سرنگون باد جمهوری فاشیستی اسلامی! پیروز باد جمهوری سوسیالیستی نوین!
بیانیه اول ماه مه ۱۴۰۰
پیام ما در این اول ماه مه روز جهانی کارگر، به کلیه کسانی که در صف مبارزات گوناگون علیه جمهوری اسلامی هستند این است:
جمهوری اسلامی در حالی خود را «انقلابی» می خواند که با سرکوب خونین انقلابیون واقعی متولد شد و برای گیج و گمراه کردن توده های مردم و برای پنهان کردن ماهیت فاشیستی اش، از واژه «انقلاب» استفاده کرد. درست همانطو که هیتلر در نام حزب فاشیستی اش از واژه «سوسیالیست» استفاده کرد تا بخشی از کارگران و توده های مردم آلمان را با خود متحد کند. حکومت فاشیستی، حکومتی است که بر ادغام دین و دولت استوار است و قوانینش را بر اساس شریعت تعیین میکند. فاشیسم یعنی بی حقوقی مطلق برای همه قشرهای مردم. یعنی به گلوله بستن اعتصاب کارگران و سوختبران و کولبران و مهاجرین افغان. فاشیسم یعنی به زندان انداختن زنان به علت حجاب بر سر نکردن. فاشیسم یعنی ممانعت از خلاقیت آزاد هنرمند. یعنی ممانعت از آزادی اندیشه و عقیدۀ شهروندان. فاشیسم یعنی یورش و اذیت و آزار و قتل بهاییان به صرف بهایی بودن، یعنی تفتیش عقاید از سوی قانون به جرم بی دینی و کمونیست بودن. این رژیم هرگز یک رژیم انقلابی نیست. بلکه یک رژیم فاشیستی و ضد انقلابی است. چرا که انقلاب یعنی به زباله دان تاریخ انداختن هر چیز کهنه و منسوخ در افکار و روابط میان انسان ها است.
برای درک اینکه جامعه ما چگونه می تواند تغییر کیفی کرده و هشتاد و اندی میلیون نفر از جهنم رژیم فاشیست و تبعیض سیاسی و عقیدتی و جنسیتی و ملی و فقر و محنت اقتصادی رها شود، باید در مقابل هجمه و تهاجم این رژیم فاشیستی به آزادی بیان و اعتراض به طور کل، و به کمونیسم و کمونیست ها به طور اخص، بایستیم. در کل جامعه باید فضای نفرت و انزجار از سرکوب دگراندیشی و عقاید مخالف رژیم را ایجاد کنیم.
کارگران در طول دو قرن اخیر در اقصی نقاط دنیا به طرق مختلف ضربات سنگینی بر پیکر سرمایه داری وارد کرده اند اما سوخت و ساز سرمایه داری، بر این مبارزات چیره شده و شکاف طبقاتی و تمایزات اجتماعی بی وقفه رشد کرده به طوری که در چند دهه اخیر شتابی سرگیجه آور و اشکالی هولناک تر از گذشته به خود گرفته است. به دنیا نگاه کنیم که چند صد میلیون کارگر مهاجر از یک کار برده وار به کار دیگر می روند؛ به صدها میلیون زنی که در کارگاه های عرقریزان سنگ بنای سودآوری انباشت سرمایه در جهان امروزند؛ به خاورمیانه که چطور در جنگهای ویرانگری که دولت های ارتجاعی منطقه از ایران و پاکستان تا سعودی و ترکیه و اسراییل و قدرت های امپریالیستی به وجود آورده اند، می سوزد. به افغانستان نگاه کنیم که چطور چند دهه است عرصۀ تجاوز و تهاجم امپریالیسم آمریکا است که بیست سال پیش به نام «آزادی زنان از دست طالبان» به آن لشگرکشی کرد و امروز به نام «صلح و آرامش» با همان طالبان به توافق و همگرایی می رسد. به عملکرد نظام جهانی سرمایه داری نگاه کنیم که نه تنها با فقر و گرسنگی و بی کاری، با جنگ و آوارگی و مهاجرت و با فاشیسم و نژاد پرستی و بنیادگرایی دینی، اکثریت مطلق مردم ما در چارگوشۀ جهان را بی پناه و مستاصل و تکه تکه کرده است بلکه با نابودی محیط زیست و پیامدهای آن، بقای انسان و حیات را تهدید می کند. به کرونا نگاه کنیم که از دل عملکرد و سوخت و ساز همین نظام تولیدی-اجتماعی استثمارگر و ویرانگر بیرون آمده و هر ثانیه از زندگی صدها میلیون نفر را به جهنم و وحشت تبدیل کرده است!
در چنین شرایطی تاکید علمیِ باب آواکیان را بارها باید تکرار کرد و در مورد آن فکر کرد: دو گزینه بیشتر در مقابلمان نیست. تن دادن به وضع موجود و در نتیجه تضمینِ آینده ای بدتر از امروز (البته اگر آینده ای در کار باشد) یا انقلاب کردن و تغییر رادیکال وضع موجود.
