جمهوری برده‌داران و دمکراسی نژادپرستان. بخش اول

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

نگاهی به تاریخچۀ تبعیض نژادی و جنبش سیاهان در ایالات متحده آمریکا

از نشریه آتش شماره ۱۰۴ تیر ۱۳۹۹

بخش اول: آغاز و جنگ داخلی

قتل جورج فلوید و جنبش ماه مه ۲۰۲۰ در شهرهای مختلف آمریکا این سوال را در ذهن بسیاری ایجاد کرد که «مگر هنوز ستم و تبعیض نژادی  در آمریکا وجود دارد؟». پاسخ به این سوال، به پایه‌های تاریخی شکل‌گیری آمریکا راه می‌برد. مسالۀ سفیدسالاری و برتری آن‌ها نسبت به بومیان (سرخپوستان)، لاتینوها و آمریکایی‌های آفریقایی تبار (سیاه‌پوستان)، از عناصر اصلی تشکیل کشور کنونی ایالات متحده است که در لایه‌های مختلف روابط اجتماعی و فرهنگ جامعۀ آمریکا تنیده شده و بخشی جدایی‌ناپذیر از انسجام و کارکرد آن کشور در دیر باز تا به امروز است. (چالش ۱۶) به قول رفیق آواکیان «بدون برده‌داری، ایالات متحدۀ آمریکا آن‌طوری که امروز آن را می‌شناسیم، وجود خارجی نمی‌داشت». (Avakian 2011: p1)

سرمایهداران، لیبرالها و بردگان

از سال‌های ۱۴۵۰ تا ۱۶۲۰ اروپایی‌ها بیش از یک میلیون سیاه‌پوست آفریقایی را به بردگی گرفته و به سراسر قارۀ آمریکا بردند. کشتی‌های حامل بردگان آفریقایی از ۱۶۲۰ به بعد تدریجا به سرزمینی که امروز «ایالات متحدۀ آمریکا» نامیده می‌شود، وارد شدند. تاجران برده، سیاه‌پوستان اسیر شده توسط شکارچیان انسان را در سواحل آفریقا تحویل گرفته و پس از داغ کردن بدنشان با علامت شرکت‌های متعدد اروپایی، آن‌ها را در طبقات انبارهای کشتی که گاه فقط پنجاه سانتی‌متر ارتفاع داشتند، حبس می‌کردند. شرایط در طول سفرهای طولانی چنان دشوار بود که از هر سه نفر سیاه‌پوست فقط یک نفر به قارۀ آمریکا می‌رسید و بقیه تلف شده یا خود را به دریا می‌‌انداختند.

تا سال ۱۸۰۰ حدود پانزده میلیون برده از آفریقا به سراسر مستعمرات اروپایی در قارۀ آمریکا برده شدند. تخمین زده می‌شود قارۀ آفریقا بیش از پنجاه میلیون نفر از ساکنینش را در جریان برده‌داری در آغاز «تمدن جدید غربی» از دست داد. (زین ۴۵ و ۴۶) یک پژوهش داهیانه درباره تاریخ لیبرالیسم نشان می‌دهد که چگونه «دمکراسی سرمایه‌داری» و دکترینِ لیبرالیستیِ «صیانت از آزادی‌های فردی» فقط شامل سفیدپوستان می‌شد و نظریه‌پردازان بزرگ لیبرالیسم هم‌چون هوگو گروتیوس، توکویل و جان لاک نه‌تنها طرفدار «برتری» سفیدپوستان اروپایی بر سایر مردم و طرفدار نسل‌کشی و قتل عام بومیان قاره آمریکا و هوادار برده‌داری بودند، بلکه هم‌چون جان لاک شخصا در کمپانی‌های شکار و تجارت برده سهام داشتند! (Losurdo 2011)

