حزب کمونیست انقلابی آمریکا: کی گفته رای اکثریت را باید پذیرفت؟

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

توجه: این نوشته ی موجز و الهام بخش از حزب کمونیست انقلابی آمریکا فراخوان مقاومت در مقابل «حاکمیت قانون» در هر حالت: انتخاب هیلاری کلینتون یا دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، است.

****

پرسیده می شود: مگر نباید حاکمیت اکثریت را قبول کرد؟ مگر نباید با قانون حرکت کرد؟ خیر! معلوم است که جواب منفی است!

در واقع سوال درست این است: اصلا چرا باید حاکمیت قانون و اکثریت را قبول کرد؟ در ایالات متحده آمریکا، به مدت طولانی، اکثریت طرفدار برده داری بود. آیا در آن زمان مردم باید  خود را محدود به «کار در درون سیستم» می کردند؟ انتخابات بعدی را انتظار می کشیدند؟ یا این که قوانین سیستم و «اراده ی اکثریت» را زیر پا می گذاشتند، جنبش زیرزمینی برای آزاد کردن برده ها راه می انداختند و با توسل به قوه ی قهر جلوی نیروهای حکومتی که می خواستند برده های فراری را دستگیر کنند می ایستادند، شورش مسلحانه علیه برده داران و ایالت برده دار راه می انداختند و علیه خود حکومت دست به عملیات نظامی می زدند؟ باید می کردند، همان طور که کردند!

اکثریت سفیدهایی که به این سرزمین (آمریکا) دست انداختند و اخلاف آن ها، تا مدت های مدید علنا از نسل کشی مردم بومی که این جا موطن چند هزار ساله شان بود، حمایت می کردند. آیا سرخپوستان بومی آمریکایی هیچ تلاش نکرده اند اکثریت را قانع کنند که به آن ها نیز اجازه حیات بدهند؟ آیا آن ها نباید دست به اسلحه برده و دست به مقاومت زده و از خودشان دفاع می کردند و علیه متجاوزین مبارزه مسلحانه می کردند؟ باید می کردند، آن طور که کردند.

در دوران جنگ ویتنام، ایالات متحده آمریکا مرتکب جنایت های جنگی هولناک شد. آیا مردم باید انتظار می کشیدند و در حین انتظار برای پیروزی کاندیدای «صلح» کار می کردند؟ یا آن طور که کردند، قانون را زیرپا گذاشته و حاضر به همکاری نمی شدند، در خود ارتش دست به مقاومت می زدند و حتا گاهی به شدت در کار آن اخلال می کردند؟

نکته این است: اکثریت مردم اغلب اشتباه می کنند، به ویژه در جامعه ای که یک طبقه بر ثروت، قدرت سیاسی و تولید افکار و اشاعه ی افکار سلطه دارد. یعنی در جامعه ای مثل آمریکا که یک سیستم سرمایه داری- امپریالیستی است. این امر مرتبط است با یک نکته ی دیگر: آن هایی که در قدرت هستند می توانند اکثریت ها را تولید کنند. آن ها از مدیا و نظام آموزشی برای شکل دادن به شیوه تفکر مردم استفاده می کنند. آن ها از عادت به تبعیت که توسط این سیستمِ مبتنی بر استثمارکننده و استثمار شونده، ستمگر و تحت ستم تولید می شود، استفاده می کنند. آن ها می توانند از نیروی دولتی برای اعمال نظرات خود استفاده کنند. حتا وقتی که نمی توانند در کوتاه مدت اکثریت را به سمت خود بکشند، از قدرت شان برای تحمیل اراده شان استفاده کرده و مردم را مجبور می کنند که واقعیت جدید را قبول کرده و خود را با آن تطبیق دهند. زمانی که جورج بوش با این واقعیت مواجه شد که چندین میلیون نفر علیه آغاز جنگ عراق به پا خاستند، اعلام کرد: «من سیاستم را بر اساس طرز فکر یک گروه تعیین نمی کنم».

کسانی که در جوامع سرمایه داری علیه ستم مبارزه می کنند باید «اراده اکثریت» را (آنطور که شکل های انتخاباتی به خود می گیرد)  به مصاف بطلبند و قوانین دولت که جلوی ابراز وجود را می گیرند بشکنند. این امر به موازات بیشتر شدن سرکوب اهمیت بسیار بیشتری پیدا می کند.

****

با وجود آن که ترامپ اعلام کرده بود ریاست جمهوری کلینتون را در صورت پیروزی کلینتون  نامشروع اعلام خواهد کرد، دموکرات ها بارها تاکید کرده اند در صورت  انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور مشروع آمریکا به او خدمت خواهند کرد. تحلیل حزب کمونیست انقلابی آمریکا را در زیر می خوانید. این مقاله مربوط به یک هفته پیش است.

