پیوند فعالیت امروز و امکان انقلاب… اهمیت حزب و سازماندهی نیروها برای انقلاب
باب آواکیان
متن زیر، فصلی از بخش دوم کتاب «پرنده نمی تواند تمساح بزاید اما انسان میتواند به افقهای دور پر بکشد» است. بخش اول این اثر به فارسی در وبسایت cpimlm.org موجود است. کل سخنرانی به انگلیسی در سایت زیر در دسترس است:revcom.us
زندگی دادن به پیوند آن چه امروز انجام می دهیم و امکان انقلاب
در تمام فعالیت هایمان در زمینۀ ساختن جنبشی برای انقلاب باید تمام فعالیت های مان، به شکلی معنا دار و زنده و نه تک خطی و مکانیکی با آن چه در سند «در باره امکان انقلاب»[i] گفته شده است پیوند داشته باشد.
هنگام فعالیت در میان مردم و صحبت با آنان در مورد ساختن جنبشی برای انقلاب، باید حسی زنده (اما نه تقلیل گرایانه و نادقیق و بی ربط) به آنان بدهیم که چگونه تمام فعالیت های امروزمان مرتبط است با آن چه در سند «در باره امکان انقلاب» پیش گذاشته شده است. این امر، بسیار مهم است. لازم است روش هایی برای انتقال صحیح مفاهیم موجود در سند «درباره امکان انقلاب» و تداوم کارمان در زمینۀ مفهوم سازی استراتژیک پیدا کنیم و این مباحث را نه فقط در میان کسانی که پیشاپیش جذب انقلاب شده اند بلکه در میان مردم به طور وسیع طرح کنیم. اگر پیوند و اتصالِ میان آن چه امروز انجام می دهیم و آن چه در سند «درباره امکان انقلاب» آمده است را به طور صحیح و زنده و معنادار ترسیم نکنیم، آنگاه به این معنا است که به واقع برای پیشبرد انقلاب کار نمی کنیم و توده های مردم را قادر به درک امکان انقلاب و مفهوم سازی در مورد استراتژی انقلاب نمی کنیم.
مسئله این است که در «حین انتظار» {اوضاع مساعد} روند پیشروی به سمت آن را «تسریع» می کنیم یا خیر. قدرت جنبش انقلابی باید رشد و گسترش یابد و تبدیل به بخشی از اوضاع عینی بشود. یعنی، تبدیل به یک نیروی سیاسی- ایدئولوژیک و «فاکتور خلق روحیه» شود – مرتبا و هرچه کامل تر از موقعیت یک عامل ذهنی (فعالیت نیروهای آگاه) تبدیل به عاملی عینی شود (و هرچه بیشتر بر شمار روز افزونی از مردم و به طور کلی بر روی صحنۀ عینی، تاثیر گذار شود) و به این ترتیب پایه ای گذارده خواهد شد تا با تکیه به آن، در کل این فرآیند جهشی بوجود بیاوریم. باید این رویکرد آگاهانه را نسبت به اوضاع داشته باشیم و به همین صورت آن را به مردم توضیح دهیم. این مساله باید به طرق صحیح در نشریه و در همه فعالیت هایمان، با موفقیت انجام شود.
بسیاری از مردم، از جمله کسانی که ممکن است انقلاب را دوست داشته باشند خیلی رک می گویند: «شما نمی توانید انقلاب کنید.» جواب ما باید خیلی روشن باشد که چرا فکر می کنیم انقلاب ممکن هست. هر آن جا که در درک هایمان در مورد این مساله، درز وجود داشته باشد باید روی آن کار کنیم و توده ها را هم بسیج کنیم که روی این درزها کار کنند و به حل معضلات باز کردن راه انقلاب کمک کنند: قطعات دیگری را که تصویرمان از امکان انقلاب را کامل تر می کند، پیدا کنند.
در این چارچوب باید تاکید کنم، فراگیر و مقبول عامه کردن استراتژی انقلاب، یک بخش کلیدی از پیشبرد استراتژی است. اگر قرار است استراتژی ای را پیش ببریم که هنوز خودمان هم آن را درست نمی فهمیم و در باره آن با مردم صحبت نمی کنیم پس این چه نوع استراتژی است و واقعا برای چیست؟ بگذارید یک بار دیگر به طور مثبت تاکید کنم: فراگیر و مقبول عامه کردن استراتژی انقلاب به طرزی صحیح و معنادار و زنده، یک مولفۀ کلیدی از اجرایآن استراتژی است. زمانی که ما این استراتژی را فراگیر و مقبول عامه می کنیم و شمار هرچه بیشتری از مردم وارد بحث بر سر آن می شوند؛ خودِ همین امر تبدیل به بخشی از صحنۀ عینی می شود. افکار مردم را تحت تاثیر قرار می دهد. به ویژه در رابطه با انقلاب و مفهوم استراتژیک انقلاب کردن. هرچه بیشتر توده های مردم آگاه شوند که در زمینه حل مشکلات انجامِ یک انقلاب واقعی کار انجام شده است، هر چه بیشتر درگیر در مفهوم استراتژیک که در زمینه چگونگی تحقق انقلاب پیش گذاشته شده است شوند، هر چه بیشتر بفهمند که فعالیت امروز چگونه می تواند و باید در انطباق با اجرائی کردن آن مفهوم استراتژیک باشد، این مسئله حالت زنده تری را برایشان خواهد گرفت و با انکارهای ساده در مورد امکان انقلاب («نمی شود … قدرت حاکم خیلی قوی است… مردم خیلی عقب مانده اند، ذات بشر اینطوری است» و غیره) با قدرت بیشتری مقابله خواهند کرد.
