نابودی محیط زیست به دست سرمایه داری: چه باید کرد؟

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

سرویس خبری جهانی برای فتح. ۹ نوامبر

اطلاعیه ی گروه مانیفست انقلابی برای مبارزات پاریس

بحران محیط زیست ابعاد هشداردهنده ای یافته است. دانشمندان اعلام خطر می کنند که افزایش دمای زمین در نتیجه ی تولید زیاد گاز کربنیکِ حاصل از سوخت های فسیلی و  دیگر گازهای گلخانه ای کلیت زیست بوم های کره زمین را بی ثبات کرده است و به طور بالقوه پیامدهای مهلکی برای حیات در این سیاره دارد. نابودی جنگل های استوایی و صخره های مرجانی، از بین رفتن گونه های مختلف ماهی ها در نتیجه ی صید بی رویه در اقیانوس ها و کاهش سرسام آور زمین های زراعی دست در دست افزایش آلودگی هوا، آلودگی آب های زیرزمینی و سمی شدن خاک و صدها مورد دیگر صرفا نمونه هایی از این فرآیند تخریب هستند. سوال این است: چه کسی و چه چیزی این وضعیت را به وجود آورده است و چه کسانی بیشترین آسیب را از آن می بینند؟

لطمات انسانیِ این وضعیت، نه فقط مرگبار است بلکه آسیب های ناشی از آن نیز به شدت نابرابر است. هرچند نابودی محیط زیست مساله ای جهانی است اما استثمار انسان و نابودی حیات و سرزندگی انسان ها در نتیجه ی ویرانی گسترده ی محیط زیست و غارت منابع جهان در کشورهای فقیرِ موسوم به جنوب (آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین) متمرکز است؛ جنوبی که تحت سلطه ی «شمال» است. «شمال» مقرفرماندهی امپریالیسم است: مقر مراکز مالی آن، مرکز سازمان دادن نظام تولیدی جهان و عظیم ترین مصرف کننده ی منابع جهان. جمعیت هایی که پیشاپیش در موقعیتی شکننده قرار دارند، در معرض تاثیرات خطرناک پیامدهای گرمایش زمین و افزایش سطح آب ها هستند. 

این وضعیت وخیم تر خواهد شد: توفان های حاره ای از آن نوع که در سال ۲۰۱۳ فیلی پین را مورد هجوم قرار داد و موجب کشته شدن ده هزار نفر شد افزایش خواهند یافت. افزایش دما و سیلاب ها، هر ساله محصول دهقانان پاکستان و بنگلادش را نابود کرده و هزاران نفر را به قتل می رسانند. و در آینده هر دوی این ها شدت خواهند گرفت و  شاهد گسترش بیشتر صحراها و بالا رفتن دمای زمین خواهیم بود که پیشاپیش موجب از بین رفتن مقادیر زیادی از زمین های زیرکشت شده است.

اما همه در حفظ محیط زیست ذینفع نیستند. سوال این است که چرا؟ اگر می خواهیم نسل های آینده زندگی سالم داشته باشند و از طبیعت لذت ببرند، چرا طبقات حاکمه ی جهان بر سر همین یک مساله توافق نمی کنند و اقداماتی برای ممانعت از نابودی محیط زیست اتخاذ نمی کنند؟ چرا دانش دانشمندان و کارزارهایی که نیات خوب دارند و آگاهیِ زیست محیطیِ مردم را بالا می برند قادر به اصلاح این وضع نیستند؟ آیا کم کردن مصرف شخصی می تواند با روند تخریب محیط زیست که سرمایه داری به راه انداخته است مقابله کند؟

سرمایه داری نه تنها مسبب نابودی منابع حیات، بی ثباتی دمای زمین و تاثیرات منفی آن بر زندگی و خطر بزرگی برای ثبات نظام های زیست بومی کره زمین است؛ بلکه نمی تواند این معضل را به طور  واقعی و ماندگار حل کند و نخواهد کرد. زیرا، طبیعت برای سرمایه داری صرفا ابزار بهره کشی و سوخت برای نوع خاصی از رشد و توسعه ی اقتصادی است. حفظ محیط زیست و نیازهای اجتماعی هرگز دغدغه ی سرمایه داری نیست و در محاسبات آن نمی گنجد. کارکرد درونی و منطق سرمایه داری، سرمایه داران را وادار می کند تا برای دست یافتن به سود بیشتر، با یکدیگر رقابت کنند؛ رقابت های دیوانه واری که ریشه در تولید کالایی دارند. صنایع عمده ی جهان که محرک صنایع دیگر هستند و برای پیشی گرفتن از رقبا می جنگند وابسته به سوخت های فسیلی هستند. این سوخت های فسیلی، هزینه های تولید را نیز پایین نگاه می دارند. فرسایش و تخریب محیط زیست، از بین رفتن منابع و نظام های زیست بومی کره زمین در محاسبات سرمایه داران جایی ندارد. این هزینه ها و لطمات تبدیل به باری بر دوش جامعه و جهان می شوند.

