درسهای اول ماه مه

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

حقیقت ارگان حزب کمونیست ایران ( م – ل – م ) شماره ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۴

امسال روز جهانی کارگر، جنبش کارگری ایران حال و هوای دیگری داشت. گردهمائی  های گوناگون با سمت گیری های سیاسی مختلف سازمان داده شد. گرایشات چپ توانستند حضور خود را در گوشه و کنار کشور علنی کنند. تقریبا پس از دو دهه و نیم در برخی از این گردهمائی ها شعار  «کارگران جهان متحد شوید» برافراشته شده و سرود انترناسیونال طنین افکن شد. 

در اول ماه مه رژیم عقب نشست و این را  عمدتا مردم به رژیم تحمیل کرده اند. از این عقب نشینی می توان و باید برای پیشروی بیشتر سود جست و سرنگونی جمهوری اسلامی را تسریع کرد.

اگر چه تعداد شرکت کننده در تجمعات اول ماه مه به نسبت وسعت طبقه کارگر ایران محدود بود؛ و اگر چه نارضایتی عمیق، رزمندگی و رادیکالیسم سیاسی طبقه کارگر ایران در اینگونه تجمعات چندان منعکس نشد با این وجود اول ماه مه امسال برای جنبش کارگری گامی به پیش بود.

تجمع ۱۲ هزار نفره کارگران در ورزشگاه آزادی که قرار بود یک تجمع فرمایشی دولتی باشد نه تنها با شکست کامل روبرو شد بلکه خود به صحنه ابراز انزجار کارگران از سردمداران رژیم ـ مشخصا رفسنجانی ـ و مزدوران خانه کارگر بدل شد. قرار بود این تجمع باصطلاح دربرگیرنده پایه های رژیم و کارگران متوهم به خانه کارگر باشد. اما به صحنه رسوائی بدل شد. اول ماه مه امسال آخرین میخ بر تابوت تشکل دولتی و ارتجاعی خانه کارگر بود. این یک دستاورد مهم بود. دستاوردی که نشان از ابعاد وسیع نارضایتی کارگران و چنته خالی حکومتگران ـ حتی در ارائه وعده های عوام فریبانه ـ دارد.

     علاوه بر این کارگران حاضر در این تجمع مزه مزه کردن رفسنجانی در رابطه با انتخابات را به کامش تلخ کردند.

دستاورد دیگر اول ماه مه امسال حضور نسبتا گسترده دانشجویان در مراسمهای مختلف بود. بخش چپ جنبش دانشجوئی به استقبال اول ماه مه رفت. نه تنها در دانشگاه تهران مراسم اول ماه مه برگزار شد بلکه بسیاری از دانشجویان به یاری فعالین کارگری برای برگزاری این روز شتافتند. این پیوندی گرانقدر است. پیوندی که می تواند نقش موثری در تحرک سیاسی جنبش کارگری و کلا دیگر جنبشهای توده ای ایفا کند.

     با وجود اینکه در تجمعات گوناگون خواستهای مشخصی چون ایجاد تشکل های مستقل کارگری، لغو قراردادهای کاری موقت و افزایش دستمزد طرح گشته اما در مجموع میتوان گفت که جای شعارهای سیاسی و سیاست یا خالی بود یا بسیار کم رنگ. شعارهائی که بیان دخالت کارگران در صحنه سیاسی ایران باشد، بچشم نمی خورد. این امر قبل از اینکه به ضعف توده کارگران ایران مربوط باشد مستقیما به محدودیتهای ایدئولوژیک ـ سیاسی فعالین کارگری مربوط است.

     تنها مکانی که به محل تظاهرات سیاسی کارگران بدل شد تجمع ورزشگاه آزادی بود که آنهم دلیل عمده اش این بود که خود بورژوازی تلاش کرد این تجمع را به دفاع سیاسی از رفسنجانی بدل کند که با عکس العمل و انزجار کارگران روبرو شد. کارگران علاوه بر شعارهای حق طلبانه خود شعارهای سیاسی خودبخودی و رایجی چون «رفراندم رفراندم این است نجات مردم» را که گرایشات ملی مذهبی در دسترس شان قرار داده اند را سردادند. این که مراسم فوق سیاسی شد نشانه آن است که وقتی پای سیاست به میان آید کارگران نسبت بدان بی تفاوت نیستند و آمادگی خود را برای دخالت در مبازرات سیاسی جاری جامعه اعلام می کنند. مهمتر از آن این واقعه خود هشداری است به فعالین جنبش کارگری بخصوص به کمونیستهای انقلابی که هر چه سریعتر بر ضعفهای خود فائق آیند. چرا که بدون اینکه کارگران را به تمام معنا درگیر سیاست ـ به معنای انقلابی آن ـ کنند نه قادر خواهند بود توده های وسیع کارگر را به سمت خود جلب نمایند و نه حتی دستاوردهای اولیه ئی را که کسب کرده اند حفظ نمایند. این قانون عینی مبارزه طبقاتی است. نادیده انگاشتن آن در بهترین حالت درجا زدن در سطح مبارزات موجود است و در بدترین حالت رها کردن کارگران در دام سیاستهای بورژوائی.