حزب و سازماندهی نیروها برای انقلاب
پس از آن، مسالۀ مهم بیان سازمانی دادن به تمام این تاثیرگذاری هاست. بگذارید تاکید کنم که این کار را نباید به طریقی انجام داد که مورد نظر و طلب جنبش هایی است که در نهایت رفرمیستی هستند و به ویژه توده های تحتانی جامعه را در کلیشه های معینی «می گنجانند». بر خلاف آن، این کار را باید از طریق توسعۀ شکل های بسیار متنوع و در سطوح مختلف، انجام داد تا توده ها به طور روزافزونی درگیر در ساختن جنبشی برای انقلاب بشوند و فعالانه به آن خدمت کنند. به عبارت دیگر، ما قطعا به مراکزی برای این انقلاب نیاز داریم (که شامل کتابفروشی های انقلاب در شماری از شهرها نیز می شود) – مراکزی که مردم می توانند با جنبشی برای انقلاب متصل شوند، در مورد آن مطلع و به طرق متنوع و در سطوح مختلف درگیرش شوند. در عین حال، جهت گیری و رویکرد پایه ایِ مورد نیاز و کاری که به طور سیستماتیک و همچنین خلاقانه باید انجام دهیم، این نیست که صرفا منتظر بمانیم تا مردم «به ما رجوع کنند» و آن طور که برای کسانی که از قبل درگیر بوده اند (و در موارد بسیار، مدت مدیدی است که درگیر هستند) شکل و روش آشنا و شاید راحت است، درگیر شوند. بلکه، انقلاب را باید به میان توده های مردم ببریم (باز تاکید می کنم، به ویژه به میان توده های تحتانی جامعه اما همچنین قشرهای دیگر) و طرق و شکل هایی را برای درگیر کردن آن ها، از پایه ای ترین سطح تا سطوح پیشرفته تر به وجود آوریم، ابزاری در اختیارشان قرار دهیم که بیاموزند و پیشرفت کنند و از طریق این فرآیند کلی، تعداد بیشتری به صورت کامل تر درگیر جنبش برای انقلاب شوند و عمیقا به این مبارزه متعهد شوند، و در همان حال ما هم باید از آن ها بیاموزیم و آن چه را آموخته ایم به طور علمی سنتز کنیم.
در ارتباط با این موضوع لازم است یک بار دیگر بر اهمیت نقش حزب، اهمیت گسترش نفوذ ایدئولوژیک و سیاسی و نقش آن در سازمان دادن نیروهای انقلاب، به ویژه بر خود حزب تاکید کنیم که مرتبا باید عضوگیری کند؛ اعضائی که شوق «آتشین» به تغییر رادیکال جهان دارند و با کار حزب به درک کمونیستی علمی از این که این تغییر رادیکال به چه معناست، چرا ضروری و ممکن است می رسند و عزم جزم می کنند که بخشی از نیروی رهبری کنندۀ مبارزه برای تحقق آن شوند. همان طور که در سند «برخی اصول ساختن جنبشی برای انقلاب» می گوید، این قطب و نیروی پیشاهنگ سازمان یافتۀ انقلاب باید مرتبا تقویت شود. نباید به این مساله کم بها داد. نباید اهمیت وارد کردن نیروهای جدید و تازه نفس به درون حزب را دست کم گرفت؛ کسانی که زندگی شان با شعلۀ اشتیاق برای انقلاب، برای یک جهان بنیادا متفاوت گرم می شود و در زمینۀ تشخیص واقعیت و اهمیت داشتن درکی علمی از معنای تغییر رادیکال جهان و چگونگی استفاده از این علم در خدمت به تحقق آن جهش کرده اند.
همان طور که قبلا تاکید کردم، در واقع حزب مهم ترین بیان سازمان یابی توده ها برای انقلاب با هدف نهائی کمونیسم است. شکل های دیگر و متنوع سازمان یابی توده ها نیز مهم هستند. اما حزب فشرده ترین و مهم ترین تشکیلات توده ها و رهبری توده هاست. حزب مانند هر تشکیلات کهنۀ دیگر نیست. بلکه شکل فشرده و عالیتر سازمان یابی توده ها به مثابه پیشاهنگ انقلاب است.
[i] در باره امکان انقلاب، سندی است در مورد استراتژی انقلاب در کشوری مانند ایالات متحده آمریکا – تدارک و بالاخره آغازجنگ انقلابی در شرایطی که امکان درهم شکستن قوای مسلح دولت حاکم و پیروز شدن در آن فراهم شده باشد؛ با هدف سرنگون کردن دولت حاکم و استقرار دولت سوسیالیستی نوین.