مقاله ای بسیار مهم از باب آواکیان: انقلاب واقعی و شانس پیروزی در آن، تکامل بیشتر استراتژی انقلاب

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

نوشته: باب آواکیان. ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۰

ترجمه از حزب کمونیست ایران (م ل م)

در بخش دوم از سخنرانی «چرا به یک انقلاب واقعی نیاز داریم و چگونه واقعاً می توانیم انقلاب کنیم» مستقیما در مورد این که هدف همۀ فعالیت های امروز ما باید مشخصا به سمت اوضاع انقلابی باشد بحث کردم. این رویکرد، کاربستِ کمونیسم نوین است که در چند دهه گذشته برای تکاملش کار کرده ام. در آن سخنرانی و شماری از آثار دیگر، در مورد مشخصات کلیدی یک اوضاع انقلابی بحث کرده ام. از جمله به وجود آمدن مردمی انقلابی در شمار چند ملیون نفری در چارچوب بحران عمیق کل سیستم. در این جا می خواهم روی آن بخش از سخنرانی تمرکز کنم که می گویم: 

لازم است از آینده (اوضاع انقلابی) به امروز نگاه کنیم و ببینیم برای اینکه در آن زمان بتوانیم دست به نبردِ همه جانبه ای که ضروری است بزنیم و شانس واقعی در شکست دادن نیروهای قدرتمند خشن سیستم داشته باشیم، چه چیزهایی لازم خواهیم داشت.[۱]

در همانجا و در ادامه وارد بحث در مورد اصول مهمی شدم که باید راهنمای نیروهای انقلابیِ درگیر در چنین نبرد همه جانبه ای باشد. این نبرد همه جانبه هنگامی آغاز می شود که شرایط دست زدن به آن به وجود آورده شده باشد. اما، قطعاً، مسالۀ مغلوب کردن نیروهای خشن و قدرتمند سرکوبگر این سیستم (و نیروهای ضد انقلاب متحد با آنها)، حتی در شرایطی که اوضاع به طور رادیکال تغییر یافته باشد و حتا در شرایط مطلوب تر شکل گیری اوضاع انقلابی، یک چالش دشوار و پیچیده است. بنابراین، حتی اکنون — که هنوز شرایط لازم برای شروع این مبارزه همه جانبه وجود ندارد – ضروری و بسیار مهم است که در زمینۀ تکامل تئوری و مفهوم استراتژیک و اصول مرتبط به آن، به تلاش مان ادامه دهیم.

مبارزۀ کنونی علیه فاشیسم و نبرد همه جانبۀ آینده

بُعد مهمی از مساله را هنگامی که در مورد چالش های پیش روی در مبارزه علیه رژیم فاشیستی ترامپ/پنس و «پایۀ» آن صحبت می کردم بررسی کردم و گفتم که چه ارتباطی با هدف اساسی انقلاب دارد برای سرنگون کردن کلیت سیستمی که این فاشیسم را تولید کرده است. در آنجا گفتم:

آنچه فوراً مورد نیاز است، یک مبارزه گسترده علیه رژیم فاشیستی ترامپ/ پنس و مقابلۀ مصممانه با «پایه ای» است که در حمایت از آن بسیج شده است این مبارزه باید به شکلی جدی و مطابق با خطراتی واقعی که این أوضاع در بر دارد انجام شود: از یک طرف نباید دنبال آغاز خشونت بود ولی از طرف دیگر نباید با اعمال فاشیست ها ترسید و تسلیم شد. و در فعالیت برای دستیابی به راه حل اساسی، مبارزه ضد فاشیستی را باید به عنوان بخشی از شتاب بخشیدن یا «تسریع» تکامل اوضاع انقلابی انجام دهیم تا نقطه ای فرا برسد که امکان انجام انقلاب و دست زدن به نبرد همه جانبه را به دست آوریم و سرانجام بتوانیم کل این سیستم سرمایه داری-امپریالیسم را با تمام وحشت هایی که تا کنون برای توده های بشریت به وجود آورده است (و اگر اجازه دهیم که به زندگی اش ادامه دهد دهشت های بیشتر و بدتری را به وجود خواهد آورد) تمام کنیم. این وحشت ها کاملاً غیر ضروری اند و اساس و امکان ایجاد یک جهان بنیادا متفاوت و به مراتب بهتر بوجود دارد.[۲]

