درود بر روحیه مبارزه جویانه کارگران شرکت واحد!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

دومین فراخوان اعتصاب سندیکای کارگران شرکت واحد با عکس العمل شدید جمهوری اسلامی روبرو شد.

از شبانگاه هفتم بهمن ماموران انتطامی با یورش گسترده و با زبونانه ترین روشهای سرکوب تلاش کردند مانع این اعتصاب شوند. آنان شبانه بیش از صد فعال سندیکا منجمله اکثریت رهبران سندیکا را دستگیر کرده، به خانه های کارگران مبارز هجوم بردند و چهارتن از همسران  و کودکان آنان را به گروگان گرفتند. مقامات رژیم اعلان کردند که تمامی کارگرانی را که در اعتصاب شرکت کنند از کار اخراج خواهند کرد. با این وجود بسیاری از کارگران به همراه خانواده های خود سحرگاه دیروز با حضور در محل های کار به استقبال اعتصاب رفتند.  

همزمان گله های نیروهای امنیتی و ماموران انتظامی، مناطق ده گانه شرکت واحد را قرق کرده و با تهدید و با ضرب و شتم و دستگیری صدها تن از رانندگان شرکت واحد (و برخی دانشجویان حامی اعتصاب) مانع اعتصاب شدند. در برخی مناطق مانند جنت آباد درگیری های حادی بین کارگران و مردم حامی آنان با ماموران انتظامی صورت گرفت. علیرغم جو ارعابی که رژیم براه انداخته روحیه اکثریت کارگران بالاست. آنان عزم را جزم کرده اند که تا دستیابی به خواسته های خود یعنی آزادی رهبران سندیکا، برسمیت شناختن تشکل مستقل و بستن قرارداد جمعی دولت با آنان، مبارزه خود را ادامه دهند. هم اکنون اعلام شد که پانصد تن از کارگران بازداشتی تصمیم گرفتند که اعتصاب غذا کنند. بسیاری از کارگران فعالی که تحت تعقیب رژیم بسر می برند دیشب را در خیابانهای تهران به صبح رسانده اند. آنان در جستجوی راهی برای ادامه مبارزه خود هستند.

این اعتصاب توده ای با زور چماق شکسته شد اما شکست سیاسی بزرگی نصیب جمهوری اسلامی گشت. این اعمال وحشیانه بیش از هر چیز استیصال رژیم را در مقابله با نارضایتی هردم فزاینده کارگران و دیگر اقشار مردم نشان می دهد. جمهوری اسلامی با تمام دبدبه و کبکبه اش  و “مستضعف نمائی” رئیس جمهور جدیدش به میدان آمد تا مانع اعتصاب هفده هزار کارگر شود که خواستی صنفی را مطالبه می کنند. آنچه که رژیم را به هراس واداشت دل و جرئت مبارزاتی این کارگران است. تمام ترس رژیم این است که چنین روحیه ای فراگیر شود و این نظم کهنه را به آتش کشد. این بار رژیم در مقابل خود کارگرانی را یافت که متحد و نسبتا متشکل بودند. کارگرانی که بر سر دستیابی به خواسته های شان جدی بوده و یک مبارزه توده ای گسترده را دامن زدند واز قدر قدرتی رژیم نهراسیدند. بی جهت نیست که مبارزه کارگران شرکت واحد موجی از همبستگی را در میان مردم به وجود آورد و بر شور و شوق مبارزاتی بخشهای مختلف جامعه افزود.

به ظاهر کارگران شرکت واحد پیروزی تاکتیکی نصیبشان نشد اما پیروزی سیاسی بزرگی به کف آوردند. آنان قلب تودههای وسیع را فتح کردند، روحیه اتکا به خود را در میان کارگران و مردم تقویت کردند، نیاز به روحیه تعرضی و تاثیرات آن را به همگان نشان دادند و بر آهنگ تکامل جنبش کارگری افزودند.

اگر چه هنوز راه زیادی در پیش است اما این مبارزه جایگاه مهمی در کسب تجربه و مهارت صنفی و سیاسی کارگران دارد. شاید بسیاری از کارگران شرکت واحد انتظار چنین عکس العمل سبعانه ای از رژیم نداشته و فکر نمی کردند این رژیم در مقابله با حداقل خواسته های عادلانه شان به چنین سرکوب گسترده ای روی آورد. اما این تجربه خود می تواند دریچه ای بروی کسب آگاهی سیاسی –  طبقاتی بیشتر باشد. اینکه تحت خفقان و دیکتاتوری هر مبارزه صنفی به ناگزیرخصلت سیاسی به خود خواهد گرفت. کارگران مجبورند حتی برای بدست آوردن آزادی مبارزه اقتصادی به نبردهای سیاسی روی بیاورند. امروزه حق داشتن تشکلهای مستقل به رشد و تکامل مبارزه انقلابی برای سرنگونی این رژیم ددمنش گره خورده است. امری که هیچ فعال آگاه کارگری نباید آنرا از نظر دور دارد.

