زن بلوچ، سنگر مقاومت علیه دو بنیادگرایی دینی!
مریم جزایری
مادامی که «اتحاد» حول برنامه و افق ستمگران باشد، هیچ دری را به روی تغییرات اجتماعی، به نفع ستم دیدگان جامعه باز نخواهد کرد. بلکه، به محکم تر شدن روابط اجتماعی کهنه ای چون زن ستیزی دینمداران حاکم و غیر حاکم خدمت خواهد کرد. به طور مشخص اشاره ام به تلاش مراجع دینی و روسای طوایف بلوچستان برای احیای اعتبارشان است و تبدیل شدن به «مرجعیت سیاسی» خیزش مردم در بلوچستان. خطری که بیش از همه زنان بلوچستان را تهدید می کند که از قربانیان وحدت و رقابت دو جریان منسوخ و پوسیدۀ دینمداری شیعه و سنی بوده اند. (۱)
فائزه براهویی در روز دوشنبه ۱۱ مهر توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت و در چهلمین جمعه خونین زاهدان، به عنوان «لیدر اعتراضات» به سه سال و نیم حبس محکوم شد. «جرم» فائزه براهویی پیگیری پرونده تجاوز به دختر ۱۵ ساله بلوچ بود، که توسط فرمانده انتظامی چابهار، در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ صورت گرفته بود. «جرم» دیگر فائزه براهویی سرپیچی از فرمان سکوت مرتجعانه مراجع دینی و روسای طوایف بود. در اعتراض به این تجاوز و همچنان قتل ژینا امینی، جمع کثیری از جوانان چابهار در پنجم مهر به خیابان آمدند. جمهوری اسلامی این اعتراضات را به دروغ و مانند همیشه به «دشمن خارجی» نسبت داد، ولی بهتر از هر کس میدانست، که آنچه باعث شعله ور شدن بلوچستان شد، ستم دیرینه بر زنان بلوچ و عصیان جسورانه آنان است.
جمعه خونین زاهدان در روز جمعه ۸ مهر، اوج اعتراضات در زاهدان بود. مولوی عبدالحمید، امام جمعه زاهدان بعد از سه هفته تاخیر مصلحت جویانه، خبر تجاوز را «تائید» کرد. هنگامی که جمعیت عصبانی دست به اعتراض زد، بسیج و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی دست به کشتار مردم زدند. به این ترتیب، «جمعه خونین زاهدان» به لیست جنایت های جمهوری اسلامی اضافه شد. در هفته های بعد، اعتراضات بیشتر شد. دانشجویان زن و مرد در دانشگاه های زاهدان با شعار «زن، زندگی، آزادی» به اعتراض ها پیوستند.
در بلوچستان، جمهوری اسلامی عمدتا از طریق نهادهای نظامی و امنیتی و تحمیل خشونت بار روابط ستم گری ملی علیه مردم بلوچ، حکومت می کند. اما، وابسته کردن دینمداران اهل سنت و روسای طوایف بخشی از اعمال این حاکمیت بوده است که به ویژه در ده سال گذشته با نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در سرکوب روشنفکران و مخالفین بلوچستان همکاری کرده اند. دو هفته طول کشید تا مولوی عبدالحمید، امام جمعه زاهدان، لب به سخن بازکند و کشتار جمعه خونین زاهدان را محکوم کند و پس از خوش خدمتی چهل و سه ساله، به ظاهر از همکاری نزدیک با جمهوری اسلامی دست بکشد. مولوی ها و به ویژه مولوی عبدالحمید فهمید که این خیزش سراسری که زنان و جوانان بلوچ بخش مهمی از آن هستند، با خیزش های گذشته متفاوت است. آنها احساس کردند که در حال از دست دادن کامل کنترل و «مرجعیت» خود بر مردم هستند. مولوی عبدالحمید در مشاوره با روسای طوایف دست به یک حرکت چرخشی زد و سعی کرد، تا دوباره نقش «مرجع» را برای مردم کوچه و خیابان بازی کند.
عده ای از فعالین سیاسی ملی گرا و اصلاح طلب نیز، سر از پا نشناخته، زیر خیمه این دینمدار رفتند و به روی خود نیاوردند که جرقه خیزش سراسری علیه جمهوری اسلامی را عصیان زنان علیه حجاب اجباری و قوانین شریعت زده است و این زنان بلوچ بودند که هنگام «سکوت معنادار» مولوی عبدالحمید در مورد تجاوز فرمانده انتظامی به دختر ۱۵ ساله، این جنایت را برملا کردند.