انگیزۀ اصلی تاجران برده و برده‌داران، اقتصادی بود. مستعمره‌نشینان به‌ویژه مزرعه‌داران ایالت‌های جنوبی، برای تولید هر چه بیشتر محصولات کشاورزی و غذا، نیازمند کار ارزان بودند. کارگران سفیدپوستِ مهاجر از اروپا و بومیان محلی (سرخپوستان) تن به هر نوع شرایط کاری نمی‌دادند. ازاین‌رو، برده به‌عنوان نیروی کار ارزان و مادام‌العمر تحت انقیاد، سودآورترین راه حل بود. برده‌داری از دیرهنگام در آفریقا، اروپا و آسیا رایج بود اما برده‌داری آمریکایی دو ویژگی منحصر به فرد داشت که به گفتۀ مورخ معروف هوارد زین آن را به «ظالمانه‌ترین نوع برده‌داری در تاریخ» بدل کرد: اشتیاق دیوانه‌وار برای کسب سود هر چه بیشتر که از کشاورزی سرمایه‌دارانه[۱] ناشی می‌شد و تحقیر و تخفیف بردگان به موقعیت «کمتر از انسان» که با نفرت نژادیِ بی‌رحمانه‌ای همراه بود. (زین ۴۴)

شرایط کار، وحشتناک بود و به‌قول ترانه‌های فولکلور سیاه‌پوستان از «سیاهی صبح تا سیاهی شب» یعنی چیزی نزدیک به ۲۰ ساعت در روز باید کار می‌کردند. استفاده از کار بردگان به‌ویژه در کشاورزی تجاری یعنی تولید محصولات برای صادرات به ایالت‌های دیگر و اروپا، رایج شد. صنعت رو به رشد نساجی انگلستان و اروپا به‌شدت نیازمند پنبۀ ایالت‌های جنوبی آمریکا بود. در آغاز قرن ۱۹ سالانه فقط هزار تُن پنبه توسط پانزده هزار برده در این ایالات تولید می‌شد، اما این ارقام در سال ۱۸۶۰ به یک میلیون تُن پنبه و چهار میلیون برده رسید. (زین ۲۲۹)

جیمز مدیسون چهارمین رییس جمهور آمریکا به یک مسافر انگلیسی گفته بود که در هر سال از یک بردۀ سیاه ۲۵۷ دلار سود عایدش می‌شود درحالی‌که فقط ۱۳ دلار برای نگهداری هر برده هزینه می‌کند. (زین ۵۱)

برده‌ها در کلبه‌های نمور، بدون هرگونه امکانات بهداشتی و وسایل معاش و با کمترین میزان غذای دریافتی کار می‌کردند. خانواده‌ها اکثرا از هم جدا شده و کودکان آن‌ها به فروش می‌رسیدند. تجاوز، تحقیر، شکنجه و توهین رایج‌ترین وجه رفتار اربابان با بردگان بود. شرایط شکنجه، قتل و تنبیه بردگان در قوانین محلی و منطقه‌ای و ایالتی هر روز شدیدتر می‌شد. از بریدن اعضای بدن مثل دست و گوش تا شلاق و داغ کردن صورت و پیشانی و بسته شدن قل و زنجیر به گردن حتی در وقت کار و خواب. در یک مورد ارباب، بردۀ دیگری را مجبور کرد در دهان بردۀ «خاطی» مدفوع کند و به‌مدت پنج ساعت لب‌های او را به هم بدوزد! (به نقل از سِوِ) طبق قوانین ایالت‌های ویرجینا و مریلند در قرن ۱۸ هر فرد سفیدپوست در هر مقامی حق کشتن و قطع کردن عضوی از بدن بردگان فراری را داشت. (زین ۵۲ و ۵۴) تلاش برای ایجاد وحشت و سر به راه کردن بردگان از ویژگی‌های اخلاق و فرهنگ حاکمان و مردم سفیدپوست آمریکایی در طول بیش از دو قرن شد. خصلتی که تا به امروز هم به‌شکل نفرت از «سیاهان وحشی و خلاف‌کار» در بسیاری از ابعاد فرهنگ جامعۀ آمریکایی از جمله در جوک‌ها و شوخی‌ها باقی مانده است.

