تحلیل طبقاتی و جمعیت شناختی از خیزش آبان ۹۸ و نتایج حاصل از آن برای استراتژی راه انقلاب کمونیستی در ایران

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

از نشریه آتش شماره ۹۷ آذر ۱۳۹۸

سعید قاسمی از فرماندهان اطلاعات سپاه در دوران جنگ و از مبلغین جناح اصولگرای حکومت در کوران رویدادهای سال ۸۸ خطاب به پایه های سرکوبگر رژیم و بسیجیان گفت: «از اون روزی باید بترسیم که دمپایی پوشها و کفش ملی پوشهای شوش و شاعبدل عظیم… اگر قاط زدن… اون روز فرار کن برو خارج». بله شورش و خیزش جوانان طبقات محروم جامعه برای سردسته های قداره بندان بسیج و سپاه «قاط زدن» است و به تأکید از این عصیان هراس به دل دارند. هراسی که در دی ۹۶ و در سطح وسیعتری در آبان ۹۸ به واقعیت پیوست. برخلاف جنبش سال ۸۸ که اساسا در میان خرده بورژوازی مرفه و متوسط شهری و اقشار میانی چند شهر بزرگ و مشخصا تهران پایه داشت، دو خیزش دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ هم در سراسر کشور شعله ور شدند و هم کانونهای اصلی نبرد آنها در مناطق محروم و حاشیه های شهرها و مناطق محل زندگی لایه های پایینی خرده بورژوازی بودند.  

نگاهی اجمالی و تحلیل طبقاتی و جمعیت شناختی (دموگرافیک) از خیزش آبان ماه و به ویژه شهرهایی که شدیدترین اعتراضات و بیشترین درگیری ها و جان باختگان را داشتند، ما را به نتایج زیر می رساند. نتایجی که از زاویۀ مسائل مربوط به استراتژی انقلاب و نیروهای اصلی انقلاب کمونیستی قابل تأمل و جمعبندی هستند.

۱) این درگیری ها عمدتا در دو گونه از مناطق شهری اتفاق افتادند: نخست مناطق حاشیه نشین و فقیر و دیگری مناطق محل سکونت اقشار پایینی و ضعیف خرده بورژوازی. یعنی کسانی که حداقلی از دارایی و مالکیت ابزار تولید (در حد ماشین شخصی برای مسافرکشی و باربری، مغازه کوچک) داشتند اما در مرز سقوط طبقاتی قرار دارند و به ویژه در جریان رکود و بحران اقتصادی پس از سال ۹۶ تاکنون در آستانۀ ورشکستگی و فلاکت کامل بودند.

۲) اکثر جان باختگان شناسایی شده از جوانان شورشی عمدتا بی کار و بین سنین ۲۰ تا ۳۰ سال بودند.

۳) تقریبا تمامی مناطق کانونی نبرد در چند شهر اصلی این خیزش (کرمانشاه، شهریار، جاده ساوه، شهرکهای کرج، مریوان، جوانرود، شیراز، اصفهان) محل اسکان مهاجرین از روستاها یا شهرستانهای کوچک بودند.

۴) بافت ملی این مناطق ناهمگون بود و حتی در شیراز، اصفهان، شهریار و شهرکهای اطراف کرج مهاجرین لر، کرد، ترک و قشقایی زندگی می کنند.

۵) در آبان ۹۸ به نسبت دی ۹۶ بیشتر شاهد حضور اقشار میانی و خرده بورژوازی شهری بودیم. تأثیر مستقیم قیمت بنزین بر زندگی اقشار میانی، نا امیدی شدید از توهم اصلاحات و دولت روحانی و سقوط بیشتر لایه های پایینی خرده بورژوازی به علت رکود و تورم دو سالۀ اخیر، از علل این افزایش دامنۀ خیزش به اقشار خرده بورژوازی بود.

