لازم است درگیر یک واقعیت بسیار جدی بشویم – نه خزعبلات ورشکسته «سیاست هویتی»

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

باب آواکیان- انقلاب شماره ۱۰۹

چند دهه است که من خطر فزاینده فاشیسم در این کشور را تحلیل کرده و در مورد آن هشدار داده ام. به علت های عمیق تر این فاشیسم و محتوای اساسی آن پرداخته‌ام و به طور خاص تمرکز کرده ام بر برتری‌طلبی سفید و مردسالاری تهاجمی و عریان آن و همچنین بر بنیادگرایی مسیحی جنون آمیز و ضدیت متعصبانه آن با علم. من بر اهمیت بسیج مردم از تمام بخش‌های جامعه در مبارزه با این فاشیسم و برای ایجاد جهانی متفاوت و بسیار بهتر تأکید کرده‌ام.

از زمانی که ترامپ برای اولین بار در نتیجه انتخابات ۲۰۱۶ به قدرت رسید، من فاشیسم او و محتوایش را به چالش کشیده ام، خواستار مخالفت گسترده و قاطع با آن شده‌ام، و روشن کرده‌ام که این فاشیسم در سیستم سرمایه‌داری-امپریالیسم ریشه دارد و کل سیستم باید از طریق یک انقلاب واقعی دور ریخته شود.

اما بارها و بارها، تحلیل های من در مورد این مسائل توسط کسانی که از مواجهه با آنچه در حال وقوع است و آنچه باید درباره آن انجام شود، امتناع می‌کنند، نادیده گرفته شده یا تحریف شده و مورد حمله واقع شده است.

اخیراً نیز تحلیلی داده ام از اینکه چرا برخی افراد، از میان کسانی که تحت ستم این سیستم هستند، اکنون از فاشیسم ترامپ/ماگا حمایت می‌کنند. مثلا در پیام شماره ۹۷ من آمده است: «این لاتین‌ها را که تعدادشان کم هم نیست چه می شود که از ترامپ و حملات نژادپرستانه او به مهاجران حمایت می‌کنند؟»

مثل همه کارهای دیگرم، آن تحلیل هم دارای هدف و مقصودی اساسی است که عبارت است از پیشبرد امور و غلبه بر موانع، در مبارزه برای تحقق انقلابی که به‌ طور عاجل لازم است و هدف بنیادی آن این است که سرانجام نقطه پایانی بگذارد بر ستم وحشتناک و رنج های غیرضروری که توده‌های مردم در اینجا و در سراسر جهان با آن روبه‌رو هستند. اما باز هم، به جای یک تعامل جدی و اصولی با این موضوع، چنین پاسخی به پیام شماره ۹۷ من از یک وکیل سیاه ACLU [اتحادیه آمریکایی برای آزادی های مدنی] دریافت کرده‌ام: «بدون اینکه وارد درستی یا نادرستی تحلیل آواکیان شویم، همین که یک مرد سفیدپوست انگشت خود را به سمت جوامع رنگین‌پوست تکان دهد و برای آنها موعظه کند، به شدت توهین‌آمیز است.»

آه، بس است! دیگر از این خزعبلات «هویتی- ووکی» دست بردارید! این چیزی که در پیام شماره ۹۷ به‌عنوان «تکان دادن انگشت» و «موعظه کردن» گفته شده، در واقع یک تحلیل جدی و اساسی است که برای درک آنچه در انتخابات اخیر اتفاق افتاده و آنچه به طور کلی در حال وقوع است، اهمیت حیاتی دارد. من هیچ‌گاه در بیان حقیقت در مورد مسائل مهمی که مردم باید بدانند، تردید نکرده‌ام و هرگز هم نخواهم کرد، حتی اگر برخی نخواهند آن را بشنوند. اگر کسی چیزی جدی در مورد محتوای پیام شماره ۹۷ دارد که بخواهد بگوید خیلی خوب است. زیرا می تواند به فرآیند دست و پنجه نرم کردن با واقعیت دشواری که با آن مواجه هستیم، کمک کند. اما این مزخرفات درباره «تکان دادن انگشت» و «موعظه کردن» تنها بهانه ای حقیر و یک توجیه خام است برای پرهیز از پرداختن به محتوای اصلی این پیام.

تصور کنید این وکیل در دادگاه، این استدلال را به‌عنوان «دفاع» از یک «شخص رنگین‌پوست» که به جرم سنگینی تحت پیگرد است، مطرح کند:

«عالیجناب، من قصد ندارم به فکت های طرح شده و اظهارات دادستان پاسخ دهم، چون او یک مرد سفیدپوست است و بنابراین هیچ حقی ندارد که به این مسائل پرداخته و درباره آنها صحبت کند زیرا این برای او به شدت توهین‌آمیز است.»

آیا کسی فکر می‌کند این یک استدلال جدی است که به نتیجه خوبی منجر شود؟!

آنچه که در دادگاه جایی ندارد، نباید در موضوعات جدی دیگر هم جایی داشته باشد. همانطور که در ابتدا تأکید کردم، به‌ویژه در شرایط سختی که اکنون در آن زندگی می‌کنیم، ما به یک درگیری جدی با یک واقعیت بسیار جدی نیاز داریم، نه به مزخرفات «هویتی-ووک» ورشکسته.

متأسفانه، مزخرفات «هویتی- ووک» که توسط این وکیل بیان شده، نه تنها به طور مبهمی ورشکسته است بلکه محدود به این وکیل هم نیست. این مزخرفات بسیار شایع است و به‌طور گسترده‌ای به آن بال و پر داده می شود و تا کنون لطمه های زیادی زده است. این موضوع در جهت‌گیری و گمراهی بسیاری از مردم در درک واقعی و علمی آنچه در حال وقوع است و آنچه باید درباره آن انجام شود، تأثیرگذار بوده است.

وقت آن رسیده است که آسیب‌های وارد شده را شناسایی کرده و به‌طور قاطعانه با این تلاش‌ها که می خواهند ژست های فرسوده «هویتی- ووک» را جایگزین تعامل جدی با مسائل جدی کنند، قاطعانه رد کنیم. بیش از هر زمان دیگری، ما به بحث و گفتگوی اصولی و مناظره در میان تعداد فزاینده‌ای از مردم و حول بزرگترین سؤالات پیش روی بشریت داریم؛ که باید تعاملی باز و صادقانه باشد و توسط تلاش برای دیکته کردن اینکه چه کسی، چه می تواند بگوید، محدود و منقید و خفه نشود!

همانطور که از ابتدا روشن کرده‌ام، در پیام شماره یک خود:

با وجود اینکه این موضوع بسیار جدی است، من وقت ندارم و ما وقت نداریم برای این مزخرفات بی‌فایده که چه کسی حق دارد این یا آن را بگوید. همه حق دارند و مسئولیت دارند که حقیقت را بیاموزند و آن را بر زبان بیاورند، به‌ویژه در مورد مسائل حیاتی که به کل وضعیت و آینده بشریت مربوط می‌شود و همه حق دارند و مسئولیت دارند که بر اساس آن حقیقت عمل کنند.