دیکتاتوری بورژوازی چیست؟ دیکتاتوری پرولتاریا چیست؟

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

در اکتبر ۲۰۲۲ برنامه «انقلاب و نه چیزی کمتر» مصاحبه ای کاملاً متفاوت با باب آواکیان، رهبر حزب کمونیست انقلابی آمریکا و معمار «کمونیسم نوین» انجام داد. سه بخش مصاحبه به فارسی زیرنویس شده و لینک های آن در وبسایت cpimlm.org در معرفی «مصاحبه با باب آواکیان در برنامه انقلاب نه چیزی کمتر» و همچنین در وبسایت revcom.us موجود است. آواکیان در بخش سوم مصاحبه به موضوع بسیار مهم و حیاتی «قدرت سیاسی» می پردازد که گزیده ای از آن را در زیر می آوریم.

سوال: … شما اظهارات بولدی کرده اید که خواست کسب قدرت سیاسی درست است و قدرت دولتی در دست آدم های درست و طبقه درست، عالی است.اکثر مردم در مورد قدرت دولتی این طور فکر نمی کنند، … چرا داشتن قدرت دولتی، عالی است؟
باب آواکیان: افکار مزخرفی تبلیغ می شود، مثل حرف آن لُرد انگلیسی که می گوید قدرت فساد می آورد، قدرت مطلقه هم فساد مطلق می آورد. مردم گرایش دارند چیزها را آنگونه که اکنون هست ببینند و برایشان تخیل این امر دشوار است که قدرت می تواند توسط مردم به شیوۀ دیگری اعمال شود.
پس به این دلیل است که می گویم قدرت دولتی چیزی بسیار عالی است و به منظور ریشه کن کردن تمام ستم ها، به قدرت در جامعه نیاز داریم. علت این که در حال حاضر قادر به انجام آن نیستیم این است که آدم های نادرست، یعنی طبقه استثمارگران که همان سرمایه داران امپریالیست باشند، قدرت دولتی را در اختیار دارند و از آن برای سرکوب هر تلاش جدی جهت ریشه کن کردن ستم ها استفاده می کنند.
ما نیازمند نوع دیگری از قدرت دولتی هستیم – یک قدرت دولتی سوسیالیستی که اساساً متفاوت است، از نظر این که مبتنی بر چیست، هدفش چیست و همچنین چه کسانی را در اعمال قدرت دولتی دخالت می دهد. این قدرت دولتی، به طور فزاینده توده های مردم را به عنوان بازیگران مبتکر و فعال تغییر جامعه، درگیر می کند. و برخلاف سیستم کنونی، قدرت دولتی سوسیالیستی از حرکت توده‌های مردم برای ریشه‌کن کردن همه نوع ستم حمایت می کند – و در عین حال آن ها را رهبری می کند تا ببینند در مقابل چه چیزی ایستاده  اند و چه تضادهایی را باید بشکافند برای ریشه کن کردن همه این ها، و چطور برایش مبارزه کنند. بنابراین این یک نوع کاملاً متفاوت از قدرت دولتی است….
…اول از همه این که نیروی پلیسی که برای حفظ سیستم ستم، روزانه مردم را به قتل می رساند وجود نخواهد داشت. البته، نیروی پلیس نیاز خواهیم داشت؛ برای دفاع از انقلاب به نیروهای مسلح نیاز خواهیم داشت. اما این نیروها کاملاً متفاوت خواهند بود. آن ها توده‌های مردمی خواهند بود که برای انقلاب قیام کرده‌اند – یعنی پلیس و نیروهای مسلح متشکل از همین توده ها خواهند بود… ما در مورد مردم آنطور که الان هستند صحبت نمی کنیم. از مردمی صحبت می کنیم که کاملا تغییر کرده اند، آن مردمی که در جریان نبرد برای تغییر جهان و انجام انقلاب، بر اساس مبارزاتی که با آن ها شده، خود را کاملاً تغییر داده اند. … قدرت دولتی در دستان توده هایی از مردم خواهد بود که با آن ها مبارزه شده تا رهاکنندگان بشریت باشند و بر این اساس انقلاب کنند.
نقش قدرت دولتی و این که واقعاً در خدمت انقلاب برای رهایی توده‌های مردم است یا این که یک نیروی سرکوبگر جدید علیه مردم است؛ این امر، توسط محتوای آن قدرت دولتی تعیین می‌شود – توسط خط، سیاست و ایدئولوژی و برنامه ای که اساس و قطب راهنمایش است. و اینگونه است که می توان مردم را در ارزیابی از آن رهبری کرد- این که ویژگی این قدرت دولتی چیست. آیا این قدرت دولتی است که بالای سر مردم ایستاده و به نیرویی سرکوبگر تبدیل می‌شود که عملاً سیستم قدیمی استثمار و سرکوب را احیاء می کند؟ یا یک قدرت دولتی است که به واسطه محتوا و اعمالش، به واسطه شیوه رهبری اش، به واسطه چیزی که برایش مبارزه می کند– در عمل پشتوانه و حامی مردم در رهایی خودشان است و حامی انقلاب در سراسر جهان است، با همان هدف رهایی، ریشه کن کردن و نابودی همه تعارضات آشتی ناپذیر بین مردم، همه اشکال ستم و استثمار در دنیا. به همین دلیل است که بله، من می‌خواهم ما قدرت دولتی داشته باشیم – نه ما سه نفری که اینجا نشسته‌ایم – بلکه مردمی که برای انقلاب به پا خاسته اند تا بتوانند آنچه را که برای آن جنگیده اند متحقق کنند.
