توهمات انتخاباتی در ترکیه بسیار جان سخت است!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

ستاره مهری

هرچند انتخابات ریاست جمهوری ترکیه که در ۱۵ مه ۲۰۲۳ برگزار شد به دور دوم کشید اما ائتلاف حزب حاکم (حزب عدالت و توسعه، آکپ) به رهبری اردوغان اکثریت آرای مجلس را به دست آورد و به احتمال قریب به یقین ریاست جمهوری را نیز خواهد برد. این انتخابات یک پیروزی برای اردوغان و شکستی شرم آور برای ائتلاف حزب جمهوریت به رهبری قلیچدار اوغلو بود-ائتلافی که اکثریت نیروهای چپ و سکولار و هواداران حزب دموکراتیک خلقها به رهبری صلاح الدین دمیرتاش بخشی از آن هستند. به جرات می توان گفت که پیش زمینۀ این پیروزی، «شکستی» است که اردوغان و حزب او در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۵ خوردند. پس نگاهی به آن انتخابات بیاندازیم .
در آن انتخابات بود که نیروهای چپ و سکولار و حتا «کمونیست» به تبعیت از سیاست سازش اوجلان با اردوغان (تحت عنوان «صلح») در ائتلاف با «حزب دموکراتیک خلق ها» به رهبری صلاح الدین دمیرتاش، دست به «خودکشی سیاسی» زدند و وارد پارلمان دولت اردوغان شدند. اردوغان در آن انتخابات شکست خورد اما در نهایت پیروزی با حزب او و طبقه حاکمۀ ترکیه بود زیرا موفق شدند، اکثریت مخالفین بیرون از ساختارهای حاکمیت را به درون ساختارهای حاکمیت بکشند و پس از آن با دستی بازتر دست به سرکوب وحشیانۀ هواداران پ.ک.ک و آزادی بیان قشرهای مترقی و سکولار ترکیه بزنند و قوانین و عرف پدر/مردسالارانه را تقویت کرده و جامعه را هرچه اسلامی تر کنند.
در آن انتخابات، حزب دموکراتیک خلقهای ترکیه (ه.د.پ HDP) به رهبری صلاح الدین دمیرتاش موقعیت خود را اینگونه مشخص می کرد که اپوزیسیون اصلی در مقابل جاه طلبی های اردوغان و همچنین قوی ترین صدایی است که خواهان از سرگیری گفتگوهای صلح بین دولت و پ.ک.ک (حزب کارگران کردستان) است. این حزب ۱۳ درصد آراء و ۸۰ کرسی پارلمانی را در اختیار گرفت. موفقیت انتخاباتی این حزب دور از انتظار نبود. اما ابعاد امیدی که به این موفقیت انتخاباتی بسته شد شگفت انگیز بود! مردم کُرد و غیر کُرد در استانبول و دیاربکر و دیگر شهرهای ترکیه تا گوشه و کنار اروپا به خیابان آمدند، اشک شادی ریختند، رقصیدند و یکدیگر را به آغوش کشیدند. جریان های «چپ و کمونیست» ایران هم از شادی در پوست نمی گنجیدند! همه با هم متوهم نسبت به «اصلاح» سیستم و پایان یافتن یک سده شوونیسم آتاتورکی و واپس گرایی اسلامی؛ به سر آمدن دوران اسارت و شکنجه و قتل مبارزان در زندان های مخوف ترکیه؛ آغاز رهایی زنان از دست قوانین اسلامی و سنت ها در جامعه زن ستیز و مردسالار ترکیه؛ پایان اسارت در استثمار شدید و ساعات طولانی کار؛ تمام شدن جنگ های نیابتی در منطقه و سیل مهاجرانی که به بردگی راضی اند.
دامنۀ این امید بی پایه و توهم محدود به ستمدیدگان کُرد، کارگران، زنان و جوانان نبود. و هلهلۀ پیروزی نیز فقط از اردوی حزب کارگران کُردستان (پ ک ک) و شاخه قانونی اش «ه د پ» بلند نمی شد . اکثر نیروهای چپ سابقا کمونیست و انقلابی ترکیه که سال ها توسط همین ماشین دولتی کمالیستی- اسلامی قتل عام شده اند بازیگر فعال صندوق رای شدند، کاندیدا معرفی کردند و به مجلس ارتجاع راه یافتند و پایکوبی کردند. اما واقعیات سخت، پوچی و بی پایه بودن این پایکوبی ها را نشان داد.
