چگونه انقلاب کنیم؟ چگونه مبارزات مختلف را به هم پیوند بزنیم؟

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

سخنرانی سمیه کارگر در « کنفرانس خودسازماندهی با نگاه بر خیزش ژینا»، کلکتیو زن، زندگی، آزادی- برلین ۲۷ تا ۲۹ اکتبر ۲۰۲۳

نمی توانیم از خیزش ژینا صحبت کنیم اما نسبت به جنگ غزه، جنگ اوکراین یا بحران محیط زیست که به نقطه بازگشت ناپذیر رسیده، بی تفاوت باشیم. نمی توانیم آینده ایران را جدا از آینده جهان تحلیل و برنامه ریزی کنیم. این «نمی توانیم»، اراده گرایانه یا هویتی یا سلیقه ای نیست. حتی اگر نخواهیم آن را ببینیم، واقعیت ما را وادار به دیدن خواهد کرد. جنگ غزه می تواند به تهران یا استانبول برسد. چگونه می توانیم چشم بر غزه ببندیم و بگوییم ما به انقلاب خودمان مشغولیم! نمی توانیم از خیزش ژینا و آینده ایران حرف بزنیم اما در جنگ روسیه و اوکراین، طرف دولت اوکراین یا روسیه بایستیم. این جنگ، جنگ منافع روسیه و ناتو است نه جنگ منافع مردم اوکراین یا نه آن طور که گفته می شود جنگ دموکراسی در برابر استبداد.   

در دنیایی هستیم که سیستم جهانی برایمان چارچوب مبارزه و شیوه تفکر تعیین می کند. شیوه تفکر و مبارزه حقوق بشری، هویتی، ناسیونالیستی و… همه این تفکرات، بر شالودۀ «تقدس» مالکیت خصوصی بر ابزار کار و تولید بنا شده اند. مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، که امروز شکل سرمایه داری دارد، منبع تولید همه تخاصمات اجتماعی میان انسان ها از جمله جنگ های کثیف امروز است. منبع تولید نفرت از زن و از ال.جی.بی تی کیو پلاس است. منبع به بردگی کشیدن زنان در صنعت سکس است. منبع برده کردن بچه ها در معادن و مشقت خانه های تولیدی دنیا و منبع دفن کردن آدم ها زیر خروار بمب های دهشت زاست. پس از این تفکرات تولید شده توسط سیستم سرمایه داری و تنظیم حرکات اعتراضی در چارچوبه های مقبول سیستم سرمایه داری باید گسست کرد.

عنوان پنل می پرسد چگونه مبارزات مختلف را به هم پیوند بزنیم؟ در واقع سوال را این گونه باید مطرح کرد که برای (انقلاب کردن) چگونه با مبارزات مختلف، جنبشی برای انقلاب بسازیم؟

خیزش ژینا، بهار عربی (۲۰۱۰-۲۰۱۱)، جنبش جان سیاهان مهم (۲۰۲۰) است و بسیاری مبارزات دیگر، شورش مردم علیه شرایط ستم و استثمارشان است. اما این مبارزات توان رفتن به ورای ساختار و مناسبات سیستم را ندارند. مقاومت در مقابل ستم، گامی ضروری است اما کافی نیست. انقلاب کردن، فراتر از برنامه ریزی، مقاومت و حتی سازماندهی کردن است. مقاومت کردن یعنی نپذیرفتن این شرایط. ساختن جنبشی برای انقلاب در خلال مبارزه یعنی علاوه بر نپذیرفتن، نشان دادن ریشه این شرایط و عزم برای از بین بردن آن. ضروری دانستن یا ندانستن این انقلاب، سلیقه ای نیست. اگر نشود با آینده ای مواجهیم که بسیار هولناک است. البته اگر آینده ای در کار باشد.

