و اینگونه نیزارهای ماهشهرخونین شدند

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به قلم میترا زارعی

کشتار مردم ماهشهر در خیزش آبان سال ۹۸ به دست نیروهای سپاه و ارتش زبانزد همه است. ماهشهر و شهرک های اطراف آن  بیشترین کشته ها و مجروحین را داشتند. هنوز پس از یکسال آمار دقیق آن در دست نیست.

ماهشهر به حیث جمعیت پنجمین شهر استان خوزستان است. با بیش از بیست مجتمع پتروشیمی یکی از بزرگترین قطب های پتروشیمی ایران و خاورمیانه است و در نزدیکی بندر «امام» قرار دارد که از بزرگترین بنادر صادرات محصولات نفتی است. بزرگترین مخازن نگهداری و صادرات بنزین در نزدیکی ماهشهر و شهرکهای اطراف آن واقع شده اند. این منطقه یکی از فقیرترین مناطق کشور است. شهرکهای  جراحی (چمران)، کوره (طالقانی)، زنجیر، مدنی و روستای گاما بالاترین نرخ بیکاری را دارند و به علت فقر، بزهکاری نیز در آنها رواج دارد. درجه محرومیت به حدی است که مردم این مناطق حتی به حداقلی از امکانات بهداشتی دسترسی ندارند و در تابستان باید گرمای بالای ۵۰ درجه را تحمل کنند. سه عامل حیاتی یعنی آب، هوای سالم و غذا سالها است که برای مردم خوزستان تبدیل به معضلاتی شده که با آنها دست و پنجه نرم می کنند.

بشتر ساکنین شهرکهای اطراف ماهشهر که مرکز اعتراضات اخیر بودند، عرب و جزء فقیرترین محلات این شهر هستند. این در شرایطی است که ماهشهر یکی از مراکز مهم اقتصادی کشور است که هزاران کارکن در صنایع پتروشیمی آن اشتغال دارند. با این تفاوت که بیش از ۹۰ درصد کارگران این صنایع را کارگران غیر بومی تشکیل می دهند. اکثرا این کارگران از تهران و بقیه شهرهای بزرگ با پرواز به ماهشهردر رفت و آمد هستند که اصطلاحا به آنها کارکنان و پرسنل «پروازی» می گویند. این قشر، دارای حقوقهای بالا، امکانات رفاهی و دیگر مزیت ها هستند در حالی که اکثر جوانان و  خصوصا جوانان عرب این شهر بیکار و بی آینده هستند.

گران شدن بنزین بر همۀ این ظلمها و اجحافات اضافه شد و جرقۀ خیزش را زد. مردم با ایجاد راه بندان در نزدیکی «میدان بعثت» و سه راهی متصل کننده شهرکهای بعثت )ممکو) و چمران (جراحی) و ماهشهر،  دسترسی به منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی و بندر و راه های ورودی شهر را بستند. با مسدود کردن مسیرهای منتهی به مناطق صنعتی و جلوگیری از حضورکارکنان این مناطق به محل خطوط تولید، جابجایی فرآورده های این صنایع و مشتقات آن نیز متوقف شد. این وضعیت از روزجمعه ۲۴ آبان تا روزیکشنبه ۲۶ آبان ادامه داشت. روز دوشنبه به دستور استاندار خوزستان، سپاه پاسداران با فرستادن تیپ ویژه تکاور به همراه چند تانک و چند نفربر و سلاحهای مرگبار و هلی کوپتر دست به کشتار مردم زدند. در همان ساعات اولیه ۱۷ نفر از جمله دو کودک ۴ و ۸ ساله و زنی هفتاد و چند ساله به دست آدمکشان سپاه کشته شدند.  بسیاری از مردم به نیزارهای اطراف پناه بردند. اما پاسداران تا آنجا هم تعقیبشان کردند و با تیربارهای دوشکا بیرحمانه به رگبارشان بستند. جنازه های جانباختگان مردم تا مدتی در نیزار رها شده بودند. بلافاصله بیمارستان شهر تحت کنترل سپاه قرار گرفت، بسیاری از بیماران قبلی را مرخص کرده و از پذیرش بیماران عادی خودداری کردند. عصر همان روز، نیروهای نظامی وارد شهرکهای کوره ها (معروف به طالقانی) و جراحی و روستای گاما شدند و بار دیگر دست به کشتار مردم این مناطق زدند. بنا به گفته شاهدان عینی فضای کوره ها بسیار بحرانی و از ساعت پنج بعد از ظهر تا ساعت ۲ صبح روز بعد تیراندازی بود. از پایگاه بسیج و ساختمانهای تجاری تک تیراندازها و دوشکا با شدت هرچه تمام کار می‏کردند. علاوه بر این با وارد کردن سه عدد تانک و هلی کوپتر فضای کشتار خونین تر و فضای شهرها امنیتی تر شدند. حتا امکان انتقال مجروحین به بیمارستان نبود. سپس دستگیری های شبانه در شهرک کوره ها و دیگر مناطق اعتراضی شروع شد. تانکها و تیربارها تا یک هفته در ورودی و خروجی شهرک ماندند.

