آیا سوسیالیسم در چین فاجعه آفرید؟!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

توضیح سایت حزب کمونیست ایران (م ل م): طی روزهای اخیر مشاجرۀ توئیتری بین کیانوش جهانپور رئیس مرکز عمومی وزارت بهداشت جمهوری اسلامی و چانگ هوا سفیر چین در ایران، باعث مطرح شدن مباحثی دربارۀ ماهیت «کمونیستی» و «سوسیالیستی» چینِ امروزی شد! تعدادی از هواداران سرمایه داری، لیبرالها و سلطنت طلبان در فضای مجازی ضمن حمله به چانگ هوا سفیر چین، نکات کاملا غلط و اتهامات بی اساس و نادرستی دربارۀ چین سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۷۶) و مائو تسه دون مطرح کردند. ما به هیچ عنوان در مقام دفاع از سفیر رژیم سرمایه داریِ امپریالیستی و ارتجاعی چین نیستیم و حضور چین امپریالیستی در ایران را یکی از تبارزات وابستگی رژیم جمهوری اسلامی به قدرتهای امپریالیستی و نظام جهانی سرمایه داری می دانیم. چینِ امروز یک رژیم سرمایه داری امپریالیستی و ارتجاعی است. این مساله را مقاله رفیق ریموند لوتا با عنوان  توسعه سرمایه داری در چین و سربلند کردن این کشور در نظام جهانی امپریالیستی به خوبی نشان میدهد. چین امروز نوعی دیکتاتوری بورژوایی است که با استبداد سیاسی و خفقان فرهنگی به جان مردم چین، مردم سراسر جهان و طبیعت افتاده است. دولت سرمایه داری امپریالیستی چین به همراه دیگر قدرتهای امپریالیستی مثل روسیه، ایالات متحدۀ آمریکا و امپریالیستهای اروپایی، دشمنان مردم ما در سراسر جهان هستند. رژیم فعلی چین در سال ۱۹۷۶ با یک کودتای ارتجاعی علیه رهبران مائوئیست حزب کمونیست چین و علیه کارگران و زحمتکشان، به قدرت رسید. کودتاچیان چین را از یک کشور سوسیالیستی به یک کشور سرمایه داری و سپس به یک قدرت جهانی امپریالیستی تبدیل کردند. آنچه امروز در چین حاکم است، مثل آمریکا، مثل ایران، روسیه، اسرائیل و هر رژیم سرمایه داری دیگری فقط مستحق سرنگونی انقلابی توسط توده های مردم است. اما جهت رفع ابهام در مورد ماهیت چین امروز و تفاوت آن با چین سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۷۶) و پاسخ به اتهامات بی اساس لیبرالها، سلطنت طلبان و طرفداران سرمایه داری مبنی بر «فاجعه بار بودن» سوسیالیسم و مائوئیسم در چین سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۷۶) به ذکر برخی تفاوتهای چین پیش از انقلاب کمونیستی سال ۱۹۴۹ و بعد از آن و چین سوسیالیستی با چین سرمایه داری امپریالیستی امروز پرداخته و چندین منبع موثق تاریخی و تئوریک درباره این دو دنیای سراپا متفاوت و دستاوردهای درخشان مائو تسه دون و مائوئیسم در چین سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۷۶) جهت مطالعه خوانندگان وبسایت حزب مان و علاقه مندان به تاریخ معرفی می کنیم. برای دانلود کردن هر کتاب روی نام آن که با رنگ قرمز در متن مشخص شده، کلیک کنید. منابع تکمیلی به زبان انگلیسی در پانویسهای کتاب تاریخ واقعی کمونیسم قابل دسترسی است. همچنین درباره چگونگی وقوع کودتای رهروان سرمایه داری در چین و چرایی موفقیت آن به کتاب دیگری از رفیق لوتا و مقاله ای با همین موضوع در سایت ما رجوع کنید.

وبسایت حزب کمونیست ایران (مارکسیست لنینیست مائوئیست) فروردین ۱۳۹۹

کسب قدرت در چین به سال ۱۹۴۹ صرفا آغاز یک فرآیند پیچیده در دگرگون کردن جامعه و افکار مردم بود. با استقرار دولت دیکتاتوری پرولتاریا در چین، محو «چهار کلیت» آغاز شد: محو شکاف ها و تمایزات طبقاتی، محو روابط تولیدی اقتصادی که شکاف های طبقاتی را به وجود می آوردند، محو روابط اجتماعی ستمگرانه ای که از این روابط تولیدی بر می خیزند و محو افکار و فرهنگ و ارزش هایی که بیان استثمار و ستم و نگهبان و تقویت کنندۀ آن بودند. مائوتسه دون صدها میلیون نفر از مردم را در این راه رهبری می کرد تا جامعه ای به وجود آید که برای همیشه ننگ استثمار انسان از انسان و ستمگری های اجتماعی را از چهره چین و تمام جهان پاک کند و مبشر ایجاد یک جهان کمونیستی باشد.

