اسناد تاریخی قیام آمل

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

مقدمه حزب کمونیست ایران (م ل م) بر کتاب

همزمان با چهلمین سالگرد قیام پنجم بهمن آمل و مبارزه مسلحانۀ سربداران[۱]، تعدادی از اسناد تاریخی مربوط به جمعبندی های سیاسی و نظری از این قیام را منتشر میکنیم. این نوشته ها بخشی از اسناد داخلی و مبارزات خطی درون اتحادیه کمونیست های ایران و پس از آن اتحادیه کمونیست های ایران (سربداران)[۲] در ادوار مختلف و در فاصلۀ زمانی میان سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۷ هستند. توضیحات مکفی دربارۀ فرایند نگارش، جمع آوری، انتقال، نگهداری و استخراج این اسناد در مقدمۀ امید بهرنگ آمده است. جا دارد در همین ابتدای امر از او و رفقایی که در فرایند تایپ، ادیت و صفحه بندی این اسناد نقش داشتند تشکر و قدردانی کنیم.  از این فرصت استفاده کرده و از همه خوانندگان می خواهیم در گردآوری و ارسال هر نوع سند اعم از دست نوشته، روایتهای شفاهی در مورد قیام و انعکاس آن در نقاط مختلف کشور، شرح حال و زندگی نامه سربداران و رهبران قیام آمل، عکس ها و نقشه ها و حتا دیوار نگاری ها، به ما یاری برسانند. هر سندی حتی اگر در ابتدا کوچک و قابل اغماض به نظر آید، میتواند به ما و تاریخ پژوهان کمک کند تا تصویری هرچه کامل تر از این فصل مهم از تاریخ مبارزات انقلابی در ایران ترسیم کنیم. حزب ما میکوشد در آینده بیشتر به محتوی تاریخی و سیاسی اسناد تاریخی این مجموعه بپردازد. نظرات مندرج در مقالۀ امید بهرنگ[۳]، بیانگر نقطه نظرات شخصی ایشان است.

اسنادی که توسط موافقین و مخالفین قیام آمل به نگارش در آمده اند، علاوه بر وجه تاریخی، از نظر سیاسی و نظری نیز اهمیت بسیار دارند. نوشته هایی که در یکی از پیچیده ترین ادوار تاریخ جنبش کمونیستی ایران به نگارش در آمده اند. این اسناد از یک سو می کوشند تصویری از اوضاع عینیِ آن دوره و عوامل گوناگون شکل دهندۀ آن را ارائه دهند و از سوی دیگر، بیانگر زوایای پیدا و پنهان مختلفی از رویکردها و نقطه نظرات و گرایشات فکری موجود در اتحادیه کمونیست ها در مواجهه با اوضاع گره گاهیِ ۱۳۶۰ هستند. با وجود اختلاف تحلیلهای موجود میان نگارندگان این اسناد تاریخی، اما در مجموع برای خوانندۀ امروز دریچه ای جهت فهم اوضاع خطیر آن مقطع که مقابل پای کل جامعه و به ویژه سازمانهای سیاسی کمونیست و چپ که وظیفۀ مواجهه آگاهانه و نقشه مند با آن اوضاع را بر دوش داشتند، ارائه می دهد.

امید آن میرود که پژوهشگرانِ علاقمند به بررسی علمیِ تحولات تاریخ اجتماعی معاصر ایران، محققین حوزۀ مطالعات تاریخی و فکری چپ به این اسناد توجه لازم و بایسته را داشته باشند. در مواجهه با این اسناد، ضروری است بیش از همگان، رفقای حزب ما و نسل جدیدی از کمونیستهای انقلابی و دیگر فعالین سیاسی که به دنبال راهی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بنیادا متفاوت از سرمایه داری هستند، محتوای عملی و فکری این اسناد را با به کاربست روش و رویکرد کمونیسم نوینِ باب آواکیان بررسی کرده و به سنجۀ داوری بگذارند. چرا که پیروزی در تغییر بنیادین جامعه به سمت مثبت و انجام انقلاب کمونیستی، پیوند گسست ناپذیری با درک صحیح از شرایط مادی و اجتماعی و ضرورتهای سرچشمه گرفته از این شرایط دارد. اهمیت اساسی به کاربست روش و رویکرد کمونیسم نوین هم دقیقا در همین نقطه است.

در همین راستا و جهت ارائۀ یک الگوی صحیح در تحلیل و بررسی یک دوره از پراتیک انقلابی و خط سیاسی و نظری بر مبنای سنتز نوین کمونیسم، از خوانندگان این اسناد دعوت میکنیم به اصول روش شناختی و معرفت شناختی کمونیسم نوین که در گزارش پلنوم یازدهم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران (م ل م) در تحلیل از دیگر اسناد حزب فرموله شده است، رجوع کنند.[۴]

در این جا اجمالا، دو نکته از این گزارش را گزیده و برجسته می کنیم.  

