به نام بشریت، تن به یک آمریکای فاشیست نخواهیم داد

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

فراخوان حزب کمونیست انقلابی آمریکا پس از انتخاب ترامپ

نهم نوامبر ۲۰۱۶

به نام بشریت، تن به یک آمریکای فاشیست نخواهیم داد

برخیزید … به خیابان ها بایید … در همه جا، با مردم متحد شده و به هر طریق ممکن مقاومت را سازمان دهید

توقف نکنید: سازش نکنید … خود را منطبق نکنید … همکاری نکنید

ترامپ برنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد. او با شعار «آمریکا را به روزهای عظمت آن بازگردانیم» حملات زشت و کریه علیه مکزیکی ها و مسلمانان و تهدید به اخراج میلیون ها نفر کرده است. می خواهد دیواری بزرگ در مرزهای آمریکا به پا کند. به مردم می گوید از کسانی که از کشورها و ملل دیگر آمده اند، دین متفاوتی دارند و به هر شکلی «متفاوت» هستند، بترسید. او وقیحانه علیه زنان و در تحقیر آنان داد سخن می دهد و با افتخار اعلام می کند که به زنان حملات جنسی کرده است. او قهرمان عظمت طلبی نژاد سفید است. سیاهان را تهدید کرده و فحش نثارشان کرد، ذهنیت اوباش نژادپرست ضد سیاه را تقویت کرده و آنان را هار کرده است و معلولین را به ریشخند گرفته است. او یک میلیتاریست خطرناک و وقیح است که تهدید به استفاده از سلاح های هسته ای می کند و امروز رمز سلاح های هسته ای در دست اوست. او آشکارا از ارتکاب جنایت های جنگی و جنایت علیه بشریت حمایت می کند – از جمله شکنجه و کشتار خانواده ی کسانی که متهم به تروریسم هستند. او قضاتی را به دیوان عالی قضایی آمریکا منصوب خواهد کرد که حق سقط جنین، حقوق همجنس گرایان و دیگر حقوق قانونی را ملغی کرده و از محتوا تهی کنند. او اعتقادی به گرمایش زمین ندارد و آن را دروغ می داند و سیاست هایش نابودی عظیم محیط زیست را به بار خواهد آورد. او مطبوعات را تهدید کرده و به هوادارانش گفته است که به آنان حمله کنند. ترامپ ذره ای حقیقت سرش نمی شود و برای پیش برد دستور کارش به طور سیستماتیک دروغ می گوید. در مورد حاکمیت قانون، همین بس که رقیب خود (هیلاری کلینتون) را تهدید به زندان و حتا قتل کرده است.

ترامپ یک فاشیست تمام عیار است. و اکنون به مقام ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شده

فاشیسم یک پدیده ی جدی است. فاشیسم بر بیگانه هراسیِ ناسیونالیستی، نژادپرستی و استقرار افراطیِ «ارزش های سنتی» ستمگرانه تکیه می کند. فاشیسم با استفاده از خشونت، جنبش راه می اندازد و به قدرت می رسد. فاشیسمی که در قدرت است، هر گونه حقوق دموکراتیک سنتی را ملغی می کند. فاشیسم به مخالفینش حمله کرده، زندانی واعدام می کند و حملات خشونت بار توده ای علیه «اقلیت ها» راه می اندازد. در آلمان نازی در دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ تحت حاکمیت هیتلر، فاشیسم همه ی این کارها را کرد. میلیون ها نفر را در اردوگاه ها زندانی و میلیون ها یهودی، خلق رومان (کولی ها) ودیگر «ناخواسته ها» را کشتار کرد. هیتلر کلیه ی این اقدامات را از طریق نهادهای دولتی و «حاکمیت قانون» پیش برد. این راهی است که ترامپ دارد طی می کند. هیتلر، هر زمان احساس می کرد لازم است با مخالفینش «نرم و شیرین» حرف بزند تا آنان را خواب کند، این کار را می کرد.

هرچند، ترامپ اکثریت آرا را کسب نکرد اما اکثریت «کالج های انتخاباتی» را که در انتخابات آمریکا تعیین کننده اند به دست آورد. هیتلر هم از طریق پروسدورهای دموکراتیک، مانند انتخابات به قدرت رسید. آیا به خاطر این که از طریق انتخابات به قدرت رسید، مردم آلمان باید او را قبول می کردند؟ متاسفانه قبول کردند! و این امر هزینه ی وحشتناکی برای بشریت در بر داشت. امروز، با وجود سلاح های هسته ای این هزینه غیرقابل تصور است.

