نشریه آتش شماره ۳۵. مهر ۱۳۹۳
نشریه «آتش» شماره ۳۵- مهر ماه ۱۳۹۳
دانشگاه سیاست گریزی و ناگریزی سیاست
مشت سنگین اعتصاب معدن سنگ
به سلامتی دانش! به سلامتی آگاهی!
واقعیت کمونیسم چیست؟ عجز در درک انقلاب چین
تعرض داعش و مقاومت کوبانی
آخرین خبرها از شروع دور جدیدی از حملات «دولت اسلامی» (داعش) به مواضع پیشمرگان کرد سوریه در شهر کوبانی حکایت میکند. از قول فرماندهان نظامی کرد میخوانیم که حلقه محاصره شهر تنگتر شده و نیروهای مرتجع مذهبی با استفاده از تسلیحات سنگین منجمله تانک، مناطق مرکزی کوبانی را هدف قرار دادهاند. در چند ماه اخیر که موضوع پیشرویهای داعش در عراق و سوریه بر سر زبانهاست، بسیاری از نیروهای سیاسی و ناظران تحولات منطقه به بررسی مقاومت پیشمرگان بهویژه پیشمرگان زن در کوبانی و قهرمانی و اراده آنان در صحنه نبرد پرداختهاند. بسیاری رزم این نیروها را الگویی برای همه زنان مبارز منطقه و دنیا و خط مقدم جبهه فمینیستهای امروزین معرفی میکنند. برای اینکه تصویری کلی از صحنه نبرد کوبانی و مشخصاً سیاستها و جهت گیری مبارزه زنان پیشمرگه داشته باشیم مفید دیدیم گزیده مقالهای که رفیق سیامک صبوری در نقد نظرات مراد فرهادپور و منصور تیفوری پیرامون مقاومت مسلحانه و تودهای در کوبانی نوشته و در سایتهای مختلف انتشار یافته را باز تکثیر میکنیم.
ـ «آتش»
….هر آنچه در کوبانی و روژئاوا میگذرد تحت رهبری یک خط سیاسی ـ ایدئولوژیک سازمان یافته و حزبی به نام PYD است که در واقع شاخه روژئاوایی کنگره خلق کردستان (KCK) و طرفدار اندیشههای عبدالله اوجالان است. هرگونه جداسازی عمدی یا سهوی پراتیک سیاسی و نظامی نیروی مسلح درگیر در جنگ روژئاوا از PYD و شاخه نظامی آن یعنی YPG و خط سیاسی ـ ایدئولوژیک اوجالان، فقط مخدوش کردن واقعیت است و چشم بستن بر آنچه در واقعیت میگذرد. هیچ میلیشیای خودجوش و مردمیای در روژئاوا بدون رهبری و تسلیح و سازماندهی YPG تشکیل نشد و نمیشد. هم فراخوان علنی رهبری پ ک ک و هم تصاویر منتشر شده از درگیریهای روژئاوا نشان میدهد که بخش مهمی از نیروی مسلح این منطقه و بهویژه رهبری آن از چریکهای پ ک ک هستند. نه فقط در روژئاوا بلکه در هیچ جای دیگری بدون رهبری حزبی و تشکیلات نظامی حزبی، هیچ مقاومت تأثیرگذار و پیروزمندی رخ نمیداد و نخواهد داد…..
واقعیت را به همان شکلی که هست باید گفت. اولاً رهبری پ.ک.ک بنا به اسناد رسمی تاریخی این حزب، طی دهه ۸۰ تا اواسط دهه ۹۰ میلادی روابط نزدیک و دوستانهای با حزب بعث سوریه داشته است و عبدالله اوجالان سالها در کوبانی ساکن بود. این ارتباط نه از سر علاقه خاندان پان عربیست اسد به کردها و یا بالعکس بلکه از تضاد میان سوریه با دولت ترکیه بر میآمد و خط همکاری اوجالان با دشمنان منطقهای ترکیه. دیگر اینکه پس از حاد شدن جنگ داخلی در سوریه، نیروهای بشار اسد مناطق کرد نشین شمال، شمال شرقی و شمال غربی سوریه را ترک کردند و منطقه بدون هیچ درگیری و خون ریزی با نیروهای اسد به دست YPG افتاد. این مسئله نیز نه از علاقه بشار به کردها بلکه به دلیل استراتژی نظامی ارتش سوریه مبنی بر تمرکز نیرو در مناطق مرکزی و استانهای مهمتر بر میآمد. این دو فاکتور به قوت گیری گمانه و فرضیهای منجر میشود که میان رژیم بشار و YPG نوعی توافق نانوشته وجود دارد مبنی بر اینکه تا اطلاع ثانوی نوعی از خودمختاری و خودگردانی به کردها داده شود. این مسئله نیز نه به معنای انکار تضاد میان کردها و رژیم اسد است و نه انکار درگیریهای نظامی میان آنها در برخی مناطق. فقط ناظر به تاکتیکها و مواضع سیاسی شناور میان نیروهای مختلف درگیر در صحنه جنگ داخلی سوریه است.