یکم) نقد اشتباهات، نشانۀ داشتن فروتنی علمی و شجاعت فکری است.  اما مهمتر از آن، مرتبط است با داشتن رویکرد علمی و جدی به کار پیچیده و بزرگی که پیش میبریم. اشتباه کردن همیشه بخش لاینفکی از تلاشهای ما خواهد بود. اشتباه کردن در ماهیت همه تلاشهای بشری است و در جنگ طبقاتی که پیچیده ترین امر جامعه انسانی است، اشتباه کردن حتمی است. ما نه از خطا کردن میترسیم و نه از اصلاح خطاها. اما باید توان آن را پیدا کنیم که اشتباهات را با سرعت بیشتری دیده و اصلاح کنیم، مرتکب اشتباهات جدی که تاثیرات منفیِ استراتژیک دارند نشویم تا تداوم پیروزمندانۀ راهپیمایی بزرگ به سمت هدف نهایی را از میان پیچ و خمها و سختی ها ممکن کنیم. و این وابسته به آن است که هرچه بیشتر روش و رویکرد علمی کمونیسم نوین را جوهر حیاتیِ شیوۀ تفکرمان کنیم.

دوم) درمورد اهمیت به کاربست رویکرد و روش علمی کمونیسم نوین به ویژه مفاهیم «ضرورت و آزادی» و «ضرورت و تصادف»، در گزارش پلنوم آمده است:

 ضرورت و آزادی، ضرورت و تصادف بیان ساختار و حرکت پیچیده و متضاد واقعیت (هرپدیده یا فرآیندی) است. «ضرورت» اشاره دارد به ساختارهای یک واقعیت، حریم و مسیرهای بالقوه ممکنی که در تغییر و تکاملش می تواند طی کند. «آزادی» عمدتا اشاره دارد به ظرفیت و چشم انداز موجود برای انسان (هم به عنوان افراد و تعیین کننده تر از آن به طور اجتماعی و کلکتیو) که دست به تغییر و دگرگون کردن جامعه و طبیعت بزند. با درک واقعیت مادیِ زیربنایی و شناسایی مجاری و مسیرهای ممکن تکامل، می توان طبق نقشه ای آگاهانه، ضرورت را در مسیرهای مطلوب تبدیل به آزادی کرد. تئوری صحیح باید به حداکثر ممکن در هر مقطع زمانی، بر این دینامیک استوار و بازتاب آن باشد. و باید دانست که، در این مسیر، تصادفات نیز نقش بازی می کنند و در نقشه ها گسست ایجاد کرده و ضرورت های جدید به وجود می آورند که تئوری و نقشه باید بتواند پاسخ دهد. درک صحیح از ضرورت و آزادی صرفا برای پرهیز از خطاهای سیاسی و فلسفی نیست. بلکه پیشرفت عملی نیز در گروی توانایی در به کاربست آن است. کنار گذاشتن روش و رویکرد علمی به راحتی  می تواند به گرایش راست در شکلِ روی برتافتن از فرصت های انقلابی و حتا گرایش به ظاهر «چپ» در شکل پافشاری لجوجانه بر سیاست ها و الگوهای غیرعملی بینجامد. اگر گرایشی ضرورت (یا ساختار واقعیت) را تضادی نفوذ ناپذیر ببیند، لاجرم درعمل نسبت به واقعیت عینی، منفعل می ماند و ظرفیت عامل ذهنی (یا عمل آگاهانۀ انسان) را در واکنش نسبت به عامل عینی (یا شرایط عینی) و تغییر دادن عامل عینی (یا شرایط عینی) را نمی بیند. اما این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که، هیچ کس نمی تواند دقیقا بگوید که ابتکار عمل آگاهانۀ انقلابی در واکنش به اوضاع عینی در هر مقطع زمانی، چه چیزی تولید خواهد کرد. بخشا به این علت که هیچ کس نمی تواند تمام کارهایی که نیروهای گوناگون در دنیا انجام می دهند را پیش بینی کند.

بنابراین، در مواجهه با اسناد این کتاب باید در نظر داشت که اهمیت مباحث طرح شده در این سندها و در جمعبندی و بررسی تجربۀ مبارزه مسلحانه سربداران و قیام آمل، امری متعلق به گذشته نیست. با خواندن این اسناد تاریخی در پرتو مفاهیم مربوط به روش و رویکرد علمی، میتوان به تصویری روشن تر از آن چه خود نویسندگان این اسناد ترسیم کرده اند، از اوضاع آن مقطع جامعه و شیوه های تفکر رهبران آن قیام تاریخی و مخالفین آن دست پیدا کنیم. و نتیجه بگیریم که «پس سلاح ها را باید این گونه صیقل داد و مسیر ضروری را این گونه باز کرد تا شانس پیروزی واقعی داشته باشیم».

