هرگز! پذیرش فاشیسم ترامپ/ماگا و عدم مقاومت در برابر آن، اوضاع را “درست” نخواهد کرد

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

این باب آواکیان است . انقلاب شماره ۱۰۵ :

پاسخ به برخی سؤالات بزرگ و رد استدلال‌های خطرناک و اشتباه. 

ابتدا این سؤال اساسی که بسیاری از مردم درباره آن روشن نیستند: فاشیسم چیست و به طور خاص، این فاشیسم ترامپ/ ماگا چیست؟ 

فاشیسم، دیکتاتوری آشکار و بی‌پرده یک سیستم ستمگر است. فاشیسم ترامپ/ماگا نشان‌دهنده دیکتاتوری آشکار و بی‌پرده سیستم سرمایه‌داری امپریالیستی است که در این کشور حکومت می‌کند؛ کشوری که قدرتمندترین سرمایه داری امپریالیستی غارتگر مردم و محیط زیست در جهان است.

در پیام‌های شماره ۸۲، ۸۳ و ۸۴ به طور گسترده‌تر به این موضوع پرداخته‌ام، اما در این جا به طور خلاصه برخی نکات مهم را ذکر می‌کنم:

تلاش‌های زیاد و مستمری می شود تا نگذارند مردم یک درک علمی از این واقعیت پیدا کنند که حاکمیت طبقه سرمایه دار، در هر شکلی که باشد، در واقع یک دیکتاتوری است: یعنی، انحصار قدرت سیاسی توسط طبقه سرمایه دار و به ویژه به معنای انحصار بر نیروی نظامی و خشونت «مشروع» توسط پلیس و ارتش آن است. این دیکتاتوری، مبتنی است بر سلطه بر اقتصاد توسط طبقه سرمایه دار. یعنی، مالکیت و کنترل: چه چیزی تولید می شود، چگونه تولید می شود و فرآورده ها و خدمات چگونه مبادله می شوند (به فروش می رسند) و سودی که از این فرآیند به دست می آید. 

در شکل «دموکراتیک» این دیکتاتوری سرمایه داری، به مردم درجات مختلفی از حقوق معین داده می‌شود و «حاکمیت قانون» به عنوان یک اصل کلی اعمال می‌شود، اما همه اینها مبتنی بر حاکمیت طبقه سرمایه دار و روابط ستمگرانه سیستم سرمایه داری است و به آن محدود شده و منطبق بر آن است. (در دنیای امروز، این یک نظام سرمایه‌داری امپریالیستی است. سرمایه‌داری امپریالیستی به این واقعیت اشاره دارد که سرمایه‌داری مدتی است که یک نظام بین‌المللی استثمار و ستم است).

در شکل فاشیستی دیکتاتوری سرمایه داری، «حاکمیت قانون» اساساً همان چیزی است که فاشیست‌ها می‌گویند قانون است و حقوق مردم کم و بیش آشکارا به آنچه فاشیست‌ها اجازه می‌دهند محدود می‌شود، در حالی که چنین حقوقی تنها به کسانی داده می‌شود که با حکومت فاشیست‌ها همراهی می‌کنند.

همانطور که در سخنرانی سال ۲۰۱۷ خود درباره رژیم اول ترامپ به روشنی بیان کردم «رژیم ترامپ -پنس باید برود» (در revcom.us  موجود است) برنامه و سیاست فاشیسم ترامپ/ماگا عبارت است از:

حمله بی‌رحمانه به حقوق مدنی و آزادی‌ها و ترویج علنی تعصب جاهلانه و نابرابری؛ آنها با بی مروتی تحقیرآمیز یا بدخواهی سنگدلانه نسبت به کسانی که از خودشان فروتر یا لکۀ ننگی برای کشور و زائد می دانند، رفتار می‌کنند. ماموریت شان محروم کردن میلیون‌ها نفر از درمان و بهداشت پزشکی است که بدون داشتن بیمه درمان زندگی دردناکی داشته و یا خواهند مرد. آنها به طرز زننده‌ای زنان را به ابژه های جنسی، ماشین زاد و ولد بدون حق سقط جنین یا کنترل بارداری تنزل می‌دهند و آنها را تابع شوهران و به طور کلی مردان می‌دانند. آنها علم تغییرات اقلیمی را انکار می‌کنند، به علم دگرگشت حمله می‌کنند و به طور کلی روش علمی را رد می‌کنند. … آنها ترور دولتی علیه مسلمانان، مهاجران و ساکنان محله‌های فقیرنشین را تشدید می‌کنند، اراذل و اوباش خشن را آزاد کرده و از آنها پشتیبانی می کنند تا زهر نفرت‌انگیز «آمریکا، اول از همه»، برتری طلبی سفیدسالار، مردسالاری و ضدیت با ال.جی.بی.تی را اشاعه دهند. این رژیمی است که همه اینها را با غرور اعلام می کند و می گوید قصد دارد حتی بدتر از این هم بکند. 

اگرچه در انتخابات اخیر، ترامپ خود را به عنوان کاندیدای «ضد جنگ» معرفی کرد، اما در دوره اول قدرتش، فرمان چندین عمل جنگی را داد و بیش از یک بار تهدید به استفاده از سلاح‌های هسته‌ای کرد.

اکنون با با بازگشت ترامپ به قدرت، با داشتن تجربه قبلی، با شکست دادن دشمنانش در انتخابات و حرکت به سمت شکست دادن آنها در عرصه قانونی، با کینه جویی آشکاری اعلام کرده است، بسیار بدتر عمل خواهد کرد.

همانطور که در مقاله «امید برای بشریت بر مبنای علمی» (که درrevcom.us  نیز موجود است) تأکید کردم: در حالی که دیکتاتوری سرمایه داری  در هر شکلش برای توده های مردم بسیار ستمگرانه است و باید آن را سرنگون کرد؛ اما دیکتاتوری ای که آشکارا فاشیستی است، به این معنی خواهد بود که ستم، جنایت، غارت و تخریبی که در این سیستم نهفته است، آشکارتر و تهاجمی‌تر، بدون تظاهر معمول به حقوق مردم یا نگرانی برای محیط زیست انجام خواهد شد.

همه اینها پاسخی است به کسانی که به این یا آن شکل استدلال می‌کنند که باید با این فاشیسم همراهی کرد یا مخالفت با این فاشیسم را در چارچوب قوانین این سیستم پیش برد، در حالی که همین سیستم، علاوه بر همه جنایات دیگرش، فاشیسم کنونی را هم به وجود آورده است.

همانطور که در پیام شماره ۱۰۳ صحبت کردم، رهبران حزب دموکرات پس از اینکه سرانجام مجبور شدند به این واقعیت اذعان کنند که ترامپ واقعاً یک فاشیست است، اکنون به این فاشیسم  کمک می‌کنند و آن را تسهیل می‌کنند.

 برخی که به دموکرات‌ها و سیستمی که آنها نمایندگی می‌کنند وابسته‌اند یا از گسستن از آنها خودداری می‌کنند، این استدلال را مطرح می‌کنند: 

«عاقبت ما به خیر است. چون، ما از نیکسون و ریگان هم جان سالم به در بردیم و حالا می‌توانیم از ترامپ هم جان سالم به در ببریم.»  

این ها یک واقعیت بسیار مهم را نادیده می گیرند و آنهم این که، فاشیسم ترامپ/ماگا، به ویژه در این دور از حاکمیت ترامپ، در یک جنبه و سطح بسیار متفاوت نسبت به آنچه با نیکسون و ریگان بود، قرار دارد.

درک این تحلیل از سخنرانی من «رژیم ترامپ -پنس باید برود» بسیار مهم است:

 نیکسون نماینده حرکت حزب جمهوری‌خواه به سمت فاشیسم بود و با ریگان گام های بیشتری در آن جهت برداشته شد. پس از جورج دبلیو بوش، بازهم گام های دیگر در جهت فاشیستی پیش برده شد. وقتی، رژیم ترامپ-پنس در سال ۲۰۱۷ به قدرت رسید، جهشی به سمت فاشیسم همه جانبه بود. 

اکنون با به قدرت رسیدن مجدد ترامپ پس از شکست و عدم پذیرش شکستش در سال ۲۰۲۰، یک جهش کیفی عمده دیگر رخ داده است: فاشیسم کینه جویانه روشن می‌کند هیچ محدودیت یا مهاری را نخواهد پذیرفت.

ترامپ مصمم است و در حال آماده‌سازی برای اجرای برنامه فاشیستی وحشتناک خود است. فقط اگر مقاومت مصمم تعداد فزاینده‌ای از مردم واقعاً گسترده ‌شود، امکان ایجاد وضعیتی را دارد که در آن از انجام این کار جلوگیری شود.

همه اینها پاسخی است به این استدلال افتضاح که ترامپ این بار در انتخابات پیروز شد، پس به نام دموکراسی باید نتایج انتخابات را بپذیریم و اجازه دهیم ترامپ برنامه خود را اجرا کند. خب، هیتلر هم از طریق فرآیندهای عادی و مشروع دموکراسی وایمار آلمان در دهه ۱۹۳۰ به قدرت رسید. آیا مردم باید آن را با تمام وحشت‌هایی که در پی داشت می‌پذیرفتند؟

اگر امروز در این کشور، ترامپ فاشیست در نتیجه فرآیندهای «معمولِ» سیستم در حال بازگشت به قدرت است، این امر، فاشیسم را مشروع و چیزی که مردم باید بپذیرند، نمی‌کند. بلکه، در واقع ماهیت کاملاً فاسد و اساساً نامشروع کل سیستم سرمایه‌داری امپریالیستی را آشکار می‌کند.

این به طور قدرتمندی نشان می‌دهد که در حالیکه مبارزه‌ای مصمم علیه این فاشیسم ترامپ/ماگا باید بلند شود و همه کسانی را که می‌توان باید در این مبارزه متحد کرد؛ برای ریشه‌کن کردن پایه و اساس این فاشیسم و همه جنایت های دیگر این سیستم سرمایه‌داری امپریالیستی، لازم است که در نهایت این سیستم را از بین ببریم و سیستمی بسیار بهتر را به وجود آورد.

به زودی در مورد زیر صحبت خواهم کرد:
از حقوق و زندگی افرادی که هدف فاشیسم ترامپ/ماگا هستند دفاع کنید.  
در مخالفت با این فاشیسم و سیستمی که این فاشیسم را به وجود آورده است، دست به مخالفت تعرضی بزنید.

باب آواکیان . انقلاب شماره ۱۰۶:

از حقوق کسانی که مورد حمله فاشیسم ترامپ/ماگا قرار می گیرند دفاع کنیم. در ضدیت با این فاشیسم و سیستمی که این فاشیسم را تولید کرده است، موضع تهاجمی بگیریم.

به نام بشریت، حاضر به قبول یک آمریکای فاشیست نیستیم!

کل سیستم پوسیده و نامشروع است. نیاز و مطالبه ما این است: یک روش زندگی بنیاداً نوین، یک سیستم بنیاداً متفاوت!

در پیام قبلی خود (#۱۰۵)، من به استدلال هایی که به‌طور مکرر برای توجیه تسلیم طلبی و همراهی با فاشیسم ترامپ/مگا مطرح می‌شوند، پاسخ دادم. واقعیت این است که رویکرد مسئولان حزب دموکرات و دیگر نمایندگان “لیبرال” طبقه حاکم به مسائل کاملا بر مبنایی اشتباه قرار دارد: مبنای دیدگاه آنها منافع این سیستم سرکوبگر و مهلک سرمایه‌داری-امپریالیستی (که آن را “دموکراسی” می‌نامند) است؛ مبنای دیدگاه آنها منافع امپراتوری آمریکا است، که آن را “دنیای آزاد” می‌خوانند، اما یک امپراتوری نسل کُش است.  نباید اجازه داد که منافع این سیستم شرایط و محدودیت‌های مبارزه علیه فاشیسم ترامپ/ماگا و علیه سیستمی که این فاشیسم از آن برخاسته و سایر جنایات آن را به بار آورده است را تعیین کند.

لیبرال‌ها (و “مترقی ها”) که بخشی از طبقه حاکم نیستند، می‌توانند نقش مهمی در ساختن اتحاد گسترده علیه این فاشیسم ایفا کنند و در جست‌وجوی پاسخ به این سوال که چه چیزی این فاشیسم را به وجود آورده و راه حل چیست، باشند؛ اما در عین حال، این لیبرال‌ها و “مترقی ها” باید ذهن خود را باز کنند، آماده باشند تا به‌طور صادقانه با ایده‌ها و راه‌حل‌هایی که خارج از این سیستم و فراتر از آن هستند، درگیر شوند و شجاعت لازم برای مبارزه‌ای که ضروری است را پیدا کنند.

از زمان پایان انتخابات، از پیام شماره ۱۰۲ به بعد، من بر این نکته تأکید کرده‌ام: وقت را نباید به یأس و ناامیدی تلف است – الان دوره خشم محقانه و اراده انقلابی است؛ و آنچه که اکنون و به طور مستمر لازم است، سرکشی شجاعانه و رد قاطعانه هرگونه همراهی با این وضعیت است.

به نام بشریت، ما حاضر به پذیرفتن یک آمریکای فاشیست نیستیم! این یک شعار توخالی نیست. یک اظهار نظر عام مخالفت هم نیست. بلکه یک جهت‌گیری فعال است برای ساختن مخالفت و مقاومت مردمی علیه فاشیسم ترامپ/ماگا.

در مهم‌ترین بُعد خود، این به معنای اتحاد تمام کسانی است که می‌توانند متحد شوند. این به معنای به حرکت در آوردن مردم است که در اعتراض و مقاومت علیه این فاشیسم به تدریج به میلیون‌ها نفر و در نهایت ده‌ها میلیون نفر برسند.

در عین حال، بخش مهمی از این مبارزه، دفاع از کسانی خواهد بود که به حقوق و حتا جانشان، حمله خواهد شد. این دفاع باید ابعاد مختلف داشته باشد: دفاع قانونی و سیاسی و همچنین دفاع در برابر حملات فیزیکی علیه افرادی که توسط این فاشیسم نشانه گیری می شوند. 

همان‌طور که در «حقیقتاً وحشتناک یا حقیقتاً رهایی بخش» تاکید کردم: 

کارهای زیادی وجود دارد که باید انجام شود و به طور فوری نیازمند شجاعت و اراده واقعی است، برای ایستادگی در برابر فاشیست‌ها و هر نیروی سرکوبگر دیگری که بخواهد مردم را تهدید و ارعاب کرده و علیه آنها شقاوت و کشتار به راه اندازد. اجازه دهید روشن کنم که من به هیچ کس فراخوان نمی دهم که وارد حملات بی‌دلیل و بی‌مورد شوند؛ اما لازم و حق (و مسئولیت) است که از کسانی که تحت ستم این سیستم هستند و از سوی آن مورد حمله قرار می گیرند، دفاع کنیم و به علاوه از کسانی هم که نماینده و حامی عدالت و درستی هستند و به این خاطر مورد حمله قرار می گیرند، دفاع کنیم.

اکنون، با انتخاب مجدد ترامپ، فاشیست‌های ماگا انرژی گرفته‌اند و احساس می‌کنند که پشتوانه قدرتمندی دارند تا مهاجران، زنان، افراد LGBT، سیاهان و دیگرانی را که آماج فاشیسم ترامپ/ماگا هستند، تهدید و به آنها حمله کنند. کسانی که اهمیت شکست دادن این فاشیسم را درک می‌کنند، در همان حال که به بنای سپردفاعی علیه حملات این فاشیست ها مشغولند، باید در مقابله با این فاشیسم رویکردی تهاجمی داشته باشند.

همان‌طور که ما کمونیست‌های انقلابی در اعلامیه «ما نیازمند یک شیوه بنیاداً نوین زندگی هستیم و یک سیستم بنیاداً متفاوت را می خواهیم» روشن کرده‌ایم:

«تا زمانی که هنوز تحت سلطه این سیستم سرمایه‌داری-امپریالیستی زندگی می‌کنیم، از مردم در برابر حملات به جانشان و حقوقی که طبق قانون اساسی ایالات متحده باید تضمین شود، دفاع خواهیم کرد.»

در عین حال، این اعلامیه به نکته حیاتی زیر اشاره می‌کند:

ما به یک سیستم کاملاً متفاوت نیاز داریم، با یک قانون اساسی کاملاً متفاوت—قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی—که حقوق بسیار بیشتری را برای مردم فراهم خواهد کرد، از جمله حق پایه ای در داشتن نقش تعیین‌کننده در یک جامعه و حکومت جدید که هدف و مقصدش محو کلیه شکل های ستم و استثمار در هر گوشه دنیا است.

این در شعار دوم که در ابتدا آمد، فشرده می شود و از این درک نتیجه باید گرفت که: 

این سیستم کاملًا فاسد و غیرقانونی است؛ ما نیاز به روش بنیاداً نوین زندگی و یک سیستم بنیاداً متفاوت داریم!

به دلایل بسیار خوب و مهم، من به طور مکرر تأکید کرده‌ام که این سیستم سرمایه‌داری-امپریالیستی است که به این فاشیسم و تمامی جنایات دیگر آن دامن زده است. این سیستم است که باید از طریق انقلابی که میلیون‌ها نفر به آن ملحق می‌شوند برای مبارزه فعالانه با آن، و میلیون‌ها نفر دیگر از این انقلاب رهایی‌بخش حمایت می‌کنند، برچیده شود.

رویکرد اساسی برای ساختن و سپس انجام این انقلاب در سند مهمی که در revcom.us موجود است، توضیح داده شده است: « انقلاب – شالوده ریزی برای پیش بردن کل قضیه، با شانس واقعی برای پیروزی: جهت‌گیری استراتژیک و رویکرد عملی». این سند توضیح می دهد که بعد از شکست دادن این سیستم سرمایه داری- امپریالیستی، چه چیزی را لازم است که به وجود آوریم. در این مورد سند فوق ارجاع می دهد به بیانیه: «ما نیازمند یک روش بنیاداً نوین زندگی هستیم و یک سیستم بنیاداً متفاوت را می خواهیم»:

سیستم سرمایه‌داری-امپریالیستی موجود و نهادهای حکومت این کشور باید ملغا شده و از بین بروند و جایگزین آن‌ باید یک سیستم سوسیالیستی نوین باشد که اساس آن در  قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی تشریح شده است. 

“شالوده ریزی” به نکته بسیار مهمی اشاره می‌کند که به طور فشرده در بیانیه «ما نیازمند یک روش بنیاداً نوین زندگی هستیم و یک سیستم بنیاداً متفاوت را می خواهیم» نیز آمده است. در واقع، یک خلاصه اساسی می دهد از اصول اساسی و اهداف مشخص انقلاب و جامعه نوین و روش بنیاداً نوین زندگی که ما برای آن مبارزه می‌کنیم. همان‌طور که در این بیانیه و در قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی آمده است، این نیاز و خواست:  

باید به طور گسترده‌ای توزیع و در میان میلیون ها نفر از سراسر کشور، فراگیر شود. این کار نه تنها اکنون بلکه در طول تکامل اوضاع به سمت شکل گیری یک اوضاع بحرانی تمام عیار باید صورت بگیرد. بسیار واضح و روشن باید بیان شود که چگونه قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین، پایه، چارچوب و دستورالعمل‌های عملی را برای ایجاد یک نظام نوین و رهایی‌بخش فراهم می‌کند. این نظام نوین واقعاً به توده‌های مردم این امکان و قدرت را خواهد داد که به سمت از بین بردن نابرابری و تبعیض، سرکوب و استثمار حرکت کنند و از مبارزات انقلابی در سراسر جهان که برای همان هدف مبارزه می‌کنند، پشتیبانی قدرتمند به عمل خواهد آورد و هم زمان، به سرعت، به طور سیستماتیک و مؤثر، به بحران محیط‌ زیستی که هم‌اکنون به شدت وخیم و سریعاً در حال شتاب گرفتن است، رسیدگی خواهد کرد و هدفش همواره ایجاد جهانی خواهد بود که در آن بشریت بتواند واقعاً به عنوان نگاه دارندگان شایسته زمین عمل کند.