قدرت به دست مردم در مسیر بنای یک دنیای نوین

تا پیش از انقلاب سال ۱۹۴۹، اکثریت مطلق مردم چین در قید و بند استثمارامپریالیستها، سرمایه داران و فئودالهای چین بودند. انقلاب کمونیستی و استقرار سوسیالیسم در چین، قدرت را به دست توده های مردم یعنی اکثریت مطلق کارگران و دهقانان داد. شوراها و کمونهای خلق در سراسر کشور مستقر شد و اهرمهای اعمال حاکمیت توده ها بر سرنوشت و زندگی شان بودند. بنای سوسیالیسم امکان ساختن جامعه ای بدون ستم و استثمار و تولد یک انسان نوین را داد. چین سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۷۶) بلندترین قله ای است که بشر تاکنون در مسیر احداث یک جامعه انسانی و عاری از ستم و بهره کشی بنا کرده است.

منابع: تاریخ واقعی کمونیسم صفحات ۹۴ تا ۱۱۲ و ۲۱۸ تا ۲۲۲/، خدمات فناناپذیر مائو فصلهای یک و شش/ خلق چین به پا خاسته است، / انقلاب سوسیالیستی چینشورش علیه دنیای کهنهواقعیت انقلاب فرهنگی چین

فقر و گرسنگی

پیش از انقلاب سال ۱۹۴۹ نزدیک به صد میلیون نفر از مردم چین در گرسنگی مطلق بوده و فصلهایی از سال را با خوردن برگ درخت سپری کرده و ناچار از فروش کودکان شان بودند. اما چین سوسیالیستی در سال ۱۹۷۰ مشکل غذا برای تمام هشتصد میلیون نفر مردم چین را رفع کرد و چین دیگر گرسنه نداشت. این در شرایطی است که در جهان امروز و در سال ۲۰۲۰ هنوز نهصد میلیون نفر از مردم جهان در بسیاری از کشورها مشکل غذای کافی دارند.

منابع: تاریخ واقعی کمونیسم صفحات ۱۰۹ تا ۱۲۰ و ۲۲۳ تا ۲۳۱/، خدمات فناناپذیر مائو فصل سوم/، اقتصاد سیاسی شانگهای

وضعیت زنان

پیش از انقلاب کمونیستی در چین زنان مایملک مردان بودند و از هرگونه حقوق اقتصادی و اجتماعی و سیاسی محروم بودند. بستن پای زنان از کودکی طوری که مانع از رشد سایز پا شود، رایج بود. مدافعین این سنت معتقد بودند این مساله باعث می­شود زنان به شکلی راه بروند که برای مردان «تحریک کننده» است! پس از انقلاب این سنت­های ارتجاعی ملغی و دفن شد. اما با پیروزی انقلاب سوسیالیستی در چین، زنان ضمن دریافت حقوق اجتماعی برابر با مردان به عنوان بخشی از انقلاب در ابعاد چند ده میلیون نفری از صف مقدم و رهبری کارزارهای بزرگ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی علیه دنیای کهنه قرار گرفتند. رفیق چیان چن از رهبران حزب کمونیست و انقلاب فرهنگی پرولتاریایی (۱۹۶۶-۱۹۷۶) بود که پس از کودتای رهروان سرمایه داری دستگیر و لحظۀ مرگ زندانی شد. پس از احیای سرمایه داری در چین بسیاری از دستاوردهای دوران سوسیالیسم از کف زنان رفت و بسیاری از سنتهای ارتجاعی که در دوران سوسیالیسم با آنها مبارزه میشد، احیا شدند. همچنین تن فروشی و صنعت سکس که در چین سوسیالیستی ممنوع بود در چین سرمایه داری احیا شد.

منابع: نیمی از آسمان؛ درباره رهایی زنان در چین، تغییر ماهیت خانواده در چین انقلابی و رهایی زنان، زنان در چین سوسیالیستی نیمی از آسمان را برعهده داشتند

بهداشت و خدمات درمانی

پیش از انقلاب سال ۱۹۴۹ در یک کشور پانصد میلیون نفری تنها دوازده هزار پزشک که آموزش پزشکی غربی دیده بودند، وجود داشت. هر سال چهار میلیون نفر از بیماری­های عفونی و انگلی می­مردند. امید به زندگی ۳۲ سال بود و مردم چنان سرخورده بودند که در مقیاس عظیمی به تریاک روی آورده بودند، ۶۰ میلیون معتاد در چین وجود داشت. اما پس از انقلاب و استقرار سوسیالیسم، کارزارهای توده ای وسیع برای ریشه کن کردن بیماری ها، آموزش پزشکان مدرن، احداث بیمارستان و تولید دارو به راه افتاد. تا جایی که در سال ۱۹۶۸ آمار مرگ و میر کودکان در شانگهای کمتر از نیویورک آمریکا بود. جنبش «پزشکان پا برهنه» بریگارد داوطلبانۀ پزشکان و پرستارانی بود که با شعار «به خلق خدمت کنید» به مناطق دورافتاده کشور می رفتند.