قیام سربداران در یک بزنگاه تاریخی مهم یعنی سال ۱۳۶۰ روی داد و اساساً پاسخی بود به ضرورت عاجل و تاریخی آن مقطع. جامعۀ ایران در فاصلۀ خرداد ۶۰ تا زمستان همان سال در یک تندپیچ تاریخی سرنوشت ساز قرار داشت که در مسالۀ پیروزی یا شکست کودتای ۳۰ خرداد[۵] خمینی و طرفدارانش فشرده میشد. ناکامی یا کامیابی آن کودتا، آیندۀ جامعه ایران و حتی منطقۀ خاورمیانه را دستخوش روندها و فرجامهای گوناگون میکرد. رفیق سیامک زعیم رهبر برجستۀ تئوریک و سیاسی اتحادیه کمونیستها، اهمیت تاریخی شکست یا پیروزی آن کودتا و اضطرار اوضاع سال ۶۰ را دریافت. او تشخیص داد که سرانجام آن کودتا و دست و پنجه نرم کردن مردم با خمینی و جنبش ارتجاعی بنیادگرایی اسلامی که تکیه گاهش بود، برای یک دورۀ تاریخی جهت جامعه ایران را تعیین خواهد کرد. تشخیص این مساله در آن مقطع، حیاتی بود. اتحادیه کمونیستهای ایران، کوشید تا از طریق مبارزه مسلحانه سربداران، مانع از پیروزی این رژیم دینمدار فاشیست شده و با انقلاب و کسب قدرت سیاسی، جامعه و تاریخ را در مسیری بنیادا متفاوت، مسیر انقلابی که ضرورت جامعه بود و پایه های مادی آن به قوت موجود بود، به جریان بیاندازند.

امروزه و پس از چهل سال، یک بار دیگر با اوضاعی مواجهیم که نه فقط جامعه ما بلکه کل جهان در یک چرخشگاه تاریخی قرار گرفته است[۶]. در متن چنین اوضاع خطیری است که تحلیل و جمعبندی از مباحث طرح شده در اسناد این مجموعه، به امری متعلق به اکنون تبدیل میشود. واضح است که نه جمهوری اسلامی سال ۱۴۰۰، همان رژیم نوپای سال ۶۰ است و نه جامعه ایران، به لحاظ کمی و کیفی و آرایش قوای سیاسی و حتی تضادهای فکری و نظری، همان جامعۀ چهار دهۀ پیش. اما این سوال راهبردی کماکان پیش روی ما است که «چگونه میتوان رژیم را از طریق یک انقلاب و جنگ انقلابی متکی به توده های مردم سرنگون کرد؟». طی چند سالۀ اخیر خیزشهای مردمی دی ۹۶ و آبان ۹۸ این مسئله را برجسته تر به رخ کشیده اند و باید گفت، سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری سوسیالیستی نوین، آن ضرورت عاجلی است که قیام ۵ بهمن سال ۶۰ را به امروز پیوند میزند.

در چهل سال گذشته و در جواب به این ضرورت، اتحادیه کمونیستهای ایران (سربداران) و پس از آن حزب کمونیست ایران (م.ل.م)، گسستهای فکری و عملی چندباره ای را پشت سر گذاشته و به نقد صریح و علمی عمل و نظر خود پرداخته است که دست کم دو مورد آن در دو سند «با سلاح نقد»[۷] (۱۳۶۴) و «گسست ضروری و آزادی ما در حفظ جهتگیری استراتژیک»[۸]  (آذر ۱۳۹۴) منتشر شده اند. این گسست ها، لحظات مهمی از منحنی شناخت تئوریکی و پراتیکیِ این جریان تاریخی هستند که همواره بخشی از جنبش کمونیستی بین المللی بوده است و تکاملاتش در پیوند با تکاملات و تجارب جنبش کمونیستی بین المللی بوده است. بررسی و تحلیل و جمعبندی از مبارزه مسلحانه سربداران و قیام آمل نیز بخشی از این منحنی شناخت بوده است. حزب ما پیشتر این جمعبندی را در کتاب «پرنده نوپرواز» با اتکا به درک سیاسی و تئوریک آن مقطعش یک بار به انجام رساند. پس از آن و به دنبال تکاملات خطی و سیاسی در حزب پس از به رسمیت شناختن و به کار بستن روش و رویکرد سنتز نوین کمونیسم و بر اساس بازبینی تحلیلهای گذشته اش[۹] از ساخت اقتصادی-اجتماعی جامعه و تحلیلهای بیشتر از تغییر و تحولاتی که در ایران و جهان صورت گرفته است، در سطحی بالاتر به سنتز کلیات و خطوط عمدۀ برنامه و استراتژی و راه انقلاب در ایران پرداخت. حاصل آن دو سند پایه ای «مانیفست و برنامه انقلاب کمونیستی در ایران» (انتشار در بهمن ۱۳۹۶) و «استراتژی و راه انقلاب در ایران» (منتشره در پاییز ۱۳۹۷) بود. مکمل این دو، سند دیگری بود که در بهمن ماه سال ۱۳۹۷ با عنوان «قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران (پیشنویس پیشنهادی)» منتشر شد.