تسریع و آماده سازی برای مبارزۀ انقلابی نهایی  باید مطابق اصول پایه ایِ انقلاب که در ۵-۲-۶ فشرده شده است پیش برود و دارد بر این مبنا پیش می رود، از جمله نکتۀ ششم از شش نکتۀ مورد توجه برای انقلاب که این است:

ما در حرکت برای سرنگونی واقعی این سیستم و باز کردن راهی کاملاً بهتر ورای نزاع های مخرب و شریری هستیم که امروز میان مردم جریان دارد. از آنجا که ما جدی هستیم، در این مرحله خشونت را آغاز نمی کنیم و با همۀ خشونت هایی که علیه مردم و در بین مردم است مخالفیم.[۳]

در عین حال ، قابل توجه است که تهدیدهای مربوط به خشونت و خشونت واقعی توسط اراذل و اوباش فاشیست که اغلب تا به دندان مسلح هستند، نتوانسته مردم را از اعتراض به حق علیه نژادپرستی نهادینه و ترور پلیس بترساند و در حقیقت حتی مواردی نیز بوده است که گروه های منضبطی از سیاهان به میدان آمده اند تا روشن کنند در برابر حملات این اراذل و اوباش فاشیستی از معترضین دفاع خواهند کرد. و مهم است که موارد زیر را به وضوح به خاطر بسپارید، به ویژه با توجه به تهدیدات و تمایل به خشونت اراذل و اوباش فاشیستی که به تجمعات اعتراضی حمله کرده اند و حتی به طور مسلحانه به ساختمان های دولتی حمله کرده اند. در همان بخش دوم سخنرانی گفتم:

«در حال حاضر، مختصات زمینی {میدانی} که انقلاب باید در آن پیش برده شود، تا حد زیادی توسط تضاد میان بخش هایی از جامعه که حامی این رژیم هستند و بخش هایی که طبق افق های گوناگون و متفاوت با آن مخالفت می کنند، شکل گرفته است. احتمالا، این تضاد حاد خواهد شد و می تواند به درگیریِ خشن هم برسد. به هر حال، در چارچوب مبارزه ای تمام عیار میان انقلاب و ضد انقلاب، عامل برجسته ای خواهد بود.»[۴]

در راستای آنچه در آنجا گفته شد، حتی ممکن است که «تضاد بین بخش های جامعه که این فاشیسم را حمایت می کند و افراد مخالف آن» در مقطعی حاد شده و همراه با افزایش و تشدید سایر تضادهای کلیدی، منجر به (یا تبدیل به) درگیری همه جانبه شود. این درگیری همچنین ممکن است بر بخش های مختلف مردم، در موسسات مختلف، تاثیر بگذارد و آنها گرایش پیدا کنند (یا قانع شوند) که همراه شوند.

درهم شکستن «محاصره و سرکوب»؛ به جلو راندن نبرد انقلابی

معذالک، با این همه، بسیار محتمل است، هنگامی که اوضاع انقلابی سرانجام ظهور کرد و مبارزه همه جانبه به راه افتاد —  اصلی ترین تقابل انقلاب با «نیروهای نهادینۀ طبقه حاکمۀ قدیمی» خواهد بود، هرچند که تقریباً با اطمینان می توان گفت که این نبرد شامل عنصر مهمی از «جنگ داخلی میان دو بخش از مردم» خواهد بود و با جنگ میان نیروهای انقلابی و «نیروهای نهادینۀ طبقۀ حاکمۀ قدیم» تداخل کرده و بر آن تاثیر خواهد گذاشت.[۵]

با توجه به این مساله، آن چه را در نقل قول زیر می آید باید به حساب آورد، حتا با وجود آنکه از نقطه نظر نیروهای ضد انقلابی نظم کهنه و سرکوبگر  بیان شده است:

