با تمام قوا از پناهجویان و کارگران افغانستانی در مقابل یورش جمهوری اسلامی ایران دفاع کنیم!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

پرولتاریا میهن ندارد.

پرولتاریا هیچ چیز برای از دست دادن ندارد جز زنجیرهایش! اما جهانی برای فتح دارد!

رفقا: کارگران “ایرانی” و “افغانستانی”: هم صف شویم و با هدف سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران، مبارزاتمان را پیش بریم.

جمهوری اسلامی ایران و دستگاههای سرکوب و ارعابش، بدنبال حملات وسیع و سرکوبگرانه علیه زنان، دانشجویان، کارگران و معلمان در چند ماه اخیر، اینک پناهجویان و کارگران افغانستانی مقیم ایران را هدف جنایتهای خود قرار داده است. هر چند ضرب و شتم وارعاب مهاجرین افغانستانی جزء جدایی ناپذیر از سیاستهای این رژیم ضد بشری بوده است وهیچگاه از دستور کار آن خارج نشده است اما حملاتی که از اوائل اردیبهشت آغاز شد و به اخراج بیش از ۸۵۰۰۰  پناهجو و کارگر افغانستانی انجامید، یکی از گسترده ترین و وحشیانه ترین کارزارهای رژیم اسلامی علیه این بخش از مردم است.

نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم اسلامی ایران، به شیوه های مرسوم و اوباش منشانه خود به محل های تجمع، کار و سکونت مهاجرین یورش بردند و آنان را مورد ضرب وشتم و اهانت  قرار دادند. بسیاری را در حین کار بدون اطلاع خانواده هایشان و بدون اینکه به آنان فرصت گرفتن دستمزدشان از کارفرما را دهند، بدون اینکه به آنان اجازه جمع کردن وسایل ناچیز زندگیشان را دهند، دستگیر کرده و بسوی مرزها راندند و در آن سوی مرز رهایشان کردند. برخی را هنگامیکه فرزاندانشان در مدارس بودند، گرفتند و اخراج کردند. هر آنکس را که مقاومت کرد مورد ضرب و شتم قرار دادند. در یک مورد، سه تن را از بالای ساختمان محل کارشان به پایین پرتاب کرده و با تن مجروح اخراج کردند.  یکی از آنان در بیمارستان هرات جان سپرد و دو نفر دیگر بستری اند.

سردمداران رژیم  ادعا کردند هدفشان اخراج کارگران “غیر قانونی”  است. اولا، در ایران هیچ چیز غیر قانونی تر از خود رژیم جمهوری اسلامی نیست. ثانیا، رژیم حتی به این موضع ارتجاعی و ضد مردمی اش متعهد نیست. اوباشان رژیم کارت های شناسایی پناهجویان افغانستانی را ربوده و پاره می کنند و سپس آنان را با ضرب و شتم و شکنجه و ارعاب همراه می برند. دولت اعلام کرده است که قصد دارد تا پایان سال ۱۳۸۶ کلیه مهاجرین “غیر قانونی”  را که تعدادشان بیش از یک میلیون نفر تخمین زده می شود اخراج کند.

آواره شدن میلیون ها تن از مردم افغانستان از سه دهه پیش، زمانی که جنگ ها و مداخلات قدرت های بزرگ جهان و نیروهای ارتجاعی منطقه در این کشور اوج گرفت و منجر به اشغال کشور ازجانب سوسیال امپریالیسم شوروی شد، آغاز شد. از آن زمان تا بحال قدرت های جهانی و منطقه ای و مرتجعین وابسته به آنها، هیچ گاه دست از مداخلات خود برنداشتند و همواره در تلاش برای پیشبرد اهداف خود و کنترل این منطقه استراتژیک،  جنگ های ارتجاعی خود را بر مردم ستمدیده این دیار تحمیل کرده اند. از آن زمان تا کنون مردم افغانستان یا تحت حکومتهای اسلامی وابسته به غرب و مرتجعین منطقه ای بوده اند یا تحت اشغال قدرتهای بزرگ. آخرین نمونه آن اشغال کشور توسط کشورهای امپریالیستی غربی (ناتو) تحت رهبری آمریکاست که در سال ۲۰۰۱ میلادی صورت گرفت. بدنبال این تجاوزگری ها و همچنین گرفتن قدرت توسط نیروهای مرتجع اسلامی، میلیون ها تن از مردم افغانستان سرپناه  و کار و زندگی خود را از دست دادند و آواره شهرها یا کشورهای دیگر شدند. اکثریت آنان برای تامین معاش خانواده به کشورهای ایران و پاکستان پناه بردند.

