جنگ داخلی و انقلاب

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

نوشته باب آواکیان. ۱۵ ژوئن ۲۰۲۰

ترجمه و انتشار از حزب کمونیست ایران (م ل م)

مقالۀ  تغییر رادیکال در راه است: این تغییر رهایی بخش خواهد بود یا برده کننده: انقلابی خواهد بود یا ارتجاعی؟ را با این عبارت صریح آغاز کردم:

بگذارید به کسانی که در واکنش به جنون ترامپ/پنس و دیگران، تشنۀ «بازگشت» به نوعی «شرایط عادی» هستند و فکرشان به چیز دیگری نمی رسد، بگویم که: فراموشش کنید، این اتفاق نخواهد افتاد!(۱)

در ادامه گفتم، نیروهای فاشیست همسو با ترامپ (و پنس) آماده می شوند تا چنانچه انتخابات به روش ترامپ پیش نرود (یا اگر ترامپ انتخابات را لغو کند و علیه این اقدامِ وی، خیزش توده ای به پا شود) واکنش نشان دهند و این واکنش احتمالاً خشونت آمیز خواهد بود. در واقع، بیش از ۲۰ سال است که من در حال تجزیه و تحلیل ماهیت فاشیستی نیروهایی که به حمایت از ترامپ برخاسته اند پرداخته و نشان داده ام که چگونه به طور روزافزون صحبت از جنگ داخلی می کنند و برای آن تدارک می بینند.

بدیهی است که این مساله، بسیار جدی است. اما مسالۀ جدی تر اظهار نظری است که اخیرا در جایی خواندم که نوشته بود اگر فقط یک طرف (طرف فاشیست) در حال جنگ داخلی باشد، در واقع این یک جنگ داخلی نبوده بلکه قتل عام و نسل کشی است. همین مساله را استیو کینگ، نمایندۀ فاشیست کنگره از ایالت آیووا نیز به شکلی دیگر بیان کرده است. استیو کینگ گفته است، مردم مدام درباره یک جنگ داخلی دیگر صحبت می کنند، اما اینجا یک طرف حدود ۸ تریلیون گلوله دارد، در حالی که طرف دیگر نمی داند از کدام مستراح استفاده کند. (۲)

اخیراً ، شخصیت های قدرتمند درون حزب جمهوری خواه ضد استیو کینگ شده اند. زیرا احساس میکنند او در ابراز عقاید خود و سایر مواضع فاشیستی کمی بیش از حد خشن است و کینگ در تلاش هایش برای انتخاب مجدد در انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان شکست خورد. اما، دیدگاه و موضع گیری های فاشیستیِ کینگ منطبق بر نظرات هسته اصلی حزب جمهوریخواه و “پایگاه” آن است که توسط او کمابیش خشن بیان می شود. و همانطور که قبلاً اشاره کرده ام، یک «بصیرت دیوانه وار» در اظهارات کینگ که در اینجا نقل شده وجود دارد. با این وجود، هنوز عدۀ بیش از اندازه زیادی از کسانی که مورد تمسخر کینگ هستند، یعنی کسانی که به حق از حقوق افراد ترانس، همجنسگرایان، زنان و دیگران حمایت می کنند، هنوز تلاش می کنند تخاصمی را که توسط رژیم ترامپ/ پنس و “پایگاه” فاشیستی اش و “۸ تریلیون گلوله” نمایندگی می شود، از طریق تکیه بر آن چه “ضوابط” نظم بورژوایی در این کشور بوده حل کنند یا تلاش می کنند آن نظم را بازگردانند (و برخی از آنها، فراخوان “بازگرداندن مدنیت” را می دهند) در حالی که فاشیست ها مصمم هستند این “ضوابط” را زیر پا گذاشته و پاره کنند و کاملاً از این وضعیت مسرورند که مخالفین شان در واکنش به حملات بی امان شان موضع “مدنیت” (انطباق گرایی) را اتخاد می کنند. …  و بنابراین، در حالی که اوضاع می تواند به سمت یک جنگ داخلی پیش رود، و این حتی می تواند در آینده ای نه چندان دور فرا رسد، صف آرایی فعلی برای هر کس در این دنیا که  ذره ای امر شرافتمندانه ای را نمایندگی میکند، بسیار نامساعد است. (۳)

و این بخش بزرگ دیگری از تصویر است:

مواردی که کینگ با همان بیان مجنون وار توصیف می کند، خیلی به موقعیت افراد طبقه متوسط ​​مترقی یا به اصطلاح “بیدار” می خورد. اما مشکل فقط این قشر نیست بلکه شکل دیگری از مشکل در میان قشرهای تحتانیِ تحت ستم جامعه به ویژه جوانان وجود دارد چونکه در حال حاضر سلاح های آنها به سمت یکدیگر نشانه رفته است. و بدون اینکه بخواهم الان به طور دقیق تر وارد این موضوع شوم باید بگویم که در ساختن جنبشی برای یک انقلاب واقعی، این وضع باید به طور رادیکال تغییر کند. (۴)

