تهدید ترامپ فاشیست به بمباران ایران و قمار جنگی خامنه ای
خامنهای و رژیمش، ما را به گروگان رقابت میان قدرت های امپریالیستی تبدیل کردهاند و این تنها یک فصل از جنایت های جمهوری اسلامی علیه مردم ایران است. در پاسخ به تهدیدهای ترامپ فاشیست و اسراییل که حتا ممکن است از سلاح های هسته ای برای بمباران ایران استفاده کنند، خامنه ای و مزدوران امنیتی، نظامی و دیپلماتیک اش بر یاوههای خود مبنی بر «پاسخ قاطع» افزوده اند. خامنهای پیدرپی در جمع پایههای بهت زده اش حاضر میشود و درباره «استقلال» و «عظمت جمهوری اسلامی» مهملگویی میکند.
دو مسئله باید برای همه مردم روشن باشد:
یکم، هدف از این واژهها، پنهان کردن ماهیت جمهوری اسلامی به عنوان دولت طبقه سرمایهدار زالوصفتِ مکنده زندگی از پیکر نود میلیون مردم ایران است. مردم ما هزینه گزافی بابت «استقلال» دروغین این رژیم پرداختهاند. حاصل آن برای مردم منطقه چیزی نبوده جز جنگ و سرکوب و آواراگی و برای مردم ایران چیزی جز فقر و فلاکت روزافزون، گسترش کودکان کار، تنفروشی، مرگومیر ناشی از بیماریهای ساده و قابلدرمان در نتیجه نابودی نظام بهداشت و درمان، رشد بیسوادی در نسلهای بعدی در نتیجه سقوط نظام آموزشی، و اکنون قرار گرفتن در معرض جنگی ویرانگر به خاطر بقای این رژیم و رقابتهای جنایتکارانه میان قدرتهای امپریالیستی آمریکا، چین و روسیه در خاورمیانه.
دوم، ترامپ آمده است تا دست امپریالیسم آمریکا را در استفاده از خشونت و تخریب بیحدوحصر برای تحمیل منافع این قدرت امپریالیستی در هر نقطه از جهان، باز کند. امپریالیست های روس و چین نیز، بر بازوی نظامی خود می افزایند و هرچه بیشتر از رژیم های نیابتی مانند جمهوری اسلامی استفاده می کنند تا در مسابقه برای بازتوزیع مناطق نفوذ جهان دست برتر را بر آمریکا پیدا کنند. هر دو طرف، به شدت نگران فروپاشی امپراتوری های تجاری و سیاسی شان در جهان هستند. بی تردید منافع اینها، هیچ ارتباطی با منافع اساسی تودههای مردم در ایران و جهان ندارد. در مقابل حرکت آنها به سمت جنگ های ویرانگر باید ایستاد و از هر آشوبی در نظام شان برای انقلاب استفاده کرد.
جمهوری اسلامی باید از سر میز قمار میان قدرتهای امپریالیستی چین، روسیه و آمریکا بلند شود. قشرهای مختلف اجتماعی که پیوسته در اعتراض به سیاستهای جمهوری اسلامی تجمع میکنند – زنان، کارگران، بازنشستگان، دانشجویان، معلمان، دانشگاهیان، هنرمندان و غیره — باید اعلام کنند، ما در مقابل جنایت ها و جنگ های کثیف آمریکا و اسراییل (که در نسلکشی و فاشیسم با هیتلر رقابت می کنند) خواهیم ایستاد و مردم جهان را به مقابله با این ها فراخواهیم خواند، اما ورود جمهوری اسلامی به هر جنگی و در هر سطحی، با اسراییل و آمریکا را نیز سخت تنبیه خواهیم کرد.
جمهوری اسلامی باید دست از یاوهبافیهای دروغین درباره «استقلال» و «بازدارندگی» بردارد. زیرا این رژیم سرسوزنی از نظام جهانی سرمایه داری- امپریالیستی استقلال ندارد و بخشی لاینفک از بافت و سوختوساز آن است. «بازدارندگی» موشکی و هستهای این رژیم هیچ ربطی به حفاظت از مردم ندارد و تلاشهای یک رژیم میلیتاریزه دینمدار فاشیست است که تا مغز استخوان به قدرتهای امپریالیستی روسیه و چین وابسته است و تنها میخواهد باقی بماند. این ماندگاری پشیزی برای ما اهمیت ندارد، همانطور که جان و زندگی ما پشیزی برای جمهوری اسلامی ارزش ندارد.
جمهوری اسلامی را با هدف استقرار جمهوری سوسیالیستی نوین سرنگون کنیم!
