کرونا و محیط زیست

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

ستاره مهری. از نشریه آتش شماره ۱۰۳ خرداد ۱۳۹۹

کرونا، جهان را شوکه کرد. سایه ترس و مرگ با خود همراه آورده همراه با ده‌ها سوال و چراها. بشر و دنیای علم با یک قلمرو ناشناخته دیگر مواجه شد. ولی همراه با آن عمق بی‌کفایتی و بی‌فایده بودن نظام سرمایه‌داری را در عرصه‌های گوناگون بیش از پیش به نمایش گذاشت. امروز کرونا، کلیدواژه بروز تغییر و تضادهای گوناگون است. کووید ۱۹ پدیده‌ای فقط مربوط به حوزه سلامت و بهداشت نیست و هر چه زمان بیشتری از حضور این بیماری می‌گذرد شناخت ما هم از خود بیماری بیشتر می‌شود و هم از تاثیر آن بر جنبه‌های مختلف مرتبط با زندگی انسان‌ها. مثلا این‌که قرنطینه‌های اجباری (و ضروری) چه تاثیراتی بر زندگی میلیون‌ها انسان در سراسر جهان می‌گذارد، چه تاثیراتی بر میلیون‌ها کارگر روزمزد و تهیدستانی می‌گذارد که نمی‌توانند نان‌شان را از «دورکاری» و از «دنیای مجازی» به دست بیاورند. «در خانه بمانید» در شرایط حاکمیتِ نظامِ سرمایه‌داری زندگی اکثریت مردم را نه‌تنها در این کشور که در کل جهان روزی‌شان بسته به کارِ «بیرون از خانه» است، تحتِ تائیر قرار داده.

این تاثیرات چنان گسترده است که می‌گویند می‌توان جهان را به پیشا و پساکرونا تقسیم کرد. کرونا بر رابطه انسان و طبیعت تاثیراتی چشمگیر داشته است. تعطیلی اجباری بخش‌هایی از تولید و توزیع متکی بر شیوۀ تولید سرمایه‌داری و اخلال در دست‌کاری سودمحور بر طبیعت، امروز حال محیط زیست را کمی بهتر کرده است. برای توصیف وضعیت خطرناک محیط زیست قبل از شروع کرونا، مشت نمونه خروار همین بس که رییس جمهور فاشیست قدرت اول امپریالیستی جهان (آمریکا)، گرمایش زمین را دروغ خواند و از توافق اقلیمی پاریس خارج شد. این توافق بین‌المللی در سال ۲۰۱۵ در پاریس و با هدف مقابله با تغییرات آب و هوایی، کاهش تولید دی اکسید کربن و دیگر گازهای گلخانه‌ای امضا شد. ناگفته نماند که آمریکا پس از چین، دومین تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای جهان است. گفته می‌شود که اگر روند گرمایش زمین به همان شکل ادامه یابد بشر فقط حدود سه دهه فرصت دارد تا جلوی یک فاجعه زیست‌محیطی و ورود به یک مرحله غیر قابل بازگشت را بگیرد. مرحله‌ای که می‌تواند به انقراض گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری و حتی انقراض بشر و نابودی حیات بر زمین منجر شود.

رابطه انسان و طبیعت در جوامع طبقاتی همواره رابطه‌ای پرمخاطره و همراه با آسیب‌های اساسی به محیط زیست بوده است. اما انسان‌ها «مقصر» نیستند. انباشت سرمایه و کسبِ حداکثر سود در رقابت بین بلوک‌های سرمایه، یک عامل در استفاده بی‌رویه از سوخت‌های فسیلی و تولید هزاران میلیارد تن گاز کربونیک و گازهای گلخانه‌ای شده است. و همین فرایند گرمایش زمین را شدت بخشیده است. تخریب گسترده محیط زیست، انقراض یا خطر انقراض گونه‌هایی از گیاهان و حیوانات و در مجموع، دستکاری سودمحور در طبیعت ازجمله عواملی‌اند که باعث شده کره زمین در معرض تغییرات اقلیمی شدید قرار بگیرد. ذوب شدن یخ‌های قطبی، ناپایداری و تغییرات نامرسوم در فصل‌ها، بزرگ شدن سوراخ لایه ازن و… از عوارض آن است.

