یک صد جنایت ارتجاع شاه و شیخ علیه بشریت؛ پروندۀ شماره ۲: ترور رهبران ستاد خلق ترکمن

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

یک صد جنایت ارتجاع شاه و شیخ علیه بشریت؛ پروندۀ شماره ۲: ترور رهبران ستاد خلق ترکمن

زمان: بهمن ۱۳۵۸

آمرین و مجریان: محمدصادق صادقی گیوی (آیت الله خلخالی) حاکم شرع دادگاه انقلاب – محسن رفیقدوست از فرماندهان وقت سپاه – محمد هاشم میهمنی فرمانده سپاه گرگان (بعدها استاندار گلستان در دولت خاتمی و رئیس ستاد اصلاح طلبان گلستان) – ابراهیم درازگیسو فرماندار وقت گنبد (بعدها استندار گلستان، سفیر ایرانی در آلمان شرقی و ترکمنستان) – عبدالعلی مصحف استاندار وقت مازندران

در روزهای پایانی ماه بهمن سال ۱۳۵۸ خبر ترور چهار تن از رهبران خلق ترکمن؛ شیرمحمد درخشنده توماج، عبدالحکیم مختوم، طُواق­محمد واحدی و حسن جُرجانی، باعث حیرت، اندوه و خشم جامعه و تمامی مبارزین و آزادی خواهان شد. این چهار نفر نقش اصلی را در سازماندهی شوراهای ترکمنصحرا و «ستاد مرکزی خلق ترکمن» ایفا میکردند. این جنایت سرآغاز ترورهایی بود که بعدها به روال عادی جمهوری اسلامی در حذف مخالفین سیاسی و فکری و ایدئولوژیکش تبدیل شد.

سرزمین ترکمنصحرا محل سکونت ملت ترکمن است که در تقسیمات استانی جدید از شمال غربی استان خراسان شمالی (راز و جرگلان) تا نواحی شرقی استان گلستان امتداد دارد و شامل شهرهای گنبد کابوس، آق قلا، بندر ترکمن، کلاله، مراوه تپه و غیره می شود. زمینهای کشاورزی این منطقه طی سالهای ۱۳۱۰-۱۳۱۲ توسط رضاشاه اشغال شده و به مالکیت خاندان پهلوی در آمدند. بخش دیگری از اراضی بعدها در اختیار درباریان رانتخوار، سران و مسئولین حکومتی، امرای ارتش و برخی از فئودالهای غیر بومی و عمدتا فارس قرار گرفتند. ترکمنصحرا همچنین پس از تشکیل سلسله پهلوی و دولت متمرکز در ایران مورد سرکوب فرهنگی و ملی قرار گرفت.

پس از سقوط رژیم شاه شوراهای خلق ترکمن توسط کادرهای بومی سازمان چریکهای فدایی خلق از جمله توماج و رفقایش تشکیل شدند و آنها با تأسیس ستاد مرکزی خلق ترکمن به سازماندهی این شوراها پرداختند. مهمترین خواستهای شورا و ستاد عبارت بودند از: تشکیل شوراهای انقلابی از طریق رأی آزاد مردم منطقه، سپردن زمینهای خاندان پهلوی و فئودالها به دهقانان، لغو تمامی محدودیتهای ملی و فرهنگی علیه خلق ترکمن، سپردن اداره امور منطقه به به ترکمنها در چارچوب ایران آزاد و یکپارچه و تشکیل جغرافیایی خلق ترکمن از جرگلان تا بندر ترکمن[۱]. اما جمهوری اسلامی که به فکر تأسیس یک دولت سرمایه داری دینمدار (تئوکراتیک) بود، علاوه بر ستم و تبعیض طبقاتی و ملی که در رژیم پهلوی رایج بودند، تبعیض مذهبی را هم به ترکمنهای سُنی مذهب تحمیل کرد و با گلوله و سرکوب و کشتار جواب آنها را داد. جمهوری اسلامی مانند رژیم پهلوی، اتهام تجزیه طلبی را به عنوان بخشی از کارزار تبلیغاتی بورژوازی ایران علیه نیروهای چپ و کمونیست و فعالین فرهنگی این ملل، متوجه شوراهای ترکمنصحرا و ستاد کرد.  

پاسداران جمهوری اسلامی پس از تحمیل یک جنگ خونین به مردم گنبد در فرودرین ۱۳۵۸ هنگامی که با مقاومت عمومی و مسلحانۀ مردم روبرو شدند، در بهمن ماه همین سال با هدف سرکوب جنبش دهقانی ترکمنصحرا و با انگیزۀ انتقام‌گیری از توده‌های مبارز آن منطقه، اقدام به ربودن و سپس ترور رهبران آنها کردند. مسئولین حکومتی، این چهار رهبر محبوب خلق ترکمن را در ۱۸ بهمن ۵۸ به بهانۀ مذاکره و گفتگو بر سر مطالباتشان دستگیر کرده و به گفتۀ روزنامه جمهوری اسلامی آنها را به تهران فرستادند. اما یازده روز بعد یعنی در ۲۹ بهمن ۵۸ جسدهای شکنجه شده و تیرباران شدۀ هر چهار نفر زیر پُلی در منطقه چمن بید در ۱۲۵ کیلومتری جادۀ گنبد به بجنورد توسط رهگذری پیدا شد.

