در مورد مسئولیت روشنفکران نسبت به حقیقت، به خصوص حقیقت کمونیسم

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

ریموند لوتا از کمونیست های انقلابی مشهور جهان و از اعضای برجسته حزب کمونیست انقلابی آمریکاست. وی در حال  انجام یک سلسله سخنرانی در دانشگاه های مختلف تحت عنوان «آنچه تا کنون به شما در مورد کمونیسم گفته اند غلط است!» می باشدکه توسط فعالین حزب کمونیست انقلابی آمریکا و استادان و دانشجویان مترقی که در کشف حقایق این جهان جدی هستند سازمان یافته است. هدف از این فعالیت شکستن جو شایعه و تهمت و ابهام در مورد کمونیسم و باز کردن فضای اندیشه انتقادی و جستجوگر است. نامه زیر در چارچوب این تور سخنرانی نوشته شده است.

من از دانشجویان و کارکنان دانشگاه نیویورک دعوت می کنم در سخنرانی من که در ۲۶ اکتبر در این دانشگاه برگزار خواهد شد شرکت کنند. عنوان سخنرانی من این است: آنچه تا کنون به شما در مورد کمونیسم گفته اند غلط است!

من در این سخنرانی دروغ های شایع در مورد کمونیسم و گذشته کمونیسم را خواهم شکافت، درس ها و دستاوردهای تجربه کمونیستی را تشریح کرده و تصویر یک چشم انداز واقعی برای آینده را ارائه خواهم داد.

من این نامه را به ویژه خطاب به پروفسور تونی جودت می نویسم زیرا او در دوره گذشته به باز کردن فضای گفتمان روشنفکری و انتقادی در برخی زمینه ها منجمله صهیونیسم خدمت کرده است. وی همچنین به دلیل اینکه خلاف این گونه خدمات را نیز انجام داده مخاطب ویژه من در این نامه است. وی در برخورد به دگرگونی بی نظیر سیاسی که در قرن بیستم رخ داد و طی آن «هیچ بودگان زمین» برخاسته و انقلاب هائی را در اتحاد شوروی (۱۹۱۷-۱۹۵۶) و چین (۱۹۴۹-۱۹۷۶) کردند و گام های ابتدائی و اولیه به سوی خلق یک جهان کمونیستی عاری از استثمار و ستم را برداشتند؛ روش متفاوتی اتخاذ کرده است. در واقع پروفسور جودت در این زمینه به اشاعه جهل خدمت کرده است. در این زمینه او تفکر انتقادی و جستجوی انتقادی را کنار گذاشته و «احکام رسمی» و تحریفات مبتذل در مورد کمونیسم را تکرار و تقویت کرده است.

در سال ۱۹۹۸ جودت در اظهار نظر نسبت به  «کتاب سیاه کمونیسم» می گوید: «کمونیسم و نازیسم به لحاظ اخلاقی غیر قابل تمایز بوده و هستند.» او می گوید تحت هر دو رژیم، «طبقه بندی های مشخصی از مردم … صرفا بخاطر آنچه که بودند نابود شدند و نه بخاطر کاری که کرده بودند.»

در مقابل این حرف فقط می توانم بگویم: اشتباه می کنی،دروغ اشاعه می دهی، و نمی دانی در مورد چه چیزی حرف می زنی و به این ترتیب لطمه بزرگی می زنی.

یکی از نویسندگان کتاب ضد کمونیستی «کتاب سیاه کمونیسم» که پس از انتشار این کتاب پای خود را از آن کنار کشید، به روزنامه لوموند می گوید: «اردوگاه های مرگ در شوروی وجود نداشت … هر چه بیشتر کمونیسم و نازیسم را با هم مقایسه می کنیم متوجه تفاوت واضح آن ها می شویم.»به نظر تونی جودت کمونیسم یک ورشکستگی سیاسی و فاجعه اخلاقی بود و به حمایت از این حکم، نظریه های بی اساسی می دهد از این قبیل که: «فاکت ها و ارقام کتاب سیاه … غیر قابل انکارند.»اما کذب این «فاکت ها و ارقامی» را که گویا «جنایت های» کمونیسم را ثابت می کنند به راحتی می توان نشان داد.

