انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر از آن!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

بیانیه حزب کمونیست ایران (م ل م) به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر

امسال اول ماه مه ی در اوضاعی فرا می رسد که ایران و جهان در آستانۀ حوادث و تلاطمات بی سابقه قرار دارند. وضعیتی در حال شکل گیری است که حاوی خطرات عظیم برای حیات اکثریت مردم ایران و جهان است. اما در دل همین شرایط، می توان وجود فرصت های مهم برای تغییر رادیکال اوضاع ایران و خاورمیانه و جهان به سمتی رهایی بخش را نیز دید. به سمتی که فداکاری ها و مبارزات توده های مردم تحت رهبری کمونیست ها به طور تصاعدی و جهش وار، دولت های ارتجاعی حاکم در هر کشور و قدرت های امپریالیستی را عقب رانده و شکست دهد و شرایط جدیدی را در جهان حاکم کند که بر بستر آن، انقلاب های کمونیستی نوین به پیروزی رسیده و دولت های سوسیالیستی نوین در اقصی نقاط جهان برپا شوند. فقط با دیدن این فرصت ها و فعال کردن آنها می توان با خطرات عظیم مقابله کرد.

 نظام سرمایه داری امپریالیستی در عمل‌کرد هر روزه اش تعداد بیشتری از مردم را در فلاکت و وحشت فرو می برد. بر شمار گرسنگان و جنگزدگان جهان افزوده شده، روند گرمایش کره زمین ادامه پیدا کرده و جهان همواره در آستانهٔ تهدید و هراس از شعله‌ور شدن جنگهای جدید قرار دارد. در آمریکا رژیم ترامپ/پنس در حال تغییر رژیم دموکراسی بورژوایی و ایجاد یک رژیم فاشیستی مسیحی است. چنانچه این رژیم در تحکیم خود موفق شود، دنیایی را به مردم سراسر جهان تحمیل خواهد کرد که نژادپرست تر، زن ستیزتر و فقیرتر شده و با تشدید جنگ های ویرانگر و نابودی جهش وار محیط زیست رقم خواهد خورد. عملکرد نظام جهانی سرمایه داری و سیاست قدرتهای امپریالیستی مختلف از جمله امپریالیسم آمریکا پیش از به قدرت رسیدن  رژیم ترامپ، خاورمیانه را تبدیل به صحنۀ نبرد جنگ سالاران اسلام گرا و دولت های ارتجاعی منطقه و ارتش های امپریالیستی کرد. اما تحت حاکمیت رژیم ترامپ، اوضاع خاورمیانه حادتر از این خواهد شد. رقابتهای اقتصادی و سیاسی میان قدرت های امپریالیستی (ایالات متحده، روسیه، چین، اتحادیه اروپا) در حال افزایش است. این رقابت ها، جنگهای نیابتی آن‌ها در مناطقی مانند سوریه را  پیچیده‌تر و بی چشم اندازتر کرده و گسترش می دهد. در جنگهای سوریه و یمن به جز قدرتهای امپریالیستی، چندین دولت ارتجاعی منطقه ای مانند ایران، ترکیه، اسراییل، عربستان سعودی و گروه های مختلف اسلامگرای شیعه و سنی در حال کشتار و آتش افروزی هستند. به قدرت رسیدن رژیم فاشیستی در آمریکا، موجب رشد و گسترش نیروهای سیاسی فاشیست در اروپا نیز شده و در چندین کشور اروپایی از جمله آلمان، فرانسه، لهستان و مجارستان احزاب و جریانات راست افراطی در حال گسترش قدرت و نفوذ خود هستند.