سیاست مولوی عبدالحمید و امثال او در بلوچستان طی سال ها چیزی نبود جز به انفعال کشیدن مردم بلوچستان و ترغیب آنها به تسلیم شدن در مقابل جمهوری اسلامی و رفتن به پای صندوق های رای این پدرسالاران دینمدار، تقویت کننده خرافات و قوانین شریعت از نوع اسلام حنفی (که امارت طالبان نمایندۀ حکومتی آن است) در جامعه بلوچستان بوده اند و علاوه بر همکاری با جمهوری اسلامی، در تحمیل زن ستیزی و برده کردن زنان، با بنیادگرایان شیعه، در رقابت و مسابقه بوده اند. (۲) «صدها موسسه محلی به طور شبانه روزی تلاش میکنند که زنان را هم از نظر فیزیکی و هم رفتار و عمل در کنترل داشته باشند تا به گفته خود در عرصه به اصطلاح دین، حیا، حجاب و عفت، از قدرتمندان حاکمیت شیعی و یا بعضی همسایگان سنی فرامرزی عقب نیفتند.» (۳) بلندگوهای اینها همواره زنان را تهدید کرده اند، که مبادا بر خلاف خواست «خدا» خواهان برابری با مردان شوند. این ها گروه هایی هستند به نام «جماعت تبلیغ» که مخصوص زنان است و در خانه و کوچه و بازار برای تحمیل پوشش و رفتار و اخلاق اسلام حنفی فعالیت می کنند. (۴)
این که دینمداران سنی توسط دینمداران شیعه حاکم در ایران سرکوب می شوند، ذره ای از ماهیت پوسیده و ضد انسانی احکام فقهی و برنامه شان برای استقرار امارت اسلامی کم نمیکند. این جریان دینمدار دست در دست روسای طوایف، تلاش می کند، خیزش زنان بلوچ را به حاشیه براند. بی جهت نیست که در اعتراض های تحت کنترل مولوی ها خبری از خواست آزادی فائزه براهویی و دیگر فعالین مدنی بلوچ، به ویژه زنانی که در تجمع شبانه ۵ مهرماه در چابهار دستگیر شدند، نیست. و باز بی جهت نیست که در اعتراض های کنترل شده توسط نهاد نماز جمعه و مولوی، عمدتا جمعیت های مردانه شکل می گیرد و خانه نشینی به زنان تحمیل می شود. در این اعتراض ها اثری از شعار آزادی زن و «زن، زندگی، آزادی» دیده نمی شود، اما شعار جدید «جانم فدای شیخ الاسلام» (۵) ظاهر شده است. نباید اجازه داد که اعتراض های خیابانی در اشغال این افق های ارتجاعی بماند. زنان و جوانان بلوچستان در مقابله با این افق های ارتجاعی خطر کرده و به میدان می آیند و هرچه بیشتر خواهند آمد؛ باید صدای آنان باشیم. پدرسالاران بومی از هر حرکت آزادی طلبانه زنان چنان به وحشت میافتند که راه را برای سرکوب آنان به دست نیروهای امنیتی باز میکنند. این اتحاد «مقدس» راباید درهم شکست.
خطاب به کسانی که مساله ستم بر زن را تحریف کرده و در بسته های دینی- ملی «ناموس بلوچ» می پیچند باید بگوییم که دست از تلاش برای پوشاندن واقعیتِ شکاف جنسیتی آزار دهنده و ضد انسانی بردارند و در لگدمال کردن انسانیت زنان، وارد مسابقه میان جمهوری اسلامی و امارت اسلامی نشوند! وگرنه، ما «نه فراموش میکنیم و نه می بخشیم»
آزادی از ستم ملی هرگز بدون آزادی زنان از ستم پدر/مردسالاری و مشخصا امروزه، بدون سرنگونی حکومت اسلام گرای فاشیست جمهوری اسلامی و هم چنین آزادی از آتوریته های دینمدار که قانون شریعت را بر جامعه تحمیل می کنند، ممکن نخواهد شد.
مقابله با دین و دینمداری، از ضروریات رهایی زنان در ایران و افغانستان و خاورمیانه است. هرچند، دینمداری به واسطه حاکمیت بنیادگرایان اسلامی جمهوری اسلامی به شدت ورشکسته و بی پایه شده و بحرانی ایدئولوژیک گریبان طبقات حاکمه را گرفته، اما باورهای مذهبی، نفوذی انکار ناپذیر در میان مردم دارند که به طور خود به خودی از میان نمی رود. مذهبی بودن توده ها مانع از آن نمی شود که زیر فشار ستم، دست به مقاومت بزنند. اما مانع از آن می شود که راه رهایی واقعی را ببینند و وارد بن بست ها و بیراهه ها نشوند. به همین علت و برای جلوگیری از هیچ و پوچ شدن فداکاری ها و مقاومت شان ، باید باورهای دینی و اعتقاد به آتوریته های دینی در مردم به ویژه جوانان به چالش گرفته شود تا درک علمی از هستی و رخدادهای سیاسی و اجتماعی جایگزین شیوه تفکر دینی شان شود.