کل این وضعیت باید با یک فوریت کاملاً مسلم کاملا تغییر کند! ما یک بار دیگر پتانسیل چنین تحولی را در اقدامات مصمم توده های مردم مشاهده کردیم. مردمی که از تداوم قتل مردان و زنان سیاه به دست پلیس خشمگین بودند و در واکنش به اعدام قساوتمندانۀ جورج فلوید در مینیاپولیس خشمشان هرچه بیشتر فوران کرد. (و یک عنصر استراتژیک مطلوب در این خروش خشم آن است که نه تنها شمار قابل توجهی از سیاهان درگیر آن هستند بلکه شمار بزرگی از “نژاد”های دیگر، از جمله بسیاری از سفیدها و به ویژه جوانان درگیر این حرکت هستند.) همانطور که در سخنرانی «چرا به انقلابی واقعی نیاز داریم و چگونه واقعاً می توانیم انقلاب کنیم» گفتم، این نوع طغیان ها یک نیروی مثبت و تأثیرگذار بسیار قدرتمند بوده و نمایش گر پتانسیل انقلاب هستند و بسیار مهم است که مقاومت و عصیان برحقِ توده های مردم، «به درک انقلابی، عزم و تشکیلات انقلابی تبدیل شود». (۵)

اگر از منظر استراتژیکِ فعالیت برای انقلابی که برای خشک کردن سرچشمۀ این رنجها ضروری است، به این موضوع بنگریم، همچنین مهم است که براساس درکی که در زیر توضیح میدهم عمل کنیم:

در حال حاضر، مختصات زمینی{میدانی} که انقلاب باید در آن پیش برده شود، تا حد زیادی توسط تضاد میان بخش هایی از جامعه که حامی این رژیم هستند و آن بخش هایی که طبق افق های گوناگون و متفاوت با آن مخالفت می کنند، شکل گرفته است. احتمالا، این تضاد حاد خواهد شد و می تواند به تقابل خشونت بار نیز برسد. در هر حالت، در چارچوب یک مبارزۀ تمام عیار میان انقلاب و ضد انقلاب، عامل برجسته ای خواهد بود.(۶)

اکنون زمان یک نبرد تمام عیار میان انقلاب و ضد انقلاب نرسیده است: شرایط برای این کار هنوز به وجود آورده نشده است. شرایطی که بیش از همه عبارتست از وجود یک مردم انقلابی در شمار میلیونی و گرفتار شدن کل سیستم در بحرانی عمیق. اما نیاز عاجلی برای شتاب بخشیدن و “تسریع” تکامل اوضاع به سمت یک اوضاع انقلابی وجود دارد. بخش عمده ای از تلاش ها برای ایجاد هرچه سریعتر آن وضعیت انقلابی، پیش برد نبرد مصمم علیه بی عدالتی ها و جنایت هایی است که دائما توسط این سیستم انجام می شود. (۷)

و مبارزۀ سیاسی علیه “پایگاهی” که توسط جناح فاشیستِ هیئت حاکمه در حال بسیج و سازماندهی است را نیز باید به شکلی جسورانه و مصمم پیش برد. پیشبرد چنین مبارزه ای، امروز و به نوبۀ خود بسیار مهم است. اما،  در عین حال تدارک مهمی برای زمانی است که «جنگ داخلی بین دو بخش مردم» در می گیرد و تاثیرات مهمی بر جنگ تمام عیاری خواهد داشت که با پخته شدن کامل شرایط و راه افتادن مبارزه تمام عیار شروع خواهد شد.(۸)

چون وقتی به این جا برسد:

مبارزۀ تمام عیار فقط به معنی جنگیدن با نیروهای رسمی طبقه حاکمه کهنه نبوده بلکه همچنین دربرگیرندۀ «یک جنگ داخلی مابین دو بخش از مردم» خواهد بود. این امر، ضرورت آن را به وجود می آورد که انقلاب در عین حال که  نیروهای نظامیِ ضد انقلاب را شکست داده و منهزم می کند، بخش هایی از نیروهای نظامی در میان مردم را که ابتدا در طرف ضد انقلاب بودند را به سمت خود بکشد. (۹)

