یادداشت های انتخاباتی!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

از نشریه حقیقت شماره ۶۳ خرداد ۱۳۹۲

* در صحنه ای از فیلم پدرخوانده  (با بازی مارلون براندو و به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا) سران شش خانواده ی مافیایی در نیویورک پس از سال ها جنگ با یکدیگر- در عین اداره ی مشترک بازار مواد مخدر- در جلسه ای گردهم می آیند و در می یابند که یک خانواده ی مافیایی دیگر محرکِ این جنگ ها و مرگ آفرینی میان طایفه ی مافیا بوده است. پس تصمیم می گیرند جبهه ی مشترکی علیه این خانواده تشکیل دهند و قواعد “بازی” میان خود را بازبینی و بازنویسی کنند و عصر جدیدی از همکاری و تعامل را آغاز کنند. تجمع انتخاباتیِ باندهای مختلف جمهوری اسلامی از طیفِ “اصلاح طلبان” و بخشی از جناح موسوم به “اصول گرایان” به گردِ رفسنجانی، بستن “عهد اخوت و مودت” میان امثال رفسنجانی، خاتمی، ناطق نوری، علی مطهری، بادامچیان (از سران موتلفه)، طبسی (تولیت آستان قدس) و … بی اختیار انسان را به یاد صحنه ی نامبرده از فیلم پدر خوانده می اندازد. صحبت های دُن کورلئونه بی شباهت به سخنرانی های اخیر محمد خاتمی نیست که، «اگر این وضع تداوم و گسترش بیابد دامن همه را خواهد گرفت. دل ها باید به هم نزدیک تر شود، اقتصاد بهبود پیدا کند و فضای امنیتی از بین برود و فشار های بین المللی کاهش یابند.» داستان های دراماتیک، مانند تلفنی که در دقایق پیش از نام نویسی رفسنجانی در وزارت کشور گویا از سوی “بیت رهبری” به وی شد بر چاشنیِ سینمایی این کاندیداتوری می افزاید. حماسه سرایی ها، غزل های شادمانه و نامه های پر سوز و گدازی که پیش و پس از ثبت نام رفسنجانی از سوی چهره هایی چون صادق زیباکلام و برخی شخصیت ها و نهادهای وابسته به جریان ملی-  مذهبی در وصف  جایگاه و نقش حساس تاریخی آقای هاشمی” منتشر شد باز یادآور شخصیت وکیلِ خانه زادِ دُن کورلئونه و دیگر دست یاران و چاپلوسان “خوان نعمت” او هستند. 

اما ایجاد اتحادی دوباره در میان قطب های مختلف هیئت حاکمه خواب و خیالی بیش نیست. بگذارید بار دیگر به فیلم پدرخوانده باز گردیم آنجا که جلسه اتحاد و ائتلاف خانواده های مافیایی، مقدمه ی جنگ و نزاعی دوباره میان آنان بود. خامنه ای پر بیراه نگفته است که رئیس جمهور آینده باید با “زره پولادین” وارد میدان شود!

** دست فروش هشیاری به گزارش گر سایت کلمه (1) می گوید: «الان رییس جمهور مشخص شده. همه برنامه ها ریخته شده ست. منتظر این کاغذها […]هستند که ما بریزیم تو صندوق. هیچ چیزی غیر از این نیست.»

این اظهار نظر ساده اما عمیق جوهر فریبکارانه ی انتخابات را نه فقط در جمهوری اسلامی بلکه حتا در جمهوری های بورژوایی اروپا بیان می کند. همه می دانند که در نهایت یکی از دو کاندیدایِ حاکمیت رئیس جمهور می شود و رئیس جمهور آینده فارغ از این که متعلق به کدام جناحِ حاکمیت باشد، بر حسب سیاست و برنامه ای که در خطوط کلی و کلیدی از پیش تعیین شده و مورد توافق قطب های قدرت است بر صندلی ریاست جمهوری می نشیند. راه کارها با جزییاتی قابل اغماض در تعامل و تضارب میان سردمداران جناح های مختلف تعیین می شود و بعد وارد “بازی” می شوند. ریختن کاغذها در صندوق ها از سوی مردم فقط برای آن است که به این فرآیند “مشروعیت مردمی” داده شود و با ترفند انتخاباتی مردم را متعهد به تبعیت از جلادان خود کنند. 

