زنان در مرکز بحران کرونا
ستاره مهری. از نشریه آتش شماره ۱۰۲. اردیبهشت ۱۳۹۹
ویروس کرونای جدید این روزها مهمان ناخوانده جهان است. از هجوم به بیمارستانها و غارت مراکز خرید تا سوت و کوری کمسابقه شهرهای قرنطینهشده، از تکاپوی علم و مراکز علمی جهان برای نجات مجدد بشریت تا دست و پا زدن دین و خرافه در این میانه، از نگرانی دولتها و مراکز مالی جهانی درباره اثرات و تبعات اقتصادی این وضعیت بر اقتصاد امپریالیستی تا بروز و ظهور بیشتر اعمال و افکار نژادپرستانه و شوینیستی و مسابقه تهمت و جنگ قدرت برخی رهبران جهان و پیروانشان، تصاویر این روزهای جهان است. تصاویری که دلیل خوب و فرصتی است برای بازاندیشی در اصول و مناسبات انسانی تحت سیطره سرمایهداری. اما میان تمام این تب و تاب و زیر پوست این سوت و کوری دوران قرنطینه، واقعیتی تلخ، شدت گرفته و در جریان است: تشدید خشونت خانگی بر زنان.
در چین گزارشهای پلیس نشان میدهد که خشونت خانگی در زمان بروز اپیدمی کرونا سه برابر شده است. یک پاسگاه پلیس در ایالت هوبِی اعلام کرده در فوریه ۲۰۲۰ تعداد ۱۶۲مورد خشونت خانگی ثبت کرده است این آمار در زمان مشابه سال قبل یعنی فوریه ۲۰۱۹، ۴۷ مورد بوده است. همچنین پس از برداشته شدن قرنطینه در چین، تقاضای طلاق زوجها افزایش چشمگیری داشت. با پراکنده شدن این ویروس در سایر نقاط جهان، گزارشهای افزایش خشونت علیه زنان نیز همراه آن بالا رفت. در فرانسه در هفته اول اعمال محدودیت خروج از خانه آمار خشونت خانگی تا یک سوم افزایش داشت. استرالیا نیز از افزایش ۷۵ درصدی جستجو در اینترنت از سوی کسانی که احتمالا قربانی خشونت خانگی بودهاند خبر داده است. فرانسیسکا گیفی، وزیر امور خانواده آلمان ضمن هشدار درباره خطر تشدید خشونت خانگی در بحران کرونا، میگوید از ایالتهای مختلف اخبار متفاوتی میرسد: «در مناطق روستایی و کشاورزی که فضاها بزرگترند و افراد میتوانند بیرون بروند و هوایی بخورند، دعوا و درگیری بهاندازه محیطهای تنگ و بسته نیست». در بریتانیا از آغاز قرنطینه، تماسهای تلفنی و آنلاین با خط مشاور برای گزارش دادن خشونت خانگی، ۲۵ درصد افزایش یافته است. این افزایش در ایتالیا هم دیده میشود.
رییس اتحادیه انجمنهای زنان ترکیه میگوید: «ترکیه، کشوری است که در آن زنان بهخاطر تقاضای طلاق بهقتل میرسند. خشونت مردان قبلاً هم در سطح بالایی قرار داشت و رکود اقتصادی ناشی از اپیدمی و وضعیت تنشآمیز میتواند باعث افزایش خشونت علیه زنان شود. ما کشوری هستیم که در آن مردان وقتی از رییس خود عصبانی میشوند، زنان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.»
در مالزی از ابتدای قرنطینه، میزان خشونتهای خانگی ۵۰ درصد افزایش داشته است. وزارت امور زنان مالزی در صفحه فیسبوک رسمی این وزارتخانه، به زنان این کشور توصیه کرد در زمان قرنطینه خود را برای مردانشان آرایش کنند و برای سرگرمی مردان، ابایی نداشته باشند که مثل شخصیتهای انیمیشن حرف بزنند! موج اعتراضها باعث حذف این توصیهها از فیسبوک این وزارتخانه شد.
بهزاد وحیدنیا، دبیرکل مشاوره و امور روانشناختی بهزیستی ایران گفته: «میزان تماسهای زوجین مربوط به اختلافات خانوادگی در دوران قرنطینه و کرونا با صدای مشاور بهزیستی با شماره ۱۴۸۰ نشان میدهد آمارهای اختلافات بین زوجین، سه برابر افزایش یافته است.»
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل گفت بهدنبال تعطیلیهای ناشی از ویروس کووید-۱۹، بسیاری از زنان در خانهشان که قرار است امنترین محل برایشان باشد، با خشونت مواجهاند. البته باید توجه داشت که این ارقام فقط موارد گزارش شده است و همانطور که میدانیم بسیاری از این موارد اصلا گزارش داده نمیشوند یا در نقاط زیادی چنین رفتارهایی اصلا مصداق خشونت تعریف نمیشوند. همچنین علاوه بر تشدید خشونت علیه زنان، با توجه به وضعیت اقتصادی و بالا رفتن نرخ بیکاری ناشی از کرونا، زنان در صف اول اخراج از کار و بیکارسازیهای گسترده خواهند بود.