مشخصه کلی چند میلیون کارگر و پناهجوی افغانستانی که در سه دهه گذشته زندگی پر مشقتی را در ایران متحمل شده اند، بی حقوقی مفرط، عدم امنیت جانی و شغلی، اخاذی ها و قلدرمنشی های رژیم و وابستگان آن، تحمل شوونیزم غلیط و تهوع آور، تحقیر و اهانت، و جوسازی های مرتجعانه حکومت و اوباشان آن است.

آنان برای تامین معاش خود به سخت ترین کارها تحت بدترین شرایط  در کوره پزخانه ها، دامداری ها، مزارع، مرغداری ها و کشتارگاهها، سایتهای ساختمانی، سنگ بری، چاه کنی، کارهای نظافتی شهرداری تن داده اند و در بسیاری از موارد دستمزد ناچیزشان را کارفرمایان بالا کشیده اند و یا نیروهای امنیتی و پاسداران ارتجاع  به سرقت برده اند. آنان پیوسته مورد اهانت و توهین سردمداران و سخنگویان رسمی و غیر رسمی و رسانه های وابسته به دولتند. آنان پیوسته به دروغ عامل مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه معرفی شده اند.  اما رژیم جمهوری اسلامی اینها را کافی ندانسته و اکنون کارزار ارتجاعی دیگری را در پیش گرفته تا وحشیگری خود را علیه این بخش از مردم زحمتکش ایران تکمیل کند.

برخی مفسران و ناظران بین المللی، فشارهای بین المللی و اعمال تحریم اقتصادی علیه ایران و بخصوص اتهام اخیر آمریکا و ناتو مبنی بر کمک مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران به طالبان را عامل این حرکت رژیم جمهوری اسلامی ایران می دانند و معتقدند این حرکت تلافی جویانه به منظور اعمال فشار بر نیروهای اشغالگر آمریکا و دولت دست نشانده کرزای می باشد. هر چند این نیز می تواند یکی از مقاصد رژیم باشد اما دلیل اصلی این کارزار نیست زیرا رژیم از ماهها قبل در تدارک این یورش بوده است.

از طرف دیگر رژیم جمهوری اسلامی ادعا کرده که با اخراج پناهجویان افغانستانی، صدهزار فرصت شغلی ایجاد کرده است و در نظر دارد که رقم را به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار برساند.  این ها تبلیغات عوامفریبانه ای است برای جلب همراهی اقشار عقب مانده در میان توده های مردم. 

حرکت هماهنگ و یکپارچه این دوره دولت، ادامه همان سیاستهای ضد مردمی گذشته آن در دوره ریاست جمهوری خاتمی و رفسنجانی است. اما چرا امروز این روند چنین شدت و حدت گسترده ای گرفته است، حکایت از اهداف پلید دیگری دارد.

رژیم جمهوری اسلامی  از دولتهای امپریالیستی که پیوسته بیکاری و مشکلات اقتصادی- اجتماعی خود را بردوش مهاجران خارجی و غیر سفید پوست می اندازند تا بدینوسیله مشکلات ذاتی نظام اجتماعی خود را بپوشانند پیروی می کند. آنها با این کار تلاش می کنند تا نارضایتی مردم از نظام  را به طرف دشمنی با مهاجران خارجی منحرف کنند. آنان با این کار تلاش می کنند تخم نفاق را در میان مردم بپراکنند و افکار نژادپرستانه و “بیگانه” ستیزی را که از خصوصیات طبقات مرتجع حاکم است، در میان مردم پخش کنند. اما جمهوری اسلامی بصورتی ناشیانه تر و با شیوه ای خشن تر که القاء کنند شیوه های فاشیسم هیتلری است، به این کار مبادرت ورزیده است. 

