حمله ارتجاعی ارتش ترکیه به روژآوا(کردستان سوریه) محکوم است!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

این جنگ ارتجاعی محکوم است. با این جنگ، شاهد موج جدیدی از آوارگی مردم منطقه خواهیم بود. این جنگ، هیچ منفعت کوتاه مدت یا بلند مدت برای مردم ترکیه، سوریه، ایران و کل خاورمیانه ندارد. منافع همه خلق های خاورمیانه در ضدیت با آن و همبستگی با مردم کردستان سوریه برای توقف آن است.

دیروز شنبه ۳۰ دی برابر با ۲۰  ژانویه، هواپیماهای جنگندۀ ترکیه مواضع نیروهای کرد سوریه (ی.پ.گ) در شهر عفرین واقع در شمال سوریه و در مرز ترکیه را بمباران کردند. ی.پ.گ. یگان های مدافع خلق در کردستان سوریه است که از متحدان پ.ک.ک است و شهر مرزی عفرین از سال ٢٠١٢ در اختیار یگانهای مدافع خلق بوده است. تانکهای ارتش ترکیه نیز وارد خاک سوریه شده و به سمت عفرین در حرکت اند.

بعد از این که سرهنگ تامس ویل، سخنگوی ائتلاف بین المللی علیه داعش، اعلام کرد آمریکا قصد دارد “نیروی مرزبانی” جدید در کرانه شرقی فرات و مرزهای سوریه و ترکیه را با نیرویی کیفی گسترش دهد و به سی هزار نفر برساند، اردوغان در پاسخ به آمریکا واکنش تندی از خود نشان داد و اعلام کرد: “شما یک ارتش ۳۰ هزار نفری میخواهید تشکیل دهید. ما آن را در نطفه خفه خواهیم کرد.»

چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه هم به آمریکا گفت: «روابط ترکیه با آمریکا آسیب جبران ناپذیری خواهد دید” روزنامه دولتی صباح ترکیه نوشت: «زمان درس عبرت برای امریکاست»

متعاقب این سخنان از روز گذشته توپخانه ارتش ترکیه روستاهای منبج و عفرین را بمباران کرد و امروز  حملات زمینی و هوایی ارتش ترکیه با مقاومت نیروهای ی پ گ روبرو شد. به دنبال این حملات، تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد، «آمریکا قصد ندارد نیروی جدیدی از شورشیان را در مرزهای شمال سوریه با ترکیه تشکیل دهد.» در جواب مقامات ترکیه اعلام کردند که دیگر اعتمادی به حرف های آمریکا ندارند و خود وارد اقدام خواهند شد. حزب جمهوریت ترکیه که اپوزیسیون پارلمانی است، در روزنامه جمهوریت گفته است: «تنها کاری که آنکارا باید انجام دهد کمک به اسد برای حفظ تمامیت ارضی سوریه است. تا زمانی که آمریکا در آنجا حضور دارد همیشه گروههای مسلح کرد را علیه همه، مورد استفاده قرار خواهد داد و جلوی حفظ تمامیت ارضی سوریه را خواهد گرفت».

حمله ارتش ترکیه به این مناطق، خاورمیانه را با تضادهای عمیق تری روبرو  می کند. رویارویی و مقابله دو نیروی مهم ناتو شکاف مهمی در توازن قوای میان امپریالیست ها است. هدف اردوغان از این جنگ علیه ی پ گ سهم خواهی بیشتر در منطقه، پاسخ گویی به تضادهای داخلیش و مقابله با پ. ک. ک است. گسیخته شدن رشته های پیوند میان ارتش آمریکا و ارتش ترکیه و حدت این تضاد فضا را برای نفوذ بیشتر روسیه در خاورمیانه باز کرده است. این که تضاد آمریکا و ترکیه تا چه حد عمق یابد معلوم نیست ولی تا همین مقدار، روسیه از آن برای محکم کردن صف آرایی ایران، ترکیه۳ در مقابل آمریکا استفاده کرده است.

اما آمریکا هرگز نیروی ارتجاعی مهم و تعلیم یافته ای مانند ارتش ترکیه را رها نخواهد کرد و مانند تمام تاریخ روابطش با مساله کُرد، بر سر میز چانه زنی و بده بستان با اردوغان از این امر به عنوان «مهره» استفاده خواهد کرد.

اردوغان از این فرصت بار دیگر استفاده خواهد کرد تا هم به سرکوب بیشتر جنبش کردستان به ویژه پ.ک.ک بپردازد و هم در مقابل فشارهای آمریکا بایستد و کار خود را برای اسلامی کردن جامعه ترکیه و دولتش و تحقق بلند پروازی هایی منطقه ایش دنبال کند.

