شکست سکوت، اولین قدم مبارزه
نوشتۀ لیلی پناهی
از نشریه آتش شماره ۱۰۷ مهر ۱۳۹۹
تو هم بگو!
اولینبار که مورد تعرض قرار گرفتم نه سالم بود. خواب بودم که بدنم توسط یکی از اقوام نزدیک لمس شد. از خواب پریدم ولی ازشدت ترس خشکم زده بود و تکان نمیخوردم. هیچوقت این موضوع را به کسی نگفتم. چند سال پیش متوجه شدم دختران دیگر فامیل هم از آن فرد آزار دیدهاند. بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه، در اولین جایی که شروع به کار کردم، کارفرما آزارگرم بود. از آنجا بیرون آمدم. باز هم به کسی چیزی نگفتم. ولی ترس عجیبی پیدا کرده بودم و بههمیندلیل نمیتوانستم کار پیدا کنم. این آزارها بعدها هم بهاشکال مختلف اتفاق افتاد و یکبار هم ازطرف دوست پسرم و بهقصد اخاذی، تهدید شدم به پخش عکسهایی که مخفیانه از من گرفته شده بود.
بهجز تجارب خودم، شاهد و شنونده آزارهای دیگران در محیط کار، مدرسه، دانشگاه، کلاسهای هنری و آموزشی و در میان دوست و آشنا بودم. اما این تجارب رد و بدل شده، در خفا و خصوصی بود. فقط به کسانی که معتمد بودند گفته میشد و تاکید میشد که جایی آن را بازگو نکنند.
در جنبش شکست سکوت در ایران، در هر تجربهای که بازگو میشد ردپایی از خودم و دوستانم را میدیدم. احساس گناه نسبت به خود که چهچیزی باعث میشود دیگران آزارم بدهند، مقصر بودن از نگاه دیگران و احساس تحقیر، ترس، افسردگی و خشم و نفرت، در همه آزاردیدهها مشترک است. اما این حرکت همگانی، شجاعت و عصیان برونریزی همه آن احساسات منفی و تجارب سخت را به نمایش گذاشت. پنهانکاری و سکوت در مقابل هرشکل از خشونت جنسی، نتیجه تابوهای غلط و مسلط بر عرف و تفکر جامعه مثل آبرو، حیا، نجابت و… است. بهاینترتیب سکوتکردن، تبدیل به یک امر نهادینه اجتماعی میشود. خیزش شکست سکوت نشان داد که وقتی یک معضل اجتماعی از”امر مخفی نهادینه شده” تبدیل به خشم تودهای میشود، چه پتانسیلی را میتواند آزاد کند. اما این آشکارسازیها هنوزدر میان قشر خاصی از طبقه متوسط و در میان روشنفکران باقی مانده و بخش بزرگی از آنهایی که در خانه، کارگاههای تولیدی، شرکتها، بیمارستانها و… مورد آزار و تجاوز محارم، روسا، پزشکان و همکارانشان قرار گرفتهاند، لب به سخن باز نکردهاند که اگر لب تر کنند، عریانتر از پیش مشخص خواهد شد که اخلاق و فرهنگ موجود در جامعه تا چه حد منحط است.
هنوز کسی از بچههای به دنیا آمده حاصل از تجاوز در پستوهای خانهها و سرنوشت آنها، سقط جنینهای مخفیانه ناشی از تجاوز و خودکشیهای بعد از تجاوز حرفی نزده است. خشونت و آزار جنسی بخشی از گسل بزرگتر ستم بر زنان است که در جوامع طبقاتی، سابقه تاریخی طولانی دارد. رابطه قدرت میان زن و مرد یکی از مهمترین ستونهای روابط قدرت در جامعه طبقاتی است که ستم بر زنان را شکل میدهد.
