اعلی‌حضرتِ دزدان، شخصیت و زندگی اقتصادی رضا شاه

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

سیامک صبوری

رضاشاه و تشکیل دولت متمرکز نیمه مستعمراتی در ایران

بخش دوازدهم: اعلی‌حضرتِ دزدان

شخصیت و زندگی اقتصادی رضا شاه

این سلسله مقالات با جمله‌ای از مارکس درباره ناپلئون سوم (۱۸۷۳-۱۸۰۸) شروع شد که«مبارزۀ طبقاتی در فرانسه… اوضاع و احوال و وضعیتی به‌وجود آورد که در نتیجۀ آن، آدم کم‌مایۀ دلقک‌مأبی توانست قیافۀ قهرمان به خود بگیرد». با تکرار این جمله وارد بحث زندگی فردی و خصلت‌های شخصی رضا شاه می‌شویم. تاریخ را نمی‌توان و نباید با تحلیل ویژگی‌های شخصی و رفتاری این یا آن شخصیت تأثیرگذار تحلیل کرد، اما بررسی زندگی شخصی و روحیات و اخلاقیات رضا شاه برای افشا کردن تمامی داستان‌ها و تحریفاتی که طرفداران او و بخشی از توده‌های ناآگاه مردم که دل به شخصیت «این مرد بزرگ و ایران‌ساز» بسته اند، لازم است.

شخصیت و زندگی رضاخان پالانی از خدمت در فوج قزاق تا رسیدن به مقام سلطنت را از زوایای مختلف می‌توان بررسی کرد و واقعیت و یاوۀ تمام افسانه‌ها و حکایت‌هایی که از اراده، هوش، شجاعت و مردم دوستی او نقل می‌شوند را روشن کرد. اما در این نوشته بیشتر بر دو بُعد این مساله یعنی مرام و منشِ رضاخان در برخورد با همکاران و دوستانش و وضعیت مالی و اقتصادی او تمرکز می‌شود. چرا که امروزه در بستر فساد اقتصادی و سیاسی مسئولان رژیم جمهوری اسلامی و هزارتوی دزدی‌ها و رقابت‌ها و زیرآب‌زنی‌های رایج در کل دستگاه حکومت از شخص علی خامنه‌ای و بیت او تا دولت، وزارتخانه‌ها، نیروهای مسلح، نهادهای امنیتی، آقازادگان و غیره، سلطنت پهلوی و به‌ویژه دوران رضاشاه به‌عنوان نمونه‌ای از سلامت و صداقت و تعهد دهان به دهان‌می شود.

یک متحد فرصت‌طلب

دربارۀ اراده و هوش شخصی رضاخان و نقش این دو در به قدرت رسیدنش، واقعیت و افسانه به هم پیوسته و روایت می‌شوند. اما رضاخان بدون کمک و مساعدتِ بسیاری از عوامل و عناصر مانند قدرت‌های خارجی (به‌ویژه انگلستان)، بعضی از روحانیون بلند مرتبه، برخی سرانِ اشراف و نخبگانِ قجری، تکنوکرات‌های تازه به دوران رسیده و حتی شماری از روشنفکران، پا در نردبان قدرت نمی‌گذاشت. یادداشت‌های سلیمان بهبودی مستخدم شخصی رضاخان گویای این است که او در ابتدای کارش چگونه به دلجویی و جلب موافقت و توجه صاحبان قدرت از روحانیون تا سران عشایر و امرای ارتش و نمایندگان مجلس و بازرگانان بانفوذ پرداخت.[۱] اما نکته قابل توجه این است که شاه ریاکارانه به هیچ‌کدام از متحدینش وفادار نماند و به‌ویژه در مورد یاورانِ داخلی‌اش، فرصت‌طلبانه بعد از رسیدن به قدرت و تثبیت موقعیتش با تیغ حذف و داغ و درفش سرکوب برخورد کرد. تعدادی از نزدیک‌ترین یاران و مشاوران رضا شاه که در به قدرت رسیدن او نقش مستقیم داشتند اما بعدها مورد غضب شاه قرار گرفته و عزل، زندانی، تبعید و معدوم شدند عبارتند از:

فیروز میرزا نصرت‌الدوله (۱۳۱۶-۱۲۶۴) وزیر دارایی رضا شاه که در سال ۱۳۰۸ عزل و بعد از مصادره اموالش زندانی و تحت نظر بود و نهایتا در سال ۱۳۱۶ پس از تبعید به سمنان به‌قتل رسید. عبدالحسین تیمور تاش (۱۳۱۲-۱۲۶۲) دوست نزدیک شاه و وزیر دربار که در ۱۳۱۱ دستگیر و یک سال بعد در زندان به‌قتل رسید. جعفرقلی خان سردار اسعد بختیاری (۱۳۱۳-۱۲۵۹) وزیر جنگ که در ۱۳۱۲ دستگیر و یک سال بعد در زندان به‌قتل رسید. علی اکبر خان داور از یاران نزدیک رضاخان و بنیان‌گذار دادگستری جدید در ایران که به‌علت اختلاف نظر درباره سیاست‌های اقتصادی دولت با شاه، تحت فشار قرار گرفت و در ۱۳۱۵ دست به خودکشی زد.