استفاده از کلیسا و دین یکی دیگری از ابزار مهم برده‌داران برای مطیع و مرعوب کردن بردگان بود. یکی از اسقف‌های ایالت ویرجینیا به اربابان توصیه کرد موعظه‌های کتاب مقدس را به بردگان آموزش دهند و خودش برای بردگان چنین وعظ کرد که: «تمامی آن خدماتی که برای خدای خود انجام می‌دهید را برای اربابان نیز انجام دهید» (هوبرمن ۲۰۷) هم‌چنین در دستورالعملی که مورد استفادۀ بسیاری از اربابان و مشاوران قرار می‌گرفت، نوشته شد: «متوجه خواهید شد که اختصاص دادن یک ساعت در هر روز تعطیل به تعالیم دینی و اخلاقی برای بردگان، کمک بزرگی به بهتر کردن اوضاع مطلوب در میان این سیاهان خواهد بود». (زین ۲۳۶)

این یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر است که پایه‌های مادی و اقتصادی آمریکای «ثروتمند و شکوهمند» امروز، بر کار مرگ‌بار و قتل عام میلیون‌ها بردۀ سیاه طی چهار صد سال بنا شده است.

جمهوری برده‌داران

رهبران سیزده ایالت مستعمرۀ پادشاهی انگلستان طی سال‌های ۱۷۷۵ تا ۱۷۸۳ در جریان جنگ علیه ارتش و امپراتوری بریتانیا، نهایتا به استقلال دست پیدا کرده و «ایالات متحدۀ آمریکا» را تأسیس کردند. این یک واقعیت تاریخی مهم دیگر است که «پدران بنیانگذار[۲]» آمریکا اکثرا یا خود برده‌دار بودند یا عمیقا به «برتری نژادی» سفیدپوستان بر سیاهان و بومیان باور داشتند. آزادی مندرج در «بیانیۀ استقلال آمریکا» شامل بومیان قاره، بردگان و سیاه‌پوستان و زنان نمی‌شد، چرا که باور داشت فقط «همۀ مردان یکسان و برابر خلق شده‌اند». اگرچه توماس جفرسون از پدران بنیانگذار و سومین رییس جمهور آمریکا در قطعنامۀ متمم این بیانیه، پادشاه انگلستان را به «جلوگیری از هرگونه تلاش قانونی جهت تحریم یا محدود کردن تجارت نفرت‌انگیز برده» متهم کرده بود، اما شخصا تا لحظۀ آخر عمر صدها برده سیاه‌پوست داشت و کنگرۀ قاره‌ای هم این قطعنامه را از متن اعلامیۀ استقلال آمریکا حذف کرد. (زین ۱۰۱-۱۰۳) جورج واشنگتن و جان آدامز (از پدران بنیانگذار و نخستین و دومین رؤسای جمهور آمریکا) در مجادلات جنگ‌های استقلال خطاب به انگلیسی‌ها فریاد می‌زدند: «ما نمی‌خواهیم سیاه‌پوستان شما باشیم». (به نقل از سِوِ)

اتحاد ایالات سیزده‌گانه و تأسیس کشور آمریکا با تأیید برده‌داری امکان‌پذیر شد و قانون اساسی آن، نتیجۀ سازش سرمایه‌داران ثروتمند ایالت‌های شمالی با برده‌داران جنوب بود. (آواکیان ۱۳۹۸: ۳) و (زین ۱۳۵) معامله بر سر جان، رنج و خون بردگان، سرمنشأ بسیاری از مواد و متمم‌های قانون اساسی ایالات متحده از دیرزمان تا امروز بوده است. به‌عنوان مثال مادۀ «سه پنجم» که بردگان را نه انسان کامل که سه پنجم یک فرد (مرد سفیدپوست) تعریف می‌کرد و «سیستم کالج انتخاباتی» امتیاز بورژوازی ایالات شمالی به برده‌داران جنوب بود. (آواکیان ۱۳۹۶: ۱۵) یا «متمم دوم» (Second Amendment) مبنی بر «حق حمل سلاح توسط مردم» اساساً در پاسخ به درخواست ایالات برده‌دار جنوب برای داشتن شبه‌نظامیان مسلح جهت شکار برده‌ها و سرکوب شورش آن‌ها، تصویب شد. (Garry 2017)