چرا سرکوب ماهشهر شدیدتر از بقیه مناطق کشور بود

یکی از عوامل مهم موقعیت اقتصادی استراتژیک ماهشهر است. اگر مسدود شدن جاده ها و شاهراهای اصلی مناطق صنعتی ادامه پیدا میکرد و در منطقه فراگیر میشد شریان حیاتی اقتصاد جمهوری اسلامی در معرض خطر جدی قرار میگرفت. سال گذشته، در شرایطی که صادرات و فروش فرآورده های نفتی تحت تحریمهای آمریکا بودند، صنایع پتروشیمی تنها صنایعی غیر تحریمی بود و صادرات فرآورده های آن بخش مهمی از تجارت و فعالیتهای اقتصادی رژیم را تشکیل میداد. غلامرضا شریعتی استاندارخوزستان علت سرکوب وسیع و نظامی مردم ماهشهر را در کلیدی بودن اعتراضات در مختل کردن تجارت در صنعت پتروشیمی بندر امام ذکر کرد و گفت:

«در مقطع اعتراضات در طول سه چهار روز در ماهشهر عده‌ای به صورت سازمان یافته مسیرهای ارتباطی این شهر با اهواز، امیدیه، رامشیر، بندر امام و چند مسیر ارتباطی دیگر ماهشهر را مسدود کردند… این افراد حتی امکان تردد پرسنل پتروشیمی را نیز سلب کرده بودند و راه ارتباطی بندر امام که قطب غله‌ای و بندری کشور است را نیز بسته بودند و کامیون‌های باری امکان فعالیت نداشتند به نحوی که پیش از این جریانات، تردد روزانه کامیون‌ها سه هزار وسیله بود که این رقم را به سیصد کامیون در روز رسانده بودند…. صنعت پتروشیمی هم به دلیل بروز این شرایط ناامن در معرض بروز مشکل و اختلال قرار گرفته بود و تداوم این شرایط کل استان و کشور را در معرض آسیب و مشکل قرار می‌داد… اینکه ماهشهر با این پتانسیل اقتصادی و تجاری در چنین شرایطی قرار گرفته بود نشاندهنده این است که این اقدامات سازمان‌دهی شده و برنامه ریزی شده و هدفمند بود و می خواستند اقتصاد کشور را مختل نمایند….» (غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان، ۱۳ آذر ۱۳۹۸)

دلیل دیگر در شدت سرکوب در مناطق خوزستان و کردستان، مسئله ستم ملی و نگاه امنیتیِ حکومت به این مناطق است که هر اعتراض و حرکتی را به بهانه تجزیه طلبی و به خطر افتادن «امنیت ملی» به خاک و خون می کشد. سرکوب فعالین سیاسی و فرهنگی عرب، حبس و ترور فاشیستی جوانان عرب به بهانۀ «امنیت» و غیره در این رژیم سابقه دیرینه دارد. فراموش نباید کرد که دو هفته قبل از خیزش آبان، حسن حیدری، شاعر عرب که بارها دستگیر شده بود پس از آزادی، به طرز مشکوکی جان سپرد. مرگ وی هزاران نفر از مردم محلات عرب نشین را به تظاهرات و اعتراضات خیابانی وادار کرد. وقتی آبان از راه رسید، فضای مناطق عرب نشین اهواز و شهرهای اطراف پیشاپیش ملتهب و تحت سرکوب امنیتی بود. دولت دیکتاتوری سرمایه داری در ایران یکی از ارکان خود را بر ستم ملی یعنی ستم بر ملل غیر فارس استوار کرده است.

ابعاد سرکوب در این منطقه هولناک و تکان دهنده بود. نمونۀ سرکوب ماهشهر یک بار دیگر ثابت کرد که:

«ما با رژیمی مواجه هستیم که گردانهای “ضد شورش” آن در شهرهای بزرگ همیشه آماده اند، دکترین بقای آن متکی است بر جاسوسی و پیگرد و سرکوب قهرآمیز مخالفین. بنابراین انجام این انقلاب، کار بسیار سختی است. با این همه ضروری است و تنها راه است و باز کردن این راه ممکن است. انجام این انقلاب نیازمند فداکاری های عظیم ده ها میلیون نفر است. اما انجام ندادن آن هزینه های بسیار بیشتری را بر این نسل و نسلهای آینده نه فقط در ایران بلکه در سراسر منطقه تحمیل خواهد کرد. پس به جای تن دادن به یک جنبه از واقعیت یعنی سخت بودن چنین انقلابی، باید برمبنای این واقعیت عمیقتر که چنین انقلابی نه تنها ضروری بلکه ممکن است، حرکت کنیم… قدرت جمهوری اسلامی را بدون آن که میلیونها نفر از مردم این کشور به ویژه کارگران و دیگر زحمتکشان شهر و روستا و قشرهای تحتانی جامعه و همچنین بخش بزرگی از روشنفکران که نسبت به هدف این انقلاب، آگاه و متعهد شده و مصمم به پیمودن این راه به خاطر رهایی بشریت باشند، نمیتوان واژگون کرد. …»(به نقل از سند استراتژی راه انقلاب در ایران)