افسانۀ «هولوکاست استالین». قسمت اول: طرح مساله

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

نگاهی به قحطی اوکراین ۱۹۳۲-۱۹۳۳

نشریه آتش شماره ۱۲۶. اردیبهشت ۱۴۰۱

پروپاگاندای ضد کمونیستی و صنعت جعل تاریخ از سوی ایدئولوگ های نظام سرمایه داری امپریالیستی، سال ها است ادعا می کند که کمونیست ها به رهبری استالین میلیون ها اوکراینی را طی سال های ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۳ از طریق یک قحطی و گرسنگی سازمان یافته و عامدانه، نسل کشی کرده اند. ادعایی که برای جا انداختن آن در اذهان به «هولودومور» موسوم شده است تا ناخودآگاه یادآور «هولوکاست» یا همان نسل کشی سازمان یافته و عامدانۀ یهودیان، کولی ها، کمونیست ها و همجنسگرایان توسط آلمان نازی باشد. طرفداران این نظریه مدعی اند که:

یکم) این قحطی در اثر سیاست های افراطی و «غیر عقلانی» تولید کشاورزی که توسط دولت شوروی و برنامۀ اشتراکی سازی (۱) تحمیل شده بود، روی داد. مرگ و میر انسانی ناشی از این قحطی، سند و مدعایی بر شکست سیاست های اقتصادی سوسیالیستی است.

دوم) این قحطی از طرف استالین و دولت شوروی به طور عامدانه و برای مجازات دهقانان اوکراینی که در مقابل برنامۀ اشتراکی سازی دست به مقاومت زدند و همچنین برای خنثی کردن اهداف و آرمان های ملی گرایانۀ اوکراینی ها، اعمال شد و به همین دلیل یک نسل کشی سازمان یافته بود.

سوم) این قحطی باعث میلون ها مرگ بیهوده شد و اقدامات بسیار کمی برای کاهش این فاجعه از سوی دولت شوروی انجام شد. آمار و اعداد در مورد قربانیان این قحطی بین سه تا ده میلیون نفر ادعا شده اند.

مسالۀ فاجعۀ انسانی قحطی سال های ۱۹۳۲ و ۳۳ در اوکراین اما به دو علت از یک موضوع پژوهش تاریخی و حقوقی و حقوق بین الملل خارج شده و بیشتر به یک مناقشۀ سیاسی و رسانه ای با ابعاد منطقه ای و جهانی تبدیل شد. نخست به علت پروپاگاندای ضد کمونیستی و ضد شوروی که در همان سال ها ابتدا توسط دستگاه تبلیغاتی آلمان نازی به راه افتاد و بعدها در دوران جنگ سرد به یکی از اصلی ترین محورهای حملات دستگاه های تبلیغاتی بلوک غرب و مشخصا امپریالیسم آمریکا تبدیل شد. (۲)

عامل دوم، مجموعۀ مناقشات سیاسی و دیپلماتیک میان دولت های اوکراین و روسیه از سال های آغاز قرن ۲۱ خصوصا از سال ۲۰۰۴ و انقلاب نارنجی، رویدادهای سال ۲۰۱۴ و سرنگونی دولت طرفدار روسیه در اوکراین و سرانجام جنگ اخیر و تجاوز امپریالیسم روسیه به این کشور بوده است. در تمام این مدت، ناسیونالیست ها و فاشیست های دست راستی اوکراینی همواره از قحطی دهۀ ۱۹۳۰ به عنوان یک «نسل کشی عامدانه با هدف نابودی ملت اوکراین» نام بردند و حتی تلاش کردند آن را در سازمان ملل متحد به عنوان یک نسل کشی به رسمیت بشناسانند.

دولت اوکراین در سال ۲۰۱۰ موسسه ای به نام «انستیتیو خاطرات ملی اوکراین» را تأسیس کرد که رئیس وقت آن ایگور یاکونوفسکی مدعی بود که در این قحطی بیش از نه میلیون اوکراینی کشته شدند و هدف استالین نه مبارزه با کِشت پنهانی محصولات کشاورزی بلکه سلب هویت ملی اوکراینی ها بود. این موسسه و چندین موسسه و انتشارات و مرکز مطالعاتی دیگر با حمایت دولت اوکراین و گروه های ناسیونالیست افراطی اوکراینی دست به کار تولید ده ها کتاب، فیلم مستند، فیلم سینمایی شدند که هدف اکثر آن ها جا انداختن این جعل تاریخی بود که استالین و کمونیست ها عامدانه و برای از بین بردن ملت اوکراین آن قحطی را به وجود آوردند.

قدرت های امپریالیستی عضو ناتو هم از جنگ جهانی دوم تا امروز کوشش کردند از این قحطی و افسانۀ حول آن هم برای کمونیسم ستیزی استفاده کنند و هم برای فشار آوردن به رقبای امپریالیست شان در کاخ کرملین مسکو. کنگره ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۵ با احداث بنای یادبودی برای قربانیان قحطی اوکراین در شهر واشنگتن دی سی موافقت کرد و دولت کانادا هم مجسمه ها و بناهای یادبودی را در شهرهای تورنتو و ادمونتون کانادا نصب کرد. مضحک آنکه ایالات متحده و کانادا توسط مهاجرین اشغالگر اروپایی بر زمین هایی بنا شدند که سه میلیون ساکنان بومی آن نسل کشی شده و ده ها میلیون بردۀ سیاه از آفریقا به آنجا آورده شده و به واقع نسل کشی شدند.