به رغم سرخوشی که پس از پیروزی پارلمانی درمیان طرفداران ه.د.پ و دیگر نیروهای مخالف به وجود آمد اما خیلی زود حصارهای ورود به طویله پارلمانی یک دولت ارتجاعی گریبانشان را گرفت. اردوغان و همۀ نمایندگان طبقۀ حاکمه ترکیه (با حمایت امپریالیست های آمریکا) از ه.د.پ خواستند که مسئولیت خلع سلاح پ.ک.ک را به دست بگیرد و به رهبران پ.ک.ک اعلام کند که اسلحه ها را زمین بگذارند. آنها به ه.د.پ تاکید کردند که اگر قرار است به وی اجازه فعالیت پارلمانی داده شود باید به عنوان نمایندۀ منافع دولت ترکیه رفتار کند. اردوغان از ه.د.پ خواست که «همۀ کردها» را نمایندگی کند. منظور اردوغان و طبقۀ حاکمه ترکیه از «همه کردها»، طبقۀ سرمایه دار در حال رشد و گسترش در کردستان و منافع و دغدغه های کله گنده های سیاسی کرد است که از حامیان اردوغان هستند. در واقع، این انتخابات سیاستی بود برای «سر به راه» کردن مقاومت کُردها و کشیدن آن به درون ساختارهای سیاسی دولت و اگر نشد، سرکوب خونین تر آنها. در پی این انتخابات در سوروچ و آنکارا، داعش دست به عملیات انتحاری علیه فعالین کُرد زد. اردوغان «پروسه صلح با کُردها» را تعطیل کرد و آوازهای «شادی و برادری و هم کیشی» جای خود را به فریادهایی در «محکومیت تروریسم، مبارزه برای آرامش و بازگرداندن اقتدار و امنیت» داد. اردوغان جنگ بیرحمانه ای علیه مردم کردستان به راه انداخت. جمیل بایک از رهبران پ.ک.ک در مصاحبه با روزنامه آلمانی (دیسایت) خبر داد که عبدالله اوجلان «پیش نویسی برای صلح آماده کرده است» و از آمریکا می خواهد مداخله کرده و میان پ.ک.ک و ترکیه صلح برقرار کند. (کرد پرس، جمیل بایک : ما خواهان صلح با ترکیه هستیم . ۲۸/۱۰/۱۳۹۴) اما سفیر آمریکا در ترکیه، پ.ک.ک را متهم به «هدف قرار دادن بیمارستان ها و کشتن شهروندان عادی» کرد و گفت «اول پ.ک.ک باید از مواضع نظامی خود در محلات و کوچه ها دست برداشته و از اعلام مناطق خودمختار منصرف شود.» ( کرد پرس، سفیر آمریکا از تشکیل قدرت مستقل در شمال و شمال شرق سوریه توسط پ.ی.د حمایت نمی کند . ۲۷/۱۰/۱۳۹۴)

طوماری که بیش از هزار تن از اساتید دانشگاهی در ترکیه و خارج از ترکیه امضاء کردند با اعتراض به کشتار ارتش ترکیه در کردستان خواهان بازگشت رژیم اردوغان به پای میز مذاکرات صلح با پ.ک.ک شدند. محتوای نامه حامل همان توهماتی بود که اپوزیسیون چپِ گرد آمده در زیر چتر حزب دمکراتیک خلق ها (ه.د.پ) در جریان انتخابات پارلمانی ۲۰۱۵ آن را نمایندگی می کرد. عده ای از اساتید امضاء کننده نامه اول، نامه ای دیگر با ششصد امضاء منتشر کردند و ضمن تأیید محتوای نامۀ قبل، از پ.ک.ک خواستند که دست از «عملیات ترور» بردارد. بی تردید، نامه دوم زیر فشارهای نیروهای امنیتی رژیم اردوغان صادر شد، اما محکوم کردن «طرفین» جنگ در شرایطی که به هیچ وجه «طرفین» در موقعیتی برابر و ماهیت یکسانی ندارند، نشانۀ گسترش یک گرایش خطرناک در میان روشنفکران مترقی بود که عاجزانه از اردوغان می خواستند به وعده های هشت سال پیش خود بازگردد. شرکت «چپ» در انتخابات پارلمانی نه تنها قطب بندی خوبی در میان روشنفکران مترقی به وجود نیاورد بلکه آنان را به انفعال و چسبیدن به «امنیت» سوق داد. و اتفاقا اردوغان سرکوب امنیتی و نظامی اش را با همین استدلال که وی تنها آلترناتیو برای «حفظ ترکیه» و «حفظ ثبات» است و مساله کُرد نیز فقط می تواند در سایه چنین «ثباتی» حل شود، توجیه می کرد. اردوغان بر همین پایه نه فقط بخش هایی از توده های مردم زحمتکش را به سوی خود کشید بلکه در میان روشنفکران به اصطلاح چپ و سکولار نیز شکاف انداخت. هنگامی که رژیم اردوغان نقش پدرخواندۀ نیروهای اسلامگرای سوریه را بازی می کرد، نیروهای اپوزیسیون چپ ترکیه هیچ تحلیل و سیاستی را در قبال جنگ سوریه نداشتند و این توهم را در سر داشتند که الگوی اسلام گرایی «معتدل» در ترکیه با اسلام گرایی نقاط دیگر خاورمیانه فرق دارد. اما الگوی اسلام گرایی «معتدل» به صخره های سخت واقعیت برخورد و مجبور شد دست از «اعتدال» بردارد. در ترکیه امروز، در اپوزیسیون چپ کمتر کسی علیه کلیت دولت حرف می زند. در نگاه اکثریت چپ معضل در فرد اردوغان و گرایش او به خودکامگی خلاصه شده است. سوال اینجا است که آیا با چنین سیاست هایی می توان توده های مردم را ولو برای یک مقاومت سیاسی معنادار بسیج کرد و مانع از کناره گیری توده های عصبانی یا گرایش شان به سمت نیروهای اسلام گرا شد؟ هرگز!

اسحاق باران، کمونیست انقلابی پیرو کمونیسم نوین و باب آواکیان، در همان زمان هدف خاص این انتخابات و افتادن نیروهای مترقی به تلۀ آن را تحلیل کرد و نوشت:
«کوششی گسترده تر از صرف وادار کردن کردها به تسلیم آشکار و ادغام آنان در دولت در جریان است. در واقع یک تلاش سراسری در جریان است برای خفه و مدیریت کردن شکل های گوناگون مقاومتی که علیه نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جریان دارد. یک نمونۀ آن را در جریان اعتراضات پارک گزی دیدیم که در ژوئن سال ۲۰۱۳ (خرداد ۱۳۹۲) مانند حریقی از استانبول به باقی شهرهای مهم کشیده شد. مشابه همین وضعیت بالقوه انفجاری را در سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳) در واکنش خشمگین به مرگ معدن چیان در سوما و نیز در مبارزه و خشم فزایندۀ زنان نسبت به روابط سنتی و مردسالار و خشونت وجنایت روزافزون علیه زنان در متن جامعه ای دیدیم که مرتبا اسلامی تر می شود. در پاسخ به این مبارزات، آ ک پ از سرکوب خشن استفاده کرده است اما در این کار با مشکلات جدی هم روبه رو شده است. ه.د.پ ادعا می کند که حضور ۵۰ درصدی زنان و ۱۰ درصدی ال.جی.بی.تی ها در ترکیب اعضای پارلمانی اش آن را تبدیل به نمایندۀ همۀ سرکوب شده ها و محرومین کرده است، اما در واقع ه.د.پ در حال خدمت به سرکوب و مهار اعتراضات مردم و کشیدن نیروهای شورشی بالقوه به درون سیستم است و به مردم اطمینان خاطر می‏دهد که می توان تضادهای غیرقابل حل این سیستم را تخفیف داد. به علاوه، جمع کثیری از نیروهایی که خودشان را انقلابی و حتی کمونیست می دانند وارد خدمت به این فرآیند شده اند زیرا قانع شده اند که سرنگون کردن و تغییر رادیکال این سیستم غیر ممکن است و به امید به دست آوردن مکانی در این سیستم و امکان اندکی اصلاح آن، اغوا شده اند. طنز ماجرا آن جاست که اینان عملکرد خلاف وجدانشان را به طور تئوریک با این ادعا توجیه می کنند که ترکیه فاشیست است و ورودشان به پارلمان دمیدن به دموکراسی است. در حالی که تبلیغ توهمات دربارۀ دموکراسی بورژوایی درست به همان اندازه برای طبقۀ حاکمه ضروری است که دیگر روش های خشن و سبعانه ای که دیکتاتوری طبقۀ آنها را حراست می کند.
