واقعیت کمونیسم؛ اقتصاد سیاسی: بخش ۲۳: اقتصاد سوسیالیستی تنها راه مقابله با تخریب و اتلاف سرمایه داری است

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

از نشریه آتش شماره ۱۲۸. خرداد ۱۴۰۱

پویایی سرمایه داری در ابداع فن آوری های نوین، سرگیجه آور و غیرقابل مقایسه با نظام های پیش از آن، یعنی برده داری و فئودالیسم است. اما تخریب و اتلاف ویرانگر آن نیز در تاریخ بی بدیل است. هنگامی که بدانیم هر دوی این خصایل از یک قوۀ محرکه بر می خیزند، سوال پیش می آید که آیا نظام سوسیالیستی می تواند بدون تخریب و اتلاف ویرانگر، پویایی و خلاقیت داشته باشد؟ در این بخش از فصل هشتم کتاب شانگهای تحت عنوان اهمیت صرفه جوئی در توسعه اقتصاد سوسیالیستی به جوانبی از این مساله می پردازیم. 

وقتی صحبت از «پویایی» می کنیم، عمدتا منظورمان ابداع و نوآوری در فن آوری تولید است و منظور از «تخریب»، تلف کردن و به هرز بردن نیروهای تولیدی جامعه است که مهمترینِ آن خود انسان است. همان قوای محرکه ای که پویایی سرمایه داری را به جلو می راند؛ تولید کننده رنج های بی حساب برای انسان است. فقر و بیکاری و گرسنگی و آوارگی و جنگ، زندگی میلیاردها انسان را غیر قابل تحمل کرده است. نزدیک به چهل میلیون زن در بردگی جنسی به سر می برند و شمار کسانی که در مزارع و معادن و کشتی ها و برج ها، برده هستند معلوم نیست؛ میلیون ها نفر در زندان های جهان محبوس اند و ده ها میلیون نفر در اردوگاه های پناهندگی و صدها میلیون نفر در بیغوله هایی به نام زاغه.  کارکرد سرمایه داری فقط انسان ها را نابود نمی کند. دائما ثروت های اجتماعا تولید شده توسط میلیاردها انسان در سراسر جهان را نیز نابود می کند. سالانه، یک سوم مواد غذایی تولید شده در جهان، با وزن ۱.۳ میلیارد تن و ارزش نزدیک به یک تریلیون دلار نابود می شود. مقداری که به خوبی می تواند دو میلیارد نفر را سیر کند. اگر ضایع کردن این مقدار مواد تولید شده به عنوان یک کشور محسوب می شد، آن کشور بعد از ایالات متحده آمریکا و چین، سومین مقام تولید کننده دی اکسید کربن را کسب می کرد. (۱) کارکرد سرمایه داری، فن آوری های تولید شده را بدون آن که به اندازه کافی مصرف شده باشند، از دور خارج می کند و در جهان زباله محصولات فن آوری را به وجود آورده است. طبق آمار سال ۲۰۱۴، آمریکایی ها روزانه ۴۱۶ هزار تلفن دور می ریزند که می شود سالانه ۱۵۱ میلیون تلفن. هنگامی که ضایعات الکترونیک دیگر مانند دی وی دی و تلویزیون و کامپیوتر و غیره را اضافه کنیم، مقدار ضایعات الکترونیک ارقام نجومی پیدا می کند. این ضایعات به کشورهای جهان سوم منتقل شده و در آن جا محیط سمی برای زندگی مردمی که در میان آنها به دنبال تکه هایی از ضایعات جهت فروش و امرار معاش هستند به وجود می آورد.

