حملات شیمیایی به مدارس، ایدئولوژی دینی و فاشیست های دینمدارِ تحت امر خامنه ای
هیچ کس حرف خامنه ای جنایتکار را باور نکرد که حمله شیمیایی به مدارس دخترانه را مصداق «جنایت» دانست! فرمان او به اوباش تاریک اندیش اش فراموش نشده است که در جریان خیزش ژینا گفت جوانان را «تنبیه کنید». حملات شیمیایی به مدارس، تنبیه جمعی است و تنبیه جمعی بخشی از دکترین امنیتی جمهوری اسلامی است. زمانی که با ده ها هزار دستگیری نتوانستند جوانان را فلج و خسته کنند، تاکتیک های جنایتکارانه «تنبیه جمعی» در دستور کارشان قرار گرفت. دستگاه امنیتی و اسلام گرایان فاشیست تحت امر خامنه ای از دختران مدرسه به خاطر مبارزات شجاعانه شان در خیزش سراسری و به خاطر این که در جنگ با این رژیم تبه کار، به مردم امید و الهام بخشیده اند، انتقام می گیرند.
حملات شیمیایی در مدارس دخترانه از روز ۹ آذر ماه در هنرستان نور در قم آغاز شد و سپس به شهرهای سراسر کشور گسترش یافت. افرادی که زوایای این حکومت را می شناسند و امروز از در «مخالفت» با آن درآمده اند، می گویند واضح است که چه کسانی این حملات را کرده اند و چرا مراکز امنیتی دست آنان را باز گذاشته اند. یکشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۱، خبرگزاری تسنیم در خبری نوشت یونس پناهی، معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت «عمدی بودن مسمومیت دانش آموزان» را تایید کرد و گفت: «افرادی دوست داشتند تمامی مدارس، به خصوص مدارس دخترانه تعطیل شوند.» محمدتقی فاضل میبدی، استاد حوزه و عضو مجمع مدرسین حوزه علمیه قم نوشت عمدی بودن این ماجرا واقعیت دارد و آن را منتسب به گروهی موسوم به «هزاره گرا» (millennialism)کرد (ربطی به ملت «هزاره» افغانستان ندارد. منظور جماعتی است که اعتقاد به «ظهور» امام ۱۲ شیعه دارند). میبدی گفت این ها معتقدند که«دختران نباید درس بخوانند یا نهایتا تا سوم دبیرستان درس بخوانند. این جریان یک جریان مذهبی و ضد مدرنیته است». (فاضل میبدی. شبکه شرق).
شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشتی به تاریخ ۲۸ اسفند ۱۴۰۱، با حمایت تلویحی از این حملات، در واقع به سازمان یافته و عمدی بودن آنها اعتراف کرد. او به «بی توجهی مسئولان به پدیدۀ پلشت کشف حجاب» انتقاد کرد و گفت: «مردم مسلمان و پاکباخته ایران اسلامی … برای پیشگیری از گزند ناهنجاریها با کسی تعارف ندارند!» و تهدید کرد که: این مردم مسلمان، «احتمالا خود برای مقابله با این هنجارشکنی که باورهای دینی و عفت و اخلاق جامعه را تهدید میکند، دست به کار شوند».
مردمی که شریعتمداری از آن ها نام می برد، پایه های سازمان یافته و معتقدِ بنیادگرایان اسلامی حاکم هستند که حاضرند جانشان را برای حفظ این حکومت دینمدار فاشیست و رهبر آن بدهند. این ها سال ها در مکتب مصباح یزدی و خامنه ای و علم الهدی تعلیم یافته اند و توسط سپاه پاسداران سازماندهی شده اند.
ایدئولوژی دینمدار فاشیست حکومت و نگاه ضد انسانی اش به زن، متهم درجه اول در این حملات است. خامنه ای با بلند کردن انگشت تحکم و فرمان بارها گفته است که «اولین و مهمترین وظیفه زن خانه داری است و هر فعالیت دیگر باید ذیل این وظیفه قرار بگیرد»! دختران مدرسه، توی دهن او زدند و این امر حواریونش را وحشت زده کرده است. به طوری که از حوزه علمیه تهران به رئیسی نامه نوشته اند که در نتیجۀ بی حجابی، بنیان خانواده فروپاشیده است و «مدتی است که با مکر دشمن، بیش از پیش برهنگی سرعت یافته … انفعال و عدم اتخاذ تصمیم معین در فضای کشور موج می زند. … تاریخ اثبات نموده برای نقض حریم کشور هر میزان کوتاه آمده ایم، دشمن جلوتر خواهد آمد.» (نامه ۴۶ نفر از مدیران حوزههای علمیه تهران به رئیسی. اسفند ۱۴۰۱)
برای این پوسیده مغزها، آزادی زنان از حجاب اجباری، مصداق «نقض حریم کشور» است.