به نام بشریت، ما تن به یک آمریکای فاشیست نمی دهیم!

 این واقعیت که ترامپ ده ها میلیون رای به دست آورد باید عمیقا درک شود. حتا همین که بیش از ده درصد آراء را به خود اختصاص داد شرم آور است و نشانه ی وجود یک چیز کریه در آمریکا است. چرا این اتفاق افتاد؟ جهان امروز در آشوب و دستخوش تغییرات است. آنها که به برنامه ی فاشیستی ترامپ رای دادند عمدتا بخش هایی از مردم سفید، به ویژه مردان سفید هستند اما محدود به مردان نیز نمی شود. این ها آرزوی روزهایی را دارند که عظمت طلبی سفید آشکارتر، سلطه ی جهانی آمریکا بلامنازع تر و انقیاد زنان وقیحانه تر بود. هرچند اقلیت مهمی از سفیدها ضد ترامپ هستند اما باید واقعیت را دید و در آن تامل کرد: نژادپرستی، شوونیسم ملی، و نفرت از زن در نسوج این جامعه بافته شده و ریشه های عمیق دارد. نه تنها نباید به این تن داد بلکه باید فعالانه و به شدت با آن مقابله کرد.

اما افزون بر این، نیروهای قدرتمندی پشت ترامپ هستند. مساله صرفا آن هایی که مستقیما از او حمایت کردند نیست. کل مدیا، حزب دموکرات، و دیگران او را به عنوان یک کاندیدای مشروع قبول کردند و هرگز حاضر نشدند او را فاشیست بخوانند و در حال حاضر فراخوان می دهند همه باید عروج این فاشیست به قدرت را قبول کنند. کلیه ی نیروهای قدرتمند آمریکا شریک جرم این واقعه هستند چون آن ها طی چند دهه این نیروی فاشیست را یا ساختند و یا امکان ساخته شدنش را فراهم کردند.

با فاشیست ها نمی توان این رویکرد را داشت که «منتظر شویم تا عمرش تمام شود». آن هایی که در آلمان هیتلری زندگی می کردند و خود را کنار کشیدند تا هیتلر دانه به دانه ی گروه ها را قلع و قمع کند، در واقع تبدیل به همکاران شرمگین جنایت های هولناک او علیه بشریت شدند. علیه ترامپ و رژیم او باید مقاومت کرد و این مقاومت باید همین الان شروع شود و به طرق مختلف پیش رفته و هرگوشه ی کشور را فرا بگیرد.

آشتی و همکاری، به معنای واقعی کلمه یک جنایت و مرگبار است. پس، جمع شویم و مقاومت کنیم و همه ی جهان را مطلع کنیم که ما تن به این فاشیسم نخواهیم داد.

انقلاب و نه چیزی کمتر از آن

تدارک برای انقلاب در آمریکا

بیانیه ی حزب کمونیست انقلابی، در مورد انقلاب

برای انقلاب کردن باید بدانیم:  

چرا نیاز به انقلاب داریم.

هم اکنون چه باید بکنیم.

چگونه می توانیم دشمن را شکست دهیم.

 یک انقلاب واقعی به معنای تغییراتی در داخل این سیستم نیست بلکه به معنای سرنگون کردن آن و استقرار یک سیستم بنیاداً متفاوت و بسیار بهتر است. این سیستم سرمایه‌داری-امپریالیستی را نمی‌توان اصلاح کرد. در این سیستم، هیچ راهی برای پایان دادن به بی‌رحمی پلیس و کشتار مردم، جنگ‌ها و نابودی مردم و محیط زیست، استثمار، ستم و تحقیر میلیون‌ها نفر، از جمله زنان به عنوان نیمی از بشریت در اینجا و سراسر جهان وجود ندارد. همه‌ی این فجایع ریشه در تضادهایی دارند که بخش لاینفکی از کارکرد این سیستم و روابط و ساختارهای آن هستند. فقط یک انقلاب واقعی می‌تواند تغییر اساسی ضروری را به وجود آورد.

 چه باید بکنیم

 برای انقلاب کردن لازم است جدی و علمی باشیم. لازم است نقاط قدرت واقعی این سیستم را در نظر بگیریم ولی بیشتر از نقاط قوتش، باید ضعف‌های استراتژیکش که پایه در تضادهای عمیق و شاخص آن دارد را به حساب آوریم. باید انقلاب را در میان آن‌ها که بیش از هر کس نیاز به یک تغییر رادیکال دارند بسازیم. ولی در میان کسانی دیگر نیز باید آن را بسازیم؛ کسانی که حاضر نیستند سیستمِ حاکمِ تولید کننده‎ی شرارت‎های بی‌پایان را تحمل کنند و در جهانی زندگی کنند که این شرارت‌ها مرتباً «توجیه» شده و حتی نشانه‌ی «عظمت آمریکا» قلمداد می‌شوند.