در خیابان های دیاربکر و میادین شهرهای دیگر کردستان، به مناسبت پیروزی انتخاباتی ه.د.پ هلهله و شادی جریان داشت. از یک سو شاهد لذت بردن مردم از غلبه بر محدودیت هایی (همچون کسب حد نصاب ده درصد از آرای سراسری برای ورود به پارلمان) بودیم که سیستم وضع کرده بود تا مانع ورود احزاب کردی به پارلمان شود. اما در همان زمان دیدیم، چگونه مردمی که از این سیستم به خاطر ستم هایی که به آنان و دیگران کرده است بیزارند، به محاصرۀ افق ترسیم شده توسط این سیستم افتادند. هزاران نفر پرچم دولت ترکیه و شمایل آتاتورک (پایه گذار دولت ترکیه) را تکان می دادند! و آتاتورک کسی است که شورش های کُردی را به طور خشونت بار سرکوب می کرد. در کنار آن شمایلی از اوجلان را در دست داشتند؛ یعنی، کسی که مبارزۀ کُردها را از انقلاب و رهایی بالقوه اش تهی کرده است.
آنچه که تلاش های اصلاح طلبان را بیش از پیش بیگانه با واقعیت می کند، این فرض ناگفته است که گویا می توان جامعۀ ترکیه را از تصادم بین امپریالیسم غربی و بنیادگرایی اسلامی که در سراسر منطقه، از جمله در مرزهای ترکیه زبانه می کشد حفظ کرد. در حالی که این نزاع در واقع انعکاس دهندۀ تضادهای درون خود ترکیه نیز هست.
کارزار اسلامی کردن ترکیه و آرزوی اردوغان که می خواهد خود را در رأس جهان اسلامیِ در حال عروج قرار دهد، بیان و تقویت کنندۀ رشد سرمایه داری در ترکیه است که به عنوان تابعی از نظام امپریالیستی رشد کرده است. با این وصف، این سیاست برای آمریکا قابل پذیرش نیست. و نیز نیروهای اسلامی که رشد و گسترش شان معلول رشد سرمایه داری است، در جستجوی آن هستند که جایگاه مناسب خود را در نظام جهانی استثمار پیدا کنند و برای مشروعیت بخشیدن به این خواست، توده های مردم را علیه الگوهای سیاسی و ایدئولوژیکی که توسط غرب تحمیل شده است، بسیج می‏کنند. سیاست های اردوغان که اغلب به اشتباه به عنوان جاه طلبی های فردی تفسیر می شوند (همچون خیز وی برای افزایش قدرت ریاست جمهوری و کاهش استقلال قوۀ قضاییه) در واقع انعکاس همان دو قطبی شدن و ضرورت های برخاسته از آن است. این تضادها، مانند گسل های دیگر در ترکیه، نمی تواند از طریق انتخابات حل شود. صورت بندی مساله به این شکل که گویی جنگ میان «آزادی و دموکراسی چند حزبی» با «اقتدارگرایی» است، بر قوای محرکۀ واقعی که اوضاع را شکل می دهند پرده می افکند و مردم را به دام توهمات می اندازد.
علاوه بر این واقعیت به غایت غم انگیز که بسیاری از مردم به آغوش این یا آن نیروی منسوخ رانده و کشیده می شوند، تراژدی دیگری نیز در جریان است: نه تنها کسانی هستند که تخفیف درگیری بین این دو منسوخ را در رویاها می پرورانند، بلکه آن را تبدیل به اساس برنامۀ سیاسی شان کرده اند و نهایت تلاش خود را می کنند تا کوری خود را به میلیون ها نفر دیگر نیز تسری بدهند… باید پرسید: واقعا، چه گزینۀ عملی دیگری علیه کشتارهای جمعی و ایدئولوژی های سبعانۀ امپریالیست ها و بنیادگرایان وجود دارد به جز سرنگونی انقلابی کل این نظم اجتماعی و بازسازی کامل جامعه و در نهایت این جهان؟ …

(اسحاق باران، برندۀ انتخابات پارلمانی ترکیه: توهمات دموکراتیک، تیر ۱۳۹۵/ژوئن ۲۰۱۵)