صاحبان صنایع، حتا زمانی که دست به تولید انرژی سبز می زنند، وضع را وخیم تر می کنند: آنان برای تولید روغن نخل جنگل های استوایی اندونزی را می سوزانند که تاثیرات آن محدود به اندونزی نیست و بعد جهانی دارد. شرکت های چند ملیتی با همدستی دولت موزامبیک دهقانان را از زمین هایشان می رانند یا آنان را وادار می کنند زمین هایشان را به کشت صنعتی ژاتروفا (سوخت بیو) اختصاص دهند. این در حالی است که به علت این که به اندازه کافی سودآور نیست از بازار حذف می شود. در واقع، تنگ نظری بازاری صنایع و دولت سرمایه داری هر معضل جدید زیست محیطی را به عنوان یک سرمایه گذاری بالقوه می نگرد. مثلا، در زمینه ی سرویس های مربوط به زیست بوم ها و بازاریابی، دفن زباله ها یا عملیات «پاکسازی» محیط زیست.

سرمایه داری- امپریالیسم به مثابه یک نظام و تحت حاکمیت سیاسی سرمایه داری عمل می کند. منافع مردم در تغییر جهان در کلیه سطوح آن و حفاظت از کره زمین و ترمیم آن است. اما این دولت ها هرگز چنین منافعی را نمایندگی نمی کنند و نخواهند کرد. کره زمین در نتیجه ی کارکرد این نظام در حال خونریزی است. دولت های امپریالیستی محور سازمان دهیِ کنترل بر منابع کلیدی انرژی برای پیشبرد رقابت های سیاسی و نظامی ژئواستراتژیک هستند. ارتش آمریکا به تنهایی بزرگترین مصرف کننده ی نفت در جهان است.

کلیه ی مناظره ها و جلسات سیاسی که بحران محیط زیست را تایید می کنند و قرارهایی را برای کم کردن تاثیرات گازهای گلخانه ای می گذارند؛ قوانینی که علیه جنگل زدایی و صید بی رویه تصویب می شوند؛ و فاجعه ی نفت رستی را افشا می کنند و گزارش های سازمان ملل که در مورد وضعیت وخیم محیط زیست هشدار می دهند … هرگز نمی توانند منجر به هیچ شکلی از عمل متحدانه شوند. هرچند که ما در جهان درهم تنیده ای زندگی می کنیم. کنترل کردن و «سرمایه گذاری مسئولانه» راه حل نیست. سرمایه داران و رژیم های آنان هر روز قرارهای صادر شده را لگدمال می کنند. زباله های سمی هنوز به شکل «اهدای کامپیوتر» به آفریقا فرستاده می شود. آب شدن یخ های قطبی برای بازارهای معاملات بورس در پایتخت های جهان قابل اعتنا نیست مگر زمانی که به «ضد متخصصین» پول می دهند که بگویند هیچ خطری محیط زیست را تهدید نمی کند. وقتی یک نظام درگیر در «تجارت تولید گازهای سمی» می شود تا طبق آن به کشورهای آلاینده مانند ایالات متحده اجازه داده شود تا «حق آلوده کردن» را از کشورهای فقیرتر بخرد باید دانست که این نظام به غایت منحط و کثیف است.  