چرا وقوع یک همهگیری جهانی و یا بهطور کلی وقوع هر بحرانی در جهان، تبدیل به بستری میشود برای فشار مضاعف بر زنان؟ محدودیتهای اجتماعی که بهدلیل شیوع ویروس کرونا اعمال شدهاند، نهتنها خشونت خانگی بر زنان را افزایش داده بلکه بالا رفتن انتظار مردها و فرزندان خانواده از زنان نیز به فشار مضاعفی بر آنان تبدیل شده است.
وخامت اوضاع اقتصادی، نگرانی از آیندهای مبهم، تصور از دستدادن شغل و مواجهه با مشکلات فراوان مالی یکی از دلایل افزایش اختلافات در خانوادهها است. در کشورهایی که بار اقتصادی خانواده، بیشتر بر دوش مردان است، خالی شدن سفره ارتباط مستقیم با خشونت خانگی دارد. کارگران روزمزد و صاحبان شغلهایی مشابه این که بیکار شدهاند بهدلیل ناامیدی از آیندهای تاریک، دچار افسردگی شدهاند. افراد افسرده وقتی که هنوز در مراحل اول این بیماری هستند با کوچکترین تنشی عکسالعملهای خشونتآمیز نشان میدهند. کوچک بودن خانهها و نبود حریم خصوصی کافی، سروصدا و نداشتن امکان تفریح و سرگرم شدن که پیش از این در بیرون از خانه فراهم بود، یکی دیگر از دلایل اصطکاک و تنش منجر به خشونت در میان خانوادهها است.
ترس از اپیدمی و ابتلا به کووید ۱۹ یکی دیگر از علل خشونت خانگی است که به اشکال مختلف بروز پیدا میکند. بیشترین شکایت ثبت شده درمراکز مشاوره در دوران قرنطینه، موضوع رابطه جنسی است. در خانه ماندن اجباری توقع زوجها را برای داشتن رابطه بالا برده است. ممانعت و مخالفت یکی از طرفین (اغلب زنان) بهدلیل ترس از امکان انتقال کرونا، باعث خشونت فیزیکی بر زنان شده است. ذکر این موارد بهمعنای توجیه خشونت بر زنان نیست بلکه بیان عواملی است که بر بستر ریشههای ستم بر زن در جامعه طبقاتی، زنان را به مرکز بحران کرونا میکشاند.
در جامعه سرمایهداری در کنار اصل مقدس مالکیت خصوصی، اصل مقدس بودن خانواده هم وجود دارد. خانواده پدرسالار بخشی از سیستم است و ساختار قدرت در خانواده و فرودستی زن نسبت به مرد، ستم و اعمال خشونت مرد بر زن، بیانگر موقعیت زن در کلیت جامعه و جزیی جدانشدنی از سیستم هستند. شیوه تولید سرمایهداری، رابطه تولید کالایی است و روابط پدرسالارانه ریشه در همین روابط تولید کالایی دارد و درنهایت به آن خدمت میکند. این روابط در سرمایهداری روابطی حاشیهای و قابل اصلاح نیستند بلکه یک شالوده سیستم را تشکیل میدهند. بنابراین، یک زن فارغ از اینکه کجای جهان باشد حتی هنگام تولد وارد بخشی از این روابط نابرابر و ستمگرانه میشود. دنیایی که زن را به ابژه جنسی تقلیل میدهد و انسانیت او را انکار میکند.
زن بهعنوان حلقه پایین زنجیره قدرت در جامعه تعریف شده و به میدان انتقامجویی اثرات سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک و… سیستم تبدیل شده است. کرونا روند معمول امور را مختل کرده و فشارهای متعددی بر زندگی میلیاردها انسان وارد کرده است. انتقامِ بخشی از این فشارها از زنان گرفته میشود و آمار خشونت خانگی افزایش مییابد. عرصه زندگی اجتماعی زن به عرصه مبارزه ایدئولوژیک بنیادگرایان دینی و فاشیست برای تثبیت قدرت و مفاهیمشان هم بدل شده است. بهعنوان مثال در امریکا، در زمان شیوع کرونا با حمله به مراکز سقط جنین در برخی ایالتها و بستن آنها و در نتیجه محروم کردن زنان از پایان دادن به بارداری، شرایط سخت را برای زنان سختتر کرده است.
تحلیل روابط اساسی و قانونمندیهای این سیستم نشان میدهد که از بین بردن ستم بر زن در این سیستم ممکن نیست. در این سیستم، خشونت سازمانیافته علیه زن گسترده است اما چنان با کلیت استثمار و ستمهای موجود درهمتنیده است که مبارزه با آن مبارزهای درخود نیست و بدون مبارزه برای رهایی کل بشریت و بدون پرداختن به پایههای تاریخی-سیاسی آن فقط به تحکیم قدرتهای موجود خواهد انجامید.