دوازده اشتراک ارتجاع شاه و شیخ

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

در چهل و یکمین سالگرد سقوط رژیم سلطنتی و روی کار آمدن ضدانقلابِ اسلامگرای خمینی و جانشینان، سخن گفتن از اشتراکات و شباهتهای این دو رژیم ضروری است. نه فقط از این رو که تبلیغات غیرواقعی و افسانه ای دربارۀ وضعیت و زندگی مردم و جامعه در زمانۀ دو پادشاه سلسلۀ پهلوی بسیار است و سراسر روز از فضای مجازی تا شبکه های ماهواره بر این دروغ میدمند، بلکه همچنین برای نشان دادن جوهرۀ اصلی این شباهت و اشتراکات. تردیدی نیست که دو رژیم سلطنت پهلوی و جمهوری اسلامی از جهات مختلف با یکدیگر تفاوت دارند؛ از ایدئولوژی و زمانه و خاستگاه ها تا بستر بین المللی و تضادها و اقدامات. اما هر دو در یک چیز مشترکند: دولت دیکتاتوری طبقات ستمگر. آنها بیش از هر چیز ابزار تحمیل ارادۀ طبقات استثمارگر و ستمگرِ بزرگ مالکان و سرمایه داران بر اکثریت مردم ایران بودند و هستند. اگرچه در روبنای سیاسی و ایدئولوژیک و شکل حکومت نفاوتهایی دارند اما در زیربنای اقتصادی شان، هر دو بر بهره کشی از حاصل کار طبقات زحمتکش بنا شده اند و ادامۀ حیات داده و میدهند. علی رغم لاف و گزافی که هر دو از استقلال سیاسی و مستقل بودن از «خارجی و بیگانه» و ابرقدرت منطقه ای بودن میزنند، ساختار اقتصادی جامعۀ ایران را به نظام جهانی سرمایه داری امپریالیستی و تحولات و فراز و فرودهای سیاسی و اقتصادی بین المللی پیوند زدند و لاجرم به اشکال مختلف متأثر از ارادۀ سیاسی امپریالیستها اعم از آمریکا و انگلستان تا روسیۀ امروز و چین و اتحادیه اروپا بودند و هستند. و دقیقا از آنجا که هر دو، دو شکل و روبنای دیکتاتوری طبقاتی سرمایه داران و بزرگ مالکان را نمایندگی می کردند، اجبارا انواع و اَشکال ستمها، تبعیضها، بی عدالتی ها و جنایتهایی که اجزاء و عناصر چدایی ناپذیر نظام سرمایه داری هستند را بر روی دوش و زندگی اکثریت مردم ایران و گاها منطقه گذاشتند. به این منظور آنچه در مجموعه پوسترهای #ارتجاع_شاه_و_شیخ مشاهده میکنید صرفا بیان نمادین و مستند رنج و دهشتی است که دو رژیم پهلوی و اسلامی خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، خیرخواهانه یا شرورانه بنا به ذاتِ طبقاتی شان بر مردم اعمال کردند. مطمئنا شباهاتهای این دو رژیم در ضدیت با مردم محدود به این موارد نمی شود.

مردم، اکثریت مردم جامعۀ ما، کارگران و زحمتکشان شهر و روستا، تهیدستان و به حاشیه رانده شدگان، جوانان و روشنفکران و هنرمندان، زنان و ملل غیر فارس ساکن ایران، معلمان و پرستاران و بازنشستگان هیچکدام محکوم به انتخاب از میان یکی از این دو مرتجع نیستند. زیستن زیر شکنجۀ استبداد چکمه و نعلین، تاج و عمامه، ولایت اسلامی و سلطنت موروثی سرنوشت محتوم مردم ما نیست. ما در مقابل این دو فسادِ تاریخاً آزموده شده و سرافکنده، در مقابل این دو شکل بهره کشی و ستم و تبعیض و دیگر انواع و اشکال دولت دیکتاتوری طبقۀ سرمایه داران از یک دولت بنیاداً متفاوت و کیفیتاً بهتر صحبت میکنیم؛ از دیکتاتوری و دمکراسی انقلابی طبقه پرولتاریا از «جمهوری سوسیالیستی نوین ایران» و راه و جامعه و جهان متفاوتی که از پَسِ انقلاب کمونیستی با مشارکت و به ارادهۀ توده های ده ها میلیوینی مردم میتوان و باید مستقر کرد. حزب ما سیمای این جامعه را در سند «قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران (پیشنویسِ پیشنهادی)» به دید و نظر همگان رسانده است و برای عملی کردن چنین آرمان ممکن و مطلوبی، همۀ آزادی خواهان و شیفتگان عدالت، همۀ ستمکشان و فرودستان، همۀ آنها که جهانی عاری از تمامی انواع و اَشکال و مظاهر بهره کشی و ستم و تبعیض را زمزمه می کنند را به تحقق آن از مسیر یک مبارزۀ وسیع و همه جانبۀ انقلابی و کمونیستی فرا می خواند.