همهمه انتخاباتی تبه کاران حاکم، پس از مرگ قاضی مرگشان

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

هیئت حاکمه جمهوری اسلامی، شامل همه جناح ها، مرگ رئیسی را به فال نیک گرفتند و حتا برخی افراد طبقه حاکمه، مرگ رئیسی را «بن بست شکن» خواندند.[۱] احساس آرامش در حین سوگواری، حتا در میان خودِ اصول گرایان حاکم که قرار بود «یکدست» باشند، چنان بود که روایت های توطئه در مورد سقوط بالگرد رئیسی، از گمانه زنی در مورد «کار اسرائیل بود» به سمت این که «کار خودشان بود» چرخید!

این واقعه، وضعیت فوق العاده بحرانی و ازهم گسیخته رژیم را عریان تر کرد. از یک طرف، با خشم و نفرت مردم روبروست و از طرف دیگر در صحنه بین المللی، در رقابت حاد میان قدرت های امپریالیستی «غرب و شرق» مانند توپ فوتبال لگد می خورد و چرخش های تند در اوضاع بی ثبات منطقه و جهان، به ناگهان سیاست های «راهبردیِ» به دقت محاسبه و طراحی شده شان را تبدیل به ورق پاره می کند. این تضادها، دائماً انسجام قدرت در جمهوری اسلامی را به هم زده و انشقاق های درونی آن را خصمانه تر می کند. 

در مواجهه با چنین وضعی، قطب های مختلف طبقه حاکمه (بیت خامنه ای، طیف اصول گرایان، کارگزاران، احمدی نژادی ها … و همه اینها همراه با باندهای امنیتی نظامی نزدیک شان) با وجود نزاع های سخت درونی، در این گرایش سهیم اند که «میراث رئیسی» را اگر نه به زباله دانی، حداقل به بایگانی بسپارند و برای بقای نظام شان، با یکدیگر در رابطه با دو چالش بزرگ داخلی و جهانی وارد سازش شوند. اما فارغ از این که چه کسی رئیس  جمهور شود، انشقاق درون حکومت بیشتر خواهد شد – به ویژه در میان خودِ اصولگرایان و باندهای نظامی- امنیتی آنها. به هر صورت، انتخابات ریاست جمهوریِ پسا- رئیسی، تقلای مستاصلانه برای نجات حکومتی است که باید به خاک سپرده شود. نامزدهای این انتخابات، نماد پوسیدگی جمهوری اسلامی اند؛[۲] کسانی که کارنامه شان عضویت در سپاه سرکوب و جنایت، عضو هیئت مرگ در اعدام زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷، به خون کشیدن اعتراضات دانشجویی، ریاست بر انحصارات عظیم چپاول و غارت سرمایه داری است. در این میان یکی از آنها (پزشکیان) به علت آن که از مدیران «صادق» گنداب جمهوری اسلامی بوده و در پوشاندن و زیباسازی جنایت های جمهوری اسلامی و ایدئولوژی متعفن آن متخصص است، «درخشیده» است و اصلاح طلبان و حزب کارگزاران (طیف رفسنجانی- روحانی) از او حمایت کرده اند.

جلو انداختن پزشکیان تیری در تاریکی است برای  مواجهه با چالش های مرگبار خارجی و داخلی جمهوری اسلامی. راهکار او را می توان چنین خلاصه کرد: وحدت با خامنه ای و دستگاه نظامی- امنیتی او در سیاست سرکوب همه جانبه مردم (تحمیل حجاب اجباری، سرکوب زنان و دانشجویان و هنرمندان و مردم کُرد و بلوچ، اخراج افغانستانی ها) و به اجرا گذاشتن سیاست تغییر ریل در روابط بین المللی از «چرخش به شرق» (ایجاد روابط قوی سیاسی و اقتصادی و نظامی و امنیتی با امپریالیست های روسیه و چین) به سمت سیاست «روابط متوازن با شرق و غرب». این است سیاست «معجزه آفرین» پزشکیان که قرار است تحریم ها را ملغا و سفره معیشت مردم را پُر کند. تا آنجا که به سیاست «عمق استراتژیک» مربوط است، پزشکیان/ظریف تلاش کرده اند آن را تغییر معنا بدهند و به جای تاکید بر نظامی گری منطقه ای سپاه پاسداران، بر گسترش نفوذ اقتصادی منطقه ای تاکید بگذارند.[۳]

سیاست خارجیِ تیم پزشکان/ظریف در واقع، آیینه روبروی سیاست دوران رئیسی است که طبقه حاکمه تلاش کرد در حین سرکوب بیرحمانۀ اعتراضات مردم به ویژه خیزش ژینا، با سیاست «چرخش به شرق» (یعنی وابستگی به امپریالیست های چین و روسیه) معضل بین المللی اش را حل کند و از انزوای سیاسی و اقتصادی بین المللی که آن را فلج کرده است، بیرون آید. جمهوری اسلامی، ایران را به پایگاه رقابت امپریالیست های چین و روسیه با امپریالیست های «غرب» تبدیل کرد، اما حتا امتیاز اقتصادی نصیبش نشد[۴] و در میانۀ تلاطمات و زلزله های سیاسی جهان و منطقه تعادلش هرچه بیشتر بر هم خورد. 

