داستان پرچم سرخ

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

در مارس ۱۸۷۱، انقلابیون فرانسه شهرداری پاریس را به تصرف در آوردند و پرچم سرخ را به نشانه انقلاب و انترناسیونالیسم بر فراز آن به اهتزاز  در آوردند: اینجا، قلب کمون پاریس شد. با استقرار کمون پاریس، طبقه کارگرهمراه با متحدینش قدرت را کسب کرد. این اولین بار در تاریخ  بود که چنین واقعه ای رخ می داد. مارکس در اثر خود به نام “جنگ داخلی در فرانسه” به اهتزاز در آمدن پرچم سرخ بر فراز کمون را چنین بیان می کند: «جهان کهن با دیدن پرچم سرخ از خشم به خود پیچید.»

   این اولین بار نبود که پرچم سرخ به نشانه آمال انقلابی ستمدیدگان به اهتزاز در می آمد. در طول تاریخ، طبقات محروم این پرچم را به نشانه شورش خود بلند می کردند. رم باستان را شورش بردگان لرزاند و بالاخره آن را سرنگون کرد. در این شورش ها، پرچم سرخ علامت نبرد بردگان شورشی بود. در جنبش های دهقانی بزرگ که سراسر آلمان را در نوردید، ارتش دهقانان در حالیکه پرچم سرخ را حمل می کردند از یک نقطه به نقطه ای دیگر می رفتند.

   با ظهور طبقه بورژوازی و سرمایه داری، دولت – ملت شکل گرفت. سرمایه داری در جریان درهم شکستن سدها و موانع نظام فئودالی و آفریدن شرایط مساعد برای رشد خود، بوجود آوردن بازاری برای کالاهایش و آزادی تجارت و حمل و نقل، کشورهای کنونی را بوجود آورد؛ کشورهائی که هر یک دارای پرچم ملی متفاوت بودند. این تفاوت پرچم ها در واقع نشانه رقابت جوئی سرمایه داری این ملل مختلف با یکدیگر بود. این پرچم های متفاوت طبقات سرمایه دار ملل متفاوت را نمایندگی می کنند.

   در همان حال که بورژوازی برای پاره کردن زنجیرهای انقیاد جامعه فئودالی مبارزه می کرد، در کنارش یک طبقه جدید پرولتاریا، طبقه ای از کارگران فاقد مالکیت و درگیر در کار بشدت اجتماعی شده، به ظهور رسید. با عروج سرمایه داری بسیاری از دهقانان روستائی و خرده مالکان شهری بی چیز شده و در شمار عظیم وارد  کارخانه های سرمایه داران شدند. در قرن ۱۹ مبارزه طبقاتی خصلتی کاملا نوین یافت و نسبت به زمانی که جنبش های دهقانی اروپا را فراگرفته بود، بسیار متفاوت بود. از این پس، هر جنبش اجتماعی مهم از مبارزه این طبقه پرولترها متاثر می گشت. پرچم سرخ این طبقه نیز اهمیتی کاملا نوین یافت، زیرا بر خلاف طبقات محروم پیشین، ماموریت تاریخی پرولتاریا  رها کردن خود و تمام نوع بشر بود.

   در سال ۱۸۴۸ (سالی که مانیفست کمونیست نوشته شد و چند ماه قبل از انتشار آن) پرچم سرخ در مبارزات گسترده پرولتاریا در سراسر اروپا به اهتزاز درآمد. ۱۶ سال پیش از آن در فرانسه، کارگران پاریس پرچم سرخ را در قیامی برای سرنگونی حکومت لوئی فیلیپ بلند کرده بودند. و حالا، در فوریه ۱۸۴۸، کارگران پاریس یک بار دیگر دست به باریکاد بندی زدند.

   در روزهای پس از این قیام، شکل پرچم ملی فرانسه، موضوع مورد بحث و جدل شد. کارگران خواستار آن بودند که این پرچم، سرخ باشد. بخشی از بورژوازی که وارد مبارزه شده بود و هدفش تبدیل شکل دولت از سلطنت بورژوائی به جمهوری بورژوائی بود، طالب آن بود که پرچم سه رنگی که در انقلاب بورژوائی فرانسه به اهتزاز در آمده بود، پرچم ملی فرانسه شود.