«تنها راه [برای ضد انقلاب] جهت به دست آوردن کنترل لازم، عبارتست از مستقر کردن سربازان در میان غیر نظامیان هر هفت روز هفته و هر ۲۴ ساعت شبانه روز. عملیات دوره ای «پاکسازی» یا «پیگرد و سرکوب» حتا اگر توسط نیروهای ضد شورش و به همان بیرحمی نازی های انجام شود، شکست می خورد زیرا غیرنظامیان می دانند که شورشیان بلافاصله پس از عزیمت سربازان برمی گردند و از هر کسی که با سربازان همکاری کرده است انتقام وحشتناک می گیرند. مردم فقط  زمانی از حکومت حمایت می کنند که حمایت از حکومت کم خطرتر از حمایت از شورشیان باشد. برای همین، هدف  عبارتست از سیاست های جمعیت -محور کنترل مردم و نه جلب محبت و سپاسگزاری آنها. همانطور که جان پل وان، مشاور معروف آمریکایی در ویتنام جنوبی گفت، «امنیت ممکن است ده درصد یا نود درصد از مشکل باشد. در هر دو حالت، ده درصد اول یا نود درصد اول است. بدون امنیت هیچ کاری  دوام نخواهد داشت.»[۶]

این بیانیه، امور را به شکلی کاملاً تحریف و وارونه نشان می دهد. باید گفت،  نیروهای انقلابی نیستند که مرتکب خشونت جنایتکارانه علیه توده های مردم می شوند. بلکه، نیروهای نظامی که برای حفظ سیستم ستمگرانه و استثمارگرانۀ سرمایه داری-امپریالیسم می جنگند دست به خشونت جنایتکارانه علیه مردم می زنند تا آنها را مرعوب و وادار به حمایت از ضد انقلاب کنند. برخلاف نیروهای نظامیِ سیستم، نیروهای رزمندۀ انقلابی، با قطب نمای اصول پایه ای کمونیسم نوین حرکت خواهند کرد و برای جلب حمایت مردم از روش ها و رویکردی استفاده خواهند کرد که از اهداف رهایی بخش سرچشمه گرفته و با آن مطابقت دارد. اما، علیرغم دیدگاه ارتجاعی و تحریف های نویسندۀ گفته فوق، باید به حرفش توجه کرد چون نکته ای بسیار مهم را طرح میکند که ما باید پیامدهای آن را در رویکرد استراتژیکِ نیروهای انقلابی به حساب آوریم.

یعنی، لازم است آن چه را در پایین می آورم در رویکرد استراتژیک اساسی که در بخش دوم سخنرانی «چرا به یک انقلاب واقعی نیاز داریم و چگونه واقعاً می توانیم انقلاب کنیم» بحث شده است شامل کنیم، به عنوان پایه ای برای پیروز شدن (و در واقع مغلوب کردن آنها) در شرایط آینده ای که یک بحران عمیق انقلابی و مردم انقلابی در میلیون ها نفر ظهور کند:  

لازم به تاکید بیشتر بر این نکته است است که محدودۀ نبرد انقلابیِ همه جانبه باید سراسری باشد و نیروهای انقلابی، از ابتدا یا خیلی سریع پس از شروع، در بسیاری از مناطق مختلف کشور، دژهای پشتیبانی را سازماندهی کرده باشند – و توان آن را داشته باشند که در بسیاری از مناطق مختلف کشور هم زمان یا پیاپی در سراسر کشور، عمل کنند (و از عملیاتی که مکرر و پی در پی در سراسر کشور رخ می دهد تاثیرات یک پدیده “پاپ کورنی” را ایجاد کنند)، با هدف مقابلۀ موثر با «محاصره و سرکوب» انقلاب به دست ضد انقلاب، و به ویژه ممانعت از این که ضد انقلاب بتواند نیروهایش را علیه انقلاب متمرکز کند و مهمتر از آن، ممانعت از این که بتواند مناطقی را که دژهای حمایت از انقلاب هستند اشغال کند. (هرچند این دژهای پشتیبانی از انقلاب، آشکارا توسط انقلاب کنترل و اداره نمی شوند. به ویژه در مراحل اولیۀ نبرد همه جانبه. با این وصف، باید از اشغال آنها ممانعت کرد).