اوضاع کنونی جهان را می توان اوضاعی دانست که کیفیتا متفاوت از چند دهه پیش است. اوضاعی است که تمام نظم جهانی که بعد از جنگ جهانی دوم ساخته شده بود در حال فروپاشی است. اما این فروپاشی دارد زیر فشار رقابت قدرت های هسته ای که در دو طرف (آمریکا و روسیه) هر یک دارای ۵۵۰۰ کلاهک هسته ای هستند رخ می دهد. کراهت جنگ غزه را ببینید. این تازه آغاز است. ضربان و نیازهای سیستم سرمایه داری علاوه بر خطر جنگ هسته ای که ۵ برابر کره زمین را می تواند نابود کند،  نابودی محیط زیست را هم به زندگی ما اضافه کرده است. دنیا در التهاب بی نظیری است. پژواک زیبای ژن ژیان آزادی به این علت به سرعت جهانی شد که مردم دنیا با آن هم ذات پنداری کردند و این مربوط به وضعیتی است که همه بشریت در آن به سر می برد. یک احساس عمومی خوب در حال جوانه زدن در نقاط مختلف دنیا است: این احساس که شرایط زندگی غیرقابل تحمل و غیر قابل قبول است. در جوامع مرفهی مثل اروپا هم این احساس در حال جوانه زدن است. هیچ ضرورتی ندارد که میلیاردها انسان ثروت های این جهان را تولید کنند اما در شرایط جهنمی زندگی کنند. هیچ ضرورتی ندارد که نیمی از بشریت برده نیمی دیگر باشد. هیچ ضرورتی ندارد که شکاف های هولناک میان کشورهای غنی و فقیر باشد. هیچ ضرورتی ندارد که حرص شکار سود و رقابت میان سرمایه های عظیم محیط زیست ما را نابود کند. هیچ ضرورتی ندارد که علم و دانش در انحصار عده محدودی از مردم دنیا باشد و کودکان ۵ ساله در معادن کنگو برای تلفن ها و لپ تاپ ها و دیگر ابزار دیجیتال و هوشمند آن عده معدود در کودکی بمیرند. هیچ ضرورتی ندارد که انسان ها به خاطر جنسیت و ملیت شان تحت آزار و تبعیض باشند.

همه اینها یعنی این که آن چه ضرورت است، انقلاب است و هر چیز دیگر یاوه است.

و انقلاب به معنای آن نیست که چند تغییر برای جا به جا کردن موقعیت یک گروه اجتماعی یا یک ملت صورت بگیرد و کلیت سیستم سرمایه داری پابرجا بماند.

منظور از سیستم سرمایه داری چیست

وقتی در مورد سیستم سرمایه داری صحبت می کنیم یعنی میلیاردها انسان چطور در یک پیکر واحد و درهم تنیده در مقیاس جهانی وارد رابطه تولیدی می شوند و تحت چه شرایطی  زندگی را می گذرانند؛ کشورهای مختلف و طبقات حاکمه کشورها چطور سازمان می یابند و حکومت می کنند و در مقیاس جهانی چه روابطی دارند. انقلاب یعنی تغییر بنیادین همه اینها. برای این باید «نیرویی شکل بگیرد که بالغ بر میلیون ها نفر از بخش های مختلف جامعه است که برای دست زدن به یک مبارزۀ همه جانبه، سازمان یافته اند تا این سیستم را سرنگون کنند و به جای آن، سیستم سیاسی و اقتصادیِ بنیادا متفاوت و بسیار بهتری ایجاد کنند که سیستمسوسیالیستی است. سیستمی که مبنایش تامین نیازهای مردم و پیش برد مبارزه برای جهانی کمونیستی است که با رسیدن آن بالاخره در همه جای دنیا بر استثمار، ستم و نابودی محیط زیست که بخشی از سوخت و ساز سیستم سرمایه داری- امپریالیسم است، نقطه پایان گذاشته خواهد شد. هرچیزی کمتر از  این انقلاب، کاملا در ریشه کن کردن معضلات یا رهنمون شدن ما به راه حل واقعی شکست خواهد خورد». (باب آواکیان)

اوضاع کنونی دنیا آبستن رخدادهای بسیار هولناک است. اما در بطن آن، پتانسیل بزرگی برای چرخاندن اوضاع به نفع انقلاب موجود است. اوضاعی است که می توان برای تغییر انقلابی نیرو گرد آورد. بی ثباتی ساختارهای سیاسی و دولت ها، به طوری که دیگر نتوانند دیکتاتوری طبقاتی خود را به طور همه جانبه اعمال کنند، یک فرصت است که انقلاب را «ممکن تر از پیش» کرده است. اما، نقش نیروهای ذهنی تعیین کننده است. اگر در این اوضاع درگیر فردگرایی و فلج سیاسی شویم، این گرایش ها، فقط سیستم و «راه» های وحشتناک آن را تقویت می کند. توهم برای اصلاح سیستم سرمایه داری، چه در جایی مانند ایران یا آمریکا و مصر و ترکیه و آلمان و غیره فقط اوضاع را بدتر خواهد کرد. اگر راه انقلاب از طریق جنبشی برای انقلاب که دارای اصول انترناسیونالیستی و موازین خارج از چارچوبه دولت های حاکم است باز نشود، نیروهای هاری که در میدان هستند گستاخ تر شده و نیروهای میانی را هم خواهند بلعید. امروز، مردم نقاط مختلف دنیا، امکان انقلاب کمونیستی را نمی بینند و حداکثر به دنبال رفرم و بهبود وضع این گروه و آن گروه هویتی و ملی در چارچوب وضع موجود هستند. این وضع را باید عوض کرد.