 اوضاع ایران عمدتا توسط روندهایی که در جهان حاکم است شکل می گیرد و جدا از آن نیست. انسجام قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی به هم خورده و همزمان پسلرزه های خیزش فرودستان در دی ماه ۹۶ ادامه دارد و همراه با امواج اعتراضات و اعتصابات و تظاهرات از سوی جنبش کارگری، معلمان و بازنشستگان، زنان خیابان انقلاب، کشاورزان اصفهان و مردم خوزستان، حکومت ایران را به طور جدی با امکان و پتانسیل فروپاشی اقتصادی و اجتماعی یا خیزشها و جنبشهای وسیعتر توده‌ای روبرو کرده است. تا جایی که تعدادی از مسئولین و کار به دستان امنیتی  جمهوری اسلامی از هر دو جناح حاکم، از خطر فروپاشی یا سرنگونی و نداشتن چشم انداز روشن در سال ۹۷ صحبت کرده اند. تلاش جمهوری اسلامی برای نجات از فروپاشی اقتصادی و سیاسی از طریق ورود به قرار داد برجام با کشورهای امپریالیستی، به گِل نشسته است. انتخاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیتی رژیم ترامپ/پنس نه تنها فصل جدیدی از فشارها و محدودیت های آمریکا علیه جمهوری اسلامی را آغاز کرده بلکه هدفش کشیدن هرچه بیشتر جمهوری اسلامی به باتلاق جنگ های خاورمیانه و کشیدن این جنگ ها به داخل ایران است.

هیئت حاکمۀ جمهوری اسلامی مدعی است با شرکت جنایتکارانه اش در جنگ سوریه و دفاع از رژیم ارتجاعی بشار اسد، ایران را از جنگ های خاورمیانه مصون نگاه داشته است. اما آن چه ایران را در معرض خطر «سوریه ای شدن» قرار داده وجود خودِ رژیم و نظام جمهوری اسلامی است. جناح های مختلف نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی با یکدیگر در رقابتند و جغرافیای ایران و رده های مدیریت و منابع طبیعی و درآمدهای عظیم را بر حسب نیرو و توانشان در انحصار گرفته اند. هم زمان، بیرون از ایران امپریالیسم آمریکا با تکیه بر نیروهای وابسته به خود نقشۀ «تغییر رژیم» را پیش می برد. بر بستر چنین وضعی هر رخداد جدیدی، مانند رویارویی نظامی مستقیم آمریکا و اسرائیل و عربستان با جمهوری اسلامی یا کودتای جناح های مختلف جمهوری اسلامی علیه یکدیگر و سرکوب خشونت بار مردم با هدف بازسازی کانون قدرت در جمهوری اسلامی، می تواند فرایندی مشابه سوریه و لیبی را در ایران به راه اندازد.

برای مبارزۀ بزرگ آماده شویم

در چنین اوضاعی، هر گونه توهم و ابهام سیاسی، ناتوانی در تحلیل علمی و ندادن پاسخهای انقلابی بر پایۀ دیدن واقعیت، می تواند به نابودی نیروهای پیشرو و از بین رفتن تلاش های مبارزاتیِ پیشین منتهی شود. باید این اوضاع را هرچه عمیق تر تحلیل کرد و «غیر معمول» بودن آن و احتمال چرخش های خطرناک در اوضاع را درک کرد و به رسمیت شناخت. معنای واقعی فاجعۀ «سوریه ای شدن» در آن است که  توده های مردم علیه ستم و بهره کشی و سرکوب به خیابان ها بیایند اما بازیگران موثر صحنه، مرتجعینی از درون و بیرون رژیم جمهوری اسلامی باشند.  این آن جنبه ای است که تغییر سریع و عاجل آن ضرورت سیاسی اوضاع کنونی است. باز کردن راهی که هدف و چارچوبه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اش را انقلاب کمونیستی تعیین می کند و جذب شمار قابل توجهی از توده هایی که پا به عرصه مبارزه و مقاومت علیه جمهوری اسلامی می گذارند به این راه، ضرورت پیش پای مواجه با خطرات عظیم کنونی است.

