دست نظامیان و شبه نظامیان رژیم ایران از انتفاضۀ جوانان عراق کوتاه!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

بیش از یک هفته از خیزش جسورانۀ جوانان عراق علیه دولت و احزاب فاسد حاکم بر این کشور و همچنین جمهوری اسلامی ایران و شبه نظامیان مزدور ایران می گذرد. تاکنون تعداد بیش از صد و پنجاه کشته و هزاران زخمی گزارش شده است. یکی از ژنرال های عراقی گفت که هشت نفر از نیروهای نظامی اش نیز در میان کشته شدگان هستند وپنجاه و یک ساختمان دولتی و هشت مقر احزاب حاکم به آتش کشیده شده اند.

سیاست دیکته شده از سوی رژیم ایران و مشخصا قاسم سلیمانی به نیروهای امنیتی عراق و شبه نظامیان حشد الشعبی (وابسته به سپاه قدس ایران) این است که این خیزش را در نطفه خفه کنند. جنایتکاران مزدور جمهوری اسلامی با تک تیراندازهای شان از پشت بام مردم را به گلوله می بندند، نوجوانان را به تیرهای چراغ برق بسته و در ملاء عام شکنجه می‏کنند تا با ایجاد رعب و وحشت مانع از گسترش این خیزش شوند. آدم کشان حرفه ای سپاه قدس ایران مستقیما در تیراندازی، تهاجم به خانه های مخالفین و به قتل رساندنِ جا به جای آنها شرکت دارند.

شورش جوانان اکثرا پانزده تا بیست و چند ساله علیه حکومت فاسدی است که بر سر سفرۀ درآمد حاصل از تولید روزانه چهار میلیون بشکه نفت نشسته و آن را برای پروار کردن انواع جنگ سالاران و مافیای مسلح اسلامگرای شیعه هزینه می کند. بیکاری، فقر و تورم در جای جای عراق دیده می شود. زیرساخت های بهداشت آن چنان فروپاشیده است که حتا قشرهای متوسط به پایین هم مجبورند برای درمان به شهرهای ایران بروند. خاموشی های ده ساعته حتا در شهرهای بزرگ مثل بغداد و بصره هم عادی است. عراق از نظر درآمد نفتی پس از عربستان و امارات قرار داد و از حیث فساد حکومتی مقام هیجدهم را در جهان دارد.   

با وجود آن که رئیس پارلمان عراق (محمد حلبوسی) و نخست وزیر (عادل المهدی) که با حمایت ایران به این مقام رسیده، آشکارا اعتراف به وجود فساد گسترده در حکومت و فقر و بیکاری کردند و جوانان کشته شده در این اعتراضات را «شهید» خواندند اما رسانه های ایران این جوانان را «عامل خارجی» اعلام می‏کنند. خامنه ای و تفاله های نماز جمعه اش علنا اعلام کردند که جوانان انتفاضه عراق وابسته به آمریکا و عربستان و اسرائیل هستند و هدفشان برهم زدن «مقاومت» (یعنی سیاست تبهاکارانۀ ائتلاف ایران، رژیم عراق، حزب الله لبنان، رژیم بعث سوریه با پشتیبانی روسیه و چین در منطقه) است.

عوامل گوناگونی دست به دست هم داده و موقعیت کنونی عراق را به وجود آورده اند. تجاوز امپریالیسم آمریکا و متحدانش به این کشور، موجب رشد و تقویت نیروهای بنیادگرای اسلامی شد. در نتیجۀ دو جنگی که در سی سال گذشته آمریکا در عراق پیش برد اکثر زیرساخت های اقتصادی و خدمات شهری نابود شدند. قرار بود در سایۀ اشغال نظامی، آمریکا یک رژیم مدرن به وجود آورد و عراق را «مشعل دموکراسی و رفاه در خاورمیانه» کند. ارتش آمریکا همراه با سرکوبِ بقایای رژیم بعث، تمام اهالیِ سنی عراق را آماج سرکوب نظامی و امنیتی قرار داد و به این ترتیب زمین حاصلخیزی را برای رشد نیروی اسلام گرایی مانند داعش به وجود آورد. از درون این اوضاع، آمریکا رژیم شیعۀ حاکم در عراق و حکومت اقلیم کردستان را شکل داد. عراق جولانگاه نیروهای امنیتی و مافیای نظامی و اقتصادی ایران، ترکیه و عربستان شد. جمهوری اسلامی در دور اخیر از عروج داعش و جنگ با آن حداکثر استفاده را برای گسترش نفوذش در همۀ حوزه های امنیتی و نظامی و اقتصادی و سیاسی عراق کرد. از درون تمام این پروسۀ جنگ و ویرانی و دخالت انواع نیروهای امنیتی و سرکوبگر دولت های منطقه، به جای طبقۀ حاکمۀ پیشین که رژیم صدام در رأس آن بود، طبقۀ حاکمۀ جدیدی مرکب از کلان سرمایه داران وابسته به نظام سرمایه داری امپریالیستی (به ویژه از طریق به راه اندازی صادرات نفت عراق)، تکنوکرات ها و نظامیان و شبه نظامیان شکل گرفت که شبکۀ انگلی آیت الله های شیعه از شاخه وابسته به سیستانی تا ملاهای وابسته به خامنه ای و خاندان صدر و حکیم و دسته جات نظامی و شبه نظامی رنگارنگی که در عراق جولان می دهند و هر یک قلمرویی را تحت حاکمیت دارند بخشی از آن هستند.

