حجاب اجباری و قتل زنان، ابزار رژیم فاشیستی اسلام گرا برای خفه کردن همه

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

قتل مهساها، برای جمهوری اسلامی یک ضرورت وجودی است؛ کوبیدن سر این رژیم به سنگ و سرنگونی آن نیز ضرورت وجودی برای زنان و رهایی همۀ ستمدیدگان و استثمار شوندگان جامعه است. سرشت دینمدار فاشیستی جمهوری اسلامی با قلع و قمع زنانی که تن به روابط برده وار تحمیلی آن نمی دهند، بازتولید می شود. این واقعیت از نخستین روزی که خمینیِ تاریک اندیش و مرتجع، فرمان حجاب اجباری اش را صادر کرد با ما بود و همان زمان، ده ها هزار زن شورش گر در مقابل این گستاخی و تجاوز به انسانیت و آزادی زنان ایستادند و ضرورت سرنگونی رژیم دینمدار تازه به قدرت رسیده را به کل جامعه نشان دادند. صلای این خصومت خونبار را ۴۴ سال پیش خمینی داد اما خیلی زود روشن شد که عمر آن به درازای شب تاریک و مهیبِ دین و جامعۀ طبقاتی و مشخصا دینی است که ۴۴ سال پیش به قدرت سیاسی رسید.      

مهسا(ژینا) امینی ۲۲ ساله و اهل شهرستان سقز روز سه شنبه ۲۲ شهریور در تهران توسط نیروهای گشت ارشاد بنیادگرایان اسلامی دستگیر و دو ساعت بعد، بدن نیمه جان او در حالی که از گوش اش خون جاری بود، به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان کسرِی منتقل و به گفتۀ درمان گران، در کمای ناشی از سکته مغز جان باخت.

  خشم و نفرت زیادی در دل مردم فوران کرده است اما لازم است که تبدیل به مبارزه ای جانانه برای سرنگونی رژیم شود. جمهوری اسلامی می داند که در وجود زنان با دشمنی روبروست که به حساب هر قطره خونی خواهد رسید که به دست عمالش از پیکر زنان و مردان بر زمین ریخته می شود. مبارزه با حجاب اجباری و قانون و حاکمیت شریعت، آشتی ناپذیر است. نه فقط همراهان و مشاطه گران رژیم که هر فرد و جمعی را که سکوت کرده باید بی هیچ ملاحظه ای به چالش گرفت که سمت خود را تعیین کنند — همراهی با فاشیست ها برای هیچ کس عاقبت خوشی ندارد! خشونت ویژۀ قوانین ضد زن و شریعت اسلام با زنان، باید با اعتراض و واکنشِ آگاهانه و سازمان یافته از طرف شمار بزرگی از مردم مواجه شود. آیندۀ بهتر برای جامعه در گرو آن است که این مبارزۀ آشتی ناپذیر میان زنان و جمهوری اسلامی، تبدیل به صف آرایی روشن میلیون ها نفر حول همین مساله علیه جمهوری اسلامی شود و گستاخی زن ستیزانۀ جمهوری اسلامی جواب جانانه ای از سوی جامعه بگیرد. حجاب اسلامی و قوانین ضد زن باید به طور توده ای زیر پا گذاشته شود و تبدیل به روند عمده در سراسر ایران شود و اگر بتوانیم چنین کنیم، بی تردید هوای تازه و رهایی بخشی در کشور وزیدن خواهد گرفت و بذر امید به آینده ای بنیادا متفاوت و هزاران بار بهتر و عزم جنگیدن برای آن، در دل میلیون ها ستمدیده و قربانی جمهوری اسلامی، کاشته خواهد شد. خط قرمزهای ارتجاعی جمهوری اسلامی باید به طور گسترده و میلیونی زیر پا گذاشته شود، به طوری که نگاه داشتن آن برای رژیم و عمال سرکوبگرش غیرممکن شود. ستم بر زن و جهالت و عقب ماندگی دینی، مهر ستم گرانۀ خود را بر زندگی تک تک مردم از زن و مرد کوبیده است. همانطور که بارها گفته ایم، هر شکل از بی اعتنایی به آن از طرف جنبش های اعتراضی کارگران، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان و … فقط دست رژیم را در سرکوب همه جنبش های اعتراضی تقویت می کند. بی جواب گذاشتن این ضرورت، راه را برای وضعیتی بدتر باز میکند. در این حقیقت نباید ذره ای تردید کرد.

مرگ بر جمهوری اسلامی، زنده باد جمهوری سوسیالیستی نوین ایران

حزب کمونیست ایران (م.ل.م)

۲۵ شهریور ۱۴۰۱