یک سازش نژادپرستانۀ دیگر

شمالی‌ها در نژادپرستی سفیدسالار دست کمی از جنوب نداشتند. سیاهان در ایالات شمالی حق رأی دادن در انتخابات را نداشتند مگر آن‌که مالک ۲۵۰ دلار سرمایه باشند. شرطی که برای سفیدپوستان وجود نداشت. (زین ۲۵۲) و حتی مدارس مختص سیاه‌پوستان هم تحمل نشده و تخریب می‌شد. (زین ۲۱۳) آبراهام لینکلن این «قهرمان مبارزه با برده‌داری» در تبلیغات لیبرالیستی، در ۱۸۴۸ در سخنرانی‌اش گفت: «.. من هرگز طرفدار برابری اجتماعی و سیاسی میان نژاد سیاه و سفید نبوده و نیستم… باید جایگاه برتر و پست‌تر مشخص باشد و من طرفدار جایگاه برتری هستم که به نژاد سفید داده شده است» (زین ۲۵۱) استفاده از کار بردگان در شمال به‌عنوان مستخدم خانگی رایج بود اما اقلیم جغرافیایی ایالات شمالی برای کشاورزی وسیع و مزارع بزرگ که نیازمند نیروی کار بردگان باشد، مساعد نبود. شمالی‌ها بیشتر به بانکداری، بازرگانی و صنعت رو آوردند و البته تجارت پرسود برده به جنوب. (هوبرمن ۳۵ و ۴۰) نیروی کار مساعد برای تولید در ایالات شمالی، نه بردگان فاقد مهارت، مقید و مطیع، که نیروی کار مزدی و «آزاد» از قیود غیر اقتصادی بود. بورژوازی شمال این نیرو را به جز کارگران مرد، ازطریق کار ارزان‌تر و استثمار مضاعف زنان و کودکان تأمین کرد. (هوبرمن ۱۷۲-۱۸۵) و (زین ۵۹-۸۵) جنوبی‌ها اما اقتصاد تک محصولی متکی به تولید کشاورزی (عمدتا پنبه، تنباکو و برنج) جهت صادرات به اروپا با زمین‌داری بزرگ و کار ساده و یک‌نواخت بردگان را در پیش گرفتند. این تفاوت تولید و اقتصاد در دو منطقه به مرور به شکل‌گیری دو ساختار اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی و فکری منجر شد که به مرور خود را به‌شکل نوعی تضاد اقتصادی میان منافع بورژوازی صنعتی و مالی شمال با برده‌داران و اقتصاد کشاورزی جنوب نشان می‌داد. تضادی که از اوایل قرن ۱۹ به‌تدریج حادتر شد. این تضاد منافع در وجوه مختلف دیده می‌شد و کار را به جایی رساند که در ماه دسامبر ۱۸۶۰ یازده ایالت جنوبی استقلال خود را از ایالات متحده اعلام کرده و «ایالات همبستۀ آمریکا» (Confederate States of America) را تشکیل دادند. بورژوازی شمال برای حفظ اتحاد ایالات در آوریل ۱۸۶۱ علام جنگ کرد.

جنبۀ دیگر انگیزۀ بورژوازی شمال و مشخصا رهبران آن از درگیر شدن در جنگ داخلی، مسالۀ کنترل خطر یک شورش سراسری هم بود. مسالۀ ستم و تبعیض نژادی و تضاد آشتی‌ناپذیر ناشی از نژادپرستی و برده‌داری چنان حاد و پیچیده شده بود که وقوع یک شورش تمام‌عیار بردگان و سیاه‌پوستان و حامیان سفیدپوستشان ممکن بود کارگران و دهقانان سفیدپوست را هم درگیر کرده و به شورشی علیه کل طبقۀ حاکمه ایالات متحده تبدیل شود. جان براون (John Brown) از رهبران جنبش مسلحانۀ ضد برده‌داری در آخرین نوشته‌هایش پیش از اعدام در دسامبر ۱۸۵۹ نوشت «کاملا مطمئنم که جنایات این سرزمین گناهکار، هرگز پاک نخواهد شد مگر با خون». (زین ۲۴۸)