رژیم عراق تلاش می کند همراه با سرکوب نظامی و امنیتی، وعده اصلاحات داده و اینگونه انتفاضه جوانان عراق را خاموش کند. آیهام کامل رئیس بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در «گروه اورآسیا» می گوید: «احتمالا این دور اعتراضات به خاموشی کشیده خواهد شد اما نظام سیاسی مشروعیت خود را از دست داده است».  تظاهرات های اعتراضیِ تابستان گذشته که طی آن به سفارت ایران در بصره حمله شد و کاهش شدید مشارکت مردم در انتخابات مجلس (پایین تر از چهل درصد و بنا به برخی آمار زیر سی درصد) پیش درآمد های  خیزش اخیر بودند.

مشابه این خیزش را در سال ۲۰۱۶ نیز شاهد بودیم. جایی که مردم خشمگین از دیوارهای منطقۀ به شدت حافظت شدۀ موسوم به «منطقه سبز» بالا رفته و با فریادهای «دزدها» به مجلس عراق هجوم بردند. در آن زمان مقتدا صدر از رهبران گروه های شیعی توانست نفوذ خود را بر آن حرکت تحمیل کند. اما او هم به شدت افشا شد و اکنون تلاش می کند با حمایت تلویحی از این خیزش خود را متفاوت از هئیت حاکمۀ عراق نشان دهد. او خواهان «بررسی» و کشف عاملین کشتار جوانان انتفاضه شده است. یکی از متحدین جریان مقتدا صدر در پارلمان عراق (جبهه سائرون) حزب به اصطلاح کمونیست عراق است. (الحزب الشیوعی العراقی). حزب رویزیونیستی که ربطی به کمونیسم و انقلاب ندارد و این نام را از زمانی که به عنوان نیروی مدافع شوروی سوسیال امپریالیستی بود به یدک می کشد. سخنگوی این حزب اخیرا گفت «به سرکوب تظاهرات مردم سریعا باید خاتمه داده شود و مسالمت‌آمیز بودن جنبش اعتراضی باید حفظ شود. حزب ما از خواست‌های عادلانهٔ مردم حمایت می کند و با آنها همراه است». حال آنکه رویزیونیستهای شیوعی هم مانند متحدشان مقتدی صدر، سر در آخور قدرت دارند.

در شرایطی که جنگ های ضد مردمی و ارتجاعی در منطقه با خود کوهی از کثافات برتری جویانه، نژادپرستانه و ناسیونالیستی را در ذهن جامعه خالی می کنند، باید خلاف جریان شنا کرده و  پرچم راهنمای انترناسیونالیسم کمونیستی را برای متحد کردن توده های همه کشورهای منطقه بر افرازیم. باید شکاف میان شیعه و سنی و میان کرد و عرب در عراق را به دست مردم و با هشیاری جوانان پیشرو از میان برد. شکافی که رژیم صدام حسین با سرکوب نظامی و رواج ایدئولوژی هویتی و عشیره ای سنی گرایی و ناسیونالیسم عرب میان مردم این کشور، میان شیعه و سنی، میان کرد و عرب به وجود آورد و پس از او امپریالیست های آمریکایی و رژیم عراق به ویژه در دوران حاکمیت نوری المالکی و سرکوب مردم فلوجه و جمهوری اسلامی و اسلام گرایان شیعه به آن دامن زده اند. این یک ضرورت عاجل برای گسترش افکار و اندیشه های واقعا رهایی بخش در میان مردم و باز کردن راه رهایی مردم عراق از مرتجعین بومی و غیر بومی است.

مارکس گفت ایده های حاکم در هر جامعه همیشه ایده های طبقه حاکم است. و نظام سرمایه داری هم ایدئولوژی های خود را دارد از اشکال هار عظمت طلبی فاشیستی آمریکایی و نژاد پرستی اسرائیلی و اسلامگرایی تا انواع مختلف ناسیونالیسم ملل حاکم یا ملل تحت ستم. انقلاب کردن و ایجاد یک جهان بنیادا متفاوت نیازمند آن است که حول این مسایل مهم ایدئولوژیک، مبارزه ای حاد در بگیرد و از انواع افکار کهنه گسست شود. با پیشبرد این مبارزه باید مرتبا تعداد فزاینده ای از مردم را از ایده های حاکم که ایده های طبقات حاکمه است جدا کنیم و آنها در جریان مبارزه با دشمنان مردم، تبدیل به مبارزان راه رهایی بشریت کنیم. در غیر این صورت قادر به ایجاد اتحاد بزرگ برای درهم شکستن انواع و اقسام نیروهای امپریالیستی و ارتجاعی نخواهیم بود.