۶) یکی از تفاوتهای مهم دی ۹۶ در مقایسه با سال ۸۸، کمرنگ تر شدن گفتمان مذهبی و عناصر مذهبی در اعتراضات (الله اکبر، عزاداری های ماه محرم و غیره) بود. فقدان عنصر مذهبی و نمادهای مذهبی در آبان ۹۸ حتی پر رنگ تر از دی ۹۶ شد و تقریبا در هیچ کجا شعار الله اکبر شنیده نشد و در بسیاری از شهرها (از جمله محلۀ مذهبی زینبیه اصفهان) شاهد به آتش کشیده شدن حسنیه ها، تکیه ها، حوزه های علمیه و دفتر امامان جمعه بودیم.

فاکتهای ما برای نتیجه گیری های فوق عبارتند از:

کرمانشاه: کانون اصلی شورش و خیزش در سه منطقه دولت آباد، شهرک الهیه و جعفر آباد بود. مناطقی که عمدتا توده های فقیر و بی چیز و فاقد شغل دائم یا کارمندان ساده در آنها زندگی میکنند. ساکنین دولت آباد اکثرا روستاییان مهاجر پس از جنگ هستند که مشاغل بی ثبات و موقت مثل خرده فروشی، کارگری ساختمان و حتی بزه کاری و قاچاق مواد مخدر در بین آنها رایج است. این منطقه بیشتر اهل سنت هستند و تعمیرگاه های اتومبیل هم در اطراف آن واقع شده است. کرمانشاه یکی از بالاترین نرخهای بیکاری جوانان را در کشور دارد.

اصفهان: اوج درگیری در محلۀ زینبیه بود. منطقه ای فقیر نشین و فاقد امکانات شهری و رفاهی کامل که بیشتر محل سکونت مهاجرین از شهرها و استانهای اطراف خصوصا لرهای مهاجر از چهارمحال بختیاری و خوزستان است.

شیراز: تنشها و مبارزات در معالی آباد، کمربندی، پانصد دستگاه و کوزه گری بیشتر رخ داد. معالی آباد منطقه ای است که همه قشر در آن زندگی می کنند. هم مناطق فقیر نشین و هم عمدتا اقشار پایین خرده بورژوازی. مهاجرین از شهرهای استان فارس، یاسوج، بوشهر و جنوب بیشتر در این منطقه شهر ساکن هستند. اما کوزه گری و پانصد دستگاه محلات فقیر نشین و حاشیه ای هستند. مثلا پانصد دستگاه محل تخلیه فاضلاب شهری است. کمربندی هم منطقه فقیر نشینی دارد که محل استقرار جنگ زدگان باقی مانده از دوران جنگ ایران و عراق است.

سنندج: اعتراضات تماما در مناطق حاشیه نشین و محروم با تراکم جمعیتی بالا و میزان بی کاری گسترده اتفاق افتاد. مناطقی مثل غفور، زور آباد، شریف آباد، کار آموزی، کانی کوزه­له، نایسر و غیره.

مریوان: مناطق کاملا محروم و حاشیه نشین با آمار بی کاری بالا مانند جوجه سازی، کانی دینار، دار سیران، محلۀ میانه ای ها.

جوانرود: از شهرهای بسیار فقیر استان کرمانشاه که جوانان بی کار آن عمدتا از طریق مسافر کشی یا داد و ستد کوچک با کردستان عراق از طریق شهرهای نوسود و نودشه امرار معاش می کنند.

عسلویه و جَم: مناطق محروم با آمار بی کاری بالا و خشم نسبت به بی کاری و فقدان امکانات شهری و رفاهی با وجود قرار گرفتن در کنار مجتمع های عظیم و ثروت زای پتروشیمی و گاز.

کرج و استان تهران: بیشترین درگیری ها در شهرها و شهرکهای حاشیه یعنی شهریار، رباط کریم، شهرک اندیشه، مارلیک، گلشهر، اسلامشهر، قلعه حسن خان (شهرک قدس) اتفاق افتاد. مناطقی که به نوعی «طفیلی» شهر اصلی تهران هستند و محل سکونت مهاجرین از مناطق مختلف کشور. آمار بی کاری در آنها بالا است و ترکیب ملی آن کاملا متنوع از کرد، لر، ترک، عرب، بلوچ، زابلی، افغانستانی، بختیاری و غیره. بخش مهمی از جوانان این منطقه از طریق مسافر کشی و باربری به تهران و کرج زندگی شان را تأمین می کردند.