   مبارزه کارگران خیلی زود بخون کشیده شد و تنها امتیازی که به کارگران دادند این بود که یک گل رز کوچک روی پرچم فرانسه چسبانده شود.

  در سال ۱۸۷۱، وقتی پرچم سرخ بر فراز پاریس به پرواز درآمد نشانه یک عمل تاریخا بیسابقه بود:  کسب قدرت سیاسی توسط پرولتاریا. کمون پاریس برقرار شد. این اولین بار بود که پرچم سرخ نه صرفا به نشانه شورش و طغیان بلکه به نشانه انقلاب؛ برای پیروزی مبارزه تاریخی – جهانی پرولتری  و استقرار دولت پرولتری؛ به اهتزاز در می آمد. 

  از زمان کمون پاریس به بعد، پرچم سرخ کاملتر از قبل تبدیل به نماد آمال پرولتاریای بین المللی و ماموریت تاریخی آن مبنی بر رها کردن تمام نوع بشر شد. به یاد این مبارزه لنین نوشت: «نه فقط کارگران فرانسه، بلکه پرولتاریای جهان، خاطره رزمندگان کمون را گرامی می دارند. زیرا کمون نه بخاطر اهداف کوچک محلی و ملی بلکه برای رهائی تمام بشریت زحمتکش، تمام داغ لعنت خوردگان و ستمدیدگان، جنگید. کمون بدلیل آنکه یک جنگجوی پیشرو برای انقلاب اجتماعی بود علاقه همه پرولترهای رنج کشیده و مبارز را بخود جلب کرده است.»

   رزمندگان کمون آگاهانه ملی گرائی بورژوازی خود را رد کردند و پرچم سرخشان نماد رهائی مردم جهان بود. آنان چنین نوشتند: «پرچم کمون پرچم جمهوری جهان است.» فردریک انگلس بعدها نوشت که کمون، «چالش جسورانه ای علیه هر شکل از شوونیسم بورژوائی بود. و پرولتاریای همه کشورها فورا این را فهمیدند.»

   در انتهای قرن ۱۹، در شماری از کشورهای اروپائی، آمریکا و ژاپن، سرمایه داری به سرمایه داری امپریالیستی تکامل یافت. همراه با این دگرگونی،  اولین جنگ امپریالیستی بوقوع پیوست. طبقات حاکمه کشورهای امپریالیستی برای کشیدن مردم به جنگ، دست به تبلیغ “ملت من بالای همه” و “از سرزمین پدری دفاع کنیم” زد. در تدارک برای جنگ، طبقات حاکمه این کشورها بیش از همیشه به تقویت پرچم های ملی و سرکوب پرچم سرخ پرداختند. میان اقشار مختلف منجمله میان کمونیستها بحث و جدل درگرفت: آیا پرچم شوونیسم ملی را به اهتزاز در خواهند آورد یا پرچم انقلاب پرولتری و آینده ی کمونیستی را. همین موضوع ؛ یعنی جدل میان ناسیونالیسم یا انترناسیونالیسم؛ در میان گروه ها و احزاب کمونیست منجمله در انترناسیونال دوم، انشعاب بوجود آورد.

   کارگران بسیاری از کشورها پرچم سرخ را به اهتزاز درآوردند. شورش های گسترده در ارتش و نیروی دریائی آلمان و فرانسه بوقوع پیوست. در آمریکا کارگران صنعتی جهان (آی دبلیو  دبلیو) و دیگران پرچم سرخ را برافراشتند. اما فقط در روسیه ( جائی که حزب طبقه کارگر و رهبرش لنین با استواری و استمرار یک موضع انقلابی در رابطه با حکومت گرفته بودند) طبقه کارگر توانست  از بحرانی که جنگ برای طبقات حاکمه بوجود آورده بود استفاده کند و دست به قیام مسلحانه زده و قدرت را کسب کند. تنها در روسیه پرچم ملی سرنگون شد و بجایش پرچم سرخ کمونیستی به اهتزاز در آمد.