اما، برای تغییر این وضعیت، نیاز به علم و شناخت علمی هست. همان طور که بیماری کوید۱۹ را بدون استفاده از علم نمیتوان از بین برد؛ سرمایه داری را هم بدون علم کمونیسم نمیتوان نابود کرد. دیدن این واقعیت و قبول این حقیقت علمی گام اول در ایجاد دگرگونی انقلابی در مبارزات ضد رژیم جمهوری اسلامی است. به قول مارکس: «هنگامی که روابط درونی درک شود، کل باور تئوریکی در مورد ضرورت جاودانی شرایط موجود فرو میریزد، قبل از این که این شرایط در عمل فرو بپاشد.» (نامه به لودویگ کوگلمان. ۱۸۶۸)
کمونیسم، علمی است که توسط مارکس بنیان گذاشته شد و امروز توسط باب آواکیان جهش تکاملی کرده و تبدیل به علمی به روز و تکامل یافته تر شده است: کمونیسم نوین. کمونیسم نوین، قدرتِ علمی عظیمی برای رهبری موج دوم انقلاب های کمونیستی دارد، اما به شرط آن که این علم در دست هزاران و ده ها هزار و میلیون ها نفر قرار گیرد و تبدیل به راهنمای فکر و عملشان شود. موج اول انقلاب های کمونیستی که از زمان مارکس آغاز گردید و منتهی به پیروزی انقلاب سوسیالیستی در شوروی (۱۹۱۷-۱۹۵۶) و بعد از آن در چین (۱۹۴۹-۱۹۷۶) شد. اما آن انقلاب ها هم پس از مدتی شکست خورده و سرمایه داری در آن کشورها احیاء شد و همین واقعه، باعث هرچه هارتر شدن سرمایه داری در سراسر جهان شد. نظام سرمایه داری طی چند دهۀ گذشته، نه تنها پابرجا ماند بلکه درست به این علت که هیچ انقلاب سوسیالیستیِ دیگری به پیروزی نرسید و اکثر جنبش های اجتماعی در چارچوب نظام موجود حرکت کردند، سرسخت تر شد. دروازه ها به روی تهاجم انتقام جویانه و آزادانۀ سرمایه داری برای تشدید استثمار و فقر و بازستاندن هر ذره از دستاوردی که جنبش های اجتماعی جهان از جمله جنبش کارگری و جنبش روشنفکری و جنبش زنان داشتند، باز شد.
از همه مهمتر این که، تحریف کمونیسم و تاریخ انقلاب های کمونیستی و ضدیت با تحزب کمونیستی، در مجامع دانشگاهی و روشنفکری تبدیل به فضیلت شد. دولت ها، با تمام قوای تبلیغاتی شان، بزرگترین دروغ معاصر مبنی بر «فاجعه آمیز بودن تجربۀ سوسیالیسم و کمونیسم» را تکرار کردند و آموزش دادند. تا آنجا که «ضد کمونیسم» به یک جنبش قدرتمند تبلیغاتی تبدیل شد. مشخصا در ایران، حکومت دینمدار و نهادهای امنیتی و تفتیش عقایدش، برای این قهقرای فکری پشتوانۀ داغ و درفش مهیا کردند. در عرصۀ فکری، خرافه و جهل و دنباله روی کور کورانه، جای حقیقت جویی و کشافی علمی را گرفت. در مقابل این وضعیت، نه تنها نباید عقب نشینی کرد، بلکه باید آن را سخت به چالش گرفت. زیرا، آیندۀ بشریت وابسته به این امر است. از این رو قرار گرفتن در صف اول دفاع از واقعیت کمونیسم؛ آموختن و به کار بستن کمونیسم نوین، سازماندهی شدن و سازماندهی کردن در بستر احزاب و تشکلهای کمونیسم نوین در ایران و هر نقطۀ جهان، حیاتی و فوری است و تنها به این طریق می توان هستۀ دینامیک و بالنده ای برای تقویت و گسترش همۀ جنبش های اجتماعی ایجاد کرد.
با این چشم انداز، اول ماه مه و ماه های پس از آن را تبدیل به کارزار شناساندن کمونیسم نوین کنیم و پرچم «مانیفست و برنامه انقلاب کمونیستی در ایران» و پیش نویس «قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران» را بلند کنیم و همچنین، به صد تدبیر و طریق بکوشیم شورش و مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی فاشیست را گسترش دهیم، زیرا به قول مائوتسه دون: «مارکسیسم هزاران حقیقت را در بر می گیرد اما همۀ آن را می توان در یک جمله خلاصه کرد: شورش علیه هر آنچه ارتجاعی است حق است».
حزب کمونیست ایران (مارکسیست-لنینیست-مائوئیست)
اول مه ۱۴۰۰- ۲۰۲۱