با این وصف، در سال ۱۳۸۸ شکاف های عمیقی درون هیئت حاکمه ی جمهوری اسلامی سرباز کرد، قوانین “بازی” به هم خورد و “بازی” انتخاباتی تبدیل به کودتای انتخاباتیِ یک جناح علیه جناحی دیگر شد. البته، ماجرا به این جا خاتمه نیافت. آن زد و خورد داخلی فضایی برای جاری شدن نفرت و خشم مردم علیه رژیم باز کرد و چکاننده ی راه افتادن جنبشی شد که حتا رهبران “سبز” هم به سختی توانستند آن را بخوابانند. شکاف های درون هیئت حاکمه ی جمهوری اسلامی بسیار عمیق تر از آن زمان شده و تبدیل به منبع دایمی تولید بحران مشروعیتِ حاکمیت شده است. “بحران مشروعیت” به این معنا که جمهوری اسلامی دیگر به هیچ طریقی نمی تواند حاکمیتِ خود را در نگاه اکثریت بزرگ مردم موجه جلوه دهد. در واقع بخش عمده ای از مذاکرات/تهدیداتِ پیش انتخاباتیِ میان قطب های مختلف حاکمیت برای رسیدن به توافق، بر سر این موضوع بود که در دعواهای خود پای مردم را به خیابان باز نکنند! (۲) بزرگترین توافق میان کاندیداها توافق بر سر تداوم سرکوب داخلی، بالا نبردن انتظارات اقتصادی مردم و تشدید دین گرایی از طریق تهاجم به زنان است.

*** بازیگران عرصه انتخابات جمهوری اسلامی فقط جناح های داخلی رژیم و طرفداران و پایه های آن ها نیستند بلکه بزرگترین آراء را قدرت های بزرگ امپریالیستی که چنگال های اقتصادی شان عمیقا بر ساخت اقتصادی ایران فرو رفته است به صندوق های رأی می اندازند. تحریم های جدید ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی درست در بحبوحه ی انتخابات و طرح نمایندگان کنگره ی آمریکا مبنی بر “بیرون کردن ایران از بازارهای جهانی نفت”، بیانگر این مساله است که “ولی فقیه” واقعی در عرصه رویدادها و تحولات ایران کیست! هدف اصلی این تحریم ها هر چه باشد، اعلام آن بدون شک بر رویدادهای انتخاباتی ایران تأثیر خواهد گذاشت. در این میان گفتمان “تنش زدایی” و “تعامل با جهان” (یعنی “عادی” سازی روابط با آمریکا) در میان کاندیداهای ریاست جمهوری زمزمه می شود – حتا در میان کاندیداهای مورد نظر “رهبر”. این امر فقط به دلیل آن نیست که رژیم جمهوری اسلامی زیر فشار تحریم های اقتصادی و محاصره ی نظامی و سیاسی توسط آمریکا، ناتو و کشورهای وابسته به آن ها در منطقه است. البته این عامل مهمی است. اما عامل بسیار مهم تر که اغلب فراموش می شود آن است که در شرایط انفراد شدید و نفرت مردم از این مرتجعین، سران رژیم “عادی” سازی روابط با آمریکا را به مثابه قایق نجاتی برای خود می بینند. اما این “قایق نجات” نیز به سادگی به ساحل این رژیم مفلوک نمی رسد. نه به خاطر این که “رهبر” یا جناحی از حکومت در این کار خرابکاری می کنند و نمی خواهند وارد “تعامل با جهان” (بخوانید: “عادی” سازی روابط با آمریکا) بشوند. بلکه مسئله در آن است که در صحنه ی خاورمیانه و در رقابت با آمریکا قدرت های بزرگ دیگری چون روسیه و چین نیز حضور دارند و اینان نیز منافع امپریالیستی خود را در ایران داشته و طی سال ها نفوذ سیاسی خود را در هیئت حاکمه ی جمهوری اسلامی گسترش داده اند. در نتیجه، “تعامل با جهان” نیز وابسته به نتایج کشمکش ها و زد و بندهای میان قدرت های بزرگ است.

اصلاح طلبان و اصول گرایانِ حامیِ رفسنجانی به یکسان بر طبلِ بحران اقتصادی رو به افزایش رژیم می کوبند و نوید می دهند که “سردار سازندگی” با “طرح های تازه” اقتصادی ایران را (بخوانید: سرمایه داران بزرگ را) از وضعیت رکودی فعلی خارج خواهد کرد و با “تنش زدایی” در سطح بین المللی و رفع تحریم ها زمینه ی بازگشت سرمایه های خارجی به حوزه اقتصاد ایران و “رونق اقتصادی” و “اشتغال زایی” و….را فراهم خواهد کرد. موعظه گران انتخاباتی و شعبده بازانِ کلاهبردارِ جمهوری اسلامی برای این که هم زمان اشتهای قشرهای میانیِ هراسان از در غلطیدن به مغاک طبقات تحتانی و زیر خط فقر جامعه را و طبقات فرودست و فقیرترین قشرها را برای رفتن به پای صندوق های تحمیق انتخاباتی افزایش دهند بازار گرمی می کنند. (۳) اما حتا اگر “رونق اقتصادی” پس از “تنش زدایی” فرا برسد نتیجه اش راندنِ بازهم بیشترِ اکثریت مردم به لایه های فقر خواهد بود. معنای حماسه ی سیاسی و اقتصادی “رهبر” که رفسنجانی وعده ی تحقق آن را می دهد همین است.