اما رویکرد علمی و حقیقت جویانه در قبال قحطی سال های ۱۹۳۲ و ۳۳ در اوکراین با اتکا به شواهد تاریخی واقعی و مکاتبات استالین با مسئولین رده بالای حکومتی که از ابتدای دهه ۱۹۹۰ در دسترس قرار گرفتند، تصویری کاملا متفاوت با پروپاگاندای ضد کمونیستی و ناسیونالیستی طرفداران نظریۀ هولودومر را بیان می کنند. ما در این سلسله نوشتار به دنبال بررسی این رویداد بر اساس شواهد واقعی و علم تاریخ هستیم. فرضیه ها و چهارچوبۀ کلی تحلیل ما که در شماره های آینده به تحلیل، تشریح و اثبات آن ها خواهیم پرداخت عبارتند از:

  • قحطی فقط مختص به اوکراین نبود و در مناطق مختلف شوروی به ویژه در شرق روسیه و قزاقستان هم روی داد. بنابر این ادعای «نسل کشی برنامه ریزی یک ملت خاص» بی اساس و منتفی است.
  • آمار سه تا ده میلیون قربانی این قحطی در اوکراین، جعلی، نادقیق و غلوآمیز است و بیشتر تصاویر و روایت هایی که در کتاب ها و مستندهای پروپاگاندای ضد کمونیستی از این قحطی منتشر شده اند، مربوط به قحطی دوران جنگ داخلی روسیه (۱۹۱۸-۱۹۲۳) است که روسی های سفید (بقایای تزاریسم و بورژوازی و فئودال ها) با حمایت قدرت های امپریالیستی غربی به مردم روسیه و دیگر جماهیر شوروی تحمیل کردند.
  • این قحطی هرگز عامدانه و با هدف تنبیه دهقانان اوکراین یا مقابله با ناسیونالیسم اوکراینی نبود. استالین و رهبری وقت حزب کمونیست، به محض وقوع قحطی کوشش کردند تا مانع از آن شده و جلوی بالا رفتن آمار قربانیان را بگیرند.
  • قحطی سال های اولیه دهۀ ۱۹۳۰ به دلیل افراط در تولید کشاورزی رخ نداد بلکه نتیجۀ یک کمبود غلّۀ شدید بود که دلایل اقلیمی، اجتماعی و سیاسی چندگانه ای داشت.
  • این قحطی بیانگر ناتوانی و عدم موفقیت سیاست های اقتصادی سوسیالیستی و اقتصاد برنامه ریزی شدۀ غیر سرمایه دارانه نیست.

روشن است که ما کمونیست های طرفدار سنتز نوین کمونیست، هرگز باورمند به این ادعای بی اساس نیستیم که «خط و مشی و عملکرد لنین و استالین و دیگر رهبران حزب کمونیست شوروی فاقد اشتباه بود و تماماً درخشان و قابل دفاع است». از همین رو یک برخورد موشکافانه و انتقادی هم نسبت به این واقعه و کل دورۀ شوروی سوسیالیستی (۱۹۱۷-۱۹۵۶) داریم. به باور ما در خط و مشی اقتصادی و اجتماعی رهبریِ وقت حزب کمونیست شوروی و در درک شان از الگوی توسعۀ سوسیالیستی، کمبودها و اشکالات سیاسی و نظری وجود داشت که عامل و علت ایجاد مشکلاتی مانند قحطی نبود اما در صورتی که لنین و استالین و دیگر رهبران شوروی این درک ها را نداشتند، تضادهای پیچیده و حاد اقتصادی و اجتماعی جامعه شوروی را بسیار بهتر و همه جانبه تر می توانستند حل کنند. در جیان این پژوهش و تحلیل زوایای مختلف آن می کوشیم تا به این اشکالات فکری و روش شناختی، درک های نادرست، اشتباهاتِ لنین و استالین و رهبران شوروی بپردازیم.

یادداشت ها:

  • اشتراکی سازی یا کلکتیویزاسیون (collectivization) به مجموعه تصمیمات و برنامه ریزی های اقتصاد کشاورزی در اتحاد جماهیر شوروی در فاصلۀ میان سال های ۱۹۲۸ تا ۱۹۴۰ گفته می شود که در روستاهای سراسر شوروی اجرا و پیاده شدند. در مورد این پدیده و نتایج سیاسی و اقتصادی حاصل از آن در شماره های بعدی این سلسله مقالات بیشتر خواهیم نوشت.
  • ما در شمارۀ بعدی این نوشتار به تفصیل دربارۀ منبع شناسی تاریخی این رویداد از آلمان نازی تا دانشگاه های ایالات متحده آمریکا صحبت خواهیم کرد.