مشکل در آن است که به کسی اجازه داده نمی شود در میادین شهر به طور جدی این کار را انجام دهد. نفوذ و وزن باور رسمی و نهادینه شده در باره کمونیسم تا بدین حد سنگین است.

در سخنرانی ام در دانشگاه نیویورک قصد دارم در این باور شکافی باز کنم و مناظره ای به راه اندازم و وضع را تغییر دهم. هدف غلط را شکاف دهم. من نشان خواهم داد که این باور دریافت شده بر شالوده ای دروغین بنا شده است و تحریف اهداف و روش های انقلاب کمونیستی است و می خواهم نشان دهم که این انقلاب ها با چه شرایط تاریخی- اجتماعی روبرو بوده و قصد تغییر چه چیزی را داشته اند. نشان خواهم داد که چگونه در جریان آن انقلاب ها، بشر جهش های بی سابقه ای در راه گذر از «شب تاریک بلند» جامعه ی استثمارگر و مبتنی بر تمایزات طبقاتی کرد. این بحث دارای اهمیت مرگ و زندگی است. این احکام جعلی در باره کمونیسم افق ها را پائین می آورد، گفتمان و جستجو در مورد اینکه جهان می تواند به طور بنیادی متفاوت از این باشد را خفه می کند. به طور خلاصه، این احکام، چارچوبه های ستم گرانه وضع موجود و این نظریه رسمی را تقویت می کند که حداکثر می توان سرمایه داری را اصلاح کرد.

 روایت تونی جودت از کمونیسم این است که کمونیسم یک نظام بسته و تفکر تمامیت گراست که می خواهد، «مشکلات نوع بشر را به یک ضرب حل کند.» (به  نقل از جودت). این حرف نه تنها یک تحریف حیرت انگیز و مبتذل است، بلکه این واقعیت را کاملا نادیده می گیرد که پروژه کمونیسم یک پروژه تکامل یابنده است که از تجارب گذشته و اشتباهات تئوریک و عملی خود یاد گرفته است. همانطور که در سخنرانی ام نشان خواهم داد، در واقع مائوتسه دون یک گسست مهم از رویکرد استالین به ساختمان اقتصاد سوسیالیستی و مقابله با ضد انقلاب را عملی کرد. مائو برای ادامه انقلابی که هدفش عوض کردن موقعیت مادی انسان ها همراه با فکر و ارزش هایشان از طریق فعالیت آگاهانه فزاینده ی خودشان است، درک جدیدی را تکامل داد.

اما سخنان من محدود به دفاع از گذشته نخواهد بود. مهمتر از همه، من در مورد سنتز نوین کمونیسم که توسط باب آواکیان انجام شده صحبت خواهم کرد. بله، قدرت انقلابی را پس از اینکه کسب شد باید حفظ کرد: یک قدرت دولتی نوین و رهبری کلی یک حزب پیشاهنگ واجب است. اما رهبری باید به طرقی انجام شود که در جنبه های مهم و تعیین کننده ای متفاوت از گذشته است – هم در زمینه درک از اینکه رهبری چیست و هم در زمینه عملی کردن آن. سنتز نوین بر نقش ضروری و گریز ناپذیر جوشش فکری و نارضایتی در جامعه سوسیالیستی تاکید می گذارد. در واقع، سوسیالیسم باید مکانی باشد که تونی جودت بتواند و امکان آن را داشته باشد که افکار مخالفت جویانه اش را منسجم کند و در مورد این نظرات؛ مجادله های بزرگ به راه افتد تا درک ما از جهان و تغییر آن عمیق تر شود.

در انتها دعوت خود را تکرار می کنم. به آن ها که به طور جدی نگران وضع کنونی جهان هستند می گویم که بیائید و سخت ترین و چالشگرانه ترین سوالات خود را نیز بیاورید.به بسیاری از دانشجویان دانشگاه نیویورک که می خواهند زندگی خود را به این یا آن شکل وقف بهبود وضع نوع بشر کنند اما هرگز شانس شنیدن یک دفاع منسجم و با حرارت از گذشته، حال و آینده ی پروژه ی کمونیستی را نداشته اند می گویم: به امید دیدار در سخنرانی. به کسانی که می خواهند از این نظام حمایت کنند نیز می گویم که شما هم بیائید؛ زیرا در این مناظره به روی همه چالش ها باز است.