 سران جمهوری اسلامی در ابتدا ارتکاب این جنایت را به گردن نگرفتند و آن را نتیجۀ «تصفیه های درون سازمانی ستاد و فداییان» عنوان کردند. شیخ صادق خلخالی از مظنوین اصلی این جنایت، در اعلامیه ای به تاریخ ۶ بهمن ۵۸ صراحتا صدور فرمان اعدام آن چهار نفر را تکذیب کرد و آن را توطئه آمریکا و صهیونیسم بین‌المللی خواند.[۲] اما سالها بعد و در شهریور ۶۳ در جلسه علنی  مجلس شورای اسلامی با افتخار اعلام کرد که رهبران خلق ترکمن را به قتل رسانده است. او گفت:

«من با قاطعیت در گنبد وارد شدم و یکی از کارهای برجسته و انقلابی‌ام در گنبد بود… ما دستور دادیم… هرکسی را که مسلّح آوردند، اعدام کردیم. این جریان را که می‌گویم شاهد زنده دارم: آقای مُصحَف، استاندار آن زمان مازندران، دادستان کل و آقای درویش، رئیس سپاه پاسداران گنبد، آقای درازگیسو، که چندی پیش سفیر جمهوری اسلامی ایران در آلمان شرقی بود، آقای نوروزی اصفهانی… آقای بنفشه، رئیس سپاه پاسداران ایلام… و چه بگویم برای شما. آقای هاشمی [رفسنجانی], حاج احمدآقا [خمینی]، شخص حضرت امام، خود آقای منتظری و همه مسئولین، آقای دکتر بهشتی و آقای قدّوسی… همه می‌دانستند. آقای رفیقدوست هم می‌داند. ۹۴ نفر، منجمله، توماج، واحدی، مخدوم، جرجانی اینها را بنده اعدام کردم…[۳]

افرادی که خلخالی نام میبرد به شکرانۀ کشتار مردم ترکنصحرا و رهبرانشان بعدها به مقامهای مختلف از استانداری و سفارت تا معاونت وزارت و غیره رسیدند. مضحک آنکه اکثر آنها بعدها به جرگۀ اصلاح طلبی و اعتدال در آمدند و عبای شکلاتی و سبز فریب و توهم اصلاحات را بر تن کردند تا در بایکوت خبری و ناآگاهی تاریخی بخشهایی از مردم، دستان تا به آرنج آغشته به خون و جنایت شان را پنهان کنند.

خلخالی بعدها در خاطراتش بار دیگر به مسئولیت مستقیمش در این جنایت تأکید کرد.[۴] محسن رفیقدوست از فرماندهان وقت سپاه هم در خاطراتش می گوید: « آن روز‌ها ضد انقلاب در ترکمن‌صحرا شورش کرده بودند. بچه‌های سپاه با آن‌ها درگیر شده و سرانشان را گرفتند. من از خلخالی پرسیدم: “با سران خلق ترکمن چه کنیم؟ ” چهار نفر را اسم بردم. گفت : “این‌ها را همین الان اعدام کنید.” گفتم: “حکم اعدام است؟ ” گفت: “بله”. من هم زنگ زدم پادگان ولی عصر عج و آن‌ها را اعدام کردند.[۵]» و جواد منصوری فرمانده وقت سپاه پاسداران در یک برنامه تلویزیونی با خنده و افتخار از درخواست خلخالی مبنی بر اعدام رهبران ترکمن و موافقتش با این جنایت تروریستی صحبت کرد. بله این جنایت توسط رژیمی انجام شد که با وقاحت تمام آن را در تریبون و رسانه‌های ملی‌اش اعلام و از آن با افتخار به عنوان نشان قدرتش یاد میکند. قدرتی که با خروش خلق ترکمن، شوراهای دهقانی و محلی آن و رهبران ستاد مرکزی اش، بر خود لرزید، وحشت افتاد و با ترور و گلوله پاسخ آن را داد. مراسم بزرگداشت رفقا توماج، واحدی، جرجانی و مختوم به صحنۀ تظاهرات خلق ترکمن علیه رژیم تبهکار اسلامی و تروریستهای سپاه پاسداران تبدیل شد.


[۱] از اعلامیه شماره یک ستاد مرکزی شوراهای ترکمنصحرا. مورخ ۱۵/۱/۱۳۵۸. در زندگی و مبارزه خلق ترکمن. کانون فرهنگی-سیاسی خلق ترکمن و ستاد مرکزی شوراهای ترکمنصحرا. بهمن ۱۳۵۸. ص ۱۵۹

[۲]  روزنامه اطلاعات. ۶ اسفند ۱۳۵۸

[۳]  روزنامه آزادگان.  ۲۸شهریور ۱۳۶۳

[۴] ایام انزوا، خاطرات آیت‌‌الله خلخالی ، نشر سایه، چاپ اول پاییز ۱۳۸۰، ص ۲۹

[۵] برای تاریخ می‌گویم، خاطرات محسن رفیق دوست به کوشش سعید علامیان. ۱۳۵۷- ۱۳۶۸ انتشارات سوره مهر ص ۱۴۲.

سه ترانه سرود به یاد رهبران جان باختۀ ستاد مرکزی خلق ترکمن