زنده باد اول ماه مه سرخ!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

۱۱ اردیبهشت، اول ماه مه از راه رسید. اول ماه مه، یک جشن خشک و خالی نیست. یک قدردانی رسمی از زحمات کارگران در تقویم نیست. این روز پر خروش، نماد مبارزه طبقه کارگر برای رها کردن جامعه بشری از نظام ستم و استثمار سرمایه داری است. نماد آرمان طبقه کارگر است. نماد آن است که طبقه کارگر یک طبقه جهانی است و آرمانش را فقط از طریق انترناسیونالیسم می تواند تحقق بخشد. روز امید و اعلام تداوم نبرد تا به آخر است. این روز بر همه کارگران و زحمتکشان مبارک باد!

   امسال اول ماه مه را در شرایطی گرامی می داریم که دشمنان طبقاتی ما توطئه های جدید و نقشه های مرگباری را به اجراء گذاشته اند. جمهوری اسلامی که در سراسر زندگیش کاری جز نوکری سرمایه، تحمیل استثمار و ستم بر کارگران و زحمتکشان، حراج ثروت های کشور و سرکوب مبارزات مردم انجام نداده، دوباره می خواهد خشم و نارضایتی توده ها را به سوی دشمن خارجی منحرف کند. دولتی که با تضمین جریان یابی نفت و گاز به رگهای سرمایه داری جهانی، به آن زندگی می دمد و با درآمد اینکار به زندگی ادامه می دهد؛ دولتی که در جریان تجاوز نظامی آمریکا و متحدانش به افغانستان و عراق نوکری خود را به اثبات رساند؛ اکنون از “حفظ استقلال” و “ایستادگی در برابر آمریکا” حرف می زند.

   از طرف دیگر، امپریالیسم آمریکا که در راس نظام سرمایه داری جهانی نشسته و سازمان دهنده اصلی استثمار و ستم و تجاوز و جنایت در سطح دنیاست، پرچم “دفاع از دمکراسی” را به سوی مردم ایران تکان می دهد و تدارک یک حملهنظامی ویرانگر را می بیند. در این میان، هر دو می خواهند مردم را گوشت دم توپ کنند.

   این دعوا به هر شکل که جلو برود و به نفع هر یک از طرفین که تمام شود، دودش به چشم مردم می رود. وای به حال مردمی که فریب ژست های “ملی گرایانه” جمهوری اسلامی را بخورند و در مقابل تهدیدات آمریکا به زیر پرچم این رژیم استثمارگر و خونریز جمع شوند! وای به حال مردمی که برای خلاص شدن از ستم و نکبت و بدبختی هائی که این رژیم باعث و بانی آن است، فریب وعده های آمریکا را بخورند و ماهیت و تاریخ سراسر جنایت این دشمن امپریالیستی را نادیده بگیرند. باید از دامی که این دو دشمن در برابر ما گسترده اند گریخت. مردم ایران مجبور نیستند در این بازی مرگبار، مهره این یا آن طرف باشند. باید سرنوشت خود را به دست گیرند و این بساط را بر سر هر دو دشمن خراب کنند. طبقه کارگر و پیشروان انقلابیش باید برای رهبری مردم در یک نبرد مستقل و سرنوشت ساز تلاش کنند. برای اینکه طبقه کارگر بتواند چنین وظیفه ای را به دوش بگیرد و به انجام رساند، باید  قید و بندهایی که نگهبانان نظام طبقاتی به دست و پایش بسته اند را پاره کند.

دشمنان طبقاتی ما می خواهند سیاست را انحصاری کنند. می گویند سیاست نباید به جنبش طبقه کارگر راه پیدا کند. می گویند سیاست همین است که ما می گوییم. اگر سیاست می خواهید فقط باید از سیاستهای حاکم پیروی کنید. فکر سیاست متفاوت، قدرت سیاسی متفاوت، را از سر بیرون کنید! حداکثر فضایی که به شما می دهیم اینست که در قفس تنگ دعواهای سیاسی جناح های حکومت گشتی بزنید. حداکثر فعالیت سیاسی برای شما، انتخاب از بین حاکمیت جمهوری اسلامی یا سلطه آمریکاست.