بدون آگاهیِ علمی انسجام یافته در این اسناد استراتژیک سه گانه، سلاحهای سرنگونی جمهوری اسلامی را نمیتوان صیقل داد. آنگاه که محتوی و مفاهیم پایه ای در این سه سند تبدیل به بحث روز و مسالۀ پرسش و پاسخ و کنکاش و آگاهی درونی شدۀ هزاران نفر از مردم تشنۀ کوبیدن سر جمهوری اسلامی به سنگ گردد، جهشی کیفی و کمّی قابل توجه جهت آغاز جنگ انقلابی صورت گرفته است. جامعه ما نیاز به پیشرفت انقلابی دارد نه تکرار شکستها. نیاز به نسلی دارد که شکست را شکست دهد. نسلی که با چشمانی باز برای پیروزی بجنگد. دستاوردها را ببیند، خطاها را نبخشد و درسها را به کار ببندد. فداکاری و از خود گذشتگی ، شجاعت و بی باکی، استقامت و سرسختی سربداران الهام بخش نبردهای بزرگ آتی ما خواهد بود.

حزب کمونیست ایران (م ل م) ۵ بهمن ۱۴۰۰


[۱]  در این باره ۱۳۶۰ به کتاب پرنده نوپرواز با مشخصات زیر رجوع کنید: پرنده نو پرواز. گفتگو با یکی از رفقای شرکت کننده در مبارزه مسلحانه سربداران و قیام آمل. انتشارات حزب کمونیست ایران (م ل م). ۱۳۸۳. چاپ اینترنتی در بخش «سربداران و تاریخچه حزب» کتابخانۀ وبسایت cpimlm.org

[۲]  اتحادیه کمونیستهای ایران، در سال ۱۳۵۵ از اتحاد «سازمان انقلابیون کمونیست (م ل)» (تأسیس ۱۳۴۷) و «گروه پویا» تاسیس شد و در سال ۱۳۵۷-۱۳۵۸  با پیوستن چندین محفل کمونیستی و کارگری دیگر گسترش یافت. اتحادیه کمونیست های پس از شکست در قیام آمل در بهمن ۱۳۶۰، در سال ۱۳۶۱، ضربات امنیتی سختی را از جمهوری اسلامی خورد و اکثریت کادرهای رهبری خود را از دست داد. پس از این ضربات، «کمیته موقت رهبری» توسط عده ای از بازماندگان تشکیل شد و وظیفه بازسازی سازمان و تشکیل «شورای چهارم» را بر عهده گرفت. در ادامه و پس از پایان یک دوره بازسازی سیاسی و تشکیلاتی (و از سر گذراندن، ضربات امنیتی سخت دیگر)، این سازمان با نام «اتحادیه کمونیستهای ایران (سربداران)» فعالیت خود را ادامه داد و در اردیبهشت سال ۱۳۸۰، «حزب کمونیست ایران (مارکسیست لنینیست مائوئیست)» را بنیان گذاری کرد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاریخچه اتحادیه کمونیستها و حزب به «تاریخچه حزب» در بخش «درباره حزب» وبسایت cpimlm.org رجوع کنید.

[۳]  پس از چهل سال یک گسست؛ یک شکست

[۴] گزیده ای از گزارش پلنوم یازدهم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران (م ل م). در نشریه حقیقت شماره ۸۷. اسفند ۱۳۹۹

[۵] در مورد کودتای خرداد ۶۰ نگاه کنید به: چهل سال پس از کودتای ۳۰ خرداد ۶۰. در نشریه آتش شماره ۱۱۶ تیر ۱۴۰۰

[۶] در مورد این چرخشگاه تاریخی جهانی نگاه کنید به: آینده ای بسیار وحشتناک یا حقیقتا رهایی بخش. باب آواکیان. ترجمه و انتشار از حزب کمونیست ایران (م ل م). پاییز ۱۴۰۰

[۷]  سربداران (۱۳۶۵) با سلاح نقد، جمعبندی از گذشتۀ اتحادیه کمونیستهای ایران. چاپ اینترنتی در بخش «سربداران و تاریخچه حزب» کتابخانۀ وبسایت cpimlm.org

[۸] در این مورد نگاه کنید به: گسست ضروری و آزادی ما در حفظ جهتگیری استراتژیک. کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران (م ل م). آذر ۱۳۹۴

[۹] مندرج در برنامه کنگره موسس حزب در سال ۱۳۸۰