این ها،  تنها مشتی نمونه خروار از «خلاقیت ویرانگر» سرمایه داری است که در هر گام از نوآوری و خلاقیتش، ویرانی و ضایعات غیرقابل جبران تولید می کند. اما چرا؟

جواب را نمی توان در «سیاست ها» جستجو کرد و در واقع مصداق «نیش عقرب» و «اقتضای طبیعتش» است. این گونه عمل کردن نتیجۀ عملکرد «قوۀ محرکۀ آنارشی» است که نه تنها بخشی از سوخت و ساز سرمایه داری است، بلکه جهت دهندۀ اصلی در شدت استثمار هم هست. به عبارت دیگر، سرمایه داری فقط به معنای استثمار نیست. بلکه آنارشی (هرج و مرج) در تولید، ذات و طبیعت سرمایه داری است. در سرمایه داری، جامعه، قبل از آغاز مدارهای تولید اقتصادی، نمی تواند نیازها را محاسبه کند و بهترین راه تحقق آن ها را ترسیم کند. جامعه، از قبل، نمی داند برای کارکرد سالم و مناسب اقتصاد، چه نوع فن آوری و ماشین آلاتی مورد نیاز است. چون، فرآیندهای کار که فعالیت های تولیدی را به ثمر می رسانند، تحت مالکیت خصوصی اند. فعالیت تولیدی توسط سرمایه های مختلف و جدا از یکدیگر و در رقابت با یکدیگر، انجام می گیرد. بنابراین، تولید به مثابه یک کل اجتماعی هدفمند و برنامه ریزی شده، اداره نمی شود و نمی تواند بشود. آن چه تولید سرمایه داری را هدایت می کند، علامت های «بازار» است و این که چه تولیدی موجب انباشت سودآور سرمایه خواهد شد. در سرمایه داری، برآورده کردن پایه ای ترین نیازهای جامعه مانند نان و مسکن و بهداشت و آموزش، هدف تولید، نیست. تولید سود، اصل است و تولید نیازهای جامعه، به عنوان نتیجۀ جانبی و فرعی تولید سود، تحقق می پذیرد. انگیزه عمده و اساسی در توسعۀ فن آوری، جلو زدن از رقبای سرمایه دار دیگر در فتح «بازار» است. به همین علت، هنگامی که فرآورده های تولیدی یک سرمایه دار، سودی برایش به بار نمی آورد، در دفن و دور ریختن آن فرآورده ها (از جمله، مواد غذایی) درنگ نمی‏کند و  قانون حاکم، این عملکرد را نه مجرمانه بلکه «حق» سرمایه دار تلقی می کند و از آن حمایت می کند. وظیفه دولت دیکتاتوری بورژوازی، همین است.

تخریب و اتلاف، در عصر سرمایه داری امپریالیستی (عصری که سرمایۀ تولیدی، جهانی شده است) بسیار شدیدتر می شود. افزون بر آن، فاز «جهانی سازی» از امپریالیسم که در سه دهه  گذشته رخ داده است، بیش از قبل اقتصاد جهان را در هم تنیده است و به همان نسبت، عملکرد هرج و مرج (آنارشی) در اقتصاد جهانی و در تک تک کشورهای جهان بیشتر شده و به موازات این امر، تخریب و اتلاف نیروهای تولیدی و نابودی محیط زیست، به طور تصاعدی جهش کرده و هیچ محدودیتی بر آن متصور نیست. این عملکرد را هرگز نمی توان تحت عنوان «سیاست های نئولیبرالی» درک کرد. بلکه به علت این که توان سرمایه در اسکن کردن کل جهان در جستجوی سودآورترین سرمایه گذاری، فرآیندی با اهمیت کیفی کسب کرده است، عملکرد قوه محرکۀ آنارشی مخرب تر شده است. همه سرمایه داران خرد و کلان جهان مجبورند طبق آن عمل کنند. حتا سرمایه داران «بومی» در کشورهای تحت سلطه امپریالیسم (مانند ایران) هنگامی که تداوم یک رشتۀ تولیدی را با معیارهای بازار جهانی سودآور نمی بینند، درِ آن رشتۀ تولیدی را تخته می‏کنند.  