در اتحادهای وسیع برای مقاومت علیه جنایت ها باید اصول و روش های جنبشی برای انقلاب را مستقر کرد

خیزش ژینا و همبستگی مردم و تغییراتی که به وجود آمد عالی بود. انزجار جهانی از نسل کشی مردم فلسطین بسیار خوب است. و خیزش های بزرگ علیه جنگ های کثیف و بی انتها و نابودی محیط زیست و فقر و ستم بر زنان و پدرسالاری هار که مثل اژدهای هفت سر همه جا سربلند کرده است، در راه اند. اما، اینها به خودی خود به تغییر بنیادین و ماندگار منتهی نخواهند شد. زیرا تغییر ماندگار و واقعی در گرو سرنگون کردن دولت ها و استقرار جوامع سوسیالیستی نوین است.

بنابراین در عین اتحاد وسیع اصولی در مقابل هر جنایتی که در ایران و جهان می شود، و برای متوقف کردن آنها و برای آزادی زندانیان سیاسی و متوقف کردن زن ستیزی و تاریک اندیشی دینی، متوقف کردن جنگ های کثیف و نابودی محیط زیست…. باید حداکثر توانمان را در ایجاد صف میلیونی از مردمی که دارای آگاهی انقلابی هستند به کار ببریم. یعنی اول، کارکرد و اصول و خصایل سیستم سرمایه داری امپریالیستی که در همه جهان حاکم است و همه رنج و نکبت های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از آن بلند می شود را بشناسیم. دوم، بر مبنای نقد عمیق این سیستم، آلترناتیو جمهوری سوسیالیستی نوین را پیش بگذاریم، به عنوان تنها راه خشک کردن سرچشمۀ زخم های کهنه و تازه. سوم، روشن کردن این که انقلاب مساله ای جدی است و باید به آن به روشی جدی و علمی پرداخت. ذهنی گرایی، استیصال فردگرایانه، ژست ها و اعمالی که در ضدیت با تکامل یک جنبش توده ای انقلابی است که هدفش به وجود آوردن یک دنیای بنیادا متفاوت و بهتر است و باید روش هایی داشته باشد که اساسا در پیوستگی با این هدف و برای تحقق آن باشد. انقلاب، به ویژه انقلاب کمونیستی، عملِ توده های مردم سازمان یافته و تحت رهبری است برای آن که مبارزه برای محو کلیه سیستم ها و روابط استثمار و ستم و منتقل کردن بشریت به ورای آن را هرچه آگاهانه تر پیش ببرد و تنها می تواند به این طریق به ثمر برسد.

مطمئنا انقلاب نیاز به آن خواهد داشت که ارتشی از میلیون ها تن مردمی که می دانند انقلاب چیست و چطور باید آن را به دست آورد، در یک جنگ انقلابی ستون فقرات نظامی و امنیتی دولت را شکست دهند و موفق به استقرار سیستم سوسیالیستی شوند. اما پیش شرط دست یافتن به این پیروزی آن است که واقعا میلیون ها نفر از مردم بدانند چه می خواهند و چگونه می خواهند و تحت رهبری کمونیستی انقلابی باشند. پس امروز قبل از هر چیز مواجه هستیم با ضرورت ایجاد صف آرایی میلیونی برای انقلاب که نیازمند آن است که آگاهی به معضل چیست و بدیل کدام است به میلیون ها ذهن و قلب راه پیدا کند. این رقم «میلیون ها» نباید ما را به هراس بیندازد. چون جهش وار رخ خواهد داد به شرطی که جوانه هایش موجود باشد. کار سیاسی و سازمانی با این هدف، لازمه این دوران بسیار خطیر است.