این خط و مشی ریاکارانه و فرصت‌طلبانه دربارۀ متحدین که با سوار شدن بر شانه‌های آن‌ها جهت رسیدن به قدرت شروع و با عزل، دستگیری و قتلشان به پایان می‌رسد، در تاریخ معاصر جهان و ایران به جز آدولف هیتلر، در مشی و مرام روح الله خمینی هم دیده شده است. خمینی هم برخوردی مشابه رضاخان را در مورد متحدین و یارانش که در رسیدن او به قدرت نقش اساسی ایفا کردند، پیشه کرد. چهره‌هایی مانند مهدی بازرگان، ابوالحسن بنی‌صدر، ابراهیم یزدی، آیت‌الله شریعتمداری، صادق قطب‌زاده و سرانجام حسینعلی منتظری.

اعلیحضرتِ دزدان

رضاخان میرپنج سربازِ سادۀ فوج قزاق، پس از رسیدن به قدرت و در مهر ۱۳۲۰ که از قدرت عزل و تبعید شد، ثروتمندترین شخص ایران و یکی از ثروتمندترین چهره‌های خاورمیانه بود. دربارۀ مقدار دقیق ثروت و دارایی‌های رضا شاه، هنوز آمار و جمع‌بندی دقیقی صورت نگرفته، اما تمامی روایت‌ها بیانگر ثروت بسیار زیاد او است.

ویلبر یکی از زندگی‌نامه‌نویسان طرفدار رضا شاه می‌گوید ثروت او هنگام مرگ، سه میلیون پوند و حدود یک و نیم میلیون هکتار زمین بود.[۲] از آن‌جا که زمینداری و داشتن اراضی کشاورزی رعیتی، مهم‌ترین منبع ثروت در ساختار فئودالی جامعه بود، رضا شاه شهوت و حرص عجیبی به داشتن زمین و مصادره اموال داشت. سفارت بریتانیا در سال ۱۹۳۲/۱۳۱۱ گزارش داد که رضا شاه حرص غریبی به زمین دارد و بسیاری از خانواده‌های صاحب زمین را با زور و تهدید زندان، وادار به فروش املاکشان می‌کنند.[۳] حسن امیرعلایی از افسران ارتش که بعدها مورد غضب قرار گرفت و تمام اموالش به‌نفع شاه مصادره شد در ۱۷ مهر ۱۳۲۰ در روزنامۀتجدد ایران گفت که بهای اموالش بالغ بر پانصد هزار تومان بود و همگی به مصادره شاه درآمد.[۴] ملکی نماینده ملایر در دوره سیزدهم مجلس درباره تصرف املاک و زمین‌های کشاورزی و مراتع توسط رضا شاه گفت که او چهل و چهار هزار سند مالکیت زمین به نام خودش صادر کرد.[۵] حسین فردوست هم در خاطراتش می‌گوید درآمد خالصِ املاک شاه فقط در سال ۱۳۱۹، شصت و دو میلیون تومان بوده است.[۶] همچنین در سفرنامه بلوشر ذکر شده که رضا شاه مالک چهل و چهار هزار پارچه آبادی و ۵۸ میلیون پوند سپردۀ خارجی در بانک‌های انگلیس و ۶۸ میلیون تومان سپرده در بانک ملی ایران بود.[۷] این حجم از ثروت رضا شاه و خانواده‌اش در شرایطی بود که اکثریت دهقانان و روستاییان در فقر مطلق، گرسنگی و عدم وجود امکانات کافی به سر می‌بردند. در شهرهای استان گیلان و ارومیه (که از مناطق غنی‌تر کشور بودند) هشتاد درصد دهقانان کمتر از یک هکتار زمین داشتند و هفتاد و پنج درصدشان قادر به تأمین مایحتاج زندگی‌شان نبودند.[۸] در برخی از مناطق جنوب و جنوب شرقی هم کشاورزان چند ماه سال را با خوردن آردِ هستۀ خرما، ملخ خشک شده و علف زنده می‌ماندند.[۹]

