چین سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۷۶) آنچنانکه یک آمریکایی دید

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

نگاهی به کتاب «چین سرخ» اثر ادگار اسنو

کاوه اردلان

از نشریه آتش شماره ۱۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰

فایل PDF مقاله

نام کتاب: چین سرخ/ نویسنده: ادرگار اسنو/ ترجمه: سیف غفاری/ محل چاپ: تهران/ ناشر: امیر کبیر/ سال چاپ: ۱۳۵۱/ تعداد صفحات: ۴۵۱

یکی از معتبرترین گزارشاتی که از چین سوسیالیستی به زبان انگلیسی منتشر شد و میلیونها نفر در سراسر جهان را با واقعیت چین دوران مائو تسه دون آشنا کرد، کتاب چین سرخ به قلم روزنامه نگار سرشناس آمریکایی-سوئیسی ادگار اسنو (۱۹۰۵-۱۹۷۲) بود. کتاب نخستین بار در سال ۱۹۶۱ منتشر شد[۱] و بارها تجدید چاپ شده و به زبانهای مختلف در سراسر جهان ترجمه شد. چاپ اول نسخۀ فارسی آن در ۱۳۵۱ توسط انتشارات امیر کبیر و با ترجمۀ سیف غفاری صورت گرفت و بعدها چندین بار تجدید چاپ شد.

اسنو اولین روزنامه نگار غربی بود که پیش از پیروزی انقلاب کمونیستی سال ۱۹۴۹ به چین سفر کرد، با بسیاری از رهبران حزب کمونیست چین از جمله مائو دیدار و گفتگو کرد و تاریخ این حزب و «راهپیمایی طولانی» ارتش سرخ را در قالب کتابی به نام «ستاره سرخ بر فراز چین[۲]» را در ۱۹۳۶ نوشت و به چاپ رساند که باعث شهرت جهانی وی شد. اسنو سالها در چین زندگی و سفر کرد، زبان چینی آموخت و منابع بسیاری را دربارۀ زندگی مردم، حزب کمونیست و دولت سوسیالیستی در چین خواند و بررسی کرد. سفر دوم او به چین در سال ۱۹۶۰ صورت گرفت و حاصل مشاهدات، مطالعات و یادداشتهایش در این سفر به نگارش کتاب چین سرخ منجر شد.

ادگار اسنو نه کمونیست بود، نه چپگرا و نه حتی هوادار سرسخت چین سوسیالیستی. کما اینکه در مقدمۀ کتابش از حکومت چین سوسیالیستی به عنوان «دولت مستبد» نام میبرد. اما روزنامه نگار حقیقت جو و منصفی بود که نگاه و قلمش را از پروپاگاندای ضد کمونیستی حاکم بر دولت ایالات متحده آمریکا و رسانه های جریان غالب در غرب به دور نگاه داشت و فقط واقعیت را مستند و مکتوب کرد. بنا بر این آنچه در این کتاب میخوانیم، صرفا مشاهدات او است از بخشی از واقعیت زندگی مردم، دولت و جامعه سوسیالیستی چین در دوران مائو. مائو تسه دون بعد از مرگ ادگار اسنو در ۱۹۷۲ وی را «دوست مردم چین» خواند. البته اسنو تاوان این دوستی را پرداخت و در دوران تفتیش عقاید ضد کمونیستیِ موسوم به «مک کارتیسم» در آمریکای پس از جنگ جهانی دوم، به جرم نوشتن کتابهایش دربارۀ چین و ارتباط دوستانه با رهبران جمهوری خلق چین، مورد سوظن و فشارهای اف.بی.آی قرار گرفت و در ۱۹۵۹ به تبعید تن داده و به سوئیس رفت و تا پایان زندگی در همان جا ماند.

 کتاب چین سرخ بر اساس موضوعات مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ جامعۀ چین بعد از انقلاب و تحولات سیاسی و اجتماعی مانند صنعتی شدن، جنبش «بگذار یکصد گُل بشکفد[۳]»، فرهنگ و هنر و ادبیات، آموزش و پرورش، تحصیلات دانشگاهی، سیاست خارجی چین در قبال آمریکا، شوروی، ژاپن و انقلاب ویتنام، آزادی های سیاسی، ساختار حزب کمونیست، ارتش، نظام حقوقی و قضایی، زندگی مردم و کار و تفریح نوشته شده است. اسنو همچنین برای نوشتن کتابش به شهرها و مناطق جغرافیایی مختلفی از جمله پکن، شانگهای، مغولستان، منچوری، یِنان و غیره سفر کرد.

