خطاب به کارگران اعتصابی نفت و گاز و پتروشیمی و حامیان آنها

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

کارگران ایران، از کارگران پیمانی صنعت نفت و گاز و پتروشیمی تا کارگران مهاجر افغانستانی و کولبران کردستان و سوختبران بلوچستان و زنان دست فروش میدانها و متروها و کارگاه های عرقریزان و کودکان کار و کودکان زباله جمع کن خیابانی، زندگی پر رنجی را  از سر میگذرانند که هر لحظه سختتر میشود. حاصل این سختی و فقر روزافزون، افزایش ثروتهای افسانه ای قشر انگلِ روحانیت حاکم و نظامیان و دولتی ها و همدستان سرمایه دارشان در ایران و اقصی نقاط جهان است. همین اخیرا بود که گزارشهایی مبنی بر افزایش تعداد سوپر ثروتمندان ایرانی در باشگاه ثروتمندان جهان منتشر شد؛ آن هم در دل تحریمها و فلاکت و فقری که هر روزه بر اکثریت مردم به ویژه کارگران و مزدبگیران اعمال میشود. این یک واقعیت عینی و فاکت هست که ثروت انباشت شده در یک طرف، نتیجۀ کار و زحمت اکثریتی است که در قطب فقر محبوس شده اند.

اعتصاب کارگران پیمانی صنعت نفت و گاز و پتروشیمی ایران، وارد دومین هفته اش شده است. اعصابات سراسری ای که در شهرهای و استانهای مختلف و شرکتهای خصوصی مرتبط با این صنایع رخ داد و امید آن میرود که دامنه اش به کارگران رسمی صنعت نفت و پتروشیمی و دیگر واحدها نیز گسترش پیدا کند. اعتصاب در صنایع نفت و مشتقات آن تقریبا هر ساله در آغاز فصل تابستان رخ میدهد. اما امسال این اعتصاب، متفاوت است. چرا که در بستر و چارچوب اوضاع سیاسی ویژه و «منحصر به فردی» که بر کشور حاکم است روی میدهد.

انتخابات مفتضحِ ۱۴۰۰ یک نشانه از این اوضاع خاص بود که هم شکافها و تنش های فزایندۀ درون حاکمیت را به نمایش گذاشت و هم بیان انزجار بیسابقۀ توده های مردم از جمهوری اسلامی بود. مختصات این اوضاع خاص فقط به بی پایه و منفور شدن رژیم در میان اکثریت توده های مردم و شکاف و تنش در صفوف حاکمیت محدود نمیشود.عامل سوم با اهمیت دیگری هم عمل میکند و در کار است: جمهوری اسلامی در گرداب رقابتهای سهمگین میان قدرتهای بزرگ امپریالیستی (به ویژه آمریکا از یکسو و چین و روسیه از سوی دیگر) گرفتار شده است. اما قدرتهای امپریالیستی به دو علت، در موقعیتی نیستند که بتوانند کمک راهگشا و ویژه ای به جمهوری اسلامی و کشتی تکه پاره و سرگردانش بکنند. نخست به علت درگیر بودن کلیّت نظام جهانی سرمایه داری در بحران اقتصادی و سیاسیِ ناشی از وضعیت گِرِهگاهی انباشت امپریالیستی در سطح جهان و دوم به علت تشدید رقابتهای امپریالیستها برای اعمال نفوذ بر جمهوری اسلامی[۱].

چنین اوضاعی است که این اعتصاب را متفاوت و سران جمهوری اسلامی و بورژوازی ایران را نسبت به آن بیمناک کرده است. بیم و هراس آنها ناشی از تاثیرات اقتصادیِ اعتصاب نیست؛ بلکه به بیشتر به علت تاثیرات سیاسی بزرگی است که میتواند بر جامعه گذاشته و امواج مقاومت و مبارزه علیه جمهوری اسلامی را تقویت کند. جمهوری اسلامی چه به لحاظ موقعیت مالی و بودجه و اقتصادی و چه از نظر ثبات و مشروعیت سیاسی داخلی و منطقه ای و جهانی، هرگز در موقعیتی نیست که بتواند پاسخگوی یک موج عظیم اعتصابات در واحدهای مختلف تولیدی و خدماتی و اداری اش باشد.