باید این خبر را به طور گسترده به میان مردم ببریم که ما دارای رهبریت، دانش، استراتژی و برنامه و پایه‌ی سازمان دادن مردم برای یک انقلاب واقعی و رهایی بخش هستیم. باب آواکیان، رهبر این انقلاب و معمار یک چارچوب نوین برای انقلاب، یعنی سنتزنوین کمونیسم است. ما حزب کمونیست انقلابی را داریم که در بنای انقلاب، توسط باب آواکیان و بر اساس سنتزنوین به مثابه‌ی پایه‌ی علمی حزب، رهبری می‌شود. ما کلوب‌های انقلاب را داریم که مردم می‌توانند در آن‌ها شرکت کرده و به طور سازمان یافته و قدرتمند انقلاب را نمایندگی کنند و هنگامی که آگاهی‌شان در مورد انقلاب افزایش یافت، پیشرفت کرده و به حزب بپیوندند. نشریه‌ی «انقلاب» و وب‌سایت حزب (revcom.us) با وضوح جنایت‌های این سیستم را افشا می کنند، با تحلیل علمی نشان می دهند چرا این سیستم اصلاح‌ناپذیر است و مردم را هدایت کرده و به آن‌ها جهت‌گیری می‌دهند تا به شکل متحدانه برای انقلاب فعالیت کنند. ما دارای قانون اساسی برای جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی هستیم که توسط باب آواکیان به نگارش درآمده و توسط کمیته‌ی مرکزی حزب تصویب شده است. این قانون اساسی افقی گسترده و انضمامی و نقشه‎ی کلی یک جامعه‎ی رهایی‌بخش و بنیاداً متفاوت را ارائه می‎کند. مردم گتوها و زندان‎ها، دانشجویان و دانشگاهیان، هنرمندان، وُکلا و دیگر متخصصین، جوانان شهرها و مناطق روستایی و مردم کلیه‎ی نقاط کشور باید آن را بدانند و به طور جدی حول آن فعالیت کنند. کسانی که در جهنم این سیستم زندگی می‌کنند و آن‌ها که نسبت به جنایت‌های این سیستم خشمگین هستند، باید به این انقلاب بپیوندند. لازم است هم اکنون هزاران نفر در صفوف انقلاب متشکل شوند و میلیون‌ها نفر به نفع انقلاب تحت تاثیر قرار بگیرند. ما پتانسیل چنین امری را در اعتراض‎ها علیه خشونت و قتل جوانان به دست پلیس، اعتراض‎های توده‌ای علیه «قوانین بازی» سیاسی و آتوریته‌های حاکم دیده‌ایم. اما از طریق مبارزه باید این اعتراض‎ها را به آگاهی، عزم و تشکل انقلابی تبدیل کنیم. به جای سیاست‎مداران و رسانه های دروغگوی این نظام ستمگر، به جای کسانی که سپر ستمگران شده و موعظه‎ی «آشتی» با سیستم را سر می‎دهند و در حالی که مردم باید برای انقلاب متحد شوند آنان را به جان هم می‎اندازند؛ به جای همه‎ی این‎ها، نیروهای متشکل و رهبری این انقلاب باید تبدیل به «آتوریته» شوند و شمار فزاینده‌ای از مردم به این آتوریته‎ی انقلابی نگاه کرده و از آن پیروی کنند. در همان حالی که مردم در مخالفت با جنایت‎های این سیستم فعالیت های مثبتی انجام خواهند داد، ما باید هر امری را بر مبنای این که چه رابطهای با انقلابِ مورد نیاز و پایان بخشیدن به ستم دارند، ارزیابی کرده و بر این مبنا هر برنامهی سیاسی، هر نیروی متشکل در جامعه و هر نوع فرهنگ، ارزشها و رفتارها را ارزیابی کنیم.