در مورد جلب بخش هایی از نیروهای نظامی در میان کسانی که در ابتدای امر در آن طرف بوده اند، به خاطر بسپاریم که: اولا و اساسا، خودِ پیشروی انقلاب از طریق خودِ جنگ، تأثیر مثبتی بر تفکر عامه مردم خواهد داشت. همراه با این روند، هنگامی که نیروهای انقلابی حق جویانه و با طریقه های منطبق بر اهداف رهایی بخش انقلاب بجنگند، دارای وضوح اخلاقی و آتوریتۀ قدرتمندی خواهند بود. سپس نیروهای انقلابی اقدامات مشخصی را به عنوان سیاست رسمی اعلام خواهند کرد – مانند لغو تمام بدهی هایی که مردم به بانک ها و دیگر موسسات مالی در جامعه کهنه داشتند. چنین سیاست هایی مطابق با اهداف اساسی انقلاب و جامعۀ بنیاداً نوینی است که انقلاب می خواهد به وجود بیاورد. و اعلام  چنین سیاستهایی و اجرای واقعی آنها در هر کجا و به محض به وجود آمدن زمینۀ عملی کردن آنها، می تواند سهم مهمی در جلب بخشهایی از جامعه داشته باشد که در ابتدای امر در طرف ضد انقلاب ایستادند و حتا می تواند آنها را به پیوستن یا حمایت از انقلاب بکشد یا این که حداقل به موضع “بی طرفی دوستانه” براند. با این وصف، کماکان بخشی از عناصر واپسگرای سرسخت در میان مردم، از جمله بسیاری از نیروهای هستۀ مستحکمِ فاشیست ها، سرسختانه متعهد به ضد انقلاب خواهند ماند. نیروهای انقلابی، در دست زدن به جنگی همه جانبه هنگامی که شرایط برای چنین جنگی فراهم شده باشد، باید این عامل را به عنوان بخشی از رویکرد استراتژیک کلی و اصول عملیاتی خود در نظر بگیرند.
اگر جنگ داخلی به صورت یک طرفه فقط توسط نیروهای فاشیسم علیه همه و هر آنچه مورد تنفرشان است و مصمم اند نابود کرده یا وادار به تسلیم کنند پیش برود- یک فاجعه خواهد بود. فاشیست ها قطعا آمادۀ چنین جنگ داخلی ای هستند و دست به آن خواهند زد چنانچه آن را برای رسیدن به اهداف خود ضروری بدانند. بی توجهی به این واقعیت فقط چنین فاجعه ای را محتمل تر می کند. و اتکا به  کسانی مانند رهبران حزب دموکرات، که حاضر نیستند این فاشیسم را بخاطر آنچه که هست رد کنند و بر این اساس با آن مخالفت کنند، حاصل خوبی نخواهد داشت. آنها حاضر نیستند این کار رابکنند چون “مشروعیت” کل سیستم آنها را که تولید کنندۀ این فاشیسم است زیر سوال می برد. نیاز فوری این است: مبارزه گسترده توده ای علیه فاشیسم رژیم ترامپ/ پنس و مخالفت قاطع با “پایگاه” آن که در حمایت از فاشیسم بسیج شده است. این مبارزه باید به شکلی جدی و مطابق با خطرهای واقعیِ موجود پیش برده شود. از یک طرف، نباید به دنبال خشونت یا آغازگر آن بود و از طرف دیگر نباید مرعوب اعمال فاشیست ها شد. در فعالیت جهت تحقق راه حل اساسی برای همه اینها، لازم است که این مبارزه ضد فاشیستی به عنوان بخشی از سرعت بخشیدن-“تسریع”– به تکامل اوضاع به سمت رسیدن آن به نقطه ای باشد که امکان عملی کردن انقلاب و دست زدن به جنگ همه جانبه به وجود آید تا سرانجام کل سیستم سرمایه داری-امپریالیسم را تمام کنیم و به تمامی دهشت هایی  که تا کنون برای توده های بشریت به وجود آورده است نقطه پایان بگذاریم. اگر اجازۀ تداوم این وضع را بدهیم، با دهشت های بدتری مواجه خواهیم شد، آنهم در حالی که همه اینها کاملاً غیرضروری هستند زیرا اساس و امکان ایجاد جهانی بنیاداً متفاوت و به مراتب بهتر وجود دارد.

وبسایت حزب کمونیست انقلابی آمریکا را بخوانید

یوتیوب حزب کمونیست انقلابی آمریکا را دنبال کنید

منابع:

۱- باب آواکیان، تغییر رادیکال در راه است: این تغییر رهایی بخش خواهد بود یا برده کننده: انقلابی خواهد بود یا ارتجاعی؟

۲- اظهار نظر استیو کینگ در مقاله باب آواکیان تحت عنوان «امید برای بشریت بر مبنایی علمی، گسست از فردگرایی، انگل وارگی و شوونیسم آمریکایی» نقل شده است.