منابع: شکافها اینگونه پر میشوند، چگونه چین انقلابی از شر مواد مخدر خلاص شد،


کاهش تضاد میان کار فکری و کار بدنی (یدی)

در چین مائوئیستی یکی از تضادهای دیرپای جامعه طبقاتی یعنی شکاف میان آنها که با ایده ها و دانش کار میکنند و آنها که کار بدنی انجام میدهند کاهش پیدا کرد. کارزارهای مربوط به اعزام روشنفکران به روستاها و اعزام دهقانان و کارگران به دانشگاه ها بر پا شد. کارگران و کشاورزان فقط محکوم به کار کردن نبودند و ساعاتی از زمان ۸ ساعت کار روزانه شان به آموزش دیدن و خواندن فلسفه، تئوری های مربوط به علم و هنر، ادبیات و موسیقی اختصاص پیدا کرده بود. اما چین سرمایه داری امروز به کارگاه عرق ریزان کارگران و کشاورزان تبدیل شده است. مستند چین آبی اثر میچلا پلد تصویری از فاجعۀ جاری در کارخانه ها و کارگاه های چین سرمایه داری را به تصویر میکشد.

منابع: تاریخ واقعی کمونیسم صفحات ۱۳۳ تا ۱۵۲ و ۲۴۴ تا ۲۵۴/، انقلاب فرهنگی در چین، فرهنگ و هنر، دگر اندیشی و جوش و خروش و پیشبرد انقلاب به سوی کمونیسمحقایق دربارۀ انقلاب فرهنگی

کاهش تضاد میان شهر و روستا

یکی دیگر از تمایزات و تبعیضهای جامعه طبقاتی یعنی شکاف میان شهر و روستا به ویژه در کشورهای تحت سلطه است. در چین سوسیالیستی این شکاف کاهش پیدا کرد. خدمات پزشکی و درمانی، فرهنگی و حتی صنایع اولیه در روستاها احداث شدند و روستاییان مناطق مختلف چین از امکانات رفاهی، بهداشتی و تفریحی شهرها برخوردار بودند.

منابع: تاریخ واقعی کمونیسم صفحات ۱۴۶ تا ۱۵۳ و ۲۲۶ تا ۲۳۱/، انقلاب فرهنگی ناشناخته

فرهنگ و هنر

کارزارهای بزرگ ریشه کن کردن بیسوادی بلافاصله پس از انقلاب سال ۱۹۴۹ به راه افتادند. هنر و ادبیات چین پس از انقلاب به شکوفایی و جهشهای محتوایی و فرمیک و مهمی حتی با کیفیت جهانی دست یافت. در چین سوسیالیستی هنور و فرهنگ فقط در انحصار بخشی از جامعه نبود بلکه در اختیار همگان قرار می گرفت. اعزام روشنفکران به روستاها و مناطق محروم دورافتاده به قصد اشاعۀ هنر و ادبیات و فرهنگ جدید از کارزارهای اصلی چین دوران مائوئیستی بود.

منابع: انقلاب فرهنگی در چیندرباره باله رستۀ سرخ زنان از نشریه جهانی برای فتح شماره ۷ صفحات ۳۸ تا ۴۴/، خدمات فناناپذیر مائو تسه دون فصل پنجم

مساله ملی و انترناسیونالیسم

تا پیش از انقلاب کمونیستی، برتری ملت هان بر دیگر ملل چین رایج بود. اما سوسیالیسم ریشه های ستم ملی را برکند و ضمن اهدای حقوق برابر به همۀ ملل ساکن چین مانند تبتی ها، اویغورها، مغولها، جینگای ها و غیره در مسیر حفظ ادبیات و زبان این ملل هم کوشیده شد.

نمی توان ادعا کرد تجربۀ عظیمی همچون انقلاب پرولتری در چین سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۷۶) و تغییر بنیادین جامعه در مسیر ریشه کن کردن استثمار، ستم و تبعیض با اشتباهات، کمبودها و نارسایی های روبرو نبوده است. اما چنان که رفیق آواکیان جمعبندی کرد دستاوردهای آن تجربه بسا عظیمتر از اشتباهات و نقاط تاریک آن بود و از قضا این اشتباهات را بیش از هر خط و جریان دیگری ما کمونیستها در سایۀ سنتز نوین کمونیسم جمعبندی و آسیب شناسی کرده ایم. ما در پرتوی این جمعبندی و جهشهای صورت گرفته در سنتز نوین کمونیسم، خطوط عمدۀ دولت و جامعۀ سوسیالیستی نوینی را ترسیم کرده ایم که از دستاوردهای انقلابی دو تجربۀ درخشان شوروی سوسیالیستی (۱۹۱۷-۱۹۵۶) و به ویژه چین سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۷۶) بهره برده و میکوشد از اشتباهات و کمبودهای آنها اجتناب کند. تصویر این جامعه را در دو سند قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران (پیشنویس پیشنهادی) و قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی میتوانید پیگیری کنید. اما تردیدی نیست آنچه در چین سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۷۶) گذشت، میلیونها بار انسانی تر و بهتر تمامی دولتهای سرمایه داری تاکنوی بود و به همان میزان بیگانه و متفاوت از چین سرمایه داری امپریالیستی امروز.