در همان حال که منتظر رسیدن شرایط ضروری برای پیشبرد تا به آخرِ انقلاب هستیم، باید این فرآیند را تسریع کرده و فعالانه «سه آمادگی» را به پیش ببریم: یعنی: آماده کردن زمینه، آماده کردن مردم و آماده کردن پیشاهنگ برای انقلاب. برای زمانی آماده شوید که می‌توان میلیون‌ها نفر را در مبارزه ی تا به آخر و با شانس واقعی پیروزی، رهبری کرد. ما باید با قدرت بجنگیم، و مردم را برای انقلاب تغییر دهیم – در مقابل بی‌عدالتی‌ها و جنایت‌های این سیستم مقاومت و علیه آن اعتراض کنیم و مردم را برای طرد این سیستم پوسیده و طرد شیوه‎های تفکر آن جذب کرده و بینش، ارزش‎ها، استراتژی، برنامه‎ی انقلاب و نیروهای این انقلاب را تقویت کنیم. باید تلاش قدرت‌های حاکم برای درهم شکستن انقلاب و رهبری آن را شکست دهیم. با هر «تکان» در جامعه، با هر بحران و هر جنایت جدید شمار بیشتری از مردم آن اموری را که به طور متعارف قبول می‎کردند زیر سوال کشیده و در مقابل آن مقاومت می‎کنند. ما باید از این فرصت‎ها برای پیش راندن انقلاب و گسترش نیروهای آن استفاده کنیم. ما باید برخیزیم و اجازه ندهیم سیاست منفرد کردن، «محاصره کردن»، دستگیری تودهای و سرکوب جنایتکارانهی مردم موفق شود؛ مردمی که سختترین شرایط زندگی در سیستم حاکم را دارند و بیش از هرکس نیازمند انقلاب هستند. ما باید این سیاست را مختل کرده و از طریق به میدان آوردن امواج گسترده ی مردمی که با عزم راسخ به ضدیت با این سیستم بلند میشوند، دشمن را «محاصره» کنیم.

این مبارزه تماماً در خدمت هدفی بسیار مشخص است: یک وضعیت انقلابی. یعنی نقطه‌ای که سیستم و قدرت‎های حاکمِ آن درگیر بحرانی جدی می‌شوند و ماهیت جنایتکارانه و نامشروعِ خشونتی که برای تقویت این سیستم به کار می‎برند برای بخش‎های بزرگی از جامعه روشن می‎شود. نقطه‎ای که دعواهای درون نیروهای حاکم به واقع بسیار عمیق و تیز می‎شود و توده‎های مردم به این ماجرا نه با دنباله‌روی از یکی از طرفین بلکه با استفاده کردن از این وضعیت و انباشت نیرو برای انقلاب، جواب می‎دهند. جایی که میلیون‎ها نفر، دیگر حاضر نیستند مثل گذشته بر آن‎ها حکومت شود و آماده و مصممند برای سرنگونی این سیستم و متولد کردن جامعه‎ی نوین و حکومتی که متکی بر قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی است، دست به هر کاری بزنند. آن نقطه، لحظهی دست زدن به مبارزهی تا به آخر برای پیروز شدن است. در حال حاضر، ما باید فعالانه برای این هدف کار کرده و آماده شویم.

 چگونه می توانیم دشمن را شکست دهیم

 در بارهی امکان انقلاب بیاینه‌ی بسیار مهمِ حزب است که در وب‌سایت ما قابل دسترسی است. این بیانیه مبانی اساسی (نظریه و آموزه‎ی استراتژیک) چگونه جنگیدن در شرایطی که میلیون‎ها نفر از مردم انقلابی و شرایط ضروری برای انقلاب به صحنه آورده شده‎اند، و شانس خوبی برای پیروزی داشتن را ارائه می‎کند. اکنون هنوز زمانِ دست زدن به چنین نبردی نیست و اگر امروز دست به آن بزنیم، به شکستی مهلک منجر خواهد شد. اما با مد نظر داشتن آینده، کار ادامه‌داری برای تکامل بیشتر این نظریه و آموزه‎ی استراتژیک در جریان است. در زیر برخی کارهای عمده‎ و بایسته‌ی نیروهای انقلابی، زمانی که شرایط برای دست زدن به انقلابِ تا به آخر آماده شده است را بر می شماریم.

• وقتی وضعیت انقلابی به وضوح در حال ظهور است، به سرعت ستون فقرات انقلاب را به نیروهای رزمی سازمان‌یافته در مناطق استراتژیک تبدیل کنید، دست به تعلیمات ضروری بزنید، ابزار ضروری را به دست آورید و نیازهای لجستیکی اولیه‎ی این نیروی انقلابی رزمنده را برای آغاز یک نبرد تا به آخر فراهم کنید. در همان حال، مانع از آن شوید در این گرهگاه تعیین کننده، دشمن نیروهای انقلابی را درهم شکند. میلیون‌ها نفر دیگر را در نیروهای «ذخیره» سازمان داده و این نیروی قدرتمند را تبدیل به پشتوانه‎ی نیروهای رزمنده‎ی مرکزی کنید.