**** این انتخابات در واقع خریدن فرصت و اکسیژن رسانی به رژیم جمهوری اسلامی است و نه توده های جان به لب رسیده ی مردم. تک تک جناح ها و اعضای این رژیم، تا آخرین نفس هایشان در حفظ این نظام از هیچ جنایتی و از هیچ دروغ و ترفندی دریغ نخواهند کرد. حتا آنان که در حبس اند (موسوی و کروبی و …)  اگر فرصتی بیابند بار دیگر در صف اول تهاجم به مردم و انقلابیون قرار خواهند گرفت. این انتخابات هیچ نیست جز انتخاب یکی از سرسپردگان امتحان پس داده ی جمهوری اسلامی که حافظ، حامل و تحمیل کننده ی منافع متشرعین، طبقه ی سرمایه داران و ملاکان بزرگ ایران و مراکز مالی و صنعتی نظام سرمایه داری جهانی است. پس بهتر است فقط کسانی در این انتخابات شرکت کنند که: 

در زمره ی آدمکشان حرفه ای (اعضای نهادهای امنیتی، بازجوها، زندانبانان، لباس شخصی ها، بسیج، سپاه، ارتش و تیم های ترور داخلی و خارجی)، سران و اعضای نهادهای دینی، نهادهای تبلیغاتی رژیم، ارگان های اجرایی و قضایی جمهوری اسلامی، بانک داران، صاحبان صنایع بزرگ و ملاکان، مدیران بنیادها و تولیت ها و موقوفات، واردکنندگان عمده ی هروئین، محتکرین، متجاوزین به زنان باشند و یا از حاکمیت این جماعت مرتجع و فاسد کمال رضایت و خشنودی را داشته و حاضر باشند در رکاب آنان بجنگند. روشنفکرنمایان و دانشجویان مخلص و مداح جمهوری اسلامی نیز مشمول این طبقه بندی هستند.

آنانی که میدان دار شده اند و می خواهند نظر مردم را به شرکت در انتخاب این مرتجعین جلب کنند، دست افشانیِ حامیان برون حاکمیتی جمهوری اسلامی یعنی توده ای- اکثریتی ها و برخی چپی های سابق “به سر عقل آمده” باید بدانند که جنایت سیاسی هولناکی را مرتکب می شوند و در حال دادن تنفس مصنوعی به یک نظام پوسیده و گردانندگان مرتجع آن هستند که سرچشمه ی تمام رنج های اکثریت مردم ما از فقر، پدرسالاری، ستم ملی، بیکاری جوانان، جهل و خرافه،  فحشا و اعتیاد و … هستند. ما به اینان هشدار می دهیم که این جنایت سیاسی فراموش کردنی و بخشودنی نیست. زیرا نتیجه این انتخابات هر چه باشد تنها طناب دار را بر گردن ده ها میلیون نفر تنگ تر خواهد کرد. هر کس رئیس جمهور بشود راننده ی قطاری خواهد شد که از قبل مسیرش توسط مرتجعین حاکم ترسیم شده است. جاده ای که زندگی ده ها میلیون انسان را به باد فنا می دهد. این نظام و سرمدارانش از بن پوسیده اند. سوال این نیست که چه کسی انتخاب خواهد شد. سوال این است که تا کی و سرنوشت چند نسل دیگر باید تحت این نظام رقم بخورد؟ چه زمانی توده های مردم بند اسارت سیاستِ زیر بال این یا آن “جناح” رفتن را از گردن باز کرده و بالاخره به قدرت خود باور خواهند آورد؟ آیا چنین معجزه ای بدون کار و فعالیت خستگی ناپذیر انقلابی عده ای محدود که بی وقفه تدارک انقلاب را می بینند ممکن است؟

***** زمانی که دشمنان به جان یکدیگر می افتند و در بحران های چند سویه دست و پا می زنند، گوشِ توده های مردم برای شنیدن برنامه ی سرنگونی انقلابی رژیم بازتر می شود، فرصت برای رشد و گسترش قطب انقلابی در میان توده های مردم بیشتر می شود و کار آگاه گرانه و سازماندهی انقلابی چندین برابر اوضاع “عادی” نتیجه می دهد. با صدای بلند و مستمر باید به آنان گفت که: دشمن را تنبیه می کنند نه انتخاب! نباید به رژیمی که به نفس افتاده است و بیش از هر زمانی به لبه پرتگاه رسیده امان داد.

طرح آلترناتیو انقلابی و معرفی مختصات جامعه ی آینده و چگونگی کسب قدرت سیاسی و ساختن دولت و جامعه ای نوین مسئله روز جنبش کمونیستی ایران و همچنین کل جامعه است. آزادی در گرو تشخیص این ضرورت و تغییر آن است.

******

پی نوشت ها:

۱- گزارش میدانی کلمه از دغدغه های مردم در آستانه ی انتخابات – زهره نقیبی- ۲۳ اردیبهشت 1392

http://www.kaleme.com/1392/02/23/klm-143423

۲- جلایی پور. رفسنجانی پیروز انتخابات. در سایت راه سبز.

http://www.rahesabz.net/story/70079

۳-علوی تبار: هاشمی پیروز انتخابات است.

http://www.rahesabz.net/story/70079/