بی تردید، پزشکیان و حامیانش باید تنور انتخابات را هم داغ کنند تا ذره ای مشروعیت برای رژیم دست و پا کنند. تکرار انتخابات مجلس در اسفند گذشته که رای باطله در تهران بیشتر از رای به نماینده اول بود، برایشان کابوس است.[۵] با این وجود قادر نیستند حتا وعده «تعدیل» سرکوب را بدهند. پزشکیان دائما می گوید مساله زندانیان سیاسی و سرکوب زنان برای حجاب، خارج از حوزه وظایف اوست. اما از آن جا که به قول لنین «حتا مرتجعین بدون توده ها هیچ کاری نمی توانند بکنند» پزشکیان برای کشیدن مردم مستاصل از فقر و بیکاری به پای صندوق های رای، وعده می دهد که با «احیای برجام» و پایان تحریم ها وضع معیشت بهبود خواهد یافت. از طرف دیگر، نظریه پردازان و مبلغین جناح اصلاح طلب جمهوری اسلامی، فعالانه حول «انتخاب از میان بد و بدتر» خلق افکار می کنند و حتا عاجزانه از سلبریتی های هنری می خواهند که مانند سال های ۷۶ تا ۹۶ چشم بر توده های لگدکوب شدۀ اعماقِ فقر و فلاکت و زندانیان سیاسی و خشم زنان و هر پنج ساعت یک اعدام ببندند و زینت المجالس این گنداب شوند.[۶] اما چالشی که حاضر نیستند به آن نیم نگاهی کنند نهادینه شدن سیکل خیزش- سرکوب در روابط میان حکومت و مردم است و فارغ از این که چه کسی رئیس جمهور شود، این سیکل دوام خواهد یافت.  

نتیجه گیری

طبقه حاکمه در تلاش برای یک تجدید صف آرایی است. اما این تجدید صف آرایی هرگز حول برنامه کنار گذاشتن شریعت از کارکرد حکومت (قانون اساسی و قوانین کیفری) به ویژه در زمینه موقعیت بی حقوقی زنان و حجاب اجباری نیست؛ هرگز به معنای آزادی زندانیان سیاسی و توقف اعدام جوانان نیست. 

روی سخن این مرتجعین با مردم نیست. الویت شان حفظ نظام جهنمی شان به هر قیمت است. هرم قدرتشان بسیار ضعیف شده است. می خواهند با یک رویکرد جدید بین المللی صفوف داخلی خود را سازماندهی مجدد کنند. این نقشه شان است اما طول عمر «نقشه جدید» هم شاید چند ماهی بیشتر نباشد. اصلا معلوم نیست مراکز قدرت نظامی – امنیتی تاب این چرخش جدید را خواهند داشت؟ تا آن جا که به قدرت های امپریالیستی غرب مربوط است، حاضرند امتیازاتی به جمهوری اسلامی بدهند (مانند آزاد کردن حمید نوری توسط سوئد) اما دو شرط اصلی در مقابل جمهوری اسلامی گذاشته اند: جدایی از روسیه به ویژه در رابطه با جنگ اوکراین و توقف برنامه هسته ای. (رجوع کنید به مصوبه های جی ۷ در ایتالیا در ۱۵ ژوئن). پروژه پزشکیان تحت عنوان «برای ایران»، شوک الکتریکی به بدن نظام از طریق گشودن درهای آن به روی دنیا و بیرون آوردن جمهوری اسلامی از انزوای سیاسی و اقتصادی بین المللی است. اما به طور کلی، تخفیف معضلات اقتصادی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی (چه در منطقه و چه با قدرت های جهانی) با مسائل کلان بین المللی پیوند خورده است؛ مشخصا با تضادهای تشدید یابندۀ میان قدرت های امپریالیستی جهان به ویژه میان چین و روسیه و آمریکا در اوضاع به شدت سیال و بی انسجام جهان. و به طور خاص، اوضاع جهان چنان پیچیده و بی ثبات است که معلوم نیست در چند ماه آینده حکومت در کشورهای اروپایی یا آمریکا در دست چه نیروهایی باشد.

 چهره ها و نمایندگان مختلف حکومت که از هسته قدرت بیرون رانده شده اند (اصلاح طلبان و کارگزاران و احمدی نژادی ها) نگران اند، اما عاجز از ایجاد هرگونه تغییری خطاب به هستۀ اصلی قدرت هشدار می دهند که اگر چنین و چنان نکند، اگر زودتر با امپریالیست های غرب به توافق نرسد، اگر میان جناح های مختلف حکومت و حتا با بورژوازی خارج از حکومت ائتلاف های طبقاتی جدید درست نکند، اگر نتواند با ترفندهایی از نوع دوم خرداد و بیست سالۀ پس از آن بخش هایی از طبقه متوسط جامعه را با خود متحد کند، طوفان های اجتماعی آتی دست در دست تلاطمات جهانی، ممکن است تمامیّت رژیم را به نابودی بکشند و حتی بر خلاف سال ۵۷ مجال ترمیم ساختارهای دولت را به جناح های بورژوایی خارج از حکومت ندهد. این ناتوانی مربوط به نداشتن «اراده» و «سیاست کارشناسانه» نیست. بلکه مربوط به حدت یابی تضادهای اساسی نظام سیاسی- ایدئولوژیک و اقتصادی- اجتماعی جمهوری اسلامی است که در چارچوب جمهوری اسلامی غیرقابل حل می باشند.  