به قول مائوتسه‌دون «هر جا ستم باشد، مقاومت هم سر بلند می‌کند». بردگان آفریقایی هم به‌اَشکال مختلف به شرایط غیر انسانی زندگی و کارشان واکنش نشان می‌دادند. از کم‌کاری و خراب کردن محصولات و کشتن دام‌ها تا شورش و فرار و به قتل رساندن اربابان یا مشاورینشان. شورش‌های مهمی هم‌چون شورش گابریئل پروسر (Gabriel Prosser) در ۱۸۰۰، شورش نیواورلئان در ۱۸۱۱، خیزش دنمارک وسی (Denmark Vesey) در ۱۸۲۲، شورش نَت ترنر (Nat Turner) در ۱۸۳۱، قیام جان براون در ۱۸۵۹ و غیره. دامنۀ شورش‌ها چنان بالا گرفته بود که ایالت ویرجینیا در ۱۸۳۱ ارتشی از شبه‌نظامیان مجهز به انواع سلاح‌های مدرن روز به استعداد ده درصد کل جمعیت این ایالت را برای سرکوب بردگان در اختیار داشت. (زین ۲۳۲)

جنگ داخلی اما به رهبری بورژوازی شمال امکان کنترل و سازماندهی خشم بردگان و آزادی‌خواهان جنبش ضد برده‌داری در چارچوبه‌های سیستم حاکم را می‌داد و افتخار «رهایی بردگان» را هم نصیب جناحی از طبقۀ سرمایه‌داران آمریکا و هیئت حاکمۀ آن می‌کرد. امثال لینکلن که مدت‌ها چشم بر کشتار و قتل عام بردگان بسته بودند، هنگامی‌که تضاد منافع اقتصادی‌شان با برده‌داران جنوب و اتحاد و یگانگی ایالات به خطر افتاد، جنگی با ششصد هزار نفر تلفات را راه انداختند. به گفتۀ زین «این آبراهام لینکلن بود که به بهترین وجهی نیازهای تجارت، اهداف سیاسی حزب تازه تأسیس جمهوری‌خواه و شعارها و لفاظی‌های انسان‌دوستانه را در هم آمیخت و… با مهارت توانست منافع ثروتمندان بزرگ را با منافع سیاه‌پوستان، در لحظۀ خاصی از تاریخ که این دو با هم برخورد می‌کردند، درهم آمیزد. او توانست این دو گروه را با تعداد فزایندۀ آمریکاییان سفید پوستِ طبقۀ متوسط رو به گسترش و خواهان پیشرفت اقتصادی و فعال در سیاست مرتبط کند». (زین ۲۴۹)