در سال ۹۶ صدها مورد (بنا به روایتی ۹۰۰ مورد) اعتصاب و اعتراض و تجمع و تظاهرات کارگری و غیره در شهرها و مناطق مختلف ایران اتفاق افتاد. چنین روند افزایشی هم بیان شدت اوضاع نابسامان حکومت است و هم پتانسیل اعتراضی و مبارزاتی مردم. اما گستردگی و تعداد این مبارزات، استمرار و شجاعتشان، ابتکارات و پافشاری شان برای رسیدن به حقوق و مطالبات اقتصادی و صنفی هنوز با آن چیزی که کارگران واقعا به آن نیاز دارند، فاصله بسیار دارد. اوضاع سیاسی و اقتصادی در ایران و منطقه و جهان، هرگز به نوعی نیست که با بهبود اوضاع اقتصادی و معیشت و کار در این یا آن شاخۀ صنعتی یا وصول مطالبات و طلبهای سپرده گذاران بانکها و غیره قابل حل باشد. بحران فقر و بیکاری به اشکال مختلف ادامه پیدا میکند و هر روز تعداد بیشتری از توده های مردم در سراسر جهان را به سمت گرسنگی و فلاکت می برد، حتی اگر «من»، «خانوادۀ من» و «کشور من» به طور موقت از پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم آن در امان باشیم! مبارزه با طوفانهای ویرانگر پیش رو را نمی شود با افق محدود منافع یا هویتِ بخشی از جامعه (مانند جنبش زنان، جنبش ملل تحت ستم که هر یک جداگانه برای حقوق خود مبارزه می کنند) پیش برد. استثمار و ستمِ نظام سرمایه داری، یک پدیدۀ جهانی و سراسری است و راه حل آن هم یک راه حل است که جبهه های نبرد گوناگون دارد و این جبهه های نبرد باید به این راه حل جامع خدمت کنند.

یک جبهۀ مهم از مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و باز کردن راه انقلاب کمونیستی در ایران، مبارزۀ ضد امپریالیستی است. این مبارزه امروز به طور مشخص، باید در حمایت از جنبش ضد فاشیستی گسترده ای که در ایالات متحدۀ آمریکا تحت رهبری حزب کمونیست انقلابی (revcom.us) و با شعار «به نام بشریت، به یک آمریکای فاشیست تن نمی دهیم» (refusefascism.org) به راه افتاده، متمرکز شود.

کدام انقلاب؟ کدام رهبری؟

اوضاع بسیار سیال و غیرقابل پیش بینی است اما درک علمی از این که «معضل چیست» با قطعیت بسیار بالایی به ما می گوید: «تنها راه نجات انقلاب کمونیستی است». ما کمونیست ها منافع کل بشریت را نمایندگی کرده و برای آن می جنگیم. این جنگ برای تغییر جهان را بر پایۀ علم کمونیسم و نه توهمات بورژوا دموکراتیک پیش خواهیم برد. مقصود ما از انقلاب کمونیستی و علم کمونیستی، محتوایی است که توسط باب آواکیان در سنتز نوین کمونیسم فرموله شده و نه هر روایتی از کمونیسم یا به نام کمونیسم. امروز برای تدارک چنین انقلابی در ایران، هیچ کاری مهم تر از آن نیست که بخش بزرگی از کارگران مبارز، زنان شورش گر، مردم ملل تحت ستم (کرد، عرب، بلوچ، ترک، افغانستانی، ترکمن و …) به علم رهایی بخش کمونیسم نوین و نقشۀ راه حزب ما برای انجام چنین انقلابی در ایران دست پیدا کنند. بدون این کار و گسترش شمار هر چه بیشتر کمونیستها، رهبری انقلاب کمونیستی و ستون فقرات پیش برندۀ چنین انقلابی ساخته نخواهد شد.

مهمترین کارزار توده ای که امروز باید در دستور کار ما کمونیست های انقلابی باشد، کارزار گسترش آگاهی در مورد کمونیسم نوین و انقلاب کمونیستی در ایران است. به این منظور تبلیغ و ترویج و سازماندهی در سطح جامعه و حول سنتز نوین کمونیسم و آثار باب آواکیان (به ویژه کتاب کمونیسم نوین) و اسناد پایه ای حزب مانند مانیفست و برنامه انقلاب کمونیستی در ایران (مصوب بهمن ۱۳۹۶) و سندپیشنویس قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران (در دست انتشار) جایگاه مرکزی دارند. نیروهای پیشرو و نسل جدیدی از کمونیست ها لازم است که متعهد به این علم باشند تا بتوانند اوضاع را درک کنند و با کار و تلاش سخت، شرایط را طبق هدف استراتژیک انقلاب کمونیستی تغییر دهند.

