ریاست جمهوری ترامپ، «یک برنامه راست افراطی میلیاردرها» نیست! این فاشیسم است در راس یک سیستم تماماً منسوخ و نامشروع

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ [۱]

حزبی به نام حزب سوسیالیسم و لیبرالیسم در آمریکا و عده ای دیگر، فراخوان اعتراض علیه مراسم تحلیف ترامپ را داده اند و گفته اند: «ما می توانیم دستور کار راست افراطی میلیاردرهای ترامپ را شکست دهیم»! البته عزم به اعتراض در آن روز امر مثبتی است. اما فراخوان مذکور در جهت غلط روان است. سه خطای بزرگ در آن وجود دارد: 

اول. ترامپ نماینده فاشیسم است و نه صرفا یک «دستور کار میلیاردری». این درست است که بسیاری از میلیاردرها از او حمایت می کنند و او قصد دارد راه را برای این میلیاردرها بازتر کند که از طریق استثمار افسارگسیخته مردم در سراسر جهان و غارت کره زمین، ثروت بیشتری جمع کنند. و البته که این یک کابوس است. اما این امر، جوهر معضل نیست! در درجه نخست، دموکرات ها هم تحت حمایت میلیاردرها هستند. چرا؟ زیرا هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، احزاب طبقه حاکمه هستند. آنها سیستم سرمایه داری امپریالیستی را نمایندگی می کنند. این سیستمی است که تنها یک اقلیت کوچک، یعنی طبقه سرمایه دار-امپریالیست ثروت های نجومی از طریق استثمار و مافوق استثمار توده های مردم در آمریکا و سراسر جهان انباشت میکند. این فکت بنیادین به ما نیاز به یک انقلاب را نشان می دهد؛ یعنی نیاز به سرنگون کردن این سیستم و جایگزین کردن آن با یک سیستم بنیاداً متفاوت و بسیار بهتر. 

اما رژیم ترامپ/ماگا چه خودویژگی منحصر به فردی دارد؟ یک رژیم فاشیستی کامل است. 

باب آواکیان فاشیسم را اینگونه تشریح می کند: «فاشیسم یک “ناسزا” و یک نوع انگ منفی زدن به مخالف خود در طول یک انتخابات نیست. فاشیسمی که ترامپ نمایندگی میکند این مشخصات را دارد: برتری طلبی سفید، مردسالاری، ضد ال جی بی تی، مهاجر هراس، تخریب شدید محیط زیست، ضد علم، فناتیسم بنیادگرایی مذهبی، داشتن عزم جزم در استفاده از قدرت حکومتی برای مجبور کردن بقیه به تبعیت از جنون خطرناک و مخرب اش و سرکوب خشن هر آن کس که مخالفت یا مقاومت کند.»

فاشیسم همان سیستم اقتصادی وسیاسی سرمایه داری امپریالیستی، استثمار، جنگ های امپراتوری، نابودی دیوانه وار محیط زیست و دیگر دهشت های سیستم هست. اما، یک تغییر کیفی در شکل حاکمیت سیاسی سرمایه داری نیز هست و  «دستور کاری» نیست که راحت بتوان شکست اش داد.

ماموریت فاشیست ها، تحکیم این شکل حاکمیت سیاسی است و باید آن را متوقف کرد. 

دوم. ترامپ تلاش نکرد که «یک بازی فریبکارانه» را پیش ببرد. او به طور علنی و با صراحت کارزار انتخاباتی خود را بر مبنای زن ستیزی زمخت، نژادپرستی پلید، جهل ضد علمی، نفرت از مردم ال جی بی تی و افراطی ترین شکل های شوونیسم آمریکایی، پیش برد.