جمهوری زن کُش در عین حال جمهوری کودک کُش است. به گزارش عفو بین الملل مأموران اطلاعاتی و امنیتی برای سرکوب روحیه پرشور و مقاومت کودکان معترض در خیزش زن_زندگی_آزادی ، مرتکب شکنجههای هولناک شدهاند از جمله ضرب و شتم، شلاق، شوک الکتریکی، تجاوز و سایر خشونتهای جنسی علیه کودکان تحت بازداشت که گاها تنها ۱۲ سال سن داشتند.
این تحقیق شیوههای شکنجهای را افشا میکند که سپاه پاسداران، بسیج شبه نظامی، پلیس امنیت عمومی و سایر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی علیه دختران و پسران در بازداشت برای تنبیه و تحقیر آنها و گرفتن «اعترافهای اجباری» به کار میبردند. (گزارش عفو بین الملل از شکنجه کودکان معترض. ۱۶ مارس ۲۰۲۳). در یافته های عفو بین الملل، حداقل ۱۴ درصد از کسانی که به ضرب گلوله نیروهای انتظامی و امنیتی و یا در پی شکنجه و ضرب و شتم جان خود را از دست داده اند، کودک بودند. بر اساس این یافته ها، ۶۰ درصد کودکان کشته شده بلوچ و کورد بودند.
گزارش عفو بین الملل کاملا مستند است و از «درون رژیم» هم افرادی به طرق مختلف آن را تایید کرده اند. به طور مثال، مهدی نصیری که قبلا به جای شریعتمداری، مدیر روزنامه کیهان بود خطاب به سران حکومت نوشته است: «… برای حفظ قدرت در ماههای اخیر و جنبش مهسا دست به هر اقدام غیرشرعی، غیرقانونی و غیرانسانی که لازم دانستید، برای سرکوب معترضان زدید». در خیزش آبان ۹۸ نیز دست کم هجده کودک و در دی ماه ۹۶ هم حداقل چهار کودک کشته شدند. اما این اعداد و ارقام، فقط بخش بسیار کوچکی از بیش از چهل سال کودک کُشی در جمهوری اسلامی است.
کودک کُشی، ستم علیه کودکان و کودک آزاری جنسی بخشی از کارکرد دولت دینی در ایران است. به عنوان مثال کودک آزاری جنسی یک امر خلاف ارزش های اخلاقی و فرامین دینی اسلام نیست. ازدواج با دختر خردسال نه تنها در نص قوانین فقه اسلامی (در تمام فرقه های اصلی اعم از شیعه و سنی) مجاز و «حلال» است، بلکه جزء سیره پیامبراسلام هم هست و محمد در ۵۴ سالگی با عایشه که ۶ یا ۹ سال سن داشت ازدواج کرد! و فاطمه دختر محمد در ۱۰ سالگی با علی که مردی ۲۵ ساله بود ازدواج کرد و پیش از او شیوخ پیری مثل عمر و ابوبکر هم خواستگارش بودند. حتی لمس کردن نوزاد دختر به قصد لذت بردن مردِ بالغ هم امری ممکن و قابل طرح در فقه شیعی است. روح الله خمینی در پاسخ به یکی از پرسش های شرعی در مورد سکس کردن با دختر بچۀ نوزارد می گوید: «کسی که زوجه اى کمتر از ۹ سال دارد وطى (سکس کردن) براى وى جایز نیست چه اینکه زوجه دائمى باشد و چه منقطع. اما سایر کام گیری ها از قبیل لمس به شهوت و آغوش گرفتن و تفخیذ (شهوت راندن مرد بین دو ران زن) اشکال ندارد، هر چند شیر خواره باشد». (تحریر الوسیله ج ۴ مساله ۱۲)
بر طبق همین اصول و احکام فقهی بود که تجاوز به «زنان باکره» که شامل دختر بچه های زیر ۱۸ سال هم می شد در مورد زندانیان سیاسی و در برخی از زندان ها در دهه ۶۰ امری مجاز بود. علاوه بر این، دستگیری، شکنجه و اعدام کودکان زیر ۱۸ سال به اتهام فعالیت علیه جمهوری اسلامی در فاصلۀ سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ به طور وسیع در زندان های ایران رایج بود که هنوز ابعاد واقعی اش کشف نشده است.
در جمهوری اسلامی، ۴۴ سال است که زنان از هر طرف «تنبیه» می شوند: سرشان به دست مردان خانواده بریده می شود، به آنان تجاوز می شود، کودک همسر می شوند و دستگاه امنیتی و قضایی دولت تمام قد حاضر است تا هرچه بیشتر آنان را تحقیر و له کند. دستگیری ژینا (که به قتلش منجر شد) قرار بود درسی باشد برای میلیون ها دختر مدرسه ای که از حجاب اجباری تبعیت کنند. اما آنان نشان دادند که حاضر نیستند بگذارند که له شان کنند و به زنجیر بکشند.
قیام مردم علیه موقعیت بردگی باید به پیروزی برسد. حملات شیمیایی به مدارس دخترانه نشان داد که این نبرد خونین و ادامه دار است و هیچ جنبش اجتماعی نباید از آن کنار بکشد.
مرگ بر حکومت بچه کش و زن کش!