به ویژه آنکه سران جمهوری اسلامی و بورژوازی بزرگ ایران، تأثیرات اعتصاب کارگران نفت در سرنگونی رژیم شاه را فراموش نکرده اند. دقیقا بنا به همین نقش بود که خمینی و دارودستۀ اسلامگرایان حامی اش در بدو به قدرت رسیدن، شروع به تسویه های گسترده در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی کردند. بسیاری از کارگران سابق، به ویژه کارگران و کارکنانی  که در اعتصابات ضد رژیم شاه نقش فعال داشتند، تسویه و اخراج و بازنشسته شدند و کارگران مظنون به کمونیست و سوسیالیست بودن هم دستگیر و شکنجه و اعدام شدند.

دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی به جای کارگران و کارکنان تسویه شده، کارگران و کارکنان حزب اللهی و حامی رژیم را به کار گماشت. این روند به ویژه با آغاز دهۀ ۱۳۷۰ ابعاد وسیع تری پیدا کرد و بنا به تعبیری سیاست امنیتی شدید «پادگانی کردن» در صنعت استراتژیکِ نفت و گاز و پتروشیمی ایران اعمال شد. اما ستم و استثمار بر جای ماند و لاجرم به مقاومت و مبارزه پا داد. شک نیست که رژیم  هنوز به اندازه کافی ریزه خوار و جاسوس در میان کارگران دارد که بتواند با تکیه به آنها دست به خرابکاری در اعتصاب و شکار کارگران مبارز و سازمانده بزند. خائنین و اعتصاب شکنانی که باید شناسایی و افشا و بی آبرو شوند.

تداوم این اعتصاب، کابوس سران جمهوری اسلامی و خواست و مورد حمایت کمونیستهای انقلابی و همۀ کسانی است که علیه هزار و یک بی عدالتی و جنایت جمهوری اسلامی به پا خاسته اند. اعتصابات سراسری کارگران نفت و گاز و پتروشیمی، بر قوت و قدرت مبارزه علیه تبعیض و بی حقوقی و ظلم و برای زندگی بهتر، برای آزادی و برابری و آینده ای که شایستۀ همۀ ما است، می افزاید. زندگی و آینده ای که جمهوری منحوس اسلامی آن را در همه عرصه ها و زمینه ها ممنوع کرده و مادام که این رژیم بقا داشته باشد، ناممکن و دست نیافتنی است.

***

این اعتصاب حتی اگر در چارچوب خواستها و مطالبات اقتصادی بماند اما هرچه سراسری تر و تداوم دارتر شود، هوای تازه و اعتماد به نفس سیاسی به همۀ حرکتهای اجتماعی علیه حکومت فاشیستی اسلامی خواهد داد. اما این اعتصابات، ظرفیت آن را دارند که به ورای این محدوده رفته و برای رها شدن کل جامعه از شر سرطان جمهوری اسلامی ضروری و مطلوب است که به ورای این محدوده برود و در گام اول با مبارزات قشرهای مختلف جامعه علیه جمهوری اسلامی پیوند بخورد. عملکرد و نتایج نظام سرمایه داری فقط به نپرداختن دستمزدها و اخراج کردنها و فقر و گرسنگی و آوارگی خلاصه نمیشود.