در بخش دوم سخنرانی «چرا به یک انقلاب واقعی نیاز داریم و چگونه واقعاً می توانیم انقلاب کنیم» در زمینۀ رویکرد استراتژیک و اصولی بحث کردم که باید به کار بسته شوند تا بتوانیم نبرد همه جانبه را، در مطابقت با جهت گیری اساسی و اهداف انقلاب، در زمانی که شرایطِ امکان پیروزی به وجود آورده شده باشد، به موثرترین وجه ممکن پیش ببریم. آن چه در بالا گفتم، می تواند تکامل بیشتر و مهمی در رابطه با این مسائل باشد.

در عین حال، باید به شدت تأکید کرد اگر «یک نیروی پیشاهنگ سازمان یافته» وجود نداشته باشد ، هیچ یک از این موارد ممکن نخواهد شد و حتا ممکن است در صورت بروز بحرانی عمیق در جامعه این بحران به طریقی منفی و حتا بسیار منفی و فاجعه بار حل شود: «نیروی پیشاهنگ سازمان یافته ای که دارای چشم انداز و روش، استراتژی و نقشه باشد  و از رشته های پیوند عمیق و در حال گسترش در میان توده ها برخوردار باشد، تا به واقع نبرد برای مغلوب و منهزم کردن نیروی خشن سرکوب گر سیستم موجود را رهبری کند و سیستم انقلابی نوینی ایجاد کند که ابزاری در دست مردم باشد تا توسط آن بتوانند جامعه را با هدف نابودی ستم و استثمار به طور رادیکال تغییر دهند.»

چالش و هدفِ حیاتیِ فوری برای همه کسانی که تشنۀ به دست آوردن شانس ایجاد جهانی بنیادا متفاوت بسیار بهتر هستند این است: به وجود آوردن جنبشی برای انقلاب که سازمان یافته باشد و شمار آن نه فقط صدها نفر بلکه هزاران نفر باشد؛ و تعداد فزاینده ای از مردم  به درک پایه ایِ علمی از نیاز و امکان انقلاب برسند و این درک مبتنی بر کمونیسم نوین باشد؛ و این مردم به طور کنکرت با یکدیگر برای عملی کردن استراتژیِ ارایه شده در «چرا نیاز به یک انقلاب واقعی داریم ….» فعالیت کنند و اوضاع را به سمت اوضاع انقلابی «تسریع» کرده و آماده شوند تا هنگام پخته شدن اوضاع انقلابی از آن فرصت استفاده کرده و میلیون ها نفر را رهبری کنند.

Follow: @TheRevcoms
Read: www.revcom.us
Watch: youtube.com/TheRevComs


[۱]متن سخنرانی «چرا نیاز به یک انقلاب واقعی داریم …» به فارسی در وبسایت حزب کمونیست ایران (م.ل.م) و متن انگلیسی و ویدئوی این سخنرانی در وبسایت حزب کمونیست انقلابی آمریکا

Why We Need An Actual Revolution And How We Can Really Make Revolution

علاوه بر این سخنرانی، مبحث مربوط به عناصر کلیدی یک أوضاع انقلابی، در شماری دیگری از آثار آواکیان موجود است.

به طور مثال، متن های زیر از دو مقاله باب آواکیان هستند: مقاله ای تحت عنوان «شصت هفتاد ساله ها، نسل های شصتی و هفتادی و هشتادی: معضل نسل ها نیستند بلکه سیستم است» و مقاله ای تحت عنوان «جواب به مارک روود در باره درس های دهه ۱۹۶۰ و ضرورت یک انقلاب واقعی» است.

اوضاع انقلابی صرفا بحرانی در جامعه به معنای عام آن نیست بلکه وضعیتی است که سیستم و قدرت های حاکم، درگیر بحرانی عمیق و حاد هستند و میلیون ها نفر از مردم نیز حاضر نیستند قبول کنند به سیاق سابق بر آنها حکومت شود و مایل و مصمم هستند تا جان بر کف این سیستم را سرنگون کرده و سیستم و حکومت نوینی را جای آن به وجود آورند. مولفه های کلیدی و علائم بحران انقلابی این است که بخش بزرگی از جامعه ماهیت جنایتکارانه و نامشروع خشونت به کار برده شده توسط سیستم را همین گونه که هست می بینند و این که درگیری میان نیروهای حکومت عمیق و تیز می شود و جواب توده های مردم به این اختلافات این نیست که به دنبال این یا آن بخش از حاکمان ستم گر بیفتند بلکه جوابشان این است که از این وضعیت برای تقویت نیروهای انقلاب استفاده کنند.