نظام سرمایه داری-امپریالیستی برای بقای خود باید اکثریت مردم جهان را استثمار کند، سرزمین های شان را نابود و غارت کند و رژیمهای جنایتکار مثل رژیم پیشین و فعلی عراق و  جمهوری اسلامی را چاق و چله کند. این نظام و تمام شاخ و برگهایش در هر کجا فقط سزاوار سرنگونی اند. تمام جنگ های خاورمیانه و ویرانی کشورهای منطقه و دیگر نقاط جهان از ماهیت سرمایه داری و سوخت و ساز آن سر چشمه می گیرند. تمام مردم جهان در یک تولید اجتماعی واحد درگیرند اما ثمرۀ کار آنها توسط یک قشر کوچک از سرمایه داران بین المللی و بومی تصاحب و کنترل می شود. این جنگ ها و فقر و بیکاری و پدرسالاری و بازگشت برده داری در بسیاری از نقاط جهان فقط نتیجۀ استثمار مردم در یک کشور نیست. بلکه نتیجۀ آن است که تمام هفت و نیم میلیارد نفر در این نظام استثمار می شوند. نتایج کارکرد این سیستم  برای مردم خاورمیانه جنگ های ویرانگر و رژیم های تئوکراتیک اسلامی و نفوذ انواع جنگ سالاران و مافیای اسلامگرا است و برای مردم آمریکا کشتار سیاهان و رنگین پوستان به دست پلیس و برای مردم هندوستان خودکشی دهقانان و سربلند کردن بنیادگرایی هندو و در بنگلادش زیرآب رفتن میلیونها نفر در کرانه های اقیانوس هایی که به علت نابودی محیط زیست طغیان می‏کنند و…

کلیه ی ستم ها، رنج ها و دهشت ها از تضاد اساسی سرمایه داری بر می خیزد: ثمره ی کار اجتماعی شدۀ عظیم و گسترده توسط طبقه کوچک سرمایه داری تصاحب میشود. طبقه ای که قدرت سیاسی را در دست دارد، داشتن نیروی مسلح و استفاده از آن را در انحصار و حق موجه خود می داند و از آن برای تقویت این سیستم در ایران، در عراق، در آمریکا و سراسر جهان استفاده می کند. به همین علت لازم است در همه جا – آمریکا، ایران، ترکیه، عراق، کردستان و غیره — انقلاب کرده و یک نظام سوسیالیستی برقرار کنیم و این کشورها را به پایگاه هایی برای گسترش همین نوع انقلاب و استقرار کمونیسم در سراسر جهان تبدیل کنیم. مطلقا هیچ راه نجات دیگری برای بشریت در این منطقه و دیگر نقاط جهان جز انجام انقلاب کمونیستی وجود ندارد.

در راه این انقلاب، علم انقلاب کمونیستی بزرگترین اسلحۀ ما است. این علمی است که بیش از ۱۵۰ سال پیش توسط مارکس بنیان گذاری شد، توسط لنین و مائو تسه دون تکامل داده شد و امروز توسط باب آواکیان به عالیترین مرحلۀ تکاملش یعنی کمونیسم نوین رسیده است. تمام تجارب بشریت از جنگ ها و غارت های استعماری، جنگ های امپریالیستی، سربلند کردن جنبش های ملی در خاورمیانه و شمال آفریقا و شکست آنها، انقلاب های کمونیستی بزرگ در روسیه و چین و شکست آنها توسط بورژوازی داخلی و بین المللی، سربلند کردن بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه که در به وجود آمدن رژیم فاشیستی دینمدار ایران متجلی شد، آغاز نزاع ارتجاعیِ میان بنیادگرایی و امپریالیسم آمریکا و له شدن هرچه بیشتر خاورمیانه و شمال آفریقا در نزاع ارتجاعی میان این دو نیروی منسوخ ، جنگ های آمریکا در خاورمیانه در چهل سال گذشته که به نابودی افغانستان و عراق و سوریه منتهی شده است، سربلند کردن خیزش های امیدبخش مانند «بهار عربی» و علت شکست آنهاو غیره و به یک کلام روشن کردن سرچشمۀ همه مصائب جامعه بشری و راه حل و نقشۀ راه برای حل آن، در کمونیسم نوین فشرده شده است.

انترناسیونالیسم کمونیستی و رهایی بشریت را راهنما ی خود کنیم!

 پرچم کمونیسم نوین را در همه نقاط جهان بر افرازیم!

حزب کمونیست ایران (مارکسیست لنینیست مائوئیست)

برای اطلاع بیشتر از استراتژی جمهوری اسلامی ایران درتقویت بنیادگرایی شیعه در منطقه به لینگ زیر مراجعه کنید:

۲۰ مهر ۱۳۹۸

۱۲ اکتبر ۲۰۱۹