به پا خاستن زنان که نه حاضرند به شریعت تن دهند و نه تسلیم طایفه و خانواده ای شوند که مامن روابط ستم گرانه مرد بر زن است، انرژی و انگیزه بزرگی به گسست از دین و اعتقاد به آتوریته های دینی داده است. تعداد بیشتری از مردم می بینند که چگونه، مذهب توجیه گر بدترین و زشت ترین انواع روابط ستم گرانه اجتماعی است. این، خصلت جهانشمول دین است و تفاوتی میان ادیان مختلف نیست. از نظر اسلام، زن «شیطان» است، می توان او را حبس کرد و حقوقی نداد و صدایش را نشنید. و همیشه باید تحت قیمومیت مرد باشد و از اجتماع و فعالیت اجتماعی برکنار بماند.
چه باید کرد؟
انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر!
پوسته جامعه کهنه ترک برداشته و بلوچستان هم مانند سراسر دنیا، عصیان زنان علیه زنجیرهای نظام پدر/مردسالاری را تجربه میکند. اما حتی با خیزش های عظیم اجتماعی و با وجود آنکه جامعه به طور عاجل نیازمند گسستن زنجیرهای بردگی زنان است، بدون آگاهی به این که چرا وضع این گونه است و راه رهایی چیست و بدون سازمان یافتن و تلاش برای انقلابی که رهایی زنان، بخش حیاتی آن است، مسافت زیادی را نمی توان طی کرد. باز کردن راه پیروزی و رسیدن به هدف جامعه ای واقعا آزاد و عادلانه، نیازمند آن است که هزاران تن از زنان و مردان جوانی که امروز برای سرنگونی جمهوری اسلامی مبارزه می کنند، به عنوان کمونیست های انقلابی به مبارزۀ خود ادامه دهند. گام اول در این راه، در دست گرفتن کمونیسم نوین (۶) به عنوان شالوده تئوریک انقلاب و هم زمان، بررسیِ کاربست انضمامی این تئوری در «برنامه و مانیفست انقلاب کمونیستی در ایران» و پیش نویس «قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین» (۷) است.
این فراخوانی است به همه زنانی که برای پاره کردن زنجیرهایشان به پا خاسته اند! بشریت نیاز دارد که ما از بلوچستان تا سراسر ایران و از ایران تا همه جا، تبدیل به رزمندگان راه رهایی بشریت شویم!
یادداشت ها:
۱- بیانیه زنان بلوچ در پیوستن به جنبش زن زندگی آزادی (جَنین، زِند، آجوئی): «در حالیکه هنوز ما را ناموس میدانند، هنوز سرکوبمان عریان است، برای دادخواهی از دختر مورد تعرض قرار گرفته صدها بلوچ را می کشند، مارا اشرار مسلح و تروریست می دانند، از ما بلوچ ها انسانیت زدایی می کنند، بنیادگرایی طالبانی سایه اش بر زندگی ما سنگینی میکند ….» (اخبار روز، ۱۵ مهر ۱۴۰۱)
۲) نگاه کنید به کتاب «محمودالفتاوی زاهدان» که زیر نظر مولوی عبدالحمید به تحریر درآمده و مجموعه ای از احکام فقه حنفی است. طبق فرمان های آن، حجاب زن باید بلند و گشاد و چهره را کاملا بپوشاند زیرا صورت مصداق «عورت» را دارد. زنان، هنگام بیرون رفتن از خانه فقط یک یا دو چشم را می توانند نپوشانند. و در حوزه های آموزشی باید تفکیک جنسیتی باشد و … این کتاب تاکید می کند که حجاب مانع از رسیدن «غرب» به امیالش در میان مسلمانان است ….
۳)بلوچستان، زنان برای آزادی خویش می جنگند؛ ایوب حسینبر (هوشنگ نورائی) 20 ژانویه ۲۰۲۲.
۴) مریم فومنی در «روایت هایی از کشف حجاب: اگر غیرت دارید همان جا او را بکشید و خاکش کنید» نیز از وجود این گروه ها صحبت می کند.
۵) هوشنگ نورایی جامعه شناس می نویسد: مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی که از او به عنوانهای مولانا، شیخ الحدیث و شیخ الاسلام هم یاد میشود.»
(مولوی عبدالحمید، دیو بندیسم و طالبان؛ هوشنگ نورایی، سپتامبر ۲۰۲۱)
۶)باب آواکیان، معمار علم کمونیسم نوین است. کمونیسم نوین، تکامل بیشتر علم کمونیسم می باشد که توسط مارکس و انگلس پایه گذاری شده است. رجوع کنید به کتاب «گشایش ها: گشایش تاریخی توسط مارکس و گشایش بیشتر با کمونیسم نوین- چکیده ای پایه ای» (آواکیان. ۲۰۱۹)و همچنین برای تشریح کمونیسم نوین به کتاب «کمونیسم نوین» (آواکیان. ۲۰۱۸)
۷)در وبسایت cpimlm.org سه سند پایه ای حزب کمونیست ایران (م.ل.م)را جستجو کنید: «مانیفست و برنامه انقلاب کمونیستی در ایران»؛ پیش نویس «قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین»؛ «استراتژی راه انقلاب در ایران».