• عملیات را در سراسر کشور آغاز کنید و آن را همراه کنید با یک ادعا‌نامه‎ی جسورانه‎ی جهانی که روشن می‌کند این نیرو یک نیروی سازمان یافته و مصمم در مغلوب کردن نیروهای نظم کهنه و متولد کردن یک سیستم انقلابی طراز نوین است. پس از کامل شدن عملیات اولیه، برای انجام عملیات «تعقیب» به سرعت نیروها را جمع کنید و ضرب‌آهنگ انقلاب را حفظ کنید. 

• برای مقابله با نیروی نابود  کننده‎ی دشمن که برتر است، باید فقط در میدان مساعد بجنگید و فعالانه از رویارویی قطعی که نتیجه‎ی کل پروسه را رقم خواهد زد پرهیز کنید تا این که به طور عمده، «توازن قوا» به نفع انقلاب چرخیده باشد. از تجهیزاتی که از دشمن گرفته‎اید باید به روش هایی استفاده کنید که مناسب استراتژی جنگی انقلاب باشد. پایگاه‎های سیاسی و لجستیکی حمایت‌کننده را در مناطق کلیدی بسازید. اما تا زمانی که «توازن قوای مساعدِ» ضروری به دست نیامده است، تلاش نکنید به طور آشکار قلمرویی را تحت کنترل و حاکمیت در بیاورید.

• ابتکار عمل را حفظ کنید و اگر موقتاً آن را از دست دادید، از طریق حمله‎ی غافلگیرانه دوباره آن را کسب کنید. به روش هایی بجنگید که دشمن انتظارش را ندارد. عملیاتی انجام دهید که مرتباً دشمن را از تعادل خارج کند، تمرکز نیروهایش و استفاده‎ی متمرکز از نیروهایش را مختل کند و به نابودی آن‌ها خدمت کند. همیشه عملیات را به گونه‌ای انجام دهید و به گونه‎ای عمل کنید که با بینشِ رهایی بخش و اهداف انقلاب همگون باشند و عملیات وحشیانه‎ی دشمن را به ضد خودش تبدیل کنید و نیروهای بزرگتری از جمله کسانی که از صفوف دشمن به این سمت می‌آیند را به سمت انقلاب جذب کنید.

• جهت و هماهنگی استراتژیک جنگ را با عملیات و ابتکارات غیر متمرکز واحدها و رهبران محلی ترکیب کنید. بر حمایت توده‎ها تکیه کنید، برای انقلاب اطلاعات کسب کنید و مانع از دست یافتن دشمن به اطلاعات شوید. با تلاش‎های دشمن برای پیدا کردن، مشخص کردن و نابود کردن رهبری انقلابی و واحدهای رزمنده مقابله کنید. به سرعت برای نیروها و رهبرانی که از دست می‎روند جایگزین پیدا کنید، مرتباً نیروها و رهبران جدید را تعلیم داده و به میدان بفرستید. 

• رابطه‎ی میان این جنگِ تا به آخر با اوضاع کشورهایی که در جنوب و شمال اینجا هستند (ازجمله با خصلت و سطح مبارزه‌ی انقلابی در آنجا) را به طور صحیح حل کنید.

• زمانی که «توازن قوا» به نفع انقلاب عوض شده است، عملیات را با هدف پیروزی نهایی پیش ببرید. اما کماکان تا زمانی که نیروهای نظم کهنه به لبه ی شکست کامل رانده نشده اند، این عملیات‎ها را به گونه‎ای پیش برید که از رویارویی تعیین کننده با نیروهای دشمن پرهیز کنید. در نهایت به طور کامل باقی نیروهای دشمن را تار و مار کرده و از بین ببرید.

کلیهی اینها وابسته به جذب میلیونها نفر در دورهای است که به سمت پخته شدن وضعیت انقلابی میرود. شانسِ شکست دادن دشمن، شانس خلاص شدن از این سیستم و جایگزین کردن آن با سیستمی بنیاداً بهتر، به طور کامل مرتبط است با کاری که هم اکنون انجام میدهیم. هرکس اشتیاق یک جهان بنیاداً متفاوت را دارد، جهانی که آزاد از هر گونه استثمار و ستم و مبرا از کلیهی رنجهای بیدلیلی باشد که این سیستم تولید میکند، باید امروز با عزمی آتشین فعالیت کند تا بتوانیم آن را متحقق کرده و یک شانس واقعی برای پیروزی داشته باشیم•

وبسایت حزب کمونیست ایران (م.ل.م)