جمهوری اسلامی مانند هر دولت مرتجع دیگر، لشگری از تحلیلگران و نظریه پردازان مواجب بگیر دارد که کارشان لفاظی های به اصطلاح «کارشناسانه» برای پنهان کردن ریشه های منسوخ این نظام است. آنها، گاه ژست انتقادی هم می گیرند و تحت عنوان «نقد» همه چیز را تقلیل می دهند به «تصمیم گیری های غلط» و «گوش نسپردن به متخصصین» و «فقدان بوروکراسی کارآمد». اینها تصویرپردازی های ریاکارانه درباره کارکرد یک سیستم اقتصادی- اجتماعی سرمایه داری است که امروز در ایران توسط نظام فاشیستی جمهوری اسلامی اداره می شود. 

اضلاع سه گانۀ وضعیت بحرانی جمهوری اسلامی، تشدید خواهند شد: ۱) تشدید نارضایتی مردم و خشم و خروش شان، ۲) شکاف عمیق داخل حکومت و جنگ درونی و ۳) بن بست در انکشاف روابط جمهوری اسلامی با امپریالیست ها.

برای سرنگونی این رژیم، باید تمام جبهه های نبرد علیه جنایت هایش را تکامل داد و افکار مردم را به سمت انقلاب واقعی تغییر داد و نیروهایشان را حول به ثمر رساندن آن سازماندهی کرد. از این طریق می توانیم اوضاع را به سمت شکل گیری وضعیتی برانیم که این رژیم قادر به حکومت کردن نباشد و نیروهایش بیش از آن که بتوانند ساطور قصابی شان را علیه مردم تیز کنند، گلوی یکدیگر را بدرند. وقتی برده داران با هم می جنگند، برای برده ها فرصت درهم پیچیدن تومار حکومت برده داران فراهم می شود. این تنها نتیجه گیری صحیح از کارزار تعیین یک مدیر جدید برای گنداب جمهوری اسلامی است.

مرکزیت سیاسی ساختن مسیر انقلاب، حزب کمونیست ایران (م.ل.م) است. سایت حزبcpimlm.org  مرتبا تحلیل های سیاسی و سیاست های مبارزاتی امروز برای تدارک و آمادگی جهت سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری سوسیالیستی نوین ایران را در دسترس عموم قرار می دهد. رجوع به این سایت، فراگیر کردن خط حزب و سازماندهی حول ترویج «قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران» و «برنامه و مانیفست انقلاب کمونیستی در ایران» از گام های اولیه است. لحظه را باید دریافت که وقت تنگ است.


[۱] معصومه ابتکار گفت: خدا رحمتش کند اما مرگش بن بست شکن بود.

[۲] مصطفی پورمحمدی عضو هیئت مرگ، زاکانی و قالیباف سرکوب گران خیزش های دانشجویی، جلیلی بنیادگرای فاشیست همدست کسانی که در دوره خیزش ژینا، به مدارس گاز شیمیایی می زدند، هاشمی رئیس بنیاد شهید و دیگر مراکز چپاول و غارت و پزشکیان که در مقام یک «تحصیل کرده» ماله کش عضو مجلس اسلامی، همیشه توجیه گر بیشرم جنایت های جمهوری اسلام بوده است.  

[۳] سنایی (مشاور پزشکیان در میزگرد سیاسی) گفت، حتا «مشاورین چینی» به آنها گفته اند که برای توسعه اقتصادی، باید هر کاری لازم است بکنید تا مانند چین دهه ۱۹۸۰ درهایتان را به روی سرمایه های غربی باز کنید. سنایی، سفیر سابق ایران در روسیه بود. برنامه تماشا از شبکه سوم صدا و سیما. ۲۸ خرداد 

[۴]پزشکیان و ظریف می گویند، «قرار بود تحریم ها را دور بزنیم ولی الآن کریدورها و مسیرهای ارتباطی منطقه ما را دور زده‌اند» (بیانیه کارزار ظریف برای پزشکیان) ۲۹ خرداد ۱۴۰۳.

[۵] بنا به اعلام وزارت کشور در تهران، ری، شمیرانات، پردیس و اسلام شهر مجموعا ۵۵۲ هزار رای صحیح داده شده است. بیش از هفت میلیون و ٧٧۵ هزار نفر در این حوزه حق رای داشته‌اند و بر این مبنا رسانه‌های ایران از مشارکت ۷ درصدی در تهران خبر داده‌اند. ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ – ۱۱ مه ۲۰۲۴

[۶] عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «این کیانیان نازنین» در روزنامه اعتماد