شاید آن اندازه که رژیم حساسیت سیاسی نسبت به این مبارزه از خود نشان داد بسیاری از کارگران  به ابعاد سیاسی مبارزه خود باور نداشتند. برخی ها هم فکر می کردند با گفتن اینکه مبارزه ما سیاسی نیست از شدت برخورد رژیم نسبت به مبارزه خود بکاهند. اما این قبیل توهمات را باید بدور افکند. کارگران حتی برای پیشبرد موفقیت آمیز مبارزات روزمره خود مجبورند چشم خود را بروی سئوالات بزرگتر باز کنند، افقهای گسترده تری را پیشاروی خود قرار دهند. آنان مجبورند حتی برای پاسخگوئی به سئوالاتی چون مبارزات خود را با چه روشی به جلو ببریم؟ چگونه ترفندهای دشمن را خنثی کنیم و چگونه و چه بخشهائی از افکار عمومی را به حمایت از خود برانگیزیم هر چه بیشتر و بیشتر بر دانش و مهارت سیاسی خود بیفزایند.

بی شک هم اکنون که بسیاری از رهبران  و فعالین سندیکا در بازداشت به سر می برند این سئوال به ذهن بسیاری از کارگران پیشرو آمده که چگونه میتوان این مبارزه را  ادامه داد؟ سرنوشت این مبارزه به کجا می انجامد؟ چگونه می توان مانع از آن شد که سیاست تدافعی و تظلم خواهی و سازشکارانه بر مبارزه حاکم شود؟ این سئوالات مستقمیا ربط دارد به این که تحت شرایط دیکتاتوری و خفقان چگونه  می توان ادامه کاری یک مبارزه اقتصادی را تامین کرد و چرا نیاز به شبکه ای مخفی از رهبران و کارگران انقلابی است که نه تنها بتوانند در دشوارترین شرایط ادامه یابی چنین مبارزاتی را تضمین کنند بلکه کارگران را برای نبردهای بزرگتر فردا علیه کلیت نظام سرمایه داری نیز آماده کنند. این هم یکی دیگر از درسهای مهم این مبارزه توده ای است که نباید مورد کم توجهی قرار گیرد.

آنچه که در شرایط کنونی می تواند نقش موثری در رشد و تکامل مبارزه کارگران شرکت واحد داشته باشد حمایت فعال دیگر بخشهای جامعه از آنان است. یاری دیگر جنبشهای توده ای (در داخل و خارج از کشور) می تواند نقش مهمی در به عقب راندن رژیم در اذیت و آزار اسرای سندیکا و سرانجام آزادی آنان  داشته باشد. آنان می توانند بایکوت خبری رژیم را در هم بشکنند، به یاری خانواه های دستگیر شدگان این مبارزه برخیزند و از همه ابتکارات ممکن برای افشای این سرکوب بیرحمانه و یاری رساندن به کارگران شرکت واحد استفاده کنند. بدون شک جنبش دانشجوئی می تواند با تبدیل دانشگاههای کشور به سنگر دفاع از کارگران نقش ویژه و برجسته ای ایفا کند.

مبارزه کارگران شرکت واحد کماکان آتش زیر خاکستر است. شاید دستگیری رهبران و فعالین و بیش از پانصد نفر از کارگران موقتا دشواری هائی را در ادامه مبارزه بوجود آورد اما این امر موقتی است و بدون شک می توان با پایداری بیشتر و با مساعی و همت صدها و هزاران کارگری که از نظر سیاسی بیدار شده بر مشکلات چیره شد، ابتکار عمل را مجددا در دست گرفت و اوضاع مساعد نوینی را شکل داد. جمهوری اسلامی کور خوانده است این آتش را دیگر نمی توان بسادگی خاموش کرد.

به امید آنروز که کارگران شرکت واحد به همراه دیگر هم طبقه ای های خود تحت رهبری حزب پیشاهنگ و با یاری تمامی ستمدیدگان جامعه حرف آخر خود را بزنند وبساط نظم کهنه را درهم بکوبند و جامعه ای نوین و انقلابی بنا نهند.

کارگر زندانی آزاد باید گردد!

تشکل مستقل ایجاد باید گردد!

حزب کمونیست ایران (مارکسیست – لنینیست – مائوئیست)

۹ بهمن ۱۳۸۴