   دشمنان طبقاتی ما به ایدئولوژی استثمارگرانه و ارتجاعی خود می چسبند اما شبانه روز ضد ایدئولوژی کمونیستی تبلیغات می کنند. زیرا آرمان گرائی کمونیستی طبقه کارگر برایشان مهلک است. می گویند توده های مردم مجاز به فکر کردن و انتخاب هدف نیستند، مگر در چارچوب ایدئولوژی و آرمانی که نظام ما ترسیم می کند! می خواهند مردم را در توهم تقدیر و قسمت، عبادت و توکل، نفرین و دعا، نگاه دارند. می خواهند که دنیا را به استثمارگران واگذار کنیم و به انتظار خوشبختی در دنیای دیگر سماق بمکیم. دشمنان ما می گویند نظام استثمار جاودانه است و هیچ آرمان واقعی و دست یافتنی بیرون از سرمایه داری وجود ندارد. همه توجیهات و استدلالات مذهبی، همه تبلیغات ضد کمونیستی سرمایه داری جهانی و عربده هایی که شب و روز در رسانه هایشان در مورد “مرگ کمونیسم” سر می دهند، برای محروم کردن طبقه کارگر از ایدئولوژی و آرمان رهائیبخش واقعی است. برای کنار زدن هدف و جهانبینی نو و متفاوت است. برای حفظ انحصار سرمایه داری در عرصه تفکر و برنامه ریزی و آینده سازی است.

   دشمنان طبقاتی ما حزبی و سازمان یافته عمل می کنند اما حزبی و سازمان یافته عمل کردن را  برای طبقه ما مضر تشخیص می دهند. زیرا می خواهند انحصار سازمان دهی را در دست خود داشته باشند. پس حزب انقلابی طبقه کارگر را غیرقانونی اعلام می کنند. هرگونه تشکل مستقل مبارزاتی کارگران, دانشجویان, زنان، ملل ستمدیده را غیرقانونی اعلام می کنند. زمینه های سیاسی، صنفی و فرهنگی که می تواند به سازمان یابی، اتحاد و همبستگی و قدرت گرفتن توده های مردم بینجامد را محدود می کنند. به کارگران و زحمتکشان می گویند سرتان به کار خودتان باشد، فکر نان شب باشید. اگر پا از گلیمتان درازتر کنید و متشکل شوید همین آب باریکه را هم از دست خواهید داد. اگر وقت و توان اضافه دارید و به دنبال تجمع و تشکل هستید، در چارچوب همین سازمان های رسمی و بی خطر و  وابسته به مافعالیت کنید که آرم ما بر سر درش نصب است و آدمهای ما اداره اش می کنند. کارگر هستی، بفرما این خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار! دانشجو هستی بفرما این نهادهای اسلامی دانشجویی از جناح های مختلف! زن هستی، ترا چه به تشکل سیاسی ـ اجتماعی و اتحاد برای رفع تبعیض و کسب برابری؟ تشکیلات تو، یعنی خانه و خانواده! پس بنشین سرجایت!

   دشمنان طبقاتی ما انحصار اعمال قهر را در دست دارند. از ارتش، سپاه، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، حراست، بسیج و لباس شخصی ها در ایران بگیر تا بمب های هوشمند و کلاهک های هسته ای قدرتهای امپریالیستی. اینها همه برای سرکوب کارگران و زحمتکشان و مردم اند. حتی مبارزات حق طلبانه مسالمت آمیز کارگری، دانشجویی، زنان و غیره وحشیانه سرکوب می شود و زندان و شکنجه در انتظار مبارزان است. اینهمه خشونت سازمان یافته علیه ما بکار می برند اما صبح تا شب علیه “خشونت” موعظه می کنند و ما را از دست زدن به مبارزات رزمنده منع می کنند و می گویند این کار “خشونت کور” است. یعنی هر خشونتی که علیه اینان باشد، “کور” است اما خشونت سازمان یافته دولتی علیه مردم، خشونت “بینا” است! اما واقعیت چیست؟ تاریخ به ما نشان می دهد که هر جا مردم سرنوشت خود را به دست گرفته، اوضاع را به نفع محرومان دگرگون کرده و جامعه نوین را در مقابل حملات استثمارگران محافظت کرده اند، به نیروی قهر انقلابی بوده است.