ایجاد ترس و وحشت در میان مهاجرین افغانستانی در سالهای اخیر دامنه وسیعتری بخود گرفته است. از سال ۲۰۰۳ همه مهاجرین افغان ملزم بودند کارت اقامت سابق خود را تحویل داده و کارت اقامت موقت دریافت کنند. سال گذشته از آبان ماه رژیم شروع به تشدید حملات خود کرد. ماموران وزارت کار، وزارت کشور و نیروهای انتظامی برای یافتن و اخراج کارگران افغانستانی به ۲۰۰ هزار بازرسی اماکن کاری دست زدند. دولت همچنین مجازاتها و اعمال فشار اقتصادی و گمرکی واداری را برای کارفرمایانی که کارگران “غیرقانونی”  افغانستانی را استخدام  کنند در نظر گرفت. دولت  محدودیتهای جدیدی بر مهاجرین افغان اعمال کرد، از جمله  حرکت فاشیستی محروم کردن کودکان افغانستانی از تحصیل درمدارس دولتی. این محدودیت ها افزون بر محدودیتهایی بود که از قبل موجود بود. مثل محدودیتهای در نقل مکان کردن و همچنین  محدودیتهای مانند عدم امکان برخورداری از هر گونه بیمه کاری و درمانی.

این رژیم بیهوده تلاش می کند مشکل بیکاری و اقتصاد بیمار و بحران زای خود را به گردن افغانستانی ها بیندازد. این رژیم منفور از شایعه پراکنی های دروغین که افغانستانی ها را عامل گسترش خشونت و جنایت در جامعه معرفی می کند، سودی نخواهد برد. حتا اگر همه افغانستانی ها را هم اخراج کند، نمی تواند مشکلات خود را تخفیف دهد. این مشاغل به لحاظ دستمزد در واقع تفاوت چندانی با بیکاری ندارند. حتی اگر بخشی از این مشاغل توسط اتباع ایرانی اشغال شود، بیکاری بازهم از طریق کارکرد خود این اقتصاد بیمار بازتولید خواهد شد. بیکاری بخش جدایی ناپذیر ین نظام اقتصادی است؛ نظام اقتصادی  که بخش مهمی از آن را استثمارسرمایه داری بوروکرات تشکیل می دهد. سرمایه بوروکرات وابسته به امپریالیسم  برای ادامه  سودآوری خود، بخصوص در شرایط رقابت جهانی، نیاز به استثمار کارگر مافوق ارزان دارد. بنابراین تشدید وحشیگری ها و جنایات جمهوری اسلامی نه برای از بین بردن بیکاری، بلکه برای ارزانتر کردن این نیروی کار فوق ارزان است. اقتصاد بیماری که جمهوری اسلامی در دامن امپریالیستها ساخته و پرداخته، بدون وجود نیروی کار ارزان مهاجرین افغانستان بیش از پیش فلج شده و با بحران روبرو می شود. آنانیکه بیشرمانه از مصرف منابع ایران توسط مهاجران افغانستان صحبت می کنند، بخوبی آگاهند که ثروتی که این کارگران سخت کار تولید می کنند هزاران بار بیشتر از مصارف ناچیز آنها و خانوارهای تهیدستشان است.