نتایج تئوریک و سیاسی

حزب کمونیست ایران (م ل م) در سند استراتژی راه انقلاب در ایران این سوال را پیش گذاشته بود که مناطق محل شروع جنگ انقلابی یا اصطلاحا «روستای مجازی» در ایران کجا است؟ منظور از روستای مجازی به گفته رفیق آواکیان: «مناطقی است که توده ها در آن تجمع دارند، به معنای واقعی و کلاسیک روستا نیستند، اما مناطقی هستند که بیشترین نقطۀ تمرکز قدرت طبقۀ ارتجاعی نیستند یا این که دولت در آن نقاط فعالانه اعمال قدرت نمی کند». سند استراتژی حزب سپس این سوالات را جلو گذاشته بود که: «آیا مناطقی از شهرها و حاشیۀ شهرها که تجمع توده ها است و ممکن است دشمن در آنجا در موقعیت قوی نباشد، می‌تواند زمین آغاز باشد؟… آیا مناطقی در کردستان را می توان از این دست به حساب آورد؟» (استراتژی ۳۱ و ۳۲)

از فاکتهای بالا به نتایجی می توان رسید که ترجیحا از روی اسناد اصلی حزب کمونیست ایران (م ل م) استخراج کرده ایم:

یک) نیروهای اساسی انقلاب در ایران و ستون فقرات انقلاب کمونیستی در ایران، همین توده های فقیر و لایه های پایینی کارگران یا توده های پرولترزدایی شده (یعنی فاقد کار مداوم) هستند. «رشد سرمایه داری، مرتبا «جمعیت مازاد» (که نسبت به اقتصاد سرمایه داری “مازاد” هستند و نه نسبت به جامعه بشری) تولید می کند. این وضعیت منجر به ایجاد جمعیت چند میلیونی بیکاران جوان و نیروی آماده به کار شناور شده است. این ها بخش مهمی از نیروهای انقلاب کمونیستی، به ویژه نیروی ضربت و آغاز‌گران آن هستند». (مانیفست ۴۰) «ما باید هسته های مستحکمی در میان کارگران و کارگران دارای کار بی ثبات ایجاد کنیم و با تکیه به این هسته ها باید در میان این قشرها و توده های زحمتکش محروم در حاشیه شهرها پایه بگیریم». (استراتژی ۲۵)  «کار در میانِ این توده ها (توده های اعماق و فقیر) و انباشت قوا از میان آنها به دو دلیل بسیار مهم است: یکم ما برای آغاز جنگ نیاز به کسانی داریم که تجربۀ زندگی آنها را سخت بار آورده است. هنگامی که این تجربه با آگاهی و این احساس که برای رهایی هم زنجیران خود در سراسر جهان باید بجنگند پیوند بخورد، قدرت زیادی به نیروی جنگی ما خواهد داد. دوم چنانچه ما در میان حاشیه نشینان پایه نگیریم، انواعِ نیروهای ارتجاعی می‌توانند آنها را جذب کنند. این قشرِ از لحاظ‌‌ اجتماعی و طبقاتی در موقعیتی نیست که بخواهیم صرفاً آنها را به “بی‌طرفی دوستانه” بکشانیم، بلکه به لحاظِ اجتماعی قشری در شرایط بحرانی و حاد است و به طور مضاعف توسط سیستم سرکوب و تلف می‌شود». (استراتژی ۳۴)

ب) گُسل ستم ملی کماکان مناطقی که در آنها ستم ملی و مساله ملی وجود دارد به ویژه کردستان و خوزستان را دارای اهمیت مضاعف برای کار و جذب نیرو می کند.