سوال: … شما نوشته اید که «همه دیکتاتوری ها بد نیستند» و جای دیگر گفته اید «دموکراسی صرفا کلمۀ دیگری است برای دیکتاتوری.» این ها اظهارات بسیار بحث برانگیز و تحریک آمیز هستند، …. چرا برای رهایی بشریت مهم است که در این باره رک و صریح باشیم.
باب آواکیان: ببینید، تکرار می کنم: مسئله بستگی به محتوای دیکتاتوری دارد. …دیکتاتوری، دیکتاتوری یک طبقه است. دیکتاتوری مبتنی بر یک سیستم زیربنایی است: می خواهد سیستم استثمار سرمایه داری-امپریالیستی باشد و یا یک دیکتاتوری بنیاداً متفاوت که دیکتاتوری سیستم سوسیالیستی است که جهت گیریش ریشه کن کردن کلیه انواع استثمار و ستم است. این دو دیکتاتوری، کیفیتاً متفاوت اند. …
دیکتاتوری، حاکمیت یک طبقه است، نه حاکمیت یک فرد یا یک دسته کوچک. و مبتنی بر یک سیستم زیربنایی از روابط اجتماعی و بسیار اساسی تر، روابط اقتصادی است. … ما توضیح علمی از دیکتاتوری را ارائه می دهیم و مفهوم غیرعلمی آن را بازتعریف می کنیم چون این درک را می دهد که گویا دیکتاتوری صرفا توسط یک فرد یا گروه کوچکی از آدم ها اعمال می شود، بدون درک این که دیکتاتوری مبتنی بر یک سیستم زیربنایی است و روابط مشخصی را تجسم می بخشد.
این اولین چیزی است که باید فهمید: دیکتاتوری چیست؟ و دیکتاتوری پرولتاریا، دیکتاتوری طبقۀ استثمار شده و به عبارت دیگر، قدرت دولتی سوسیالیستی چیست. بیایید از این مسئله راز زدایی کنیم. ما داریم در مورد قدرت دولتی ای صحبت می کنیم که بتواند دگرگونی هایی را اعمال کند که انقلاب سوسیالیستی تماما در مورد آن است و پشتوانۀ نهادینه ای باشد برای انجام آن ها: ریشه کن کردن ستم بر زنان، ریشه کن کردن تمام ستم های جنسیتی، ریشه کن کردن استثمار مردم و شرایطی که برخی انسان ها دیگران را مجبور می کنند تا کار کنند و برای آن ها پول درآورند. ریشه کن کردن تمامی روابط بین نژادها و ملیت های مختلف که تجسم برتری یک گروه بر گروه دیگر و… است
قدرت دولتی سوسیالیستی، دیکتاتوری پرولتاریا به این چیزها مربوط است. آیا در این دیکتاتوری، دموکراسی وجود دارد؟ بله، دموکراسی ای وجود دارد که در نظام سرمایه داری-امپریالیستی کنونی، که حکومت استثمارگران است، غیرقابل تصور است. درگیر شدن فزایندۀ مردم، به صورت موج وار و وسیع با رهبری ای که آن ها را در تعیین مسیر جامعه و تغییر روابط ستم گرانه ای که بر ضد آن قیام کرده اند، رهبری می کند.
بله، نیاز به رهبری خواهد بود. اما مشارکت فعال مردم و همچنین همانطور که گفتم، مقدار زیادی ابراز مخالفت و جوشش فکری، درهمه عرصه ها از جمله در هنر و فرهنگ وجود خواهد داشت. «قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین» به اصلی اشاره می کند که هدایت کنندۀ کل «قانون اساسی …» و دیکتاتوری پرولتاریا و قدرت دولتی سوسیالیستی است: اصل هسته محکم با الاستیسته بسیار بر مبنای هسته محکم.
به عنوان مثال، در حوزه آموزش، «قانون اساسی…» می گوید که هسته محکم سیستم آموزشی در جامعه نوین سوسیالیستی، به کارگیری ماتریالیسم دیالکتیکی، رویکرد علمی برای درک واقعیت مادی، هم در طبیعت و هم در جامعه خواهد بود. می گوید، این هسته محکم خواهد بود، اما در این چارچوب، الاستیسیته هم وجود خواهد داشت، در شکل حضور سایر دیدگاه ها و دیدگاه های مخالف.
همچنین در سراسر جامعه – در حوزه فرهنگ و رسانه و غیره. چشم انداز ما این است. و به این درک رسیده ایم که این اصل به طور موثر، در اعمال قدرت دولتی سوسیالیستی، دیکتاتوری پرولتاریا باید به کار برده شود، به نحوی که به طور فزاینده‌ای فعالیت آگاهانه انقلابی توده‌های مردم و بحث و جدل آن ها را حول افکار و برنامه ها درگیر کند و به شکلی زنده پیش ببرد.
تمام این مصاحبه بسیار مهم را گوش کنید و آن را به بحث در محافل مختلف بگذارید.