در حقیقت رژیم با راه انداختن این وحشیگری و جنایت در تلاش است تا در میان مهاجرین افغانستانی و فرزندان آنان که اکثرا در ایران متولد شده اند، جو ترس و وحشت دائم بوجود آورد و موقعیت بلاتکلیف و بی ثبات و “غیر قانونی”  آنها را تبدیل به عاملی برای هر چه ارزان تر کردن نیروی کارشان کند تا به بهای زندگی این زحمتکشان و فرزندانشان یک قشر نازک در جامعه فربه تر شود. به همین دلیل است که فرزندان مهاجرین از تحصیل محروم می مانند تا فقر آنها تولید و بازتولید شود و کاربردگی آنان برای سرمایه داران ایرانی و گردن کلفت های جمهوری اسلامی نسلها ادامه یابد. به همین دلیل است که علیرغم بیش از دومیلیون مهاجر ثبت نام شده و ثبت نام نشده، تنها به ۱۰۰۰ نفر اجازه کار داده شده است تا بقیه در شرایطی قرار گیرند که نیروی کار خود را به قیمت بردگی بفروشند.

رژیم جمهوری اسلامی در گذشته تلاش می کرد از موضوع مهاجرین افغانستانی برای پیشبرد تبلیغات ضد کمونیستی و گسترش تاریک اندیشی مذهبی در ایران، استفاده کند. رژیم جمهوری اسلامی، به جنایتکاران جنگ سالار اسلامی افغانستان که دستشان بخون مردم و انقلابیون افغانستان آغشته بود بال و پر داد و با کمک های مالی و نظامی آنان را پروار کرد. احزاب جنایتکاری چون حزب وحدت اسلامی و حزب حرکت اسلامی از احزاب شیعه و همچنین بسیاری از جنگ سالاران جنایتکار دیگر، پیوسته مورد لطف و عنایت رژیم جمهوری اسلامی بوده اند.  رژیم،  مزدوران خود را برای کمک به سازماندهی سپاه محمد و بقیه سازمانهای مرتجع وابسته بخود به داخل افغانستان فرستاد و سالها از طریق آنان به گسترش شاخه های نظامی و امنیتی و اشاعه ایدئولوژی قرون وسطائی بنیادگرائی اسلامی خود در افغانستان پرداخت. جمهوری اسلامی ایران و پاکستان، در کنار قدرت های بزرگ امپریالیستی و دیگر قدرتهای مرتجع منطقه نقش مهمی در فجایع افغانستان و نابودی آن بازی کرده اند. جمهوری اسلامی چنین وانمود می کند که گویی تنها رابطه ای که با افغانستان و افغانستانی ها دارد “میزبانی”  چند میلیون افغانستانی مهاجر است. زهی بیشرمی! جمهوری اسلامی در دامن زدن به گسترش تاریک اندیشی مذهبی و اسارت زنان افغانستان و سرکوب کمونیستهای افغانستان نقش ایدئولوژیک و نظامی مهمی بازی کرده است. جمهوری اسلامی در نابودی افغانستان یکی از مجرمین مهم است که توسط زحمتکشان و خلقهای افغانستان باید محاکمه شده و به سزای اعمالش برسد. جمهوری اسلامی در تسهیل اشغال افغانستان توسط امپریالیسم آمریکا چنان نقشی بازی کرد که حتا مقامات آمریکائی به آن اعتراف کرده اند. کارگران و زحمتکشان و زنان و روشنفکران افغانستان، چه آنانی که در ایرانند و چه آنانی که در خاک افغانستان زندگی می کنند، نقش و حق مسلمی در سرنگونی قهرآمیز این رژیم  تا مغز استخوان ضد مردمی دارند. مهاجرین افغانستانی، اعم از پناهنده و کارگر، جزو ستمدیده ترین اقشار جامعه ایرانند. اینان جزئی لاینفک از وجود طبقه کارگر و زحمتکشان ایرانند.

باید در مقابل اوباشان اسلامی از همزنجیران و همسرنوشتان خود با تمام قوا دفاع کنیم.  

پرولتاریا میهن ندارد.

رولتاریا هیچ چیز برای از دست دادن ندارد جز زنجیرهایش! اما جهانی برای فتح دارد!

رفقا: کارگران “ایرانی”  و “افغانستانی” : هم صف شویم و با هدف سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران، مبارزاتمان را پیش بریم.

حزب کمونیست ایران (م.ل.م) – ۲۵ مه ۲۰۰۶■