.

این سوال را باید پیش روی فعالین آگاه و پیشگامان جنبش کارگری قرار دهیم: شعار «کارگران جهان متحد شوید» در کجای مبارزات جاری قرار دارد؟ آیا واقعا مشکل طبقۀ کارگر حل می شود اگر افقی پایین تر از این شعار و این انقلاب را پیش بگذاریم؟ انترناسیونالیسم پرولتری در مورد کارگران افغانستانی به عنوان تحتانی ترین و تحت ستم ترین قشر طبقه کارگران ایران چه معنایی دارد و آن‌ها در کجای این مبارزات قرار گرفته اند؟ موضع کارگران معترض نسبت به موقعیت زنان کارگر و به طور کلی مسالهٔ ستم بر زن در جمهوری اسلامی و ستم مضاعف نسبت به زنان کارگر چیست؟ ربط بی حقوقی و گرسنگی کارگران و خانواده های شان با مسالۀ جنایات جمهوری اسلامی در سوریه و عراق، روند شتابان بحران کم آبی و محیط زیست در ایران، سرکوب سیاسی مخالفین حکومت چیست؟ مساله حتی فقط این نیست که چنین سوالها، آگاهی و مباحثی را به درون جنبش کارگری یا جنبش زنان و دیگر عرصه های مبارزه در سطح جامعه ببریم که باید برد. مسالۀ اساسی این است که در رویارویی با وضعیت حادی که از دل تشدید تضادهای داخلی و بین المللی به وجود می آید و پیش از رسیدن به نقطۀ انفجار، باید رهبری کمونیستی برای هدایت انقلاب را تقویت کرد و گسترش داد. حتی به کسانی که کمونیست نیستند و با افقی کمتر از انقلاب کمونیستی به ضدیت با نظام سرمایه داری و پیامدهای مختلف آن کشیده شده اند باید گفت تنها راه نجات از طوفانهای محتمل آینده، نقشه راه و جامعه ای است که این حزب پیش گذاشته است.

بیش از یک صد سال پیش ولادیمیر لنین در آستانۀ جنگ جهانی اول نوشت: « طبقۀ سمتکشی که برای آموختن طرز استفاده از اسلحه و به دست آوردن آن نکوشد فقط شایستۀ آن است که با وی همانند برده رفتار کنند. …در هر جامعۀ طبقاتی اعم از این که بنایش بر بردگی یا سرواژ باشد و یا مانند امروز بر کار مزدوری، در هر حال طبقۀ ستمگر مسلح است… شعار ما باید: تسلیح پرولتاریا برای پیروزی بر بورژوازی، سلب مالکیت از آن و خلع سلاح آن باشد». پیش گذاشتن هر درک دیگری از معنی و جایگاه اول ماه مه، پرهیز از واقعیت و پشت کردن به ضرورت تغییر انقلابی اوضاع است. این گفته باب آواکیان یک اصلی پایه ای انقلاب پرولتری است که :« ما نیاز به انقلاب داریم. هر چیز دیگر در تحلیل نهایی یاوه است. این به معنای آن نیست که ما در مبارزات گوناگونی که کمتر از انقلاب هستند با مردم متحد نمی شویم. مسلما متحد خواهیم شد. اما ارایۀ هر نوع راه حل دیگر برای این مسایل و جنایات بزرگ، مسخره بازی است».

آینده از آن مردمی است که از خیز برداشتن برای جهشهای بلند به سوی رهایی، هراس ندارند!

زنده باد انقلاب، زنده باید کمونیسم!

پیش به سوی سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری سوسیالیستی نوین ایران!

حزب کمونیست ایران (مارکسیست لنینیست مائوئیست) ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷/ اول ماه مه ۲۰۱۸