انقلاب در دستور کار حزب کمونیست انقلابی آمریکا

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

تور سخنرانی سراسری متشکل از چهار تن از رفقای حزب کمونیست انقلابی از ۲۳-جون-۲۰۰۵ آغاز به کار کرد. این رفقا تا کنون سلسله سخنرانی هائی در شهرهای بروکلین نیویورک، لوس انجلس و شیکاگو انجام دادند.

سه تن از آنان ( رفقا «کارل دیکس» ، «کلاید یانگ» و «اکیل بومانی») از کادرهائی با تجربه و از مبارزین کارآزموده ای هستند که در جنبش آزادیخواهانه  سیاهان در دهه  شصت  میلادی نقش موثری داشتند. رفیق دیگر رفیق «جو وییل» سخنگوی شاخه  لوس انجلس حزب کمونیست انقلابی آمریکاست که از کادرهای قدیمی حزب پلنگان سیاه و نسل انقلابی بعدی است.

این رفقا در جلسه  خود در شیکاگو که اکثر شرکت کنندگان آن را سیاهان تشکیل می دادند منشا  اصلی ستم وحشیانه ای که قرنها بر سیاهان آمریکا روا میشود را نظام  سرمایه داری- امپریالیستی حاکم بر جامعه خواندند. …

این رفقا در سخنرانی های خود اشاره کردند آمریکا جامعه ایست که درهر کوی و برزن آن برتری نژاد سفید پوست در پناه قوانین نظام سرمایه داری اعما ل می گردد. و در آن  انواع تئوریهای بی پایه و ارتجاعی از قبیل  ” پست بودن افراد غیر سفید ” به طور مدام از طرف قدرت حاکمه و قلم بدستان مزدور و تئوریسین های اجیر شده به خورد مردم  داده میشود. این شیوه و راهیست که تاریخ این کشور همواره شاهدش بوده و امروز نیز به همان طریق ادامه دارد.

همانگونه که در جریان توفان کاترینا، مردم سراسر آمریکا و جهان شاهدش بودند. و دیدند که چگونه بسیاری از زحمتکشان این خطه بواسطه  ستم  طبقاتی یعنی استثمار وحشیانه  کل زحمتکشان سفید و سیاه  و نیز بواسطه ستم ملی بر سیاهپوستان بطور خاص، در اثر گرسنگی و تشنگی جان خود را از دست دادند، چرا که کارگران فقیر و زحمتکشان تهیدست پس انداز و معاشی در دست نداشتند که با اتکاء به آن خود و خانواده فقیرشان را از منجلاب آب آکنده به فاضلاب نجات دهند….و زمانیکه بواسطه فقر و تهیدستی مجبور به شکستن درهای مغازهای خواربارفروشی شدند همین دولت و مؤسسات خبری جیره خوارش آنان را دزدان وحشی و بی فرهنگ لقب دادند. در حالیکه دزد وحشی همین دولت است که در کمتر از یک روز صدها هزار نفر از ارتش اشغالگرش را هزاران کیلومتر  دورتر به عراق اعزام میکند؛ میلیاردها دلار از دسترنج زحمتکشان آمریکا را بخاطر حفظ منافع امپریالیستهای نطامی و نفتخواران به تاراج برده و به منافع طبقه  کارگر فقیر سیاه و سفید خیانت می کند. سخنرانان گفتند این راه و برنامه نظام حکومتی است که با اتکا به سرنیزه و تفنگ، تزویر و استثمار و استعمار، ستم و چپاول جهانی حکومت می کند. چنین نظامی نمی تواند و نباید تا ابد به حیاتش ادامه دهد. راه خلاصی و رهائی از یوغ بندگی و بردگی و متوقف کردنش موجود است. ما میتوانیم و باید این نظام را به گور سپرده و جامعه ای بهتر را بنا سازیم.

رفقای سخنران گفتند  مردم آمریکا هیچ سودی در تحمل این نظام گندیده ندارند.  آنان طبقه کارگر و دیگر آزادیخواهان را به پیکار برای رهائی تمامی بشریت بر متن یک انقلاب کمونیستی فراحواندند. آنان در مورد ضرورت (و همچنین امکان واقعی ) دست زدن توده های مردم ساکن محلات اقلیت فقیر نشین و زحمتکش، کارخانجات و دیگر زحمتکشان به قیام و  رهبری میلیونها نفر از مردم این کشور صحبت کردند. و گفتند  فقط از این راه می توان زنجیرهائی که مردم جهان را به بند کشیده نابود کرد.

