رفیق نادر اسلامی
رفیق نادر اسلامی، کمونیستی انقلابی و سازش ناپذیر
رفیق نادر اسلامی در شهریور ۱۳۳۶ در آبادان در یکی از محلات کارگری وابسته به شرکت نفت چشم به جهان گشود. پس از طی تحصیلات ابتدائی و دبیرستان و اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۵ برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد. او از همان ابتدای ورود جذب جنبش دانشجویان ایرانی (کنفدراسیون احیاء) شد. او خیلی سریع به یکی از فعالین این جنبش در ایالت «اوکلاهما» بدل شد و در اکثر آکسیونهای اعتراضی علیه رژیم دیکتاتوری شاه شرکت کرد. او پیگیرانه تحت رهبری اتحادیه کمونیستهای ایران درک تئوریک و سیاسی خود از علم و ایدئولوژی کمونیستی را ارتقاء داد. بویژه اینکه شناخت او از طبقه کارگر و زندگی در محیط کارگری زمینه مساعدی برای جذب این تئوریهای انقلابی بود.
به دنبال اوجگیری مبارزات توده ها و زحمتکشان علیه نظام فئودال کمپرادوری شاه، رفیق نادر داوطلب رفتن به ایران شد. در اوائل تابستان ۱۳۵۷ همراه با رفقائی چون غلامعباس درخشان، اسکندر قنبر زاده به ایران آمدند. آنان جهت رشد آگاهی کمونیستی در میان عناصر پیشرو و مترقی در آبادان و استان خوزستان به فعالیت پرداخته و تکثیر و توزیع مخفیانه نشریات اتحادیه را سازمان دادند. از دست دادن رفیق اسکندر قنبر زداده در جریان آتش سوزی سینما رکس آبادان بر تعهد و عزم کمونیستی نادر افزود. در سایه فعالیت مداوم و مستمر رفقائی چون نادر، شاخه آبادان اتحادیه کمونیستها شکل گرفت. بعلاوه رفیق نادر درکنار فعالیتها گسترده کمونیستی در منطقه خوزستان نقش موثری در افشای جریان رویزیونیستی سه جهان که درون سازمان سربلند کرده بود ایفاء کرد.
نادر در اوائل تابستان ۵۸ از طرف سازمان به کردستان اعزام شد. او پرولتری انترناسیونالیست بود که اهمیت جنبش انقلابی خلق کرد و دفاع از آن را درک کرده بود. برای او فرقی نداشت که در کجا علیه دشمنان طبقاتی نبرد کند. حضور مستقیم وی در صحنه های مبارزه ملی و طبقاتی در کردستان بیان مشخص وظیفه طبقه کارگر در دفاع از «حق تعیین سرنوشت ملل ستمدیده» و تقویت پرولتاریای کرد در جنبش ملی بود.
در همین دوران رفیق نادر در تشکیلات پیشمرگه زحمتکشان (تشکیلات نظامی اتحادیه کمونیستها در کردستان) فنون و تاکتیکهای رزمی را آموخت. در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ به فرمان خمینی، ارتش و سپاه یورش سبعانه ای را به کردستان آغاز کردند. مردم کردستان مقاومت جسورانه ای را در مقابل نیروهای اشغالگر جمهوری اسلامی سازمان دادند. در آن روزهای سخت نادر یار و همرزم مردم کردستان بود. او در نبردهای کامیاران و بوکان شرکت جست و فعالانه علیه مزدوران رژیم جنگید.
فعالیت نادر عمدتا در شهر مهاباد متمرکز بود. و مسئولیت هسته های دانش آموزی پیوسته به سازمان را بر عهده داشت. و همزمان در چارچوب تشکیلات پیشمرگه های زحمتکشان فعالت می کرد. اساس کار نادر سازماندهی و هدایت منضبط و پیگیر تبلیغ و ترویج کمونیستی بود.
یکی از وظایف نادر تامین نیازهای مالی تشکیلات پیشمرگه زحمتکشان بود. او بدین منظور بارها در عملیات مصادره بانک همراه رفقائی چون غلامعباس درخشان در خوزستان شرکت داشت.