انترناسیونالیسم

بدون انترناسیونالیسم، هیچ انقلابی در هیچ جای دنیا نخواهد شد. انترناسیونالیسم همان شعار «همبستگی انترناسیونالیستی» نیست که در تظاهرات های کشورهای مختلف، فراخوانش داده می شود. البته این شعار خوبی است اما معنای واقعی انترناسیونالیسم، «همبستگی با هم» نیست. بلکه درک این واقعیت که مردم همه کشورها مثل برده هایی هستند که توسط سرمایه داری به هم زنجیر شده اند و لاجرم جدا جدا رها نمی شوند. انترناسیونالیسم، بازتاب این واقعیت است که تحولات یک کشور قائم به ذات نیست و بر بستر بزرگتر و پرآشوب تری پیش می رود که مرتبا لایه های مختلفش درهم فرو رفته و جهت ها را عوض می کنند. نتیجه اش برای انقلاب آن است که باید انقلاب در یک کشور را به مثابه عملی در خدمت به یک فرآیند ضروریِ جهانی انجام داد. وگرنه انقلاب نیست. این درک از انترناسیونالیسم را باب آواکیان تکامل داده است و جای مهمی در تکامل «سنتزنوین کمونیسم» یا کمونیسم نوین دارد.

آینده، در رفتن بهجلونهفته است: به سوی یک جامعۀ سوسیالیستی واقعی و در نهایت یک جهان کمونیستی

نتیجه گیری را با نقل قولی از باب آواکیان انجام می دهم: « تحت این سیستم (سرمایه داری-امپریالیسم) هیچ آینده ای که ارزش زیستن داشته باشد، برای توده های مردم و در نهایت برای بشریت وجود ندارد. این سیستمی است که فاشیسم را تولید کرده؛ سیستمی است که نه تنها برای توده های مردم در آمریکا بلکه برای میلیاردها انسان در سراسر جهان منشاء رنج های هولناک و غیرضروری است و از طریق زرادخانه های عظیم سلاح های هسته ای و تخریب سریع محیط زیست، تهدید روزافزونی برای موجودیت بشریت است. … ویرانی و رنجی که دو جنگ جهانی در قرن بیستم به بار آوردند هولناک بود. ده ها میلیون نفر ذبح شدند و در پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا بلافاصله دست به حملات اتمی به دو شهر ژاپن زد. صدها هزار نفر از مردم ژاپن  در آتش بمب های اتمی سوختند و «عصر هسته ای» آغاز شد. …. آینده، نه در بازگشت به گذشته (حال این گذشته، واقعی باشد یا خیالی) بلکه در رفتن به جلو نهفته است: به سوی یک جامعۀ سوسیالیستی واقعی و در نهایت یک جهان کمونیستی. در چنین جامعه ای، جهت گیری اساسی و سیاست های عملی را تأمین نیازهای مادی، فکری و فرهنگی مردم تعیین خواهد کرد و هم زمان، در چارچوب بنیان جمعی و تعاونی و خصلت جامعه، ابتکار عمل های فردی از دامنۀ روزافزونی برخوردار خواهند شد. در آن جامعه، همۀ روابط اقتصادی و اجتماعی استثمارگرانۀ کهنه، نابرابری و ستم گری پشت سر گذاشته خواهد شد و دیگر رفاه عده ای بر بدبختی دیگران بنا نخواهد شد…..

اکثر کسانی که کمونیسم را رد کرده اند، اصلا حاضر نشده اند نگاهی جدی به آن کرده و بعد رد کنند. منبع نهایی این  جهل و تعصب، تحریفاتی است که حافظان نظم کنونی بی وقفه اشاعه داده اند. این تحریفات فقط به تقویت نظم موجودِ به شدت ستمگرانه خدمت کرده است. … »

منابع:

باب آواکیان، بیانیه سال جدید (۲۰۲۱): نیاز اضطراری به جهانی که بنیادا نوین است، برای رهایی تمام بشریت

 باب آواکیان. آینده ای بسیار وحشتناک یا حقیقتا رهایی بخش؛بحران عمیق، شکاف های عمق یابنده، چشم انداز جنگ داخلی – و انقلابی که فورا لازم است:شالوده ای ضروری، نقشه راهی پایه ای برای انقلاب