گزیده از مقاله:

دموکرات ها پیشاپیش اعلام کرده اند در صورت انتخاب ترامپ، او را به رسمیت خواهند شناخت

این به چه معناست؟ و چه باید کرد؟

October 31, 2016 | Revolution Newspaper | revcom.us

طرفداران ترامپ حتا تهدید کرده اند در صورت پیروزی کلینتون دست به جنگ داخلی خواهند زد … ولی دموکرات ها سوگند خورده اند در صورت پیروزی ترامپ، به این انتخاب احترام خواهند گذاشت. … آن ها با این کارشان جاده را برای عملی شدن فاشیسم باز کرده اند. دلایل این رفتار دموکرات ها را باب آواکیان در کتاب «پایه ها» (بیسیکس) در شماره ۳:۱۱ این طور شرح می دهد:

«این سیاستمداران دست راستی که عموما  در داخل حزب جمهوری خواه هستند، می توانند فعالانه پایه ی اجتماعی خود را که اساسا فاشیست هستند بسیج کنند و بسیج می کنند و خواهند کرد … با این وصف، طرف مقابل، یعنی آن بخش طبقه ی حاکم که عموما در حزب دموکرات است،  اصلا تمایلی ندارد آن کسانی را که در میدان سیاست بورژوایی طالب رای شان است، به خیابان بکشد و آنان را برای مقابله با نیروهای طرف دیگرِ هیئت حاکمه و پایه ی اجتماعی آنان بسیج کند و به طور کلی آنان را برای برنامه ای که خود حزب دموکرات ادعا می کند و تا حدی می خواهد پیاده کند به مبارزه دعوت کند. …

برای برجسته کردن نکته ی پایه ای، مهم است این واقعیت را تشخیص دهیم: در چارچوب سیستم سرمایه داری- امپریالیستی و بر اساس دینامیک های زیربناییِ این سیستم که مختصات میدان سیاست های «رسمی» و «قابل قبول» را تعیین و محدوده های آن را مشخص می کند، فاشیسم (یعنی، اِعمال شکلی از دیکتاتوری که برای حفظ حاکمیت و الزامات سیستم سرمایه داری- امپریالیستی آشکارابر خشونت و ترور تکیه می کند) یکی از راه های ممکن برای حل تضادهای سیستم است؛ راه حلی که در مقطعی می تواند، کمابیش بر نیازهای واجبِ این سیستم و طبقه حاکم آن منطبق شود. از طرف دیگر، در همان حال، انقلاب و سوسیالیسم واقعی که هدف نهایی اش استقرار کمونیسم در سراسر جهان است نیز یک راه ممکن برای حل این تضادها است، اما راه حلی است که مسلما برای طبقه حاکمه ی سرمایه داری- امپریالیستی غیرقابل قبول است و منطبق بر نیازهای واجبِ این سیستم نیز نیست.»

کلینتون و ترامپ، هر دو محصول این سیستم سرمایه داری- امپریالیسم هستند. آن ها بر سر این که کدام برنامه به بهترین وجه سیستم شان را حفظ کرده و بسط خواهد داد می جنگند. هدف هر دوی آن ها کنترل و سرکوب مردم است و جز این نمی تواند باشد. رای به کلینتون هرگز خدشه ای به سرچشمه ی علل این وضعیت وارد  نخواهد کرد بلکه اوضاع را بدتر خواهد کرد. به لحاظ ایدئولوژیک جهان بینی آن هایی که وارد این فرآیند می شوند را فاسد خواهد کرد. باب آواکیان در این باره می گوید: «اگر سعی کنید دموکرات ها را تبدیل به چیزی کنید که هرگز نخواهند شد حتما مثل خود آن ها خواهید شد.»

«دموکراسی تحت این سیستم نه فقط یک فریب و حقه بلکه بدتر از آن است چون این توهم را تولید می کند که گویا «اراده ی مردم» توسط آن بیان می شود، در حالی که مردم را درگیرِ «موجه» کردن حاکمیت یک طبقه ی درنده و جنایتکار سرمایه داری-امپریالیستی می کند. این طبقه کاملا بر فرآیند انتخاباتی و تصمیم گیری سیاسی سلطه دارد و حاکمیت آن در واقع یک دیکتاتوری است و این دیکتاتوری را اساسا با تکیه بر نیروی سرکوب و خشونت پیش می برد.»

باب آواکیان، صدر حزب کمونیست انقلابی، آمریکا