 آنان از مخاطبین خود خواستند که به صف طالبان رهائی بشریت بپیوندند.

رفقای سخنران به شیوه ای اقناعی و با سخنانی آکنده از عشق به پرولتاریای جهان، از مردم زحمتکش حاضر در جلسه خواستند که افکار خویش را از قید بندهائی که باعث کناره گیری، در حاشیه قرارگرفتن و انجام ندادن این وظایف ضروری می شود رها سازند. رفیق «اکیل بومانی» توضیح داد که چگونه علیرغم بزرگ شدن در محیط یک خانواده  مذهبی، خود را از افکار اسارتبار رهانید و به حقیقت کمونیسم پی برد. امری که موجب شد بتواند به شیوه ای علمی جهان را بشناسد و راه خلاصی از تمامی مظاهر ظلم و استثمار زحمتکشان جهان را در یابد. او در ادامه  سخنرانیش به مخاطبین گفت که چگونه توانسته با کسب دیدی انتقادی به کشف این حقیقت دست یابد که امکان سرنگونی این سیستم و پایان دادن به تمامی مظاهر استثمار و ستمی که این سیستم سرمایه داری-امپریالیستی با خود به ارمغان آورده است، موجود می باشد. تمامی مظاهر استثمار و ستمی را که کتاب انجیل نه تنها رد و منع نمیکند بلکه با شیوه های مختلف به تأیید و تقویت آن می پردازد. و اینکه او بواسطه آشنائی با نوشته های باب آواکیان قادر شد دریابد که چگونه میتوان این نظام فاسد را سرنگون کرد. رفقای سخنران در صحبتهای خود به معضل ناسیونالیسم و سیاستهای «هویتی» که در میان مردم رایج شده اشاره کردند و آنها را به مصاف طلبیدند. آنان توجه توده ها را به این امر جلب کردند که برای رهائی بشریت تغییر شرایط کنونی انقلاب را در دستور کار گذاشته، انقلابی بر پایه ایده های کمونیستی. با اتکا به نقطه نظراتی چون «اول رهائی ملت خود» یا «اول منافع من» نمی توان به آزادی دست یافت.

در ادامه این جلسه مسئله مهم رهبری انقلابی طرح شد. سئوالات مهمی در این رابطه  طرح شد مانند اینکه چه عواملی موجب میشود که یک نفر صلاحیت رهبری را داشته  باشد. یکی از شرکت کنندگان در جلسه طرح کرد که نمی خواهد از رهبری باب آواکیان که یک سفید پوست می باشد پیروی کند.

 در این زمینه رفیق «کارل دیکس» توجه حاضرین را به این نکات جلب کرد:

آنچه را که در برخورد به مسئله  رهبری باید مورد نظر قرار داد عمق استعداد و گنجایش یک رهبر و محتوای برنامه ایست که به پیش میگذارد، نه ملیت و رنگ پوست آن فرد رهبری کننده. فرض کنید که تعدادی از مردم در زندان مخوفی به حبس ابد محکوم شده باشند و یکنفر پیدا شود که راه خلاصی و آزادی آنان را بداند! آیا بهتر است که زندانیان بگویند که نمی خواهند از آن زندان آزاد شوند چون فرد دانا و رهبری کننده متعلق به نژاد و ملیتی و جنسیتی سوای آنان میباشد!! هم اکنون رهبری وجود دارد که قدم پیش نهاده و به راهی که سرانجامش آزادی از این وضعیت کنونی است اشاره میکند. فردی که راه رسیدن به آینده درخشان را میداند و به آن اشاره میکند.در نتیجه اگر میخواهید از زیر یوغ بردگی این سیستم هار سرمایه خلاص شوید باید محتوای دید و خط فکری و برنامه آن رهبر را در نظر گیرید و این یگانه اصل صحیح و علمی در برخورد به مسئله  رهبری است.