اما لینکلن و بورژوازی شمال این فرایند را بسیار با احتیاط و با رعایت منافع اساسی کل بورژوازی آمریکا و حاکمان جنوب پیش بردند. نوع دیگری از سازش و مماشات با برده‌داران سابق و نظام نژادپرستی. به‌عنوان مثال بسیاری از بردگان سیاه‌پوست جنوب پس از پایان جنگ اگرچه به‌لحاظ قانونی «آزاد» شده بودند اما درواقعیت به‌اشکال مختلف کماکان در بند روابط اقتصادی و حتی سیاسی برده‌داران سابق بودند. آن‌ها زمینی برای کشت و کار نداشتند و به ناچار مجبور به کارگری با شرایط مشابه بردگی (کار مُقَیَد) برای مزرعه‌داران سفید می‌شدند. یک بردۀ سابق وضعیت‌شان را چنین گزارش داد که: «لینکلن به‌خاطر آزاد کردن ما مورد ستایش قرار گرفت… او به ما آزادی داد بدون آن‌که فرصت زندگی به ما بدهد… باز هم مجبور بودیم به سفیدپوستان جنوبی وابسته باشیم تا بتوانیم کار، غذا و لباس داشته باشیم و سفیدپوستان هم به‌خاطر نیاز ما، در شرایطی کمی بهتر از بردگی سابق از ما کار کشیدند». (زین ۲۶۳) بعد از پایان جنگ داخلی و لغو برده‌داری، فروش یا اجاره دادن زمین‌های کشاورزی به بردگان آزادشده ممنوع بود و آن‌ها مجبور بودند طبق قراردادهای کاری شبیه به شرایط کار بردگی سابق،؛ کار کنند و اگر سرپیچی می‌کردند به زندان محکوم می‌شدند! کودکان سیاه‌پوست زیر هجده سال خانواده‌های فقیر یا یتیم تحت نام «کارآموزی» مجبور به کار اجباری سنگین و با شرایط بردگی سابق بودند و در صورت سرپیچی، بازداشت می‌شدند. (همان ۲۶۵) تا سال‌های ۱۹۰۰ محرومیت سیاه‌پوستان از رأی دادن و تفکیک و جداسازی سیاه‌پوستان از سفیدها جزو قوانین رسمی و مدون ایالات جنوبی بود و پس از آن هم در عمل به‌اشکال مختلف ادامه داشت. برده داران سابق که به شکل اقلیت ثروتمندی از بورژوازی جدید در آمده بودند، دسته‌های شبه‌نظامیان ترور و وحشت با نام کوکلکس کلان (Ku Klux Klan) را سازماندهی کرده و به جان سیاهان انداختند. ترور و قتل دسته‌جمعی، شکنجه، آتش زدن خانه‌ها، تکه‌تکه کردن و سرقت و سَربه‌نیست کردن سیاهان در ایالت‌های مختلف جنوب تا نیم قرن پس از پایان جنگ داخلی در جنوب آمریکا رایج بود.

آتش

منابع:

  • آواکیان، باب (۱۳۹۶) چالش‌های انقلاب سوسیالیستی در آمریکا. ترجمه از حزب کمونیست ایران (م‌ل‌م). چاپ اینترنتی
  • آواکیان، باب (۱۳۹۸) چرا به یک انقلاب واقعی نیاز داریم؟. ترجمه از حزب کمونیست ایران (م‌ل‌م). چاپ اینترنتی
  • زین، هوارد (۱۳۹۰) تاریخ آمریکا از ۱۴۹۲ تا ۲۰۰۱. ترجمه مانی صالحی. تهران. نشر کتاب آمه
  • سِوِ، لوسین (۲۰۱۳) سه نظر درباره لیبرالیسم؛ علاقه به آزادی و توجیه برده‌داری. ترجمه باقر جهانبانی. لوموند دیپلماتیک
  • مارکس و انگلس (۱۳۵۸) جنگ/داخلی در آمریکا. ترجمه و انتشار از سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران
  • هوبرمن، لئو (۱۳۶۰) ما مردم، آنچه بر مردم آمریکا گذشت. ترجمه حشمت کامرانی. تهران. انتشارات علم و انتشارات تکاپو
  • Avakian, Bob (2011) Basics. RCP Publications. Chicago
  • Losurdo, Domenico (2011) Liberalism, A Counter History. Translated by Gregory Elliott. Verso. London. New York
  • Wills, Garry. An Annotated Constitution: The New York Times Magazi. Sunday, July 2, 2017

پانوشت:

  1. کشاورزی سرمایه‌دارانه یعنی تولید محصولات کشاورزی به‌عنوان کالا و جهت فروش و مبادله و کسب سود. این نوع از کشاورزی با کشاورزی در ساختارهای تولیدی-اجتماعی قبلی مثل فئودالیسم که در آن تولید محصولات کشاورزی عمدتا برای مصرف صورت می‌گرفت، کیفیتا متفاوت است.
  2. پدران بنیان‌گذار (Founding fathers) گروهی از رهبران سیاسی آمریکا در جریان جنگ‌های استقلال از بریتانیا، بانی نگارش اعلامیۀ استقلال و تدوین و اقتباس چارچوب قانون اساسی آمریکا بودند.