت قطب کمونیستی در میان آنها، فرصتهای بزرگی برای دست زدن به انقلابی که تمام جهان را تکان دهد موجود است.  امروز در مقابل کمونیستهای عرب و غیر عرب جنوب و سراسر ایران، خطرات بزرگ و  همچنین فرصتهای انقلابی تاریخی خودنمائی می کند. باید برای ربودن این فرصتها بطور عاجل حرکت کرد.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی!

دست آمریکا و انگلیس از خاورمیانه کوتاه!

زنده باد اتحاد انترناسیونالیستی طبقه کارگر و خلقهای ستمدیده ایران !

زنده باد وحدت انترناسیونالیستی مردم خاورمیانه برای تبدیل خاورمیانه به گورستان امپریالیستها و مرتجعین و تبدیل آن به منطقه ای سرخ برای انقلاب جهانی!

رفقای عرب به حزب کمونیست ایران (م ل م) بپیوندید ؛ این حزب متعلق به کارگران و خلقهای ستمدیده ایران است؛  برنامه حزب را به میان توده های خلق عرب ببرید تا آن را پرچم رهائی خود کنند!

اول ماه مه را به جشن سرخ طبقه کارگر چند ملیتی ایران تبدیل کنیم!

حزب کمونیست ایران (مارکسیست – لنینیست – مائوئیست)

اول اردیبهشت ۱۳۸۴