     فعال کارگری ای که در روز اول ماه مه در مورد مهمترین مسائل سیاسی روز ـ فی المثل انتخابات یا شعار رفراندوم ـ ابراز نظر نکند، قطعا راه را بر ایده ها و راه حل های رایج بورژوائی میان کارگران هموار می کند.

     فعال کارگری ای که در روز اول ماه مه حساسیت کارگران ایران را نسبت به سرکوب وحشیانه کارگران و خلق عرب برنیانگیزاند قادر نخواهد بود صفوف کارگران ایران از هر ملیتی را متحد کند.

     فعال کارگری ای که در مورد دخالتهای نظامی امپریالیسم آمریکا در گوشه و کنار جهان با کارگران صحبت نکند و آن را محکوم نکند، در واقع  در توانائی طبقه کارگر نمی بیند که بتواند سیاست طبقاتی خود را در این زمینه ها جلو گذارد.

     فعال کارگری ای که جنبش کارگری را به حمایت فعال از دیگر جنبشها مانند جنبش زنان و دانشجوئی فرانخواند، به دست خود طبقه کارگر را در صحنه سیاسی منفرد می کند. این فقط وظیفه دانشجویان نیست که به حمایت از کارگران برخیزند بلکه وظیفه کارگران هم هست که به دفاع از جنبش دانشجوئی بپردازند. طبقه کارگر بدون دخالت و شرکت فعال در دیگر جنبشهای مردمی افق دیدش گسترش نمی یابد و آگاهی طبقاتیش نسبت به تضادهای گوناگون جامعه و پیچیدگی هایش تکامل نمی یابد و برای کسب قدرت سیاسی و اداره جامعه آینده آماده نمی شود.

     فعال کارگری ای که رادیکالیزه کردن جنبش کارگری را به جلو گذاشتن سقفی هر چه بالاتر برای حداقل دستمزد، خلاصه می کند، طبقه کارگر را لایق آن نمی داند که در سیاست دخالت کند. در شرایط کنونی پیروزی در مبارزات اقتصادی کارگران به میزان تعیین کننده به رشد و گسترش مبارزات سیاسی علیه حکومت وابسته است. بدون شکل گیری جنبش انقلابی سیاسی امکان پیشروی در حیطه مبارزه اقتصادی بسیار کند و ناچیز است.

     فعال کارگری ای که در بزرگداشت اول ماه مه به کارگران نگوید آنچه که موجب جاودانگی خاطره رهبران انقلابی کارگران شیکاگو در قلوب مردم جهان شد این بود که حرف و عمل شان برای سازمان دادن یک مبارزه انقلابی بود. رهبران انقلابی کارگران شک نداشتند که نبرد شان با بورژوازی خونین و قهر آمیز  است و از همینرو شعار کارگران مسلح شوید را جلو گذاشتند.  بیان نکردن تمام حقیقت در مورد تاریخ اول ماه مه یعنی تن دادن به آوار رفرمیسم و تحریفی که بورژوازی در مورد این روز تاریخی کرده و می کند تا آنرا به یک روز بی آزار بدل کند.

     این محدودیتهای ایدئولوژیک ـ سیاسی هشداری است به همه کسانی که قلبشان برای پیروزی طبقه کارگر می تپد. کارگران به میدان آمده اند؛ آنان برای پیشبرد مبارزات خود قبل از هر چیز به سیاست انقلابی نیازمندند. تا زمانی که کارگران در سیاست و مبارزات سیاسی جاری جامعه آگاهانه دخالت نکنند همواره خطر آن هست که دنباله روی نیروهای طبقاتی دیگری که در صحنه سیاسی جامعه فعالند بشوند. تجربه تلخ سال ۵۷ را هیچگاه نباید فراموش کنیم که در مجامع کارگری طرفداران خمینی با حرارت از آلترناتیو اسلامی، از جامعه اسلامی از«عدل و قسط اسلامی» سخن می راندند اما کمونیستهای اصیل که شدیدا آغشته به اکونومیسم و سردرگمی ایدئولوژیک ـ سیاسی بودند از مقابله با این ترهات شانه خالی می کردند و ترجیح می دادند بر سر خواسته ها و مبارزات اقتصادی کارگران صحبت کنند. اینگونه بود که هزاران کارگر مشتاق، کارگرانی که می خواستند بدانند آلترناتیو کمونیستهابرای کسب قدرت و اداره جامعه آینده چیست به حال خود رها شدند و پیشاپیش در مقابل دار و دسته های گوناگون بورژوازی خلع سلاح شدند. هیهات! که چنین تجربه تلخی دوباره تکرار شود.

     این خود هشداری جدی به کمونیستهای انقلابی است که به وظایف خود هر چه سریعتر عمل کنند؛ بر پراکندگی میان صفوف خود فائق آیند؛ حول خط روشن و انقلابی متحد شوند؛ به نیازهای فوری و درازمدت طبقه کارگر پاسخ دهند؛ پرچم استقلال سیاسی طبقه کارگر را برافرازند و تمام توده های ستمدیده را حول آن متحد کنند.

بیشک نبردهای زیادی در پیش است؛ به استقبال این نبردها رویم؛ کارهای زیادی هست که انجام شان طلب می شود!