*باب آواکیان اوضاع انقلابی را به این شکل نیز ترسیم کرده است:

اوضاع انقلابی چیست؟ ظهور بحرانی عمیق و درگیری های حاد شونده در جامعه و در رژیم و محافل حاکم، به طوری که آنها نمی توانند راهی برای حل این تضادها چه در جامعه و چه در میان خود بیابند – راه حل هایی که اوضاع را برای آنها بدتر نکند و موجب تشدید مقاومت بیشتر مردم نشود و هرچه بیشتر باور مردم به «حق آن ها به حکومت» و «مشروعیت» آنها در استفاده از زور برای حفظ نظم را تضعیف نکند؛ برنامه های «اصلاح» سیستم کاملا آبروباخته شده و قادر نیستند  مانع از تشخیص و دیده شدن بی کفایتی عمیق و بی عدالتی غیرقابل تحمل کل سیستم توسط شمار فزونتری از مردم شوند؛ کسانی که در جامعه و همچنین در طبقه حاکم، تلاش می کنند سیستم موجود را نگاه دارند با وجود هار بودن اما در موضع دفاعی سیاسی قرار گرفته باشند؛ میلیون ها نفر فعالانه به دنبال تغییر رادیکال باشند و مصمم باشند که برای آن بجنگند، مایل باشند تا همه چیز را وسط بگذارند تا این نبرد پیروز شود و به دنبال نیرویی هستند که آنان را در انجام این راه رهبری کند؛ و هسته مستحکمی مشتمل بر هزاران نفر حول رهبریت نیروی پیشاهنگی که دارای افق و روش، استراتژی و نقشه است – و دارای رشته های پیوند تعمیق یابنده در میان توده های مردم است– متحد شده باشد تا به واقع نبرد برای شکست دادن و از هم گسیختن نیروی سرکوب سیستم موجود و ساختار قدرت آن را رهبری کند و سیستم انقلابی نوینی را ایجاد کند که می تواند ابزاری را به دست مردم دهد که جامعه را با هدف محو هر گونه ستم و استثمار به طور بنیادین تغییر دهند.

[۲] Bob Avakian On Civil War And Revolution

[۳] ۵-۲-۶ اشاره دارد به «۵ توقف»: پنج تضاد عمیق و معرف سیستم سرمایه داری-امپریالیسم؛ پنج طریقی که این سیستم به مردم ستم می کند، محیط زیست را غارت می کند، جنگ های ناعادلانه پیش برده و دائما مرتکب جنایت علیه بشریت می شود. عدد ۲ اشاره دارد به دو انتخابی که آواکیان فرموله کرده است: «ما دو انتخاب بیشتر نداریم: یا با این وضعیت به زندگی ادامه می دهیم و نسل های بعدی را هم محکوم به زندگی در چنین آینده ای می کنیم مشروط به آنکه آینده ای در کار باشد یا این که انقلاب می کنیم! عدد ۶ اشاره دارد به شش نکته مورد توجه برای انقلاب. تشریح کامل اینها را در وبسایت حزب کمونیست انقلابی آمریکا

[۴] این نقل قول از سخنرانی «چرا نیاز به انقلاب واقعی داریم و ….» است که در مقاله زیر هم آمده است:

 Bob Avakian On Civil War And Revolution

[۵] این نقل قول از سخنرانی «چرا نیاز به انقلاب واقعی داریم و ….» است که در مقاله زیر هم آمده است:

 Bob Avakian On Civil War And Revolution

[۶] مکس بوت، ارتش های نامرئی، تاریخ حماسی جنگ چریکی از زمان باستان تا کنون. نقل قول از فصل آخر ص ۵۶۳

Max Boot, Invisible Armies, An Epic History of Guerrilla Warfare from Ancient Times to the Present (Liveright Publishing, 2013). The quote here is from the concluding chapter, “Implications” (p. 563),