همان نظام سرمایه داری که حقوق اولیۀ کارگران را نمیپردازد، باعث و بانی انواع ستمها و سرکوبها و تبعیضها و ویرانی ها است. خیزش آبان ۹۸ که سرکوب خونین شد، از سوی محرومترین قشرهای جامعه از جمله تحتانی ترین قشر کارگران آغاز شد و محرومترین قشرهای مناطق صنعت نفت و پتروشیمی در آن درگیر بودند. نیزارهای خونین ماهشهر را به یاد بیاوریم که نزدیک صنایع پتروشیمی اتفاق افتادند. فعالین سیاسی، کارگران و زنان و دانشجویان که برای حق خود و برای آزادی و عدالت مبارزه کردند، در زندانها به سر میبرند و «آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی» جدا از خواست های کارگری نیست و نمی تواند باشد. فراموش نکنیم که اعتصابات کارگران صنتعت نفت در آستانۀ انقلاب بهمن، به سرعت سیاسی شد و خواست «آزادی زندانیان سیاسی» در آن اوج گرفت و فریاد زده شد. مبارزه و خواست آزادی، حق اولیۀ هر انسانی است؛ آزادی اندیشه و حرف زدن و نقد قدرت، آزادی سندیکا و اتحادیه و حزب ساختن، آزادی پوشش و عقیده و دین و باور، آزادی اعتراض کردن و نقد حاکمان. پس مبارزه برای آزادی های سیاسی و اجتماعی و طرح آن با صدای بلند، جایش وسط همین اعتصابات است. «توقف دولت فاشیستی نظامی و امنیتی» نمیتواند خواست و مطالبۀ یک اعتصابات کارگری عادلانه و رو به جلو و مترقی نباشد.

همان روابط تولیدی-اجتماعی و طبقاتی و همان دولت حامی این روابط و طبقۀ حاکم و مسلط که حقوق اولیۀ کارگران و مزدبگیران را دریغ میکند، انواع دیگر ستمها و سرکوبها را بر بخشهای دیگری از جامعه اعمال میکند. بر زنان و دیگر گرایشات جنسیتی، بر ملل تحت ستمِ غیر فارس ساکن ایران. همین نظام و روابط و دولت است که کمر به نابودی محیط زیست این کشور بسته است و برای سود بیشتر و منفعتش به هیچ تنابنده و کوه و جنگل و دریا و رودخانه و تالابی رحم نمیکند. همین دولتی که علاوه بر محتوی «دیکتاتوری سرمایه داری» و دفاع از منافع سرمایه داران و مفت خوران، بر محتوی اسلامگرایی و دین خویی و دینمداری (تئوکراسی) هم بنا شده است و با ایدئولوژی و اخلاقیات دینی و قوانین ضد انسانی شریعت، چهل و چند سال است که به ترویج جهل و خرافۀ دینی در میان مردم پرداخته است. همان اسلام و قوانینی که مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و استثمار کارکُنان را به رسمیت شناخته و تقدیس میکند؛ فرودستی و مادون انسان بودن زنان را تبلیغ و ترویج میکند، بر کودک همسری مهر تأیید میزند و الی آخر. جای طرح مطالبۀ «جدایی دین از دولت»؛ «توقت ستم بر زنان و حجاب اجباری»؛ «توقف ستم بر ملل غیر فارس»؛ «توقف روند نابودی محیط زیست» هم در داخل همین اعتصابات و هر حرکت اعتراضی و اجتماعی رو به جلو و مترقی ای است.

آزادی کارگران و زنان و روشنفکران ایران، جدا از آزادی مردمان دیگر کشورهای منطقه که جمهوری اسلامی در آنها دست به آشوب و تفرقه و جنایت زده است، نمیباشد. پس نمی توانیم در قبال جنگهایی که جمهوری اسلامی عمیقا در آن ها درگیر است و جز بدبختی و کشتار مردم سوریه، یمن، عراق و افغانستان چیزی به بار نیاورده اند سکوت کنیم. این جنگها به بهانۀ «امنیت» صورت میگیرد. اما امنیت در کشوری که حتی نان خوردن و ساده ترین داروها و خدمات پزشکی و حق کار کردن برای میلیونها نفر از مردم در دسترس نیست، فقط شوخی و وراجی میان تهی سخنگویان حکومت است. همچنین هیچ انسان شرافتمندی نمی پذیرد که تاوان «امنیت» او را، جنگ زدگی و آوارگی و فلاکت مردمان دیگر نقاط جهان بپردازند. ما همگی انسان هستیم، با ریشه و منشأ مشترک؛ «انترناسیونال نژاد انسانها است».