 ریموند لوتا کل این فرآیند را چنین تشریح می کند: «… بازار، سرمایه ها را منضبط می کند: اگر سرمایه گذاری سود مطلوبی به بار نیاورد، یا کالائی با قیمت مناسب فروش نرود، سرمایه مجبور است کارآئی خود را بالا برد یا اینکه خط تولید خود را عوض کند. به این ترتیب بازار، تنظیم می کند و تجدید سازمان سرمایه را دیکته می کند. مثلا، کارخانه هائی که دارای کارآئی پائین هستند باید درشان را ببندند یا توسط شرکت های دیگر بلعیده شوند یا اینکه کارگران را بیرون کرده و تجدید ابزار کرده و کارآئی خود را بالا برند. … اما این مکانیسم، تنظیم کورکورانه بوده و باهرج و مرج همراه است. فرآیند آزمون و خطا و افراط و تفریط است که خطاها یا افراط و تفریط ها پس از وقوع امکان تصحیح می یابند. در زمان رونق، سرمایه گذاری رشد می کند. فن آوری های جدید فن آوری های قدیمی ها را در حالی که هنوز عمر مفیدشان به سر نیامده، دفن می کنند. در دوره های رکود، سرمایه گذاری کم انجام می شود و شمار عظیمی محکوم به بیکاری می شوند. و نیازهای عاجل مردم بی جواب می ماند. فرآیند تنظیم بازار، بسیار مخرب، نابود کننده و اتلاف کننده است و رنج های عظیمی برای اکثریت مردم دنیا در بر دارد. … فشار ذاتی “گسترش یاب یا بمیر” منتهی به رقابت اقتصادی بین المللی می شود. کسب سود، به عنوان انگیزۀ اصلی آن، منجر به استثمار وحشیانۀ مردم جهان سوم و ستمگری بیرحمانه علیه آنان می شود. سیاست های امپریالیستی کنترل و سلطه و اقتصاد جهان گستر، منبع جنگ های خانمان سوز می شود.» (۲)

فرآیند تقسیم کار اجتماعی و تغییر آن، در سرمایه داری این گونه است. به قول مارکس، «شیوه تولید سرمایه داری در عین حال که از یک طرف، در هر کسب و کار منفرد با روشی مقتصدانه عمل می کند اما از سوی دیگر، به علت نظام پر هرج و مرج  رقابتی اش، باعث وحشتناک ترین اتلاف نیروی کار و ابزار اجتماعی تولید میشود.» (مارکس، کاپیتال جلد سوم، صفحه ۴۹۶)

اما، در سوسیالیسم، وضع بکلی دگرگون می شود. با استقرار دولت دیکتاتوری پرولتاریا و با استقرار مالکیت همگانی بر ابزار تولید، توسعه اقتصادی جامعه به زیر کنترل جمعی و آگاهانۀ انسان هایی در می آید که آزادانه و داوطلبانه به تعاون تولیدی گردهم آمده اند. سوسیالیسم، امکان آن را فراهم می کند که نیروی کار به طور اجتماعی و طبق برنامه ای که منطبق بر نیازهای جامعه است، تخصیص یابد. محصولات کار و ابزار تولید طبق آن نقشه، توزیع شود. نیروهای تولیدی طبق خصلت و ماهیت اجتماعی شان اداره شوند. اقتصاد سوسیالیستی، با از بین بردن مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، نه تنها امکان استثمار را از بین می برد بلکه هرج و مرج و رقابت آنارشیک در تولید را که در سرمایه داری حاکم است، محو می کند. و به این ترتیب، امکان  صرفه جویی عظیم و مقابله با اتلاف و همچنین حفاظت از محیط زیست را به وجود می آورد.

همان طور که کتاب شانگهای در فصل هشتم تحت عنوان اهمیت صرفه جوئی در توسعه اقتصاد سوسیالیستی روشن می کند، صرفه جویی، به معنای صرفه جوئی در کار زنده و مادیت یافته (ماشین آلات و غیره) و به یک کلام، صرفه جوئی در زمان کار است. و به نقل از مارکس می نویسد: «کل اقتصاد نهایتا عبارتست از صرفه جوئی در زمان. جامعه نیز باید زمانش را به نحو حساب شده ای تقسیم کند تا بتواند به تولید مکفی برای ارضای نیازهایش دست یابد؛ دقیقا همانطور که یک فرد برای اندوختن حد مناسبی از دانش یا برای رفع نیازهای گوناگون در حیطه فعالیت خود، باید وقتش را به نحو احسن تقسیم کند. بنابراین، صرفه جوئی در زمان به موازات  تقسیم حساب شده زمان کار بین شاخه های مختلف تولید، نخستین قانون اقتصادی در زیربنای تولید اشتراکی است. در آن نوع تولید، این قانون بیش از پیش صدق میکند.» (مارکس، گروندریسه به انگلیسی، ۱۷۳)

اما بدون تخصیص نقشه مند زمان کار که بخشی از توسعه برنامه ریزی شده سوسیالیستی است، صرفه جویی در زمان کار نیز ممکن نیست. به گفته مارکس، «سهم بندی زمان کار بر حسب یک برنامه اجتماعی معین، ضامن حفظ تناسب صحیح میان انواع مختلف کار مورد نیاز و تقاضاهای گوناگون جامعه است.» (مارکس، کاپیتال جلد یک به زبان انگلیسی، صفحه ۸۳- نقل شده در فصل ۸ از کتاب شانگهای).

کتاب شانگهای، انواع روش های صرفه جویی را که در اقتصاد سوسیالیستی چین، از طریق برانگیختن شور و شوق سوسیالیستی توده ها اتخاذ می شد را بر می شمارد: «صورت برداری از انبارها و مخازن  برای بهره برداری از مصالحی که ظرفیت استفاده دارند ولی بلا استفاده مانده اند؛ دست زدن به نوآوری های فنی برای بهره برداری از ظرفیت تجهیزات و ابزار بلااستفاده؛ بهبود سازمان یابی کار و روشها برای فعال کردن تمام ظرفیتها؛ براه انداختن کارزار “بازیافت” برای تبدیل “فضولات” صنعتی به مواد قابل استفاده و تبدیل مواد “بی فایده”به مواد “فایده مند”. مثلا مجتمع داروئی شمال شرقی، توده ها را برای براه انداختن چنین کارزاری بسیج کرد. کارگران و متخصصان، فکرشان را به کار انداختند تا راه هائی برای  قابل استفاده کردن زبالۀ جامد، زبالۀ مایع و زبالۀ گازی بیابند. نتیجتا محصولات جدید متعددی اضافه شد. کارخانۀ عرق کشی اصلی پکن قبلا فقط لیکور تولید میکرد. پس از براه انداختن کارزار توده ای جهت افزایش تولید و صرفه جوئی، محصولات مهمی از سه زبالۀ آنجا تولید شد. … توده های زحمتکش اهمیت صرفه جوئی را می دانند و آنرا به هزار طریق به کار می برند.چنین امری در جامعه سرمایه داری ممکن نیست. در سرمایه داری، سرمایه دار صرفه جوئی را در شرکت خودش اجراء میکند. هدف اینست که هزینه ها را به حداقل رسانده و حداکثر ارزش اضافه را استخراج کند. مضمون صرفه جوئی، تشدید استثمار کار اجیر شده است.» (کتاب شانگهای. فصل ۸)

کتاب شانگهای به نقل از مارکس خاطر نشان می کند، «تولید سرمایه داری، زمانی که جدا از پروسه گردش و افراط های رقابت جوئی در نظر گرفته شود، در ارتباط با کار مادیت یافته نهفته  در کالاها بسیار مقتصدانه عمل میکند. با این وجود، بیش از هر شیوه تولیدی دیگر، حیات انسانی یا کار زنده را،  نه فقط خون و گوشت انسانها بلکه مغز و اعصابشان را بر باد میدهد.» (مارکس، کاپیتال جلد ۳ به انگلیسی، صفحه ۳۹۶)

در شماره آینده این مبحث را با موضوع «نظام حسابرسی  اقتصادی و مدیریت در اقتصاد سوسیالیستی» ادامه خواهیم داد.

یادداشت ها

۱-برنامه غذایی جهان. ۲ ژوئن  ۲۰۲۰

World Food Program  – wfp.org 

۲-ریموند لوتا. «گلوبالیزاسیون چه هست و چه نیست؟ ۱۶ آوریل ۲۰۰۰. گزیده هایی از «یادداشت هایی بر اقتصاد سیاسی: تحلیل ما در دهه ۱۹۸۰، موضوعات مربوط به متدولوژی و اوضاع کنونی جهان»

Globalization:What It Is and What It Isn’t. Revolutionary Worke  no 1050, April 16, 2000