«ما تشنۀ آبیم و آنها تشنه به خون ما»

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

تند باد انتفاضۀ مردمی دیگری در شبهای گرم خوزستان، وزیدن گرفته است. از اهواز تا حمیدیه و معشور (ماهشهر) و از خفاجیه (سوسنگرد) تا فَلاحیه (شادگان) و شوش دانیال. جمهوری اسلامی، درمانده به هر دری میزند تا مانع از خیزشهای اعتراضی مردم بشود، اما این تازه از نتایج سحر است و شورش گرسنگان و تشنگان و کارگران و زحمتکشانِ مردم از هر روزنه و فرصت و شکافی، سر بر می آورد.

مردمی که در کرانه های کارون و کرخه و جراحی، وادار به تحمل ساعتها تشنگی و بی آبی شده اند؛ با بدنهایی تب کرده از گرمای پنجاه درجه، چشمان تیره از تاریکی و بی برقی، لبهای تشنه از ساعتهای بی آب و ریه هایی در حسرت هوای بدون ریزگردها و بدون سرکوبها. هوای آبیِ آزادی! مردم گفتند: «بِالروح، بِالدَم، نَفدیکَ یا کارون» (با جان و خون، فدایت میشویم ای کارون) جواب جمهوری جلادان اسلامی اما مثل همیشه سرکوب بود و حمله و گلوله هایی که قلبها و پیکرهای سه جوان عرب را دریدند و به خاکشان سپردند: : مصطفی نعیماوی و قاسم خضیری و علی مزرعه! و باز مردم بلندتر فریاد زدند:«نَحنُ عَطشانین لِلماء و هُم لِلدَمنا» (ما تشنۀ آب هستیم و آنها تشنه به خون ما).

مردمی که در همسایگی بنادر و چاه های نفت و مجتمع های گاز و پتروشیمی، به تحمل فقر و گرسنگی و بیکاری محکوم شده اند و اگر از گرانی بنزین و نان و معیشت به ستوه آمدند و از نخلستانها و هور و برکه های خشکیده و تهجیر (به زور به مهاجرت واداشتن) گفتند؛ پاسخ شان را با رگبار مسلسل در نیزار و کور و کوچه دادند و ده ها نفری که در دی ۹۶ و آبان ۹۸ به خون غلتیدند. مردم فریاد بر می آورند که «کَلّا کَلّا للتهجیر» (نه به تهجیر).

ملتی که در سرزمین و خانه شان، مجبور به تحصیل به زبان و فرهنگِ تحمیلی دیگری شده اند و اگر از خفقان و و تبعیض انتقاد کردند، با اتاقهای شکنجه و طنابهای دار و واحدهای ترور داخل و خارج از ایران روبرو شدند و میشوند.

این مردم طی چهل و چند سال اخیر، چه چیزی جز ویرانی و جنگ و تبعید، بی کاری و فقر و تبعیض، اعدام و شکنجه و سرکوب از جمهوری جلادان اسلامی دیده اند؟ آخر به چه دلخوش کنند؟ به هور و کارونی که خشکانده اند؟ به سفره های خالی از نان و چهره های تکیده از ناامیدی؟ به صفِ تمام نشدنی مهاجران و تبعیدیانِ در سودای نان و کار و آزادی؟ به جنازه ها و اسامی شاعران و معلمان و جوانان شان که در گورهای گمنام و دخمۀ زندانها خفته اند؟ پس این مردم حق دارند و باید که فریاد بر کشند: «الشَعب یُرید اِسقاط النظام» (مردم سقوط نظام را میخواهند)د و این نظام جز شایستۀ اسقاط و سرنگونی نیست.

سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، ضرورتِ عاجل و حیاتی و نخستین قدم ضروری در رهایی از این خفقان تمام عیار و هر دَم شدت یابنده ای است که گریبان مردم خوزستان و کردستان و بلوچستان و سراسر ایران را گرفته است. تنها بر جنازۀ دفن شدۀ جمهوری فاشیستیِ اسلامی است که میتوان از بنای جامعه ای سخن گفت که در آن نشانی از تبعیض و ستم و سرکوب مردم، از فقر و بی کاری و آوارگی، از ستم ملی و ستم بر زنان و نابودی محیط زیست، از طاعونِ اسلامگرایی و جنگ طلبی در منطقه و خفقان و آزادی کُشی و مردم کُشی نباشد.

ما کمونیستهای انقلابی، چشم انداز و خطوط اساسی چنین جامعه ای در سند «قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران» به همۀ آنها که از زندگی در جهنمِ فعلی به ستوه آمده اند و به واقع امید یک زندگی و جامعه بنیادا متفاوت دارند را پیشنهاد کرده ایم. استراتژی و راه سرنگونی جمهوری اسلامی و محتوی و ضروریات انقلابی که بتواند ماشین آدمکشی دولت سرمایه دارانِ اسلامگرای حاکم بر ایران را در هم شکسته و مردم را در مسیر راهی نوین، متحد و سازماندهی کند نیز در دیگر اسناد پایه ای حزب ما آمده است.

انتفاضۀ شبهای تیر ماه خوزستان، تداوم فصل نوینی از پیکار و مبارزه علیه جمهوری اسلامی است که از دی ۹۶ و آبان ۹۸ آغاز شده است و سبقه به چهل سال مبارزه و شورش مردم با جمهوری اسلامی دارد. پس زنده باد شورش و انقلاب و «ثورَه ثورَه حتی النَصر» (انقلاب انقلاب تا پیروزی).

حزب کمونیست ایران (مارکسیست لنینیست مائوئیست) ۲۶ تیر ۱۴۰۰

عکسها از اینستاگرام «برخی از هنرمندان»