حضور نادر در کردستان تا اواسط سال ۵۹ ادامه یافت. ایندوره بود که غلبه خط راست روانه در اتحادیه، تشکیلات پیشمرگه را عملا به تعطیل کشاند. و اعضای و کادرهایش را پراکنده و یا به نقاط دیگر اعزام داشت. نادر نیز در میان آنان بود و به آبادان اعزام شد و مسئول نظامی تشکیلات در آن شهر شد. کمونیستهای انقلابی چون نادر نادرستی انحلال نیروهای نظامی اتحادیه در کردستان را حس می کردند اما زمان لازم بود تا این خط اپورتونیستی راست را بطور همه جانبه طرد کنند.
جنگ ارتجاعی ایران و عراق جریان داشت. رفیق نادر در جریان این جنگ نقش مهمی در گردآوری سلاح و مهمات و مخفی کردن آن در شهر داشت. او اینکار را اساسا با اتکاء به توده های کارگری که در آبادان مانده بودند پیش برد. این سلاحها بعدها در جریان تدارک نبرد مسلحانه سربداران به طرق گوناگون به جنگلهای اطراف آمل فرستاده شد.
در خرداد ماه سال ۶۰ رفیق نادر اسلامی هنگام حمل مقادیر زیادی سلاح و مهمات دستگیر شد. گرچه رژیم هیچگونه اطلاعی از موقعیت تشکیلاتی او نداشت ولی سریعا او را به اعدام محکوم کرد که بعدا با یک درجه تخفیف حکم حبس ابد گرفت و به زندان قزلحصار کرج منتقل شد.
به دنبال ضربه سراسری رژیم در تابستان ۶۱ به سازمان، و دستگیریهای وسیع موقعیت رفیق نادر نزد دشمن لو رفت. به همین جهت در دی ماه همانسال رفیق نادر به زندان اهواز منتقل شد. به تخت شکنجه اش بستند تا آتش نبرد را در مغز و قلبش خاموش سازند، اما نه شکنجه و نه خیانت برخی رفیقان نیمه راه ذره ای در عزم استوار وی خلل وارد نکرد. او اطلاعاتی به دشمن نداد. دشمن که کمونیستی سازش ناپذیر در مقابل خود یافت، به جرم شرکت در مبارزات مردم کردستان، تهیه و انتقال سلاح برای سربداران و مصادره انقلابی چند بانک و مسئولیت نظامی تشکیلات در آبادان سریعا به اعدام محکومش کرد. رفیق نادر روحیه بشاش و شاداب همیشگی خود را در زندان از دست نداد. او در هفده فرورودین ۱۳۶۲ پس از وداع با رفقا و همبندان به بیدادگاه رژیم اعزام شد و در پایان همانروز به جوخه اعدام رژیم دد منش اسلامی سپرده شد.
او با مشتهای گره کرده و شعار مرگ بر خمینی و مرگ بر ارتجاع مرگ را پذیرا شد. او با سری افراشته به ستارگان در آسمان نگریست که بر روی هر کدام از آنها نام رفقای کمونیست حانباخته در گوشه و کنار جهان حک شده بود. رگبار مسلسل مزدوران طبقات ارتجاعی قلب او را که مملو از عشق عمیق به خلق و آرمان کمونیست بود شکافت و بدین طریق خون سرخ او بذر جامعه آینده را آبیاری کرد.
مقاومت چنین رفقائی در آن دوره، الهام بخش همه کمونیستهائی بود که نمی خواستند وسط راه بایستند. استواری و ایستادگی رفقائی چون رفیق نادر اسلامی در دشوار ترین دوران مبارزه طبقاتی، نقش مهمی در بازسازی اتحادیه کمونیستهای ایران که منجر به ایجاد حزب کمونیست ایران (مارکسیست – لنینیست – مائوئیست) شد، داشت.
یاد سرخش همواره گرامی باد!