این واقعه نشانۀ چه اوضاعی است و چه درس هایی باید گرفت:

یکم، جنگ های ارتجاعی در خاورمیانه گسترش خواهند یافت. این جنگ ها نشانۀ فروپاشی ساختارهای فرمانروایی امپریالیست های آمریکایی و بلوک غرب در خاورمیانه است – ساختارهایی که بر اساس نتایج جنگ جهانی دوم و به سرکردگی آمریکا شکل گرفتند. این ساختاربندی، شامل تقسیم مناطق نفوذ میان امپریالیست های مختلف و همچنین استقرار رژیم های تابع غرب در اکثر کشورهای این منطقه بود. در برخی از کشورها مانند سوریه و عراق و یمن، سوسیال امپریالیسم شوروی نیز نفوذ مهمی داشت. هنگامی که در دهه ۱۹۹۰ شوروی فروپاشید، امپریالیسم آمریکا قصد ایجاد «خاورمیانه بزرگ» را تحت هژمونی خود کرد و برای رسیدن به این هدف جنگ های بی پایانی را در این منطقه آغاز کرد.

دوم، در این جنگ ها، رژیم ها می توانند عوض شوند اما چیزی به نفع مردم عوض نشود. در جنگ آمریکا علیه صدام حسین، نیروهای شیعه و نیروهای کرد در عراق از طریق اتحاد با ارتش تجاوزگر آمریکا صدام حسین را سرنگون کرده و در عراق به قدرت رسیدند. اما رنج و ستم گری تداوم یافت. نیروهای کرد سوریه نیز به دنبال آن هستند با سیاست پراگماتیستی مشابه، از طریق ایجاد اتحاد با برخی دولت های مرتجع منطقه و امپریالیست های آمریکا و اسراییل به قدرت برسند. اما حتا اگر موفق شوند و قربانی معاملات قدرت ها با یکدیگر نشوند، در نهایت تفاوت ماهوی با نیروهای ارتجاعی حاکم در عراق و در کل منطقه نخواهند داشت. زیرا نیرویی که از طریق اتحاد با امپریالیسم آمریکا به قدرت برسد و سرباز بومی امپریالیسم آمریکا باشد نمی تواند برای مردم کُرد یا هر مردم دیگری آزادی و حق تعیین سرنوشت به ارمغان اورد.

سوم، صف بندی های میان امپریالیست ها و مرتجعین مختلف سیال است و مرتبا تغییر می کند. رژیم اردوغان به عنوان بدیل «اسلام معتدل» در مقابل جمهوری اسلامی، تا مدتی نورچشمی آمریکا در خاورمیانه بود. اما اکنون رژیم اردوغان ابراز استقلال از آمریکا و سیاست های آن کرده است. رژیم اردوغان از ابتدای به قدرت رسیدن، مانند جمهوری اسلامی سودای ایجاد «عمق استراتژیک» داشت. امروز، به ظاهر با توافق روسیه و ایران می تواند برای تحقق این رویای دیرین تلاش کند. این صف آرایی ها، بخشی از جدال امپریالیست های مختلف و رژیم های مرتجع منطقه برای تقسیم منافع است و هیچ یک از آنها، هیچ نفعی برای هیچ یک از خلق های منطقه در بر ندارند.

چهارم، جنگ های خاورمیانه سرِ باز ایستادن ندارند و می توانند یک به یک کشورها را به درون این جنگ ها بکشند. در خاورمیانه شاهد جنگ های درهم برهم ارتجاعی زیادی بوده ایم و بیش از این نیز خواهیم بود. این جنگ ها مردمان سرزمین های گوناگون را آواره و تکه پاره کرده و بیشتر هم خواهند کرد. اما این وضعیت راه حل دارد. مردم منطقه باید اتحاد بزرگی علیه همۀ آنها به وجود آورند. ابتدا در آگاهی و سپس در عمل. تنها به راه افتادن یک انقلاب کمونیستی در یکی از این کشورها (مانند ترکیه یا ایران)، می تواند مقابل این جنگ های کثیف و ارتجاعی و امپریالیستی بایستد و حتا قبل از این که به پیروزی قطعی برسد موجب به راه افتادن امواج تحولات انقلابی و مترقی در سراسر منطقه شود.

شاید برای عفرین و نیروهای کرد سوریه درس گرفتن و در پیش گرفتن یک استراتژی دیگر، استراتژی انقلاب علیه کلیۀ دولت های مرتجع منطقه و امپریالیست ها ممکن نباشد. اما  نیروهای سیاسی انقلابی و کمونیست در کردستان ایران و کل ایران باید به آن به عنوان هشدار و طلایه دار ظهور شرایطی مشابه و چه بسا بغرنج تر بنگرند و درس بگیرند. این درسی است که با خون جان های عزیز بسیار و رنج های بی حساب نوشته شده است و ندیدن آن و نیاموختن از ان به واقع تنگ نظری محض است. اشتباهات مردم و مبارزین سوریه باید در ایران جبران شود و برای مردم این منطقه راهی دیگر باز شود. این امر در صورتی ممکن است که، کمونیست ها واقعا کمونیست باشند و افکار و سیاست هایشان را استراتژی تحقق چنین انقلابی هدایت کند. همان تضادهای عمیقی که سرچشمه ی تحولات ویرانگر و زشت منطقه و اکنون در ترکیه است، پایه و اساس یک انقلاب همه جانبه را فراهم می‏کند، به شرط آن که معادلۀ ذهنی مساله یعنی کمونیست ها در این منطقه باشند و توده های مردم را برای یک انقلاب کمونیستی بسیج و سازماندهی کنند.

حزب کمونیست ایران (م.ل.م)

اول بهمن ۹۶