پاسخ سوالها و احساسهایی که افراد آزاردیده دارند، چیست؟ چه کسی یا کسانی مقصرند؟ چرا؟ و برای مقابله با آن چه باید کرد؟ شکست سکوت، آغاز راه است…
ابعاد جهانی خشونت جنسی
آزار جنسی شکلی از خشونت محسوب میشود و تجاوز، شدیدترین شکل این خشونت است و یک موضوع سیستماتیک و جهانی است. افراد زیادی در سراسر دنیا بهشکل نظاممند توسط افراد در قدرت مورد تجاوزقرار گرفتهاند. زنان زیادی در جنگها و شورشهای مختلف ازجمله در جنگ جهانی اول و دوم، در بوسنی، ویتنام، جنگ داخلی در رواندا، جنگ ایران و عراق، افغانستان، سوریه، لیبی، داعش در کردستان عراق و… توسط سربازان، نیروهای دولتی و بنیادگرایان داعشی و طالب مورد تجاوزهای فردی و دستهجمعی قرار گرفتند. از تجاوز بهعنوان سلاحی برای پیروزی در جنگ استفاده میشود. زندانیان هم از تجاوز و تهدید به آن بهعنوان شکنجه در امان نبودهاند. از زندانیان سیاسی و اقلیتهای جنسی در ایران گرفته تا زندانیان زندان ابوغریب در عراق. نیروهای امنیتی و دولتی از تجاوز بهعنوان سلاحی برای اعتراف، تنبیه، تخلیه اطلاعاتی، ایجاد رعب و وحشت، تحقیر و درهم شکستن زندانی استفاده میکنند. شکل دیگری از این خشونت سیستماتیک، در کلیساهای کاتولیک و مراکز مذهبی رخ داده و میدهد. آزاردیدهها عمدتا کودکان و نوجوانان پسر هستند که توسط کشیشها و اسقفها مورد تجاوز و آزار جنسی قرار میگیرند. این موضوع برای اولین بار در دهه ۱۹۸۰ رسانهای شد و رسوایی بزرگی بهبار آورد.
مهمترین شکل از خشونت و تجاوز سیستماتیک، پورنوگرافی است. با درآمد سالانه میلیاردها دلار، دومین صنعت پردرآمد دنیا محسوب میشود. تصاویر، تبلیغات و فیلمهای پورنو که در مورد زنان اشاعه داده میشود، بهشدت تحقیرآمیز است و سلطه جنسی سادیستی در مورد زنان را بهطور گسترده تبلیغ میکند.
امروز سراسر جهان صحنه ستم بر زنان است. چه در کشورهای امپریالیستی اروپا و آمریکا و ژاپن؛ چه در آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و خاورمیانه. چیزی که کشورها و مناطق مختلف را از هم متمایز میکند شکل این ستمگری است. ستم بر زنان چه به شکل آشکار باشد چه پنهان، نتیجه جامعه پدرسالار است. زنان از گوشه و کنار دنیا به اروپا و آمریکای شمالی قاچاق میشوند. جوامع خاورمیانه نیز جوامعی مردسالار و پدرسالارند که برای ستم بر زن، شیوههای خاص خود را دارند مثل حجاب اجباری و قتل ناموسی. همه ادیان، مدافع پدرسالاری و روابط اجتماعی ناشی از آن هستند.
تجاوز و آزار و اذیت جنسی زنان یک فاکتور حیاتی برای کلیه نظامهای مبتنی بر تقسیمات طبقاتی، استثمار و روابط اجتماعی ستمگرانه است. مردان جامعه، نماینده، مجری و بازتولیدکنندگان سیاستها و فرهنگ ضد زن نظام مردسالار میشوند. استمرار سلطه مردان در قالب خشونت و نوع خاص آن یعنی تجاوز و آزار و اذیت جنسی، بهدلیل تغییرات دموگرافیک و اقتصادی که در سطح جهان سرمایهداری رخ داده، ازجمله ورود شمار زیادی از زنان به عرصههای مردانه و به چالش کشیده شدن سلطه کلی مردان، درواقع وسیلهای است برای انتقامجویی، عرض اندام و تحمیل روابط و سننی که زنان را به انقیاد مردان درآورده و خادم و فرودست آنها میکند. زیرا جامعه همچنان تمایل دارد که روابط پدرسالاری سنتی را حفظ کند. درواقع، پدرسالاری سنگ بنای مهم حفظ ثبات اجتماعی جامعه طبقاتی است.
موقعیت خاص زنان در ایران
در قوانین رسمی جمهوری اسلامی که برمبنای شریعت پایهگذاری شده، زن نه بهعنوان یک انسان بلکه بهعنوان یک کالای جنسی تعریف میشود. زنان در چهار دهه گذشته در فرهنگ، قانون، عرف و در روابط اجتماعی روزمره این تعریف را تجربه کردهاند. حجاب اجباری، سنگسار، تفکیک جنسیتی، تعدد زوجات و… همه از نگرشی سرچشمه میگیرد که زن را کالایی جنسی و فرودست میداند. حجاب اجباری بیان بارز کنترل زنان و بدن آنها است. جمهوری اسلامی برای نهادینه کردن فرهنگ جنسی سرکوبگرانه در تمام این سالها از قوای نظامیاش استفاده کرده است. کمیتههای انقلاب اسلامی و سپس گشت ارشاد و گشتهای امنیت اخلاقی با وظیفه کنترل زنان تاسیس شدند تا در صورت عدم پیروی از قوانین اسلامی، زنان را دستگیر و مجازات کنند. عرصههای مختلف فرهنگی از سینما و تلویزیون تا ادبیات و هنر و تدوین کتابهای درسی بهشکلی که برنامهریزی شده، فرهنگی را در مورد زنان رواج میدهد که مکمل قوانین نابرابر علیه زنان است.