   بلشویکها موفق به جلب مردم بسوی برنامه سیاسی خود شدند و در شب ۲۵ اکتبر فراخوان قیام دادند. پرچم سرخ در بالای قصر زمستانی تزار به اهتزاز درآمد و اعضای حکومت موقت (بورژوازی)  دستگیر شدند. روزهای پس از پیروزی، در حالیکه هزاران تن از خیابان های مختلف به طرف میدان سرخ سرازیر می شدند و سرود انترناسیونال (سرود پرولتاریای بین المللی) می خواندند، پرچم های سرخ پرشکوه از بالای دیوار کرملین به طرف زمین، باز می شدند. لنین در مورد اهمیت انقلاب اکتبر چنین می گوید: «ما هرگز این موضوع را پنهان نکرده ایم که انقلاب ما تنها آغاز است و پیروزی نهائی اش زمانی به کف خواهد آمد که تمام جهان را با شعله های همین نوع انقلاب روشن کنیم.»

   برای اولین بار پرولتاریا و حزب پیشاهنگش قدرت دولتی را گرفته و دیکتاتوری پرولتاریا را برقرار کردند و گذار سوسیالیستی جامعه را آغاز کردند. این یک جهش تاریخی برای آرمان بین المللی و ماموریت تاریخی پرولتاریا بود.

   پرچم سرخ انقلاب و کمونیسم در نقاط دیگر جهان مستقر شد. با پیروزی انقلاب چین، پرچم سرخ بر فراز یک چهارم جمعیت بشری به پرواز در آمد. پس از استقرار دیکتاتوری پرولتاریا در چین، مائوتسه دون (رهبر انقلاب چین) همراه با دیگر انقلابیون درون حزب کمونیست چین، به مردم چین هشدار دادند که درون حزب کمونیست چین یک بورژوازی نوین بوجود آمده که می خواهد حاکمیت سرمایه داری را احیاء کند. مائو به مردم گفت که برای ممانعت از این خطر، باید دست به یک انقلاب در انقلاب بزنند. این انقلاب در انقلاب، انقلاب کبیر فرهنگی پرولتاریائی نام گرفت. پس از وقوع انقلاب کبیر فرهنگی پرولتاریائی، اهمیت پرچم سرخ بعنوان نماد تداوم انقلاب پرولتری تا رسیدن به کمونیسم در سراسر جهان، برجسته تر شد.

   امروز، انقلابات سوسیالیستی در اتحاد شوروی سابق و چین از بین رفته اند. اما پرچم سرخ کماکان بخشی لاینفک از مبارزه استثمار شوندگان و ستم دیدگان جهان و نماد هدف انقلاب پرولتری و جهان بینی انترناسیونالیستی پرولتاریاست.

   پرچم سرخ منافع بنیادین مردم جهان را نمایندگی می کند اما این پرچم، پرچم یک ملت نیست. پرچم کمونیسم و انقلاب پرولتری است. پرچمی است که استثمار شوندگان و ستم دیدگان جهان را به یکدیگر متصل می کند. پرچم های دیگر، آنان را از یکدیگر جدا می کنند. این پرچم، پرچمی است که می گوید پرولتاریا نه فقط برای رهائی خود بلکه برای رهائی تمام بشریت می جنگد. این پرچم، نماد چشم انداز ماست؛ چشم اندازی که افقش تا ایجاد یک جهان کاملا نوین، گسترش می یابد: افقی که تحقق آن ضروری و کاملا امکان پذیر است. پرچم سرخ، نشانه آن است که ما چیزی برای از دست دادن نداریم؛ در عوض، جهانی برای فتح داریم. هر جا که مردم به مبارزه بر می خیزند و سر به شورش بر می دارند، پرچم سرخ باید به اهتزاز در آید!

به نقل از نشریه هفتگی “انقلاب” ارگان حزب کمونیست انقلابی آمریکا