رضا شاه همچنین بزرگترین سرمایه‌دار بخش صنعتی کشور بود. تنها در صنایع نساجی از دویست هزار دوک ریسندگیِ کارخانه‌های نساجی سراسر ایران، پنجاه و هشت هزار دوک به شخص شاه تعلق داشت.[۱۰] در گزارش سال ۱۹۳۵ وزارت خارجۀ انگلستان آمده که رضا شاهاملاک زیادی در مازندران داشت و برای افزایش قیمت بهای این زمین‌ها، به تأسیس کارخانه و هتل و تفریحگاه در این مناطق پرداخت و برای تأمین نیروی کار ارزان قیمت این کارخانه‌ها، به بیگاری کشیدن از مردم و سربازان وظیفه و حتی آدم‌ربایی از کارگران نساجی اصفهان متوسل شد. سفارت بریتانیا گزارش داد که کارخانه‌های او با کار بدون مزد، سر پا مانده‌اند.[۱۱]

این‌ها فقط بخشی از دارایی منقول و ثبت شدۀ رضا شاه بود و از اموال غیر منقول و ثروت‌های اهدایی او اطلاعات دقیقی در دست نیست. به‌عنوان مثال فقط در یک مورد، جامعۀ زرتشتیان، هدایا و جواهراتی معادل ۱۲۱۴۰۶۰۰ ریال به مناسبت تاجگذاری شاه به او دادند.[۱۲] و مواردی از این دست، کم نبودند.

این بخش را با گزارشی از دیپلمات‌های بریتانیایی و آلمانی طی سال‌های ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۳ درباره ابتلای رضا شاه به نوعی بیماری روانی و مصرف بالای تریاک توسط او به پایان می‌بریم:

…دود تریاک قوای ذهنی‌اش را پریشان کرده، قدرت تشخیص را از او گرفته… بدگمانی دیوانه‌وارش، فوران ناگهانی خشم و ناتوانی‌اش در دیدن اشیا در ابعاد واقعی‌شان را ممکن است به واقع بتوان به تسلیم شدنش به مواد مخدر نسبت داد. اما بی‌تحرکی مداومش، بی‌تفاوتی آشکارش نسبت به شهرت و محبوبیت خودش و مال‌اندوزی بی‌شرمانه‌اش را باید کمتر ناشی از علل عارضی، بلکه بیشتر ناشی از زیاده‌خواهی دانست…[۱۳]

سیامک صبوری


۱- رضا شاه. خاطرات سلیمان بهبودی، شمس پهلوی و علی ایزدی. به اهتمام غلامحسین میرزاصالح. طرح نو. ۱۳۷۲

۲-  به ‌نقل از تاریخ ایران مدرن، یرواند آبراهامیان. ص ۱۳۹ D Wilber. Reza Shah Pahlavi (Priceton: Exposition Press 1975 pp ۲۴۳.۲۴۴

۳-  (به نقل از تاریخ ایران مدرن ص ۱۴۰) British Legation. Report on seizures of land by the Shah. FO 371/ Persia 1932/34- 16077

۴- تاریخ بیست ساله ایران. حسین مکی. ج ۴. ۱۳۶۱. ص ۴۶۴

۵- روزنامه اطلاعات ۱۲/۱۱/۱۳۲۰

۶- خاطرات فردوست جلد یک. ص ۱۱۱

۷- سفرنامه بلوشر ۱۳۶۳. ص ۲۲۱

۸- انکشاف اقتصادی ایران و امپریالیسم انگلستان. سلطانزاده. ص ۱۰۵

۹- گذشته چراغ راه آینده است. جامی. ص ۱۳

۱۰- به نقل از ابراهیم رزاقی. اقتصاد ایران. نشر نی ۱۳۷۱. ص ۱۹

۱۱-   (به نقل از تاریخ ایران مدرن ص ۱۴۱) British Minister. Annual Report for Persia. 1934 FO371/ Persia 1934/35- 18995  

۱۲- تاریخ پهلوی و زرتشتیان، جهانگیر اوشیدری، انتشارات هوخت، تهران ۱۳۵۵ ص ۸۸

۱۳- به نقل از ایران نو و زوال سیاستهای حزبی در دورۀ رضاشاه. مَتیو الیوت. در تجدد آمرانه. گردآوری تورج اتابکی. ترجمه مهدی حقیقت خواه.     نشر ققنوس. ۱۳۸۵. ص ۱۱۴ و ۱۱۵