دیگر ویژگی منحصر به فرد کتاب اسنو در این است که او جزو معدود روزنامه نگاران غربی بود که پیش و پس از انقلاب سال ۱۹۴۹، فرصت سفر در مناطق مختلف چین را پیدا کرد و در چین سرخ جا به جا به مقایسۀ وضعیت شهرها و مردم قبل و بعد از انقلاب کمونیستی پرداخت. اسنو به وضوح از بهبود کیفی عظیم و جهشهای فوق العاده در وضعیت معیشت و زندگی و فرهنگ و آزادی های مردم چین پس از روی کار آمدن دولت سوسیالیستی نوشت. به عنوان مثال در مورد وضعیت زندگی کودکان و خانواده های شان در این دو دوره مینویسد: « به خاطر دارم [پیش از انقلاب کمونیستی] در مناطقی مثل شمال غربی که خشکسالی بیداد میکرد، فروش آشکار میلیونها دختر و پسر فلکزده، تجارت پر رونقی بود»(۶۳) و «یک چیز را میتوان با قاطعیت گفت و آن اینکه در حال حاضر هیچ کودکی در چین، برده و غلام و اسیر نیست. درصورتی که قبل از جنگ، کودکان را به صاحبان معادن، مغازه داران و صاحبخانه ها و فاحشه خانه ها میفروختند».(۲۲۷)

اسنو در طول سفرش با مردم چین صحبت کرد و دربارۀ شرایط زندگی و تفکرات و باورهای آنها سوال پرسید. از کارگران، کشاورزان واحدهای اشتراکی و تعاونی، دانشجویان، زندانیان، کادرهای حزب، نظامیان، از بچه ها و مردان و زنانی از اقشار و مناطق و مشاغل مختلف. به عنوان نمونه اسنو در پکن با مرد ۵۰ ساله ای که دوچرخۀ مسافربری داشت صحبت کرده و مکالمه شان را به این شکل مکتوب کرده است که: «از او پرسیدم زندگی اش چگونه میگذرد؟ جواب داد: در قدیم مردی مثل من نمیتوانست خانواده ای تشکیل دهد. ولی امروز من زن دارم که در کارخانه کار میکند و روزی چند یوان مزد میگیرد. دخترم در پرورشگاه کار میکند. آن وقتها کِی صحبت از پروشگاه بود؟»(۴۲).

 در مورد دیگری دربارۀ جو فرهنگی و اموزشی حاکم بر مدارس، دانشگاه های چین میگوید: «شعارهایی که به دیوارهای کلاس نصب شده بود، توجه مرا جلب کرد: “جرأت فکر کردن داشته باشد”، “جرأت عمل کردن داشته باشید”، “جرأت ابداع داشته باشید”. دانش آموزان ۹ ساله به بالا وظیفه داشتند روزانه دست کم دو ساعت در عملیات اجرایی در کارگاه های موسسات کار کنند ولی خیلی ها داوطلبانه ساعات بیشتری را در این کارگاه ها کارآموزی میکردند».(۳۲۰) بنا بر این میبینیم که دست کم در مشاهدات اسنو خبری از آن جامعۀ مطیع، رخوت زده، منجمد و مرده ای که پروپاگاندای ضد کمونیستی دربارۀ چین سوسیالیستی به ما میگوید، نیست.

اما ببنیم کتاب دربارۀ وضعیت زندانها و برخورد دستگاه قضایی چین سوسیالیستی با متهمین و زندانیان سیاسی چه میگوید. ادگار اسنو برخلاف تصویری که از «شقاوت و خونخواری دولت کمونیستی» در پروپاگاندای غربی دربارۀ چین سوسیالیستی وجود دارد، به ما میگوید که چگونه اساس دستگاه قضایی چین سوسیالیستی بر «بازپروری» افراد و جذب و ادغام انها در روند سازندگی جامعه بود. اسنو به ما گزارش میدهد که چگونه در چین سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۷۶) مجرمین سیاسی و محکومین به اعدام را از طریق سیستم بازپروری توسط کار، به جامعه باز میگرداندند. مثلا مردی که باعث قتل چهار فرد انقلابی شده بود، حکم اعدامش به تعویق افتاده بود و در آنجا به یک کارگر ماهر تبدیل شده و نهایتا حکمش به حبس ابد تقلیل پیدا میکرد.(۲۳۱) اسنو همچنین جمله ای از هریت میلز (Harriet Mills) را نقل میکند که ۲۵ سال در چین زندگی کرد و در ۱۹۵۱ به اتهام جاسوسی برای آمریکا دستگیر شد و بعد آزاد شده و در ۱۹۶۲ در نیویورک به اسنو گفته بود که: «کمونیستهای میدانند که تنها در صورتی که مردم از روی اعتقاد، نه احتیاج به درستی و عدالت، به وضعیت موجود ترغیب و کشانده شوند، میتوان انتظار داشت که نیروی خلاقۀ آنی آنها در جهت مثبت عمل کند؛ خشونت و تعدی در تغییر طرز فکر و تنظیم و تطبیق افکار موثر نیست»(۲۳۲) در جای دیگری مردی از خاندان امپراتور سابق منچو به ادگار اسنو در دیداری حضوری گفت که همکاری اش با متجاوزین ژاپنی در دوران جنگ جهانی دوم باعث مرگ میلیونها نفر از مردم چین شد «اما در ساختمان سوسیالیسم به من فرصت دادند به عنوان کارشناس گلهای حاره ای در بخش باغ فرهنگستان گیاهی چین کار کنم».(۵۹)

یادداشتها:

[۱] Snow, Edgar (1961) The other side of the river, Red China today. Random House

[۲] Snow, Edgar (1937) Red Star Over China: The Classic Account of the Birth of Chinese Communism . Victor Gollancz Ltd، Random House

[۳] جنبش «بگذار یک صد گل بشکفد، بگذار یک صد مکتب به مناظره برخیزند» در ۱۹۵۶ و برای بحث و گفتگوی دیدگاه های مختلف سیاسی، فلسفی، و فکری در جامعۀ چین به اجرا در آمد.