۳- آواکیان، امید برای بشریت بر پایه ای علمی. بخش آخر این مقاله به زبان فارسی در نشریه حقیقت شماره ۸۶ موجود است.

۴- همانجا

۵- آواکیان. چرا به یک انقلاب واقعی نیاز داریم و چگونه واقعا می توانیم انقلاب کنیم

۶- همانجا، بخش دوم

۷- در زیرنویس مقاله آواکیان تحت عنوان «بومر ها: نسل ایکس، ایگرگ، زد: مشکل نسلی نیست بلکه سیستم است» Boomers”—“X,Y,Z”: The Problem Is Not “Generations,” It’s The System آمده است که:

در شماری از آثار (از جمله در «چرا نیاز به یک انقلاب واقعی داریم و چگونه می توانیم واقعا انقلاب کنیم» و «گشایش ها: گشایش تاریخی با مارکس و گشایش بیشتر با کمونیسم نوین، یک چکیدۀ پایه ای» و «امید برای بشریت بر پایه ای علمی: گسست از فردگرایی، انگل وارگی و شوونیسم آمریکایی» و «باب آواکیان در جواب به مارک روود: درس های دهه ۱۹۶۰ و نیاز به یک انقلاب واقعی» گفتم:

یک انقلاب واقعی نیازمند دو عامل اساسی است: اوضاع انقلابی و مردمی انقلابی در شمار میلیونی. و این دو عامل از نزدیک به یکدیگر مرتبط اند.

یک اوضاع انقلابی فقط بحرانی در جامعه به معنای عام آن نیست بلکه اوضاعی است که سیستم و قدرت های حاکمۀ آن در بحرانی عمیق و حاد گرفتار آمده اند و میلیون ها نفر از مردم حاضر نیستند که به سیاق گذشته بر آنها حکومت شود و مایل و مصمم هستند که جان بر کف این سیستم را سرنگون کرده و سیستم و حکومت نوینی را جای آن به وجود آورند. مولفه های کلیدی و نشانه های یک بحران انقلابی این است که بخش های بزرگی از جامعه ماهیت جنایتکارانه و غیر موجه خشونتی را که برای حفظ این سیستم اعمال می شود ببینند و اینکه تنازعات میان نیروهای حاکم واقعا عمیق و تیز شود و جواب توده های مردم به این تنازعات چنین نباشند که به دنبال این یا آن دسته از حاکمان ستم گر بیفتند بلکه از این وضعیت برای تقویت نیروهای انقلاب استفاده کنند.

*باب آواکیان اوضاع انقلابی را به این شکل نیز ترسیم کرده است

اوضاع انقلابی چیست؟ ظهور بحرانی عمیق و درگیری های حاد شونده در جامعه و در رژیم و محافل حاکم، به طوری که آنها نتوانند راهی برای حل این تضادها چه در جامعه و چه در میان خود بیابند – راه حل هایی که اوضاع را برای آنها بدتر نکند و موجب تشدید مقاومت بیشتر مردم نشود و هرچه بیشتر باور مردم به «حق آن ها به حکومت» و «مشروعیت» آنها در استفاده از زور برای حفظ نظم را تضعیف نکند؛ برنامه های «اصلاح» سیستم کاملا آبروباخته شده و قادر نباشند مانع از تشخیص و دیده شدن بی کفایتی عمیق و بی عدالتی غیرقابل تحمل کل سیستم توسط شمار فزونتری از مردم شوند؛ نیروهایی که در جامعه و همچنین در طبقه حاکم تلاش می کنند سیستم موجود را حتا با وجود آنکه دارد حملات هار می کند، حفظ کنند، به لحاظ سیاسی در موضع دفاعی قرار گرفته باشند؛ میلیون ها نفر فعالانه به دنبال تغییر رادیکال باشند و مصمم باشند که برای آن بجنگند، مایل باشند تا همه چیز را وسط بگذارند تا این نبرد پیروز شود و به دنبال نیرویی هستند که آنان را در انجام این راه رهبری کند؛ و هسته مستحکمی مشتمل بر هزاران نفر حول رهبریت نیروی پیشاهنگی که دارای افق و روش، استراتژی و نقشه است – و دارای رشته های پیوند تعمیق یابنده در میان توده های مردم است– متحد شده باشد تا به واقع نبرد برای شکست دادن و از هم گسیختن نیروی سرکوب سیستم موجود و ساختار قدرت آن را رهبری کند و سیستم انقلابی نوینی را ایجاد کند که می تواند ابزاری را به دست مردم دهد که جامعه را با هدف محو هر گونه ستم و استثمار به طور بنیادین تغییر دهند.

۸- آواکیان. چرا به یک انقلاب واقعی نیاز داریم و چگونه واقعا می توانیم انقلاب کنیم.

۹- همانجا