رابطه جنسی همواره یکی از محورهای مهم مناسبات اجتماعی ستم بر زن بوده است. در هر دوره تاریخی بر هر شکل از مناسبات جنسی، مهر مناسبات اجتماعی معینی خورده است. تجاوز، نوک تیز این مناسبات اجتماعی ارتجاعی در حیطه روابط جنسی است. در بستر همین مناسبات اجتماعی است که بر موجودیت انسانی زنان، مهر کالا میخورد. در جامعهای مثل ایران که درک و دانش علمی از رابطه جنسی وجود ندارد و تفکرات مذهبی-خرافاتی مرتبا ترویج میشود، این مساله شدت بیشتری دارد. ولی مساله بهجز فقدان اطلاعات و دانش، آگاهی و خودآگاهی اجتماعی است که با تکیه بر ارزش و تعریف انسان، مردم بدانند چه رابطهای ستمگرانه است و چه رابطهای ستمگرانه نیست.
“براون میلر” میگوید: مهم نیست که تجاوز توسط اقلیتی از مردان انجام میشود و یا برخی مردان از دیدن صحنه تجاوز ابراز تنفر و انزجار میکنند. مساله این است که این عمل، حلقهای از سلسله حلقههایی است که فرودستی زنان را برای کل مناسبات مردسالار یک جامعه تحکیم میکند. تجاوز جنسی روابط غیر انسانی و ستمکشیدگی زن را طبیعی جلوه میدهد. مردانی که برای مقابله سیاسی با یک زن به شیوههای خشونت کلامی و جنسیتی متوسل میشوند، ممکن است علیه تجاوز جنسی مبارزه کنند و یا حس انزجار داشته باشند اما بهتر است بدانند که ستم بر زن حتی با توجیه حفظ وحدت طبقاتی یا وحدت ملی، حلقهای است از زنجیره خشونتی که یک حلقه دیگر از آن تجاوز جنسی به زنان است.
خشونت جنسی در هر شکل آن، آیینه تمامنمای مناسبات ضد انسانی حاکم بر جامعه است که نهفقط یک یا چند مرد بلکه کل یک نظام مردسالار و زنستیز را زیر سوال میبرد. بنابراین شکست سکوت نباید به افشاگری از افراد یا انتقامگیری شخصی و یا دلبستن به مراجع قانونی محدود بماند. زیرا با حکومت و سیستمی سر و کار داریم که خودش اشاعهدهنده و مجری فرهنگ خشونت جنسی بر زنان است و فرودستی زنان را برای کل مناسبات مردسالار یک جامعه تحکیم میکند. هدف ما باید این باشد که این جنبش را به مبارزهای اساسی برای تغییر تمامی مناسبات حاکم و نظم موجود پیوند بزنیم.
ما برای متوقف کردن فرهنگ تجاوز و آزار و اذیت جنسی مبارزه میکنیم. تغییر فوری در این وضعیت ازطریق مبارزه، برای رسیدن به جامعه رهاییبخشی که انقلاب متعهد به ایجاد آن است، اهمیتی زیادی دارد. رهایی زنان با انقلاب کمونیستی که رادیکالترین انقلاب در تاریخ بشر است، گره خورده است. هدف این انقلاب، رهایی بشریت است و جهش تاریخی است بهورای کلیه اشکال ستم و استثمار ازطریق دگرگون کردن و تغییر کلیه شرایط مادی و ایدئولوژیکی که ستم و استثمار را تولید کرده و تقویت میکند. اما مبارزه برای رهایی زنان، یک مولفه اساسی و تعیینکننده از این انقلاب است و بدون این مولفه، آن انقلاب هرگز به هدفش نمیرسد.
منابع:
- سنتز نوین و مساله زنان. باب آواکیان
- سرویس خبری جهانی برای فتح: مقاله «واکنش آلمان به تعرضات جنسی شب سال نو مسیحی: این زنان مایملک ما هستند. دستدرازی به آنها قدغن»
- زنان سال صفر. زنده یاد رفیق آذر درخشان