البته این به آن معنا  نیست که گفته شود از باب آواکیان کورکورانه پیروی کنید، یا از حزب کمونیست انقلابی به طور کورکورانه دنباله روی و حمایت کنید. این به آن مفهوم است که به محتوای نظریه و برنامه ای که جامعه  آینده را بنا میسازد توجه کنید

در همین مورد رفیق «کلاید یانگ» به چند نکته  مهم  دیگر اشاره نمود و گفت: وقتی رهبری همچون باب آواکیان قدم به پیش میگذارد باید مورد استقبال قرارگیرد. باب آواکیان گل و میوه  مبارزات دهه  شصت میباشد. باب آواکیان شخصی است که به توسعه و پیشرفت انقلابی علم کمونیسم خدمات شایانی نموده است، او بطور منتقدانه ای دستاوردهای جوامع سوسیالیستی شوروی و چین را بررسی کرد، دیکتاتوری پرولتاریا را مورد ارزیابی منتقدانه قرارداد و از آن دو تجربه  پرولتاریای جهانی  جمعبندی کرد.  او به دشواریهای ساختن یک جنبش انقلابی متشکل از میلیونها میلیون نفر توده های مردم آگاه میباشد ولی با اینحال می کوشد آنرا سازماندهی کند و رؤیای شان را به واقعیت مبدل سازد. تعداد رهبرانی همچون باب آواکیان بسیار کم اند و آنان رهبران خاصی هستند. بنابراین زمانیکه چنین رهبران برجسته ای قدم پیش میگذارند، مهم استکه مردم این رهبر را بشناسند و تا آنجا که امکان دارد از او بیاموزند و به ترویج افکارش بپردازند، و از او و افکارش حمایت کنند.

ممکنست گفته شود که  پس این صحبتها به این معناست که سهمی برای توده ها از  بابت همکاری وهمیاری آنان در جهت خدمت به مبارزه  انقلابی و طرح ایده هایشان و نیز ابراز قوه ابتکار و خلاقیتشان باقی نمی ماند!! دراین زمینه ما معتقدیم زمانیکه رهبران انقلابی از این نوع پا به عرصه  وجود میگذارند امکان رشد قوه  ابتکار و خلاقیت توده ها  و اینکه آنان خودشان قدم پیش گذارند و درسطحی شگفت انگیز به همکاری و کمک خلاقانه بپردازند گشوده خواهد شد،حتی بیشتر از آنچه که هم اکنون تحت این سیستم کهنه میتوانند انجام دهند. این به مفهوم اتحاد بین مردمی است که پا پیش میگذارند، از رهبران می آموزند و درعین حال به مبارزه  انقلابی بر مبنای رشد آگاهی سیاسی و شناخت علمی شان از تکوین مبارزه  انقلابی به اندازه ای  که امکان و پتانسیل خدمت و همکاری در آنان موجود است یاری خواهند رساند. این است آن رابطه  دیالکتیکی دو جانبه. به عبارت دیگر رهبرانی با این مشخصات به توده ها می پیوندند و با آنان می آمیزند و پتانسیل انقلابی مردم سراسر جهان را در حرکت به سمت جامعه  کمونیستی در می یابند.

تمامی مردم زحمتکش و ستم کش جهان شایسته  زندگی آراسته و درخوری هستند،هیچ کس نباید در سرمای زمستان بسر برد، هیچ فردی نباید گرسنه بماند، هیچ انسانی نباید بخاطر نبود آب بمیرد، همه باید خواندن و نوشتن را فرا گیرند و از فرهنگ و علم غنی برخوردار شوند. تنها عاملی که مانع رسیدن ما به دنیای بهتری است سرمایه دارانی هستند که به غارت ما و دزدی ثروتی که متعلق بماست مشغولند و آز و حرص شان برای هر چه قدرتمندتر کردن این نظام متعفن و ماشین دولتی سرکوبگرشان بکار میرود.

درمقابل آنان، ما به یک جنبش انقلابی کمونیستی بخاطر پیشبرد امر مبارزه که بتواند مشکلات را دقیقًا ارزیابی کرده، از آنان نهراسد و ازعهده  حل شان برآید نیارمندیم. ما به میلیونها و میلیونها نفرازتوده های مردمی که به آن درجه ازشعور اجتماعی- طبقاتی رسیده باشند که درک کنند توده ها باید با هم متحد شوند و قدرت سیاسی را به دست گیرند و تمامی ثروت و دانش را بطورجمعی از آن خود سازند نیازمندیم. این تنها راه باقی مانده در مقابل ماست. این است اصل اساسی و برنامه ای که تور سراسری ما درحال پیشبردنش است. برنامه ای که به ساختن چنان آگاهی انقلابی کمونیستی در میدان نبرد دست زده و توده ها را برای تغییر جهان آماده می کند.■