مطالبات هفت گانۀ فوق علیه فقر و بیکاری، علیه سرکوب فاشیستی و امنیتی، علیه ستم بر زن، علیه ستم بر ملل، علیه نابودی محیط زیست، علیه دولت دینی، و علیه جنگهای ارتجاعی جمهوری اسلامی در منطقه، و با مرزبندی همزمان علیه تمامی جناح های جمهوری اسلامی و تمامی قدرتهای استثمارگر امپریالیستی (چین و روسیه و آمریکا و اتحادیه اروپا) میتوانند خواست مشترک یک جنبش سراسری باشند که هم یارای به عقب راندن دستگاه سرکوب و فریب جمهوری اسلامی را داشته باشد و هم مبارزات بخشهای مختلف جامعه را در مسیر جنبشی برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و بنای یک جامعه و روابط نوین به پیش ببرد[۲].

***

کارگران در طول تاریخ و در سراسر جهان به راه های مختلف ضربات سنگینی بر پیکر سرمایه داری وارد کرده اند، اما شکاف طبقاتی و تمایزات اجتماعی در هولناک ترین شکل های گذشته اش در سراسر جهان احیاء شده و مانند حریقی گسترش مییابد. علت عمدۀ این عقبگرد بزرگ در آن است که مبارزاتِ گذشته صرفا بر سرمایه داری و دولت های حاکم «ضربه» وارد آوردند اما تاکنون موفق به ریشه کنی و دفن آن نشده اند.

بزرگترین حقیقت سیاسی در جدال علیه نظام سرمایه داری این است که سرمایه داری را نمیتوان بدون علم کمونیسم نابود کرد. قبول این حقیقت علمی از سوی عده قابل توجهی از کارگران اعتصابی، گام بزرگی در ایجاد دگرگونی انقلابی در مبارزات ضد رژیم جمهوری اسلامی خواهد بود. اگر تعداد قابل توجهی از کارگران اعتصابی اعلام کنند که برای فهم این که چرا دنیا تا این حد متورم از ستم و فقر و استثمار است، باید پرده های جهالت ضد کمونیستی را پاره کنیم، جرقۀ تحول فکری بزرگی در جامعه زده خواهد شد. کمونیسم، علمی است که توسط مارکس بنیان گذاشته شد و امروز توسط باب آواکیان جهش تکاملی دوم را طی کرده و تبدیل به علمی به روز و تکامل یافته تر، یعنی کمونیسم نوین شده است[۳]. علم نوینی که می تواند موج انقلابهای کمونیستی نوین را رهبری کند.

رفقای مبارز کارگر در اعتصابات کارگران پیمانی نفت و گاز و پتروشیمی! جای شما در صف اول دست یافتن به علم کمونیسم نوین و نقشۀ راه برخاسته از آن برای انقلاب کمونیستی در ایران خالی است. برای تبدیل کردن کمونیسم نوین و استراتژی انقلابی برخاسته از آن[۴] به امر و دغدغه و آگاهی شمار هر چه بیشتری از توده های مردم این کشور، به یاری تعداد هر چه بیشتری از شما کارگران پیشگام و مبارزی امیدواریم.

پیش به سوی سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری سوسیالیستی نوین در ایران

حزب کمونیست ایران (م ل م) ۹ تیر ۱۴۰۰


[۱] نگاه کنید به: ۱۴۰۰ انتخاباتی ویژه بر لبۀ پرتگاه. اطلاعیه حزب کمونیست ایران (م ل م) خرداد ۱۴۰۰

[۲]  در مورد جنبش هفت توقف نگاه کنید به: بیانیۀ انقلاب: اوضاع کنونی و وظایف ما (هفت توقف) در وبسایت cpimlm.org

[۳] برای مطالعۀ آثار سیاسی و تئوریک رفیق آواکیان و دیگر اسناد سنتز نوین کمونیسم به وبسایت حزب ما cpimlm.org نگاه کنید.

[۴]  نگاه کنید به دو سند: «مانیفست و برنامۀ انقلاب کمونیستی در ایران» و «استراتژی راه انقلاب در ایران» مصوب کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران (م ل م)