اما فاکتور سومی که این گمانه را تقویت میکند؛ خط و استراتژی سیاسی و راهبردی اوجالان و پ ک ک است. آنها مدتها است که بهصراحت مسئله حق تعیین سرنوشت ملت کرد و تشکیل دولت کردی را وانهاده و به احقاق حقوق شهروندی همراه با نوعی خودگردانی منطقهای در چارچوب دولتهای موجود و همزیستی با دولتهای موجود در هر چهار پارچه کردستان عقب نشستهاند . البته اوجالان این عقب نشینی استراتژیک و سیاسی را پشت واژگان پرطمطراقی چون «مدرنیته دمکراتیک» و «کنفدرالیسم دمکراتیک» پنهان کرده است…. به زبان ساده نیروی YPG و ایضاً پژاک و پ ک ک در هیچ کجا خواهان نابودی دولت موجود و مناسبات حاکم بر آن نیستند. و دقیقاً همین خط سیاسی است که بر ارتش و بر جنگ YPG در روژئاوا حاکم است و آنها حتی با چنین افقی میلیشیای مردمی تشکیل دادهاند …. آنچه ماهیت یک جنگ و یک ارتش را تعیین میکند فرم آن و حتی میزان حضور مردم در آن نیست، بلکه خط سیاسی و ایدئولوژیک حاکم بر رهبری آن جنگ است که ماهیت آن را مشخص میکند. این خط است که هدف جنگ و چشم انداز جانبازی و فداکاری تودههای مردم درگیر در آن جنگ را تعیین میکند. حال باید این پرسش را طرح کرد که آیا خط سیاسیـ ایدئولوژیک حاکم بر رهبری جنگ روژئاوا به رهایی انسانها و حتی به رهایی مردم کردستان منجر میشود یا نه؟ آیا بدون نابود کردن دولت کهن و مناسبات حاکم بر آن میتوان پدیدهای نو و مناسبات جدیدی را خلق کرد؟ آیا میتوان جامعه از بنیاد متفاوتی را در همزیستی با دولتهای موجود ایجاد کرد؟…..
مسئله این نیست که مقاومت روژئاواییها در مقابل داعش یا اسد جنگی عادلانه است، مسئله این نیست که نباید از مقاومت کردهای کوبانی علیه جنایتکاران داعش یا اسد دفاع کرد، مسئله این نیست که تصویر زنان و مردان مسلح کوبانی امید بخش نیست، مسئله این است که سمپاتی و دفاع از مقاومت روژئاواییها و حتی YPG در مقابل داعش یک چیز است و تجلیل از آن به عنوان «نوع جدیدی از حیات جمعی» یا «سیاست رادیکال رهایی بخش» چیز دیگری است. مسئله این است که آیا این شور و امید و جسارت تودههای مردم با خط سیاسی و طبقاتی فعلی حاکم بر رهبری آن به واقع به کار تغییر انقلابی و رادیکال جهان و کردستان خواهد آمد؟ آیا با اندیشههای اوجالان میتوان تضادهای مهم و اساسی حاکم بر جهان را حل کرد و سنتز و روابط جدیدی را جایگزین آن کرد؟ مادامی که خط سیاسی – ایدئولوژیک رادیکال، کمونیستی و انقلابی در رهبری این جنگها و جنبشها و از جمله جنبش سال ۸۸ ایران یا بهار عربی و غیره تثبیت نشود، با هر میزان از حضور مردمی یا شور و امید و ازخودگذشتگیای نمیتوان جهان نوین و مناسبات و روابط از بنیاد متفاوتی را ساخت و خلق کرد. نه فرم تودهای و نه کمیت مردمی شرط کافی برای پیروزی در انقلاب و جنگ نیست، اگر چه شرط لازم و ضروری آن است. بدون خط سیاسی – ایدئولوژیک انقلابی و بدون رهبری کمونیستی هیچ انقلاب رادیکال به پیروزی نخواهد رسید و قادر به پیشروی نخواهد بود.
تصویر واقعی کوبانی و روژئاوا…..بیش از هر چیز حاوی یک واقعیت است و آن اینکه مردم هنوز یارا و سودای در دست گرفتن سلاح برای تغییر جهان را دارند. درست در وضعیتی که در دل طوفانهای مهلک و تیره و تار خاورمیانه اشکال اولیه و قسمی از پتانسیل تودهها آن هم تحت رهبری بورژوازی کرد این چنین شور و امید به رهایی را در دلها بر میانگیزد، پس میتوان و باید که این امید و شور را حول یک خط و رهبری و تشکیلات کمونیستی و انقلابی به صورت آگاهانه سازمان داد و مسلح کرد. فقط آن هنگام است که کوبانی، روژئاوا و کل کردستان به منطقه پایگاهی سرخ برای گسترش انقلاب و کمونیسم در سراسر منطقه تبدیل خواهند شد….
مطالب مرتبط
مطلب مرتبطی یافت نشد