   دشمنان ما جهانی عمل می کنند اما تنگ نظری ملی را برای طبقه کارگر می خواهند. طبقه کارگر یک طبقه بین المللی است و رهائی اش نیز در گرو اتحاد بین المللی گردان های مختلف طبقه کارگر است. قلب و شالوده این اتحاد، اتحاد سندیکای کارگری این کشور با سندیکای کارگری آن کشور نیست. بلکه اتحاد احزاب پیشاهنگ کمونیست کشورهای مختلف با یکدیگر در یک سازمان جهانی به نام “بین الملل” یا انترناسیونال است. ۲۲ سال پیش با تشکیل “جنبش انقلابی انترناسیونالیستی” سنگ بنای اولیه این انترناسیونال گذاشته شده است. اکنون، گردان های مختلف جنبش انقلابی انترناسیونالیستی مشغول تقویت انقلاب پرولتری در نقاط مختلف جهانند اما در یک نقطه انقلاب پرولتری به پیروزی نزدیکتر شده است و آنهم در کشور نپال است. اما وضع این انقلاب بسیار خطرناک است زیرا امپریالیستهای آمریکائی و دولت مرتجع هند و چین در حال توطئه چینی اند تا آن را خفه کنند. این وضعیت، وظایف خاصی را در مقابل کارگران آگاه و کمونیستهای ایران نیز می گذارند. ما بهر وسیله که می توانیم باید از  یاران خود در نپال حمایت کنیم. زیرا آنان برای “خود” نمی جنگند. آنان به انقلاب خود بعنوان منطقه پایگاهی برای انقلاب جهانی طبقه کارگر می نگرند و هر روز با جان های عزیز خود این راه را هموارتر می کنند.   

   ما باید چشمهای خود را خوب باز کنیم. طبقه کارگر برای رها شدن باید سرمایه داری را در همه جوانبش بشناسد تا بتواند با موفقیت مبارزه خود را برای نابود کردن آن پیش برد. سرمایه داری، فقط بی عدالتی علیه کارگران نیست. سرمایه داری نظام مبتنی بر استثمار کارگر است اما همین جا ختم  نمی شود. سرمایه داری نظام هولناکی است که زن را برده مرد می کند، دهقان را به خاک سیاه می نشاند، یوغ ملل قوی تر را به گردن ملل ضعیف تر می اندازد، انسان را بر حسب رنگ پوستشان رده بندی می کند، به جای آموزش علم، مذهب و عبادت به فرزندان ما تزریق می کند تا از همان کودکی قدرت فکر کردن را از آنان بگیرد، آب و هوا را مسموم و جنگلها را نابود می کند و پیشرفت تکنولوژیک بشر را به اسباب نابودی خود بشر تبدیل می کند. مبارزه طبقه کارگر یعنی مبارزه علیه همه این ها. پاک کردن جهان از شر همه این مصائب وظیفه طبقه ماست. توان نهفته طبقه خودمان را ببینیم. به تاریخ نگاه کنیم و از تاریخ مبارزات طبقه کارگر جهانی، الهام بگیریم. به گوشه و کنار دنیای امروز نگاه کنیم و جوشش انقلابی و قدرت توده ها را در مبارزات گوناگونی که از نپال تا هند؛ از آمریکا تا فرانسه، گسترده شده ببینیم. اتحاد و همبستگی را نه در ملیت و رنگ و زبان مشترک، نه در باورهای مذهبی و سنت های مشترک، بلکه در مبارزه برای آینده ای جستجو کنیم که باید بسازیم. اینده ای که نوع بشر از هر نوع استثمار و ستم آزاد باشد.

حزب کمونیست ایران (مارکسیست – لنینیست – مائوئیست)