نیاز به یک رویکرد رادیکال یعنی انقلاب است

انقلاب به معنای راهی کاملا متفاوت برای توسعه ی اجتماعی است که بر اساس منافع تنگ امپریالیست ها نباشد. چنان انقلابی مورد نیاز است که توسط ستمدیدگان و پرولتاریا پیش برده شود، انقلابی که بر مبنای منافع کل نوع بشر عمل کند و کلیت واقعیت جهان طبیعی را در نظر گرفته و بر این مبنا عمل کند. انقلاب های سوسیالیستی درهر آن جایی که قدرت را کسب کنند باید چنین افقی داشته باشند و با این افق استانداردهایی را برای جهان تثبیت کنند و ترمیم لطمات عظیمی که بر محیط زیست وارد آمده را آغاز کنند. این انقلاب ها بعد از کسب قدرت سیاسی می توانند هر کاری لازم است برای پایان دادن به چرخه ی تولیدات آلاینده ی جهان که مبتنی بر کار ارزان هستند انجام دهند. اقتصاد سوسیالیستی مبتنی بر برنامه ریزی و کنترل توسعه (یعنی، چه چیزی تولید می شود و چگونه) خواهد بود و این تنها راه حفاظت و نگه داری از انواع نظام های زیست بومی و ممانعت از تبدیل بحران محیط زیست کنونی به فروپاشی آن است. انقلاب نه فقط دانش و علم بلکه کنش آگاهانه ی خود توده های مردم را در سراسر جهان بسیج خواهد کرد تا تغییرات گسترده ای را عملی کنند. انقلاب سوسیالیستی باید ساختار تولید صنعتی و کشاورزی و همچنین حمل و نقل را عوض کند و منابع انرژیِ نو شونده را جایگزین سوخت های فسیلی کند. انرژی های بادی و  خورشیدی و غیره در غیاب حاکمیت منطق سرمایه داری می توانند کامل تر شوند. نیازهای غذایی مردم را می توان بر پایه ی استفاده از برنامه ریزی درازمدت استفاده از زمین، تنوع گیاهی و حفظ زیست بوم ها، تکامل و توسعه ی ابتکارهای سبز، فن آوری ها و دانشی که در گذشته در اختیار انقلاب های سوسیالیستی پیشین نبود و کشف راه های جدید تامین کرد. انقلاب های سوسیالیستی با داشتن افق کمونیستی توده های مردم را در کار برای توسعه و تکامل سلامت کره زمین برای نسل های آینده هدایت خواهند کرد. این انقلاب ها فرهنگ جدیدی تولید خواهند کرد که مبتنی بر ارزش های مصرف گرایی نیست. این انقلاب ها، توده های مردم را با این افق هدایت خواهند کرد که جهان ما واحد است، کره زمین واحد است و نوع بشر نیز یک بدن واحد است که در ساختن آینده ی اجتماعی بنیادن متفاوت و در فائق امدن بر شکاف میان کشورهای ستم گر و تحت سلطه  اشتراک منافع دارند. جهان دیگری کاملا امکان پذیر است اما برای ممکن شدن نیازمند انقلاب دارد.

انقلاب های سوسیالیستی قرن بیستم مانند انقلابی که در چین تحت رهبری مائوتسه دون به پیروزی رسید،  آگاهی انسان ها برای تغییر جامعه را بسیج کردند. بخشی از این تغییر، اتخاذ اقداماتی برای مقابله با نابودی محیط زیست و برنامه ریزی برای آینده بود و  در این راه پیشرفت های عظیمی کردند. با این وصف، به علت توسعه ی صنعتی سریع که برای بهبود شرایط زندگی توده های مردم ضروری بود، اقدامات مربوط به مقابله با نابودی محیط زیست هرگز کافی نبود. با جمعبندی از این نقصان ها و با استفاده از پیشرفت های علمی که از آن زمان تا کنون به وقوع پیوسته است، در آینده هنگامی که انقلاب های سوسیالیستی نوین به ثمر برسند، در این زمینه می توانیم و باید کیفیتا بهتر از گذشته عمل کنیم.

امروز باید، به  اضطرار، مبارزات مان علیه جنایت های زیست محیطی که  تحت این سیستم ابعاد هولناکی یافته و بیشتر نیز خواهد شد را شدت بخشیم. و بازهم به اضطرار، جنبش در حال گسترشِ محیط زیست را به ساختن جنبشی برای یک انقلاب واقعی متصل کنیم.

ما که علیه وضعیت وخیم کره زمین و جهتی که در پیش دارد شورش کرده ایم باید دست از توهمات راحت طلبانه برداریم که گویا سرمایه داری را می توان «سبز» کرد و در خدمت نوع بشر آن را اصلاح کرد. ما نیاز داریم که به چالش انقلاب پاسخ بگوییم. این تنها راه آفریدن جامعه و کره زمینی با دوام و رهایی بخش است.

گروه مانیفست انقلابی در اروپا

نوامبر ۲۰۱۵

planet.resistance@gmail.com

ترجمه و تکثیر از حزب کمونیست ایران (م.ل.م)