ج) خشم جوانان شورشی مناطق فقیر و حملاتشان به نهادها و اماکن دینی دولتی بیانگر اهمیت «گسل ادغام دین و دولت» در ایران است. «پس از گذشت چند دهه، روبنای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی تبدیل به گسل مهمی برای این رژیم شده است. از یک طرف این رژیم بدون شریعت معنی ندارد اما از طرف دیگر، تحمیل قوانین دینی در ادارۀ جامعه ای مدرن، خطر شورش و طغیان توده ای علیه رژیم را به وجود می آورد». (مانیفست و برنامه انقلاب ۴۴)

د) جذب و متحد کردن جوانان روشنفکر و شورشی از این مناطق (حاشیه ها و مناطق ستم ملی) به ویژه از میان زنان جوان و دانشجویان کماکان استراتژیک است.

پرسشهایی برای تأمل بیشتر

اما خیزش آبان ۹۸ نکات مبهم و ناروشنی داشت که نیازمند تحقیق، تأمل، تحلیل و جمعبندی برای فعالیتهای آتی حزب است.

الف) مناطق حاشیه نشین و بسیار محروم عرب نشین در اهواز، محمره (خرمشهر)، فلاحیه (شادگان) که هم مسالۀ فقر و هم مسالۀ ملی دارند، علی رغم اینکه چند روز پیش از خیزش سراسری در اعتراض به افزایش بنزین، به دنبال کشته شدن حسن حیدری شاعر عرب بسیار فعال بودند، اما به ناگاه در این خیزش آنچنان که انتظار می رفت فعال نشدند. جان باختگان اهواز و خرمشهر از جوانان عرب بودند اما این مناطق پتانسیل بالاتری داشتند. به جز سرکوب شدید رژیم و دستگیری های روزهای قبل از خیزش، چه عوامل دیگری در این کم رنگ بودن نقش داشتند؟

ب) مناطق فقیر و حاشیه ای بعضی شهرها مثل مشهد، کرمان و جنوب شهر تهران به این خیزش نپیوستند. در حالی که شهرهای اطراف مانند سیرجان و شهریار یا مناطق عمدتا متوسط نشین مثل صادقیه و تهران پارس در تهران و بولوار وکیل آباد در مشهد فعال بودند.

ج) برخلاف دی ماه ۹۶ که خیزش با جنبش زنان خیابان انقلاب پیوند خورد، در آبان ۹۸ علی رغم حضور پیشگام زنان در اعتراضات اما مساله زنان و حجاب اجباری نقش و حضور پر رنگی نداشت.

د) جنبش کارگری به معنای خاص کلمه، یعنی آن بخشهایی از پرولتاریای ایران که داری شغل پایدار، تشکلهای ابتدایی و سندیکا و آگاهی صنفی و اقتصادی حداقلی است (مانند کارگران هفت تپه، هپکو، آذر آب، صنایع فولاد، ایران خودرو و سایپا، اتوبوس رانی و غیره) به خیزش آبان ۹۸ نپیوست. آیا علت فقط سرکوبهای قبلی و دستگیری و فشار بر رهبران جنبش کارگری بود، یا علل دیگری هم داشت؟ آیا می توان نتیجه گرفت «نیروهای اصلی انقلاب» در ایران، نه در میان این قشر از بلکه در بین قشرهای تحتانی و فاقد شغل و آینده در چارچوب نظام سرمایه داری است. به قول رفیق آواکیان: «منظور این نیست که پرولتاریا یا طبقه کارگری که شاغل است، بخش مهمی از انقلاب پرولتری نیست. نه! نکته این است که از درون دینامیکهای اتحادیه های کارگری، نیروهای پیشبرنده و نیروهای اصلی مبارزه برای انقلابی که در پیش است بیرون نخواهد آمد. (کمونیسم نوین ۲۶۲)

منابع

مانیفست و برنامه انقلاب کمونیستی در ایران. کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران (م ل م). بهمن ۱۳۹۶

https://cpimlm.org/wp-content/uploads/2019/04/manifest.pdf

استراتژی راه انقلاب در ایران. حزب کمونیست ایران (م ل م). پاییز ۱۳۹۷

https://cpimlm.org/wp-content/uploads/2019/04/strategy.pdf

باب آواکیان. کمونیسم نوین. ترجمه از گروه مترجمین حزب کمونیست ایران (م ل م). ۱۳۹۷

https://cpimlm.org/wp-content/uploads/2019/05/new-communism.pdf