جمهوری اسلامی اکنون در موقعیتی قرار گرفته است که میتوان آن را «تعیینتکلیف وجودی» نامید. تکلیف این رژیم چگونه و توسط چه کسانی تعیین خواهد شد؟ پاسخ به این چالش، سرنوشت آینده جامعه ما را تعیین خواهد کرد. در این اوضاع، ترسیم خط تمایز روشن با جریان های سیاسی متحد با امپریالیسم آمریکا، اهمیت حیاتی برای آینده جامعه ما دارد. اگر از مبارزه علیه جمهوری اسلامی و برای رهایی از آن و قدرتهای امپریالیستی حامی جمهوری اسلامی (چین و روسیه)، به امپریالیسم آمریکا و نیروهای تحتالحمایهی آن روی آوریم، به شرایطی حتی وحشتناکتر دچار خواهیم شد. در حالی که تضادهای موجود در وضعیت کنونی، امکان وقوع یک انقلاب رهاییبخش را فراهم میکنند. حرکت نیروهای ارتجاعی بیرون از جمهوری اسلامی که میخواهند بر موج نارضایتی مردم سوار شده و جایگزین جمهوری اسلامی شوند، باید جدی گرفته شود. رهبری جریان پادشاهی یا مشروطهخواهی و رهبری سازمان مجاهدین، از سوی امپریالیسم آمریکا حمایت میشوند و تلاش میکنند تا از میان محرومترین جوانان جامعه برای خود نیروی ضربت سازمان دهند، همان کاری که جریان بنیادگرایان اسلامی در سال ۵۷ کرد. بخش مهمی از آگاهگری در میان جوانان، مقایسه میان برنامهی سیاسی-ایدئولوژیک و اقتصادی-اجتماعی این «بدیلها» با برنامه انقلاب کمونیستی است. این حلقه کلیدی در پیشروی است.
مردم پیچیدگی و خطیر بودن اوضاع را می بینند، به شدت نسبت به آینده بیمناک اند و میخواهند کاری کنند. آنها نشان دادهاند که بیدار میشوند، مبارزه میکنند، و در خیزشهای زیبایی مانند خیزش ژینا که به دنیا الهام بخشید، جان بر کف میگذارند. اما خیزشها بهطور خودبهخودی به سمت انقلاب حرکت نمیکنند. مردم میدانند چگونه شورش کنند، اما نمیدانند چگونه انقلاب کنند. رزمنده و شورشگر بودن علیه هر آنچه ارتجاعی است، شرط لازم و بسیار مهم مبارزه است، اما مهمتر از آن، خط فکری و افق رهبریکننده این شورشگری است. تاریخ جهان آکنده از مبارزات مردمی است که علیه رژیمهای ستمگر و فاسد همهکار کردند جز انقلاب کردن و کسب قدرت سیاسی. ما مصمم هستیم مردم را حول انقلاب و برای کسب قدرت سیاسی متحد کنیم، و هر انسان شرافتمندی که ضرورت عاجل این راهحل را درک کند، لازم است به ما بپیوندد. این تنها راه خروج از شرایط جهنمیمان است.
پس باید پیگیر و متمرکز باشیم بر آگاهگری در مورد ضرورت عاجل انقلاب و سازماندهی حول انقلاب، در میان محرومترین زنان و جوانان جامعه، و همچنین قشرهای متوسط جامعه در شهر و روستا، و بهویژه در مناطق ملل تحت ستم ملی. این یک آرزوی محال نیست، اما نیازمند بهراهانداختن جنبشی برای انقلاب است که دامنهاش به اقصی نقاط کشور برسد، حتی اگر در ابتدا به شکل تجمع هستههای سهنفره باشد. بهراهانداختن چنین پروژه مهم و حیاتی، نیازمند یک اتحاد بزرگ میان مبارزین حرکتهای فمینیستی، دانشجویی، کارگری، معلمان، بازنشستگان، محیط زیست و غیره حول این انقلاب، تصریح محتوای آن و ضرورت عاجل آن است.
در این فعالیت، استفاده از سند پیشنویس «قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران» تعیینکننده است، زیرا تنها سندی است که خصلت، کارکردها و اصول جامعهی سوسیالیستی را بهطور روشن و عینی تشریح کرده و نشان داده است که تنها جایگزین مردمی و رهاییبخش در مقابل جمهوری اسلامی است. هنگامی که تجربه زندگی زنان ما، جوانان محروم ما، کولبران و سوختبران ما، مردم حاشیهنشین ما، با این آگاهی و همزمان با این احساس پیوند بخورد که چندین میلیارد انسان دیگر، همزنجیران ما، در سراسر جهان با وضعیت مشابه مواجهند و همگی فقط یک راهحل داریم، آنگاه نیرویی شکل خواهد گرفت که بر تمام جامعه تأثیر بگذارد و جنبشی برای انقلاب را به نیروی انقلابی با شانس پیروزی بسیار بالا تبدیل کند.
هیچ راه دیگری نیست، و آزادی ما در کار کردن بر روی این راه و این امکان نهفته است. هرکس که هنوز این را نمیداند، خبر ندارد که چه سرنوشتی در انتظار جامعهی ما و کل بشریت است.
حزب کمونیست ایران (مارکسیست لنینیست مائوئیست)- فروردین ۱۴۰۴