حیرت انگیز است که فراخوان «ما مقابله می کنیم» می گوید که «ترامپ در کارزار انتخاباتی یک بازی فریبکارانه را پیش برد». منظورشان این است که او جهان بینی و برنامه اش را پنهان کرد. از کسانی که این را نوشته اند می پرسیم:

 آیا شما کنوانسیون جمهوری‌خواهان یا مناظره ترامپ با هریس را تماشا کردید؟ آیا فریادهای اخراج دسته‌جمعی مهاجرین را از گلوی سخنران های سالن کنوانسیون نشنیدید؟ آیا حرف‌های ترامپ و ونس دربارۀ دروغ‌های گوبلزمانند در مورد این که مهاجران هائیتی در حال دزدیدن و خوردن حیوانات خانگی مردم هستند را نشنیدید؟ در مدیا نخواندید که این دروغ ها چگونه باعث به راه افتادن موجی از تهدید و حملات تروریستی علیه خانه‌ها، مدارس و مغازه‌های مهاجران اهل هائیتی شد؟ آیا زن‌ستیزی زمخت و نژادپرستی تهوع آور در حملات ترامپ به هریس را نادیده گرفتید؟ یا تهدیدهای ترامپ که معترضین به نسل کشی اسرائیل در غزه را زندانی و از کار و دانشگاه اخراج خواهد کرد را نشنیدید؟ چه طور متوجه فراخوان های دیوانه وار وی در مورد  «حفاری، حفاری، حفاری» چاه های نفت و گاز در آمریکا نشدید، آنهم در جهانی که هم زمان می سوزد، غرق می‌شود و در فاجعه‌های زیست‌محیطی خفه می‌شود؟ هیچ کدام از اینها از پایه های ترامپ مخفی نمانده بود. او به وضوح مشخص کرد که هدفش چیست و برای چه چیزی تلاش می‌کند.

فکر این که ترامپ «به مردم کلک زد» ممکن است موقتاً دلتان را خنک کند. اما مواجهه با فکت ها بهتر از خیال کردن است. ده ها میلیون نفر آمریکایی به ترامپ رای دادند زیرا افکارشان طوری شکل گرفته است که این یاوه های منحط را دوست دارند. اصلاً چیز خوشایندی نیست اما واقعیت است و ما بهتر است با آن روبرو شده و کلنجار برویم.

این نوع تحلیل ها در مورد «کلک و فریب» را مقایسه کنید با واقعیتی که باب آواکیان در روز پس از پیروزی ترامپ در انتخابات بیان کرد: «این انتخابات هرچه تیزتر نشان داد که در این کشور در واقع “دو کشور” داریم. این “دو کشور” در یک کشور، به معنای واقعی، ادامۀ شکافِ بنیادینی است که از ابتدای تاسیس “ایالات متحده آمریکا” بر اساس برده داری و نسل کشی، وجود داشته است. در طول تاریخ این کشور، این شکاف نه از طریق جنگ داخلی در دهه ۱۸۶۰ و نه از تغییرات دهۀ ۱۹۶۰ و پس از آن،  هرگز به طور واقعی التیام نیافت. همانطور که قبلاً گفته‌ام، یک خط مستقیم، کنفدراسیون برده‌داری در زمان جنگ داخلی را به فاشیسم امروز متصل می کند. این فاشیسم، عزم راسخ دارد که به طور علنی و تهاجمی، یک بار دیگر، برتری طلبی سفید، برتری‌طلبی مردانه و ضدیت با مردم ال.ج.بی.تی را در آمریکا حاکم کند.»

باب آواکیان در ادامه می گوید: «یکی از این  دو “کشور”، یعنی آنها که از فاشیسم حمایت می کنند، خواهان این ستم و جنون هستند و آن را تحسین میکنند. “کشور” دیگر، خواهان پایان دادن به این ستم و جنون است. اما، تحت این ستم هیچ پایانی بر آن نمی توان تصور کرد. تا زمانی که امور بر حسب این سیستم و در حصارهای آن باقی بماند، این فاشیست ها هستند که می توانند ابتکار عمل داشته باشند و آدم های با شرف نمی توانند هیچ ابتکار عملی داشته باشند.» [۲]

سوم. فراخوان می گوید، نیاز حیاتی است به «یک جنبش توده ای علیه طبقه حاکمه و سیستم سیاسی که همه چیز را به میلیاردرها می دهد و بخش بزرگتری از اهالی را فقیر میکند». خیر! نیاز این نیست. نیاز به ساختن جنبشی میلیونی است که بتواند این فاشیسم را شکست دهد و این کار را به مثابه بخشی از ساختن جنبشی برای یک انقلاب واقعی — یعنی برای یک روش زندگی نوین، و یک سیستم بنیاداً متفاوت – انجام دهد. 

این وعده که « از طریق ساختن یک جنبش توده ای علیه طبقه حاکمه و سیستم سیاسی که همه چیز را به میلیاردرها می دهد و بخش بزرگتری از اهالی را فقیر می کند، می توانیم برنامه ترامپ را شکست دهیم» یکی دیگر از آن نسخه های «اکونومیسم پوپولیستی است» که فکر می کند با تمرکز بر نیازهای اقتصادی مردم می توان به شکل گیری یک «اکثریت ترقیخواه» دست یافت. این انگاره کاملاً بر ترور و دهشت واقعی که جاری است و در نکته اول و دوم خاطرنشان کردیم، چشم می بندد.

خیر. آنچه هم اکنون نیاز داریم یک تدارک جدی است، از طریق ساختن نیروهای منضبط سازمان یافته برای انقلاب که در علم واستراتژی کمونیسم نوین تعلیم بیابند تا در عمل این سیستم را سرنگون کرده و با سیستم بسیار بهتری جایگزین کنند. اکنون و قبل از این که فاشیسم، خود را تحکیم کند نیاز به یک مبارزه جدی داریم. باید همه کسانی را که می توان متحد کرد متحد کنیم و یک مقاومت سیاسی توده ای و پایدار برانگیزیم و آن را به حدی گسترده کنیم که موجب یک بحران سیاسی شود و در نتیجۀ آن ترامپ در حکومت بر کشور و عملی کردن برنامه فاشیستی اش فلج شود. هر دوی این ها اهداف واقعی انضمامی هستند که باید برای شان کار کرد، آن را مرتباً طرازبندی کرد و به آن جامۀ عمل پوشاند.این برنامه ای است که باب آواکیان رهبری میکند. (رجوع کنید به «۲۰۲۵: سالی نو، چالش های نوین عمیق و یک راه عمیقا مثبت در مواجهه با وحشتی واقعی» و «لیست پادکست های باب آواکیان در مورد انتخابات: زمان خشم محقانه و عزم انقلابی است؛ باید علیه فاشیسم ترامپ/ماگا به موضع تعرض روی آورد … کل این سیستم لعنتی باید برود!)

ما کمونیست های انقلابی دو شعار را پیش گذاشته ایم که فشرده راه پیشروی است و به طور جدی در حال ساختن جنبشی حول این دو شعار هستیم: 

به نام بشریت، تن به آمریکای فاشیست نمی دهیم!

کل سیستم پوسیده و نامشروع است: ما نیاز به یک روش کاملاً نوین زندگی، یک سیستم اساسا متفاوت داریم و آن را می خواهیم!

ما کمونیست های انقلابی دارای رهبری تعیین کننده ای هستیم که این جنبش را هدایت می کند. هرکسی با ذره ای درک از اتفاقی که در جریان است و هرکس که نمی داند چه دارد می شود اما آنقدر شرافت دارد که بخواهد بداند، لازم است به پیام اخیر باب آواکیان به مناسبت سال نوی [۳]۲۰۲۵ گوش دهند زیرا این یک پیام واقعا دگرگون کننده است. او در این پیام می گوید: 

 


[۱] We Are Facing Trump/MAGA FASCISM and a Thoroughly Rotten and Illegitimate System—Not an “Extreme Right, Billionaire Agenda!”

[۲] Two Countries” Within This Country—And The Whole Damn System’s Got To Go!… This is not a time for demoralization and despair—it is a time for righteous anger and revolutionary determinationSocial media message REVOLUTION #102 @BobAvakianOfficial.)

[۳] ۲۰۲۵: A New Year—Profound New Challenges—And a Profoundly Positive Way Forward in the Face of Very Real Horror.