مارکس در اثر «فقر فلسفه» می‌نویسد: «…بگذارید به‌دلیل پیروزی‌های‌مان بر طبیعت بیش از حد خود را گول نزنیم. چون‌که هر یک از چنین پیروزی‌هایی بر طبیعت انتقام خود را از ما خواهد گرفت. راست است که هر پیروزی در وهلۀ نخست پیامدهایی به‌بار می‌آورد که مورد انتظار ماست. اما در وهله‌های دوم و سوم تاثیرهایی یک‌سر متفاوت و دور از انتظار دربردارد که اغلب اولی را باطل می‌کند… ما به‌هیچ‌رو مانند فاتحی که بر مردمی خارج فرمان می‌راند، مانند کسی که بیرون طبیعت ایستاده است بر طبیعت فرمان نمی‌رانیم. بلکه ما با گوشت و خون و مغز از آنِ طبیعت‌ایم و در میانۀ آن به‌سر می‌بریم. تمامی تسلط ما بر طبیعت عبارت از این است که امتیاز ما بر همۀ دیگر موجودات در این است که می‌توانیم قوانین طبیعت را بشناسیم و آن را به‌درستی به‌کار ببندیم».

اگرچه برخی دانشمندان، مطالعات و پیش‌بینی‌هایی درباره وقوع بیماری‌های مسری و همه‌گیر در سطح جهان انجام داده بودند ولی کسی نمی‌دانست این بیماری (کووید ۱۹) ناگهان از کجا سر در می آورد، چه‌طور تبدیل به پاندمی می‌شود و کل جهان را به بحران می‌کشد. اما بسیاری دانشمندان و فعالینِ محیط زیست امیدوار بودند که اگر از گازهای گلخانه‌ای، تولید دی اکسید کربن (که جنگل‌زدایی‌های بی‌وقفه و صنعتِ سودآور چوب نقشِ مهمی در آن دارد) و استفاده از سوختِ فسیلی (که نقش مهمی در تخریب محیط زیست دارد) کاسته شود و اگر بشر کمتر به دست‌کاری در طبیعت و استفادۀ خوراکی از برخی جانوران بپردازد، محتملا در سال ۲۰۳۰ با محیط زیست و طبیعتی کمتر آلوده و با ترمیمِ سوراخِ لایه ازن روبه‌رو خواهیم بود. ویروسِ کرونای جدید این پیش‌بینی‌ها را به‌طورِ متناقضی به هم ریخته است. چون برخی دولت‌ها مجبور شدند با اعمال قرنطینه و تعطیلی صنایع، میزان مصرف سوخت‌های فسیلی را به حداقل برسانند و ضرورت حفاظت از شهرهای بزرگ به‌شدت آلوده به بنزین‌های دست‌کاری‌شده با سرب آلوده را پیش رویشان گذاشت. طی فقط  دو، سه ماه اجبار به استفاده کمتر از سوخت‌های فسیلی و تولید گازهای گلخانه‌ای و… طبیعت در بیشتر نقاطِ جهان تا حدی مجال تنفس پیدا کرد. برای نخستین بار در کانال‌های شهر ونیز ماهی‌ها پیدا شدند و آبِ تیره، آبی رنگ شد. باور کردنی نیست که شهرهای ایران این‌چنین تمیز باشند و درختانش به این حد سبز و درخشان. همین حد نشان از آن دارد که بشر می‌تواند با استفاده بهینه از طبیعت و منابع آن، مانع نابودی سیاره زمین و تخریب طبیعت و خودش شود. اما تازمانی‌که نظام سرمایه‌داری حاکم باشد، طبیعت شانسی برای ترمیم و بهبود ندارد. در جهان کنونی نیروهای تولیدی (توانایی مردم و دانش و علم به دست آمده)  به درجه‌ای رشد کرده‌اند که می‌توان با برنامه‌ریزی صحیح اقتصادی و اجرای سیاست‌های مبتنی بر حفاظت از طبیعت و در راستای سلامت کل بشر که خود بخشی از طبیعت است، بر  روند گسترش‌یابنده نابودی محیط زیست غلبه کرد. اما روابط تولیدی سرمایه‌داری بزرگ‌ترین مانع است. بشر بحران کرونا را هم از سر بگذراند تحت نظام سرمایه‌داری امپریالیستی با جهانی به‌مراتب زشت‌تر و بی‌رحم‌تر مواجه خواهد بود. نه‌فقط از نقطه‌نظر گسترش بی‌نظیر فقر و بینوایی بلکه به‌واسطۀ جبران خسارت‌های اقتصادی ناشی از کرونا با تخریب خشن‌تر و شدیدتر محیط زیست و طبیعت ازسوی بلوک‌های مختلف سرمایه و دولت‌های ارتجاعی. دولت‌ها برای کاستن فشارهای اقتصادی ناشی از قرنطینه، بودجه‌های زیست‌محیطی را کاهش می‌دهند و دست به تخریب بیشتر می‌زنند و روند نابودی سیاره زمین شتابی بیشتر از قبل می‌گیرد.

بنابراین دو راه بیشتر مقابل بشر نیست: ادامه همین وضعیت که نتیجه‌اش «دهشت بی‌پایان» است